حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری طی سخنانی در مراسم عزاداری با میزبانی حاج محسن اکبرزاده، از فعالین جامعهی مهاجر و کادر برجسته مرکز تبیان در مشهد مقدس، با خاطرنشان کردن این مطلب که در شرایط فعلی افغانستان از نگاه اسلامی در وضعیت بهتری است گفت: البته حرفهای منفی هم چه از داخل کشور و چه از کشورهای همسایه و دنیا علیه امارت اسلامی وجود دارد که بیشتر توهینهای بیمحتوا از سوی غربیها و امریکاییها است، اما حقیقتا شرایط افغانستان نسبت به دورانهای گذشته با فضای دینی و اسلامی بیشتری دارد رونما میشود و ما مطمئن هستیم که اگر نخبگان و شخصیتهای حقیقی و حقوقی متدین و مسلمان ما دست به دست هم بدهند قطعا نواقص و مشکلاتی که در شرایط موجود حتی در ساختار حکومت وجود دارد برطرف خواهد شد.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) –مشهد مقدس: حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری با بیان اینکه نتیجهی روش حکمرانی کلیسا تنفر و تضاد میان مردم غرب و مسیحیت را به دنبال داشت، به تفاوتهای روش حکمرانی مسیحیت و دین مبین اسلام اشاره کرد و گفت: اسلام در درون خودش از عواملی برخوردار است و طبق مکانیزمی شکل پیدا کرده که به روز می شود و مرتب تجدید حیات میکند و دائما خود را قوی میسازد، بنابراین اسلام یک دین قوی و قدرتمند است و برای همیشهی تاریخ و در تمامی ابعاد و زوایا و تمامی تطورات و تحولات زندگیِ بشر برنامه دارد.
وی با طرح این پرسش که با توجه به این قدرت و عظمتِ اسلام چرا مسلمانان ضعیفاند و بیشتر امکانات و قدرت دنیا در دست غیر مسلمانهاست و همواره مسلمانان در معرض تاخت و تاز و تهاجم و فشارها و تحریماتِ غیر مسلمانها هستند؟ پاسخ داد: دلیل اول این است که مسلمانان از تمامی احکام اسلام پیروی نمیکنند. اگر یک مسلمان یا یک جامعه اسلامی از تمام احکام اسلام پیروی بکنند قطعا مبدل به یک جامعه قوی، امت قوی و قدرتمند میشوند. دلیل دوم نیز این است که اکثر مسلمانان اسلام را صرفا در حد شعار قبول دارند و به آن عمل نمیکنند که اگر این دو ضعف برطرف شود قطعا وضعیت امت اسلامی نیز متحول خواهد شد.
رئیس مرکز تبیان در تشریح دلیل اول ضعف جوامع اسلامی یعنی عمل تبعیضآمیز احکام دین اسلام، ابراز کرد: یکی از موارد عمل تبعیضآمیز یعنی عمل به بخشی از احکام دون بخشی دیگر و نداشتن روحیهی سیاسی در میان مسلمانان است. اما باید توجه داشت که اسلام قبل از نماز و قبل از همه واجبات توجه جدی به روح سیاسی دارد. مسلمانی که دارای روح سیاسی نباشد اصلا مسلمان نیست و در دنیای امروز به حساب نمیآید. دشمن زمانی نسبت به ما توجه دارد و ما را در محاسبات خودش قرار خواهد داد که روح سیاسی داشته و از اوضاع و احوال تحلیل داشته و دوستان و دشمنان خود را بشناسیم و در برابر دشمن که طاغوت و استکبار است موضع و سخن داشته باشیم.
وی در توضیح دلیل دوم ضعف جوامع اسلامی یعنی اسلام شعاری بدون عمل به آن نیز با بیان اینکه عاملین وقوع جنگهای داخلی و مصایب آن کسانی بودند که در ظاهر شخصیتهایی کاملا موجه بودند، گفت: اکثریت مردم ما در سطح لقلقهی زبان مسلمان بودند و اسلام را اینگونه به تمسخر گرفتند و ضربات بسیار سنگینی بر پیکره افغانستان وارد کردند. ما با مسلمان بودنی که فقط در شعار باشد اما در عمل خبری از اسلام نباشد، در واقع به خود ضربه میزنیم. ما به کشورهای دیگر نفرین میفرستیم در حالی که عامل اصلی خرابی در متنِ جامعهی خود ماست.
حسینی مزاری با خاطرنشان کردن این مطلب که در شرایط فعلی افغانستان از نگاه اسلامی در وضعیت بهتری است و نواقص نیز با حضور نخبگان و دلسوزان برطرف خواهد شد، اظهار کرد: البته حرفهای منفی هم چه از داخل کشور و چه از کشورهای همسایه و دنیا علیه امارت اسلامی وجود دارد که بیشتر توهینهای بیمحتوا از سوی غربیها و امریکاییها است اما حقیقتا شرایط افغانستان نسبت به دورانهای گذشته با فضای دینی و اسلامی بیشتری دارد رونما میشود و ما مطمئن هستیم که اگر نخبگان و شخصیتهای متدین و مسلمان و شخصیتهای حقیقی و حقوقی ما در کشور حضور پیدا کنند و دست به دست هم بدهند قطعا نواقص و مشکلاتی که در شرایط موجود حتی در ساختار حکومت وجود دارد برطرف خواهد شد.
وی با بیان اینکه جنگ در افغانستان کارساز نیست و زمینه جنگ فراهم نیست و همچنین کسانی که بتوانند جنگ را علیه امارت مدیریت بکنند نیز وجود ندارند، خطاب به مردم کشور گفت: به هیچ وجه به کسانی که طی ۲۰ سال در عرصه قدرت بودند و توان و پول و صدها تانک و دهها هواپیما داشتند و بیش از ۲۰۰ کشور اینها را به رسمیت میشناخت و صدها میلیارد دالر پول داشتند و ۳۵۰ هزار نفر ارتش و نیروی امنیتی و پولیس ملی و نیروهای اربکی داشتند و در ولایات و ولسوالیهای مختلف زمین و جغرافیا داشتند و با این حال اوضاع و کشور را مدیریت نتوانستند و از دستشان خارج شد، دل نبندید.
حسینی مزاری خاطرنشان کرد: شما در جنگ بلخاب دیدید با آن همