خبرگزاری صدای افغان (آوا) -مشهد مقدس: مراسم یادبود از پنجمین سالگرد شهدای حمله تروریستی هفت جدی ۱۳۹۶ شمسی علیه دفاتر مرکزی مرکزتبیان و
خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل، با حضور علما، دانشگاهیان، شخصیتها، خانواده های شهدا و جمعی از اعضای این مرکز در مشهد مقدس برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری رئیس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در این مراسم که تحت عنوان "حادثه غمبار ۷ جدی و پیامد خون شهدای بیداری و آگاهی" در حسینیه شهید مصباح در مشهد برگزار شد گفت: مرکز تبیان بر اساس یک اندیشه مورد هجمه قرار گرفت، نه به خاطر اینکه اعضا و مسئولین آن شیعه یا هزاره یا سید بودند. این مرکز یک جریان مبارز فرهیخته، سازمانیافته و تشکیلاتی بود که مخالف روح استکبار و مخالف تمامیت استکبار و در رأس آن امریکا حرکت میکرد و اندیشه مخالفت با استکبار، چه از جانب شیعه و چه سنی باشد برای دشمن خطرناک است.
به گفته این تحلیلگر مسایل سیاسی، از گذشته تاکنون تمامیت کشور از هر مردم و قوم و نژاد مورد هجمه است، از ابتدا بوده و تا هنوز هم هست، اگر شما توجه بکنید، اتفاقا پشتونها بیشتر از هر قوم دیگری کشته شدهاند و خانههایشان خراب شده است. کافی است یکبار به ولایات جنوب، جنوب غرب و جنوب شرق سفر بکنید و ببینید وضعیت زندگیشان بسیار اسفبار است.
حسینی مزاری تصریح کرد: ما سعی نکنیم جنگ را قومی یا مذهبی معرفی کنیم، در افغانستان جنگ مذهب و قوم نیست، در افغانستان جنگ ولایت علیه ولایت دیگر نیست. در افغانستان هر خط فکری که به مخالفت با حضور و خط فکری استکبار قد بلند کند، مورد بغض دشمن خواهد بود و اصلا بحث هزاره و غیر هزاره هم مطرح نیست. ما در افغانستان یک دشمن داریم که در رأس آن امریکا است. آمریکا با تربیت گروههای تروریستی و جریانهای خناس در داخل افغانستان علیه تمامیت مردم ما فعالیت میکند.
وی اولین پیامد خون شهدای هفت جدی را قدرتمند شدن بیش از پیش مرکز تبیان دانست و خاطرنشان کرد: مرکز تبیان به خاطر داشتن روحیه ضد استکباری و دینمداری مورد حمله قرار گرفت و زده شد اما این زدن و خوردن اگر چه از نظر ظاهری و امکانات و نیروی انسانی ضربه شدیدی بود، اما پیامد این حرکت و این حادثه تروریستی قدرتمند ساختن مرکز تبیان بود، چون مسئولین مرکز تبیان با عزم مضاعف وارد صحنه شدند. آقای مزاری افزود: به محض اینکه حمله انتحاری شد، ما بدون کدام ترس و هراسی وارد کابل شدیم، حتی از سایر ولایات همکاران ما به کابل آمدند و جای همکاران شهیدشان را پر کردند.
او با اشاره به هجمه رسانهای دشمن علیه مرکز تبیان گفت: درست است که امکانات تبلیغی دشمن خیلی وسیع بود، اما ما تا جایی که امکان داشت، هم از امکانات خود به شکل وسیع استفاده کردیم و هم از امکانات رسانهای دشمن بهره بردیم. مرکز تبیان از همان لحظه انفجار به بعد قدرتمندتر در صحنه ظاهر شد و رویشهای بسیار جدیدی متوجه مرکز تبیان گردید.
حسینی مزاری با تاکید بر اعتقاد خود مبنی بر تاثیر عنایت خداوند و حمایت معصومین(ع)، شهدای کشور به خصوص شهدای ۹ دلو و ۷ جدی در قدرتمندتر شدن مرکز تبیان گفت: ما اگر در گذشته در حوزه تشکیلاتی، علاوه بر عموم شهدای جهاد، شهدای ۹ دلو را پشت سر خود داشتیم، شهید مصباح و ۸ تن از یارانش که حقیقتا شهدای خالص و نابی بودند، ناظر و حامی ما بودند و هستند، اما با شهدای ۷ جدی تعداد ناظرین و تعداد حامیان الهی و آسمانی ما افزایش پیدا کرد، بنابراین من معتقد هستم که با توجه به این که شخصیتی مثل شهید مصباح در تأسیس مرکز تبیان نقش داشته با آن پاکی و صلابت و با آن صداقت، قطعا این تشکیلات با قدرت در افغانستان راه خودش را ادامه خواهد داد و در کشور فراگیر خواهد شد و به مسئولیت مدیریتی و دینی خود خواهد پرداخت.
وی با اشاره به این مطلب که کسانی که در چارچوب مرکز تبیان در داخل و خارج حضور دارند عابدان واقعی خواهند بود، خطاب به اعضای این تشکیلات گفت: مرکز تبیان در راستای فراهم کردن بستر عبادت الهی در دنیا کار میکند، بنابراین حتی شما که در خارج کشور هستید و بنا به معاذیری نمیتوانید داخل بروید اگر در همینجا هم کمترین و کوچکترین کار و فعالیتی کنید در ثمره زحمات و عرقریزیها و خون دادنهای همکارانتان شریک بوده و بهره خواهید برد، لذا قدر این بستر و روند و جریان را بدانید.
رئیس خبرگزاری صدای افغان (آوا)، مطرح شدن بیش از پیش مرکز تبیان در داخل و خارج از کشور و استقبال وسیع جوانان و شخصیتها از آن را پیامد دوم خون شهدای هفت جدی معرفی کرد و ابراز داشت: هر چند مرکز تبیان از تشکلات خیلی مطرح در عرصه داخل و خارج بود، اما این انفجار و این حادثه تروریستی بیش از آن که تصور میرفت، مرکز تبیان را به داخل و خارج معرفی کرد. بنابراین پیامد دوم خون شهدای هفت جدی این بود که مرکز تبیان با تمام اهداف و روند کاری خود بیشتر از گذشته مطرح شد. هم دوستان زیادی پیدا کرد و هم دشمنان زیادی، اما پیامد مهم این حادثه این بود که استقبال وسیع جوانان و شخصیتهای مختلف و نخبگان از مرکز تبیان را به دنبال داشت.
آقای مزاری گفت: یکی از آثار گرانبهای حادثه هفتم جدی برای مردم ما معرفی ساز و کار و ساختار و شیوه کار مرکز تبیان و معرفی تفکر و اندیشه ولایی آن به عموم مردم بود. ما در کنفرانس مطبوعاتی که در هتل اینترکانتیننتال دایر شد، از لحاظ فکر و اندیشه بین آمریکا و ترامپ با نظام جمهوری اسلامی و امام خامنهای مقایسه کردیم و با صراحت اعلام کردیم که پیروی از ولایت یک افتخار است. بعد از آن نیز در مسجد محمدیه در تپه سلام این موضوع را بیان کردیم.
وی رسوا ساختن عاملان حرکت تروریستی ۷ جدی را پیامد سوم خون شهدای آن دانست و گفت: بعد از حادثه هفتم جدی در افغانستان این مسئله مطرح بود که مرکز تبیان را داعش زد و شبکه حقانی زد و اینها دست داشتند، اما بر طبق اطلاعات و معلوماتی که ما داشتیم خود آمریکاییها مستقیم از بگرام این جریان را مدیریت کردند و با خیال راحت یک شب قبل در دو طرف کوچه دفتر بمب گذاشته بودند و روز هم حمله انتحاری انجام میشود، منتهی آمریکاییها این اقدام تروریستی را با همکاری و هماهنگی امنیت ملی انجام دادند.
رئیس مرکز تبیان تأکید کرد: این خونهای به ناحق ریختهشده کمک کرد که پایههای حضور آمریکا در افغانستان بیشتر متزلزل شود و حکومت نانجیب به اصطلاح جمهوریت بیشتر به فروپاشی نزدیک گردد. شما گمان نکنید که خونهای ناحقی که در افغانستان ریخته شد بیاثر بوده است! خونهایی که در مساجد و تکایا و مراکز آموزشی ریخته شد، بازدهی و ثمر داشت و همه اینها دست به دست هم دادند و امریکا را در افغانستان با دریوزگی و شکست مواجه کردند.
او گفت: تمام مردم افغانستان به نحوی در شکست دادن آمریکا سهیم هستند، حتی آنهایی که در ظاهر حرفی نداشتند ولی در دل از آمریکا و فجایع او در عرصههای مختلف از جمله در عرصه خانواده، زنان، جوانان، نوجوانان، سیاست، اخلاق، ادارات و موضوعات اقتصادی نظیر تحمیل بازار آزاد بر مردم ناخوش بودند. لذا اگر مردم افغانستان در عرصه جنگ نرم فعال نبودند قطعا جنگ سخت طالبان نتیجه نمیداد.
حسینی مزاری با تاکید بر اینکه مرکز تبیان پرچمدار جنگ نرم علیه آمریکا بود، گفت: همه ملت در عرصه مبارزات ضد آمریکایی نقش داشتند اما نقش مرکز تبیان در این میان شاخص بود. مرکز تبیان پرچمدار جنگ نرم علیه آمریکاییها بود. جنگ نرم ما در کنار جنگ سخت طالبان برای کوباندن آمریکا و افشاگری چهرههای آنها بسیار اثرگذار بود. اکثریت مردم افغانستان در عرصه جنگ علیه امریکا نقش داشتند. شکست آمریکاییها قطعا ثمره خون شهدای مظلومی بود که در عرصه مبارزه با آنها ریخته شد، از جمله شهدای هفت جدی که شامل پاکترین شهدا و شخصیتها بودند.
رئیس مرکز تبیان خاطرنشان کرد: ما در مبارزات خودمان بها دادیم. بله ما بها دادیم و تاوان ندادیم، چرا که تاوان دادن بار منفی دارد، ما بهای این مبارزه را دادیم و حالا هم در عرصه افغانستان آماده دادن این بها هستیم. البته میخواهیم زنده باشیم و برای آیین و مذهب و مکتب خود کار بکنیم اما قطعا این مسیر ریسک و خطرات خود را دارد و ما در افغانستان متوجه این خطرات هستیم. انشاءالله سعی میکنیم در عرصه سالم و صحیح و درست حرکت بکنیم و اهداف و برنامه های این تشکیلات را به ثمر و نتیجه برسانیم و در افغانستان یک حکومت اسلامی و مطلوب و دلخواه برقرار نماییم.
گفتنی است؛ تلاوت قرآن کریم توسط آقای پاکنژاد قاری موفق کشور و از اعضای مرکز تبیان، پخش ویدیوی مستند روایتی از حادثه حمله انتحاری علیه دفاتر مرکزی مرکز تبیان و
خبرگزاری صدای افغان(آوا) در کابل، صحبت علی ژیان و سیدسجاد حسنی، برادران تو تن از شهدای هفت جدی پیرامون ویژگیهای شخصیتی شهدایشان، ذکر مصیبت و مدیحهسرایی توسط مداح و قاری خوشصدا و معروف هموطن در ایران و کادر ارشد مرکز تبیان جناب آقای عبدالحمید کریمی و خوانش شعر و غزل توسط خانم عاطفه جعفری از برنامههای دیگر مراسم بود. محمدتقی توکلی از کادرهای ارشد مرکزتبیان نیز اجرای مراسم را به عهده داشت.
مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در این مراسم به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. ثم الصلاۀ و السلام علی سیدنا محمد و علی آله الاطیبین.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
ابتدا سالروز شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) را به محضر فرزند برومندش حضرت امام مهدی(عج) و نایب برحقش حضرت امام خامنهای حفظهاللهتعالی و شما سوگواران تسلیت میگویم. این مراسم، هم به خاطر سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) و هم تجلیل از مقام شامخ شهدای حادثه تروریستی ۷ جدی در کابل، برگزار شده است. عنوان مراسم نیز «حادثه غمبار هفت جدی و پیامد خون شهدای بیداری و آگاهی» میباشد.
حادثه هفتم جدی از فجایع تاریخی دشمن در قبال مردم افغانستان بود
حادثه ترویستی هفت جدی کابل علیه دفاتر مرکزی مرکز تبیان و خبرگزاری آوا از بزرگترین فجایع و خیانتهای تاریخی دشمن علیه مردم افغانستان بود. در طول بیش از ۴ دهه گذشته سابقه نداشت که یک مجموعه بسیار فرهیخته و بسیار برجسته و یک مجموعه کاملا ولایتمدار و خدایی، ۵۲ تن از جمله ۳۱ نفر طلبه و بقیه هم اساتید دانشگاه، دانشجو و دانشآموز و خبرنگار به شهادت برسند. در میان شهدا صرفا یک نفر شخصیت متنفذ مردمی به نام آقای علیزاده حضور داشت و بقیه همگی اهل علم و تحصیل و در این میان بیش از ۱۵ نفر از کادرهای ارشد در مقطع مدیریتی مرکز تبیان بودند که هر کدام اینها حقیقتا یک دنیا ارزش داشت. اگر بخواهم در خصوص شخصیت و شاخصههای آنها صحبت کنم باید ساعتها صحبت کنم. اگر تنها در خصوص شهید ژیان بخواهم صحبت کنم، این جلسه کافی نخواهد. همینطور که برادرش گفت بین ما مانند شهید ژیان دیگر نیست و شاید در کل افغانستان مانند شهید ژیان سراغ نداشته باشیم. یک جوان بسیار مخلص، فعال، متدین، باانگیزه و بااندیشه که داستانهای جالبی از زندگی این شخص دارم که حقیقتا در وجود حتی شخصیتهای فعلی تشکیلات در داخل و خارج از کشور وجود دارد.
حادثه هفتم جدی یک ضایعه بسیار جانگداز برای مرکز تبیان و عموم مردم بود
حادثه هفت جدی برای جامعه، مردم و بویژه برای مرکز تبیان یک ضایعه بسیار جانگداز، خطرناک و متأثرکننده بود. نیروهایی که دهها سال روی آنها کار شده بود و در ابعاد و رشتههای مختلف تربیت شده بودند، نیروهایی که حداقل حضور آنها در تشکیلات و کار روی آنها و گذراندن برنامههای آموزشی ۹ سال بود و حداکثر ۳۰ سال بود. شیرحیدر نظری تقریبا ۳۰ در کنار ما بود و در مجموعه ما یک آدم بسیار استوانه بود و در هنگام جهاد همزمان و همگام با ما بود و بعدا هم در قالب مرکز تبیان در کنار هم بودیم و همچنین امثال ایشان شخصیتهای برجستهای مثل جناب بهرامی، که استاد دانشگاه بود، شهید سیدعندلیب ضیایی، شهید قاری خلیلالله رضایی، و سیدخداداد احمدی که از مجموعههای آموزشی ما بودند و سید حسین حسنی و تعداد زیادی از شهدا که در حال حاضر اسامیشان در ذهنم نیست.
صحبت در این جلسه در مورد پیامد شهادت این عزیزان است. اینکه شهادت این شهدا چه پیامدی بعد از خودشان داشته است؟
اولین پیامد خون شهدای هفتم جدی، متوجه خود مرکز تبیان و قدرتمند شدن بیش از پیش آن بود
مسئولین و اعضای مرکز تبیان حقیقتا همه بر اساس انگیزههای دینی و مذهبی در صحنه بودند و بسیار هم گسترده کار میکردند. شما در این ویدیو گوشههای بسیار کمی از تصاویر فعالیتهای ما را در داخل و خارج دیدید. شاید یک درصد فعالیتها در ویدیو به نمایش داده شد. اگر روی فعالیتهای مرکز تبیان به صورت جدی کار میگردید و یک مستند دقیق تهیه میشد قطعا ساعتها وقت میگرفت که حقیقتا در قالب گزارش، مستند ویدیویی و امثال آن نمیگنجد. مجموعه همکاران ما از ابتدای تأسیس مرکز تبیان در ۱۵ سنبله ۱۳۷۰ تا حالا با تمام اخلاص کار کردند و همین بحث هم باعث شد که دشمن حساس شود.
قومیت و زبان و ولایت هیچ جایگاهی در مرکز تبیان ندارد
دشمن نسبت به نوع اندیشه و کار ما حساسیت داشت. حتی در طول ۲۰ سال گذشته اگر چه در افغانستان احزاب و جریانهای به نام و بزرگ و دهن پرکن حضور داشتند اما من هیچ حزبی را سراغ ندارم که به اندازه مرکز تبیان و نیروهای آن کارهای شبانهروزی کرده و به صورت ۲۴ ساعته در خدمت اهداف و برنامههای تشکیلاتی باشند. بنابراین دشمنان در عرصهها و میادین مختلف علیه ما فعالیت و کار زیادی کردند، به خصوص شش یا هفت ماه قبل از این حادثه تبلیغات سوء دشمن گسترش یافت. آنان از هر ولایت یک سایت علیه ما درست کرده بودند، مثلا جوانان پنجشیر، نخبگان هرات، فلان جریان از غزنی، از پکتیا و... پروفایلهایی در فیسبوک درست کرده بودند که تنها تبلیغاتشان علیه مرکز تبیان و فعالیتهای آن بود. جالب است که تبلیغات دشمن رنگ و بوی قومی نداشت، نمیگفتند که آنها سید یا هزاره، یا هراتی یا کابلی یا مزاری یا قندهاری هستند، چون در تشکیلات مرکز تبیان چنین خط و خطوطی وجود نداشت که بر اساس قومیت کار صورت بگیرد و یا اعضا و مسئولین مرکز تبیان از یک ولایت باشند، بلکه از همه اقوام و از همه ولایات و از همه رنگها و پیروان زبانها در مرکز تبیان حضور دارند و هیچ لزومی ندارد ما شعر بخوانیم که ما را به خاطر هزاره بودن کشتند یا نثر بخوانیم که در افغانستان نسلکشی هزاره جریان دارد.
امروز تمامیت کشور از هر مردم و قوم و نژادی مورد هجمه است
این هجمه از ابتدا بوده و تاکنون نیز همینگونه است. اگر شما در افغانستان توجه بکنید اتفاقا پشتونها بیشتر از هر قوم کشته شده و خانههایشان خراب شده است. شما یکبار به ولایات جنوب، جنوب غرب و جنوب شرق سفر بکنید و ببینید وضعیت زندگیشان تا چه حد اسفبار است! ما نباید سعی کنیم که جنگ را قومی یا مذهبی نمایش دهیم. در افغانستان جنگ مذهب و قوم نیست. در افغانستان جنگ ولایات علیه همدیگر نیست. ما در افغانستان یک دشمن داریم که در رأس آن امریکا است که با تربیت گروههای تروریستی و جریانهای خناس در داخل افغانستان بر ضد تمامیت مردم کشورمان مبارزه میکند
تبلیغ ادعای نسلکشی در افغانستان تیشه به ریشۀ خود زدن است
در افغانستان بخصوص از ۲۰ سال گذشته تاکنون همه اقوام و همه جریانها کشته دادهاند. قبل از سقوط جمهوریت، داعش در ننگرهار سه ولسوالی را از نفوس تخلیه کردند یعنی مردان این ولسوالی را کشتند و زنانشان را به بردگی و اسارت گرفتند، اما آیا شما از زبان پشتونها شنیدهاید که نسلکشی پشتونها در افغانستان جریان دارد؟ چرا ما اینقدر بیهوش و کوتاهفکر هستیم که با عنوان کردن بحث ژنوساید و بحث نسلکشی هزاره و کشتار فلان قوم تیشه به ریشه خود میزنیم؟! چرا وحشت ایجاد میکنیم؟ دشمن کار خود را میکند به خالی کردن افغانستان از بعضی از اقوام، اما ما چرا چاقوی دشمن را دسته میکنیم؟ چرا عمیق فکر نمیکنیم؟
هر جریانی که مخالف سلطه استکبار باشد مورد هجمه دشمن است
مرکز تبیان بر اساس یک اندیشه استوار مورد هجمه قرار گرفت، نه به خاطر اینکه اعضای آن شیعه یا هزاره یا سید بودند. ما یک جریان مبارز فرهیخته سازمانیافته تشکیلاتی بودیم که مخالف روح استکبار و مخالف تمامیت استکبار و در رأس امریکا بودیم و هستیم و خواهیم بود. چه شیعه و چه سنی در افغانستان با داشتن چنین اندیشهای برای دشمن بسیار خطرناک است. اصلا حماس و جنبش جهاد در فلسطین مگر سنی نیستند؟ چرا مورد بغض آمریکا و اسرائیل و مورد بغض کشورهای غربی و طرفدارانشان در منطقه هستند؟ آنها که شیعه نیستند. در واقع به این خاطر که آنها مخالف سلطه و اقتدار استکبار هستند و روحشان یک روح مبارز ضد استکباری است. در عراق و سوریه هم همینطور. مگر بشار اسد شیعه ولایی است؟ مگر شیعه وابسته به ایران است؟ بشار اسد یا کل رژیم بعثی سوریه در گذشته کسانی بودند که ایرانیها را کمک میکردند نه اینکه از ایرانیها کمک بگیرند و یا وابسته به ایرانیها باشند، بلکه چون مخالف استکبار بودندو حالا هم هستند.
مرکز تبیان به خاطر روحیه ضد استکباری مورد حمله قرار گرفت
در افغانستان نیز هر خط فکری که به مخالفت با حضور و خط فکری استکبار قد بلند کند، مورد بغض دشمن خواهد بود و اصلا بحث هزاره و غیر هزاره هم مطرح نیست. مرکز تبیان به خاطر داشتن روحیه دینمداری و ضد استکباری مورد حمله قرار گرفت و زده شد. اگر چه ما در این زدن و خوردن از نظر ظاهری و امکانات و نیروی انسانی ضربه شدیدی خوردیم، اما پیامد این حرکت و این حادثه تروریستی قدرتمند ساختن مرکز تبیان بود، چرا که مسئولین مرکز تبیان بعد از این حادثه با عزم مضاعف وارد صحنه شدند. ما به محض اینکه حمله انتحاری شد، بدون کدام ترس و هراسی وارد صحنه شدیم. حتی از سایر ولایات همکاران ما آمدند و وارد کابل شدند و جای همکاران شهید را پر کردند. درست است که امکانات تبلیغی دشمن خیلی وسیع بود، اما ما تا جایی که امکان داشت، هم از امکانات خود به شکل وسیع استفاده کردیم و هم از امکانات رسانهای دشمن بهره بردیم. مرکز تبیان از همان لحظه انفجار به بعد قدرتمندتر در صحنه ظاهر شد و رویشهای بسیار جدیدی متوجه مرکز تبیان شد.
مرکز تبیان با عنایت خداوند و حمایت شهدای خود قدرتمندتر خواهد شد
اگر در گذشته در حوزه تشکیلاتی، علاوه بر شهدای پاک جهاد، تنها شهدای تشکیلاتی ۹ دلو را پشت سر خود داشتیم، شهید مصباح و ۸ تن از یارانش حقیقتا شهدای خالص و نابی بودند و حامی ما بوده و ناظر بر ما و حامی ما هستند. شخص شهید مصباح از شخصیتهای بسیار سالم و تأثیرگذار اجتماع بود و همچنین شهدایی که در کنار ایشان بودند، اما شهدای هفت جدی تعداد ناظرین و حامیان الهی و آسمانی ما را افزایش دادند. بنابراین من معتقد و امیدوار هستم که با توجه به این رویکرد و با توجه به اینکه شخصیتی مثل شهید مصباح با آن پاکی و صلابت و صداقت در تأسیس مرکز تبیان نقش داشته، این تشکیلات با قدرت در افغانستان راه خودش را ادامه خواهد داد و اگرچه تاکنون با چالشهای بسیار جدی مواجه شده و با فراز و نشیبهای سختی روبرو گردیده و در آینده نیز ممکن است در برابر فراز و نشیبهای متعددی قرار بگیرد، اما من مطمئن هستم که این تشکیلات به حول و قوه الهی و با حمایت ائمه معصومین(ع) و کل شهدای امت مسلمه بخصوص شهدای خالص افغانستان و اخصا شهدای این تشکیلات با قدرت به پیش خواهد رفت و توسعه پیدا خواهد کرد و فراگیر خواهد شد و در سطح افغانستان به مسئولیت مدیریتی و دینی خود خواهد پرداخت. اما به شرط آنکه مسئولین و دستاندرکاران این تشکیلات به صورت صحیح و جدی عمل نموده و باانگیزهتر تلاش بکنند و قدر این بستر و چارچوب را بدانند که هر لحظهای که در این مسیر حضور دارند و هر کاری که میکنند و هر حرفی که میزنند و هر پولی که خرج میکنند و هر پسندی که در فضای مجازی در این مسیر میکنند، همه به عنوان عبادت محسوب خواهد شد.
اعضا و کسانی که در چارچوب مرکز تبیان در داخل و خارج حضور دارند، در حقیقت عابدان واقعی خواهند بود که در زمینه فراهم کردن بستر عبادت الهی در دنیا کار میکنند. دوستانی که در خارج هستند و بنا به معاذیری نمیتوانند داخل بروند، در همینجا هم اگر کمترین و کوچکترین کار و فعالیتی نمایید قطعا در ثمره زحمات و عرقریزیها و خوندادنهای همکارانتان شریک هستید و از همان زحماتی که آنها میکشند و همان عرقریزیهایی که آنها دارند و خونهایی که از آنها ریخته شده، قطعا بهره خواهید برد. بنابراین قدر این بستر و روند و جریان را بدانید و خدای متعال را شکرگذار باشید.
پیامد دوم خون شهدای هفتم جدی مطرح شدن بیش از پیش مرکز تبیان در داخل و خارج کشور بود
اگرچه مرکز تبیان ۳۱ سال است که در عرصه حضور دارد و بیشترین فعالیت را در فضای فیزیکی و رسانهای کشور دارد و من گمان نمیکنم که در افغانستان سازمان و تشکلی باشد که این همه فعالیت فکری و فرهنگی و رسانهای کرده باشد، شما کافیست که در گوگل جستجو بزنید صدها هزار صفحه مطلب و گزارش درباره مرکز تبیان و خبرگزاری صدای افغان (آوا) به نمایش درخواهدآمد و این یعنی حقیقتا کار زیادی شده است و ما به عنوان یکی از تشکلات خیلی مطرح در عرصه داخل و خارج فعال بودهایم اما این انفجار و این حادثه تروریستی بیش از آن که تصور میرفت مرکز تبیان را به داخل و خارج از کشور معرفی نمود. مرکز تبیان با تمام اهداف و روند کاری خود بیشتر از گذشته مطرح شد. هم دوستان زیادی پیدا کرد و هم دشمنان زیادی به وجود آمد.
بعد از حادثه هفت جدی، استقبال جوانان از مرکز تبیان افزایش یافت
طبیعی است که هر جریانی هر اندازه مطرح شود به همان مقدار دوستان و دشمنان خودش را پیدا میکند اما آنچه که بعد از حادثهی هفتم جدی بسیار قابل توجه بود استقبال وسیع جوانان و نوجوانان و شخصیتهای مختلف و نخبگان از تشکیلات مرکز تبیان بود. جمعی از جوانان دقیقا یک روز بعد از حمله انتحاری به دفتر مرکزی آمدند و گفتند که ما دقیقا به همین خاطر آمدیم عضو تشکیلات شویم که این تشکیلات سالم است و به خاطر سلامتش مورد حمله قرار گرفت و ما هم خواهان چنین تشکیلاتی هستیم، لذا آمدیم عضو این تشکیلات شویم تا در کنار این اهداف و برنامهها حضور داشته باشیم. بعد از آن نبود روزی که دفتر ما بدون حضور مراجعین باشد. در مزار، در هرات و سایر ولایات، در ایران و حتی اروپا و جاهای مختلف از آن زمان تا حالا که ما در افغانستان مشکلات مختلفی داشتیم، اما فضا به گونهای باز شد که ما اصلا برای صحبت و جلسه و پر کردن فرم فرصتی نداشتیم. در همین دوره اخیر که در مقابل سفارت تظاهرات انجام شد و دفتر ما شش ماه تعطیل گردید، با این وجود شخصیتها مراجعه میکردند و بدون کدام ترسی از طالبان عضو مرکز تبیان میشدند. با اینکه میدانستند که ممکن است مورد تعقیب استخبارات قرار بگیرند و باید مراقب باشند، ولی باز هم حضور پیدا میکردند.
معرفی اندیشه و سازوکار مرکز تبیان از آثار گرانبهای حادثه هفت جدی بود
یکی از آثار گرانبهای حادثه هفتم جدی برای مردم ما معرفی ساز و کار و ساختار و شیوه کار مرکز تبیان و معرفی تفکر و اندیشه ولایی آن به عموم مردم بود. ما در کنفرانس مطبوعاتی که در هتل اینترکانتیننتال دایر شد، از لحاظ فکر و اندیشه بین آمریکا و ترامپ با نظام جمهوری اسلامی و امام خامنهای مقایسه کردیم و با صراحت اعلام کردیم که پیروی از ولایت یک افتخار است. بعد از آن نیز در مسجد محمدیه در تپه سلام این موضوع را بیان کردیم.
پیامد سوم خون شهدای هفتم جدی، رسوایی عاملان این حرکت تروریستی بود
پیامد سوم خون شهدای هفتم جدی که پیامد بسیار مهم نیز بود، رسوا ساختن عاملان این حرکت تروریستی بود. بعد از حادثه هفتم جدی در افغانستان این مسئله مطرح بود که مرکز تبیان را داعش ویا شبکه حقانی زد و اینها دست داشتند، اما بر طبق اطلاعات و معلوماتی که ما داشتیم خود آمریکاییها مستقیم از بگرام این جریان را مدیریت کردند و با خیال راحت یک شب قبل در دو طرف کوچه دفتر بمب گذاشته بودند و روز هم حمله انتحاری انجام میشود، منتهی آمریکاییها این اقدام تروریستی را با همکاری و هماهنگی امنیت ملی انجام دادند. یکی از نیروهای امنیتی شاید غفلت یا اشتباه کرد ولی گفت که حاجآقا من هر هفته روز پنجشنبه در صف دوم شما بودم ولی این پنجشنبه در جلسه شما نیامده بودم، خوب نیامده بودید معلوم است که میدانستید که یک حادثه قرار است بیافتد. البته شاید این شخص در جریان ماجرا نبوده و مسئولش جای دیگری ماموریت داده بوده است. اما جای شکی نیست که امنیت ملی با هدایت و مأموریت یافتن از سوی آمریکاییها در این حادثه دست داشت.
خون شهدای هفت جدی پایههای حضور آمریکا در افغانستان را متزلزل کرد
طبعا این خونهای به ناحق ریختهشده کمک کرد که پایههای حضور آمریکا در افغانستان بیشتر متزلزل شود و حکومت نانجیب به اصطلاح جمهوریت بیشتر به فروپاشی نزدیک گردد. شما گمان نکنید که خونهای ناحقی که در افغانستان ریخته شد بیاثر بوده است! خونهایی که در مساجد و تکایا و مراکز آموزشی ریخته شد، بازدهی و ثمر داشت و همه اینها دست به دست هم دادند و امریکا را در افغانستان با دریوزگی و شکست مواجه کردند. امریکاییها در افغانستان حضور داشتند و به این معنا نبود که اینها برگردند. آنها صدها میلیاد دالر خرج کردند و خیلی امکانات نظامی آورده بودند و صدها رسانه در اختیار داشته و صدها هزار نیرو آموزش داده بودند که در فضای فیزیکی کشور در لایههای مختلف حضور داشته باشند و افغانستان را مدیریت بکنند؛ اما مبارزات مردم افغانستان در عرصه نرم و در عرصه سخت باعث شد که امریکاییها شکست بخورند. مرکز تبیان از همان ابتدا چه در فضای فیزیکی و چه در فضای مجازی و رسانه علیه اشغال آمریکا کار و فعالیت کرد و بهای مبارزه نیز این عملیات تروریستی بود.
من در سخنرانیهای مختلف در کابل بیان کردم که دوستان طالب، شکست آمریکا را متوجه خودشان ندانند و هی نگویند که طالبان مبارزه کردند و آمریکا را از کشور اخراج کردند! تمام مردم افغانستان به نحوی در شکست دادن آمریکا سهیم هستند، حتی آنهایی که در ظاهر حرفی نداشتند ولی در دل از آمریکا و فجایع او در عرصههای مختلف از جمله در عرصه خانواده، زنان، جوانان، نوجوانان، سیاست، اخلاق، ادارات و موضوعات اقتصادی نظیر تحمیل بازار آزاد بر مردم ناخوش بودند. آمریکاییها شیرازه تمام زندگی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و امنیتی ما را خراب نموده و با فساد عجین کردند و چیزی برای مردم افغانستان نگذاشته بودند.
ضربه زنندهترین حرکت آمریکاییها علیه خانواده و بنیاد خانواده بود
آمریکاییها میدانستند که زن مربی خانواده است و اجتماع از کنار هم قرار گرفتن خانوادهها دایر میشود و زن که مربی خانواده است پس مربی جامعه نیز میباشد. اگر این زن سالمه و عالمه و مجاهده باشد، قطعا جامعه نیز عالم و مبارز و مجاهد و ستیزهجو علیه استکبار به بار خواهد آمد، لذا باید این زن متحول شود و هم از ظاهر برهنه گردد و هم از درون تهی شود تا به عنوان مترسکی تهی و پوچ در جامعه مطرح باشد که به ساز آنها برقصد. متأسفانه آمریکاییها این شرایط را فراهم کرده و این جوّ را بوجود آورده بودند.
خانمهایی که تحت عنوان جامعه مدنی کار میکردند و رسوایی بار آورده بودند و داشتند به سمت فضاحت بیش از حد پیش میرفتند، این نتیجه کار آمریکاییها بود. ما علیه این روند مبارزه میکردیم و در صحنه حضور داشتیم. اصولا هیچ یک از اتباع افغانستان از این وضعیت خوشحال نبودند و دوست داشتند که آمریکاییها در کشورشان شکست بخورند و در مقابل همت و شجاعت مردم افغانستان زانو بزنند.
در شکست آمریکا در افغانستان یک نهضت ملی شکل گرفته بود
بنابراین همه مردم افغانستان در این مبارزه نقش داشتند. من معتقد هستم که در شکست امریکاییها یک نهضت ملی وجود داشت و در این نهضت ملی همه اقوام و پیروان همه مذاهب و متکلمین به همه زبانها حاضر بودند. اگرچه آمریکاییها مزدوران خود را در اقوام مخلتف داشتند ولی قاطبه ملت علیه غرب و تجاوز و فضاحتهایی بودند که امریکاییها به بار میآوردند. بنابراین طالبان نباید ادعا کنند که تنها ما بودیم که امریکا را شکست دادیم. نخیر! تنها شما نبودید! روند یک کار سیاسی نیز ایجاب نمیکند که هی شما به تنهایی بگویید که فقط ما بودیم و ملت را در این شکست نادیده بگیرید. این به ضرر شماست. چرا که در مجامع جهانی این احساس میشود که قاطبه ملت با شما نبودهاند. لذا هوش سیاسی ایجاب میکند که به نمایندگی از همه ملت صحبت کنید. شما باید از همه ملت تشکر کنید که در مقابله با استکبار نقش داشتند، اینگونه میتوانید پایگاههای اجتماعی خود را توسعه بدهید و این مردم ضد آمریکایی را به عنوان حافظان و پشتیبانهای خود در بیاورید و قدرتمند در افغانستان کار بکنید و حضور داشته باشید.
مرکز تبیان پرچمدار جنگ نرم علیه آمریکا بود
بنابراین همه ملت در عرصه مبارزات ضد آمریکایی نقش داشتند. مرکز تبیان در این وسط شاخص بود. مرکز تبیان پرچمدار جنگ نرم علیه آمریکاییها بود. طالبان در جنگ فیزیکی به صورت قوی حضور داشتند. اما اگر ما و مردم افغانستان در عرصه فضای نرم حضور نداشتیم و مساجد و حسینیهها و دانشجویان و علمای ما در عرصه جنگ نرم نمیبودند قطعا جنگ سخت طالبان نتیجهبخش نمیبود. جنگ نرم ما در کنار جنگ سخت طالبان برای کوباندن امریکا و افشاگری چهرههای آنها بسیار اثرگذار بود. لذا اگر صددرصد نگوییم اما اکثریت مردم افغانستان در عرصه جنگ علیه امریکا نقش داشتند و شکست آمریکا نتیجه حضور و ثمره حضور تمام مردم افغانستان در صحنه مبارزه بود. این شکست قطعا ثمره خون شهدای مظلومی بود که در عرصه مبارزه با امریکا ریخته شد، از جمله شهدای ۷جدی که شامل پاکترین شهدا و شخصیتها بودند.
شما بیوگرافی این شخصیتها را مطالعه کنید، اگر یک نقطه خاکستری یا سیاه پیدا کردید، من پاسخگو خواهم بود. هیچ نقطه خاکستری در زندگی این جوانان و شخصیتها وجود ندارد. یک هفته قبل از حادثه تروریستی در دفتر جلسه پرسنلی دایر میشود. شهید سیدعندلیب ضیایی در پایان جلسه میگوید برادران و خواهران یک لحظه صبر کنید. با توجه به اینکه اوضاع کشور خراب است و هر روز حمله انتحاری و کشتار رخ میدهد و ممکن است دفعه بعد نوبت من و شما باشد، حداقل بیاییم از یکدیگر حلالیت بگیریم و همدیگر را ببخشیم، چرا که شاید به شوخی دل همدیگر را شکسته باشیم و حقی نسبت به همدیگر داشته باشیم، لذا همگی از همدیگر حلالیت میطلبند.
حرکت سازمانیافته مرکز تبیان مورد توجه دشمن قرار گرفت
ببینید چنین جوانانی در قالب مرکز تبیان قرار میگرفتند، همین که فرم پر میکردند میدانستند که ضرر و آسیب متوجه آنان است و میدانستند که خطر صددرصدی در برابر نیروهای مرکز تبیان وجود دارد چه برسد که اینها مرتب در دفتر حضور داشته باشند. هر پنجشنبه جلسات گفتمان که جلساتی تشکیلاتی بود برگزار میشد و نیروهای ما از سرتاسر کابل میآمدند و در آن شرکت میکردند. در این جلسه گفتمان از جمله ۷۸ تن از طلبههای مدرسه امام امیرالمومنین(ع) که تحت پوشش ما بود به عنوان مضمون آموزشیشان شرکت میکردند و در پایان ماه، ما از کسانی که در گفتمان حضور داشتند امتحان میگرفتیم که چه چیز یاد گرفتید و چه برداشتی از گفتمان کردید. به هر حال یک حرکت سازمانیافته برقرار بود و طبعا این مورد توجه دشمن قرار میگرفت، لذا آمدند و این جنایت هولناک را سازمان دادند. زدند.
ما میخواهیم حضور داشته باشیم تا برای اندیشه و مکتب خود کار کنیم
بنابراین ما در مبارزات خودمان بها دادیم. بله ما بها دادیم و تاوان ندادیم، چرا که تاوان دادن بار منفی دارد، ما بهای این مبارزه را دادیم و حالا هم در عرصه افغانستان آماده دادن این بها هستیم. البته میخواهیم زنده باشیم و برای آیین و مذهب و مکتب خود کار بکنیم اما قطعا این مسیر ریسک و خطرات خود را دارد و ما در افغانستان متوجه این خطرات هستیم. انشاءالله سعی میکنیم در عرصه سالم و صحیح و درست حرکت بکنیم و اهداف و برنامه این تشکیلات را به ثمر و نتیجه برسانیم و انشاءالله در افغانستان یک حکومت اسلامی و مطلوب و دلخواه برقرار نماییم.
در پایان از همه شما عزیزان تشکر میکنم که تشریف آوردید و به سخنان اینجانب و سایر برنامهها گوش دادید. در آخر یک نکته را به اطلاع همه دوستان برسانیم که در دفتر مشهد الحمدلله برنامههای خوبی در حال اجراست. از همه حاضرین که اینجا هستند تقاضا دارم که همکاری کنند و در برنامههای مختلف شرکت کنند. در بخش بانوان برنامههای خوبی در حال اجرا میباشد که میتوانید با خانم نظری در تماس شوید. همچنین یک بخش دارالقرآن برای بزرگسالان و کودکان و نوجوان برقرار است که مسئول آن خانم دکتر آرامهر است و برنامههای مفیدی در قالب حفظ، ترتیل و تفسیر دارد. البته پایهی کار ما هم قرآنی است و باید در این مسیر توجه جدی داشته باشیم و همه سعی کنیم که کار علوم قرآنی شکل و شمایل بهتر وکیفیت بهتری پیدا کند و در سایر برنامهها هم جناب آقای هاشمی راستی در خدمت دوستان هستند. این فعالیتها باید در سطح مهاجرین اطلاعرسانی شود. بیش از این وقت شما را نمیگیرم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
لینک گزارش تصویری مراسم:
https://www.avapress.net/fa/gallery/263057/1/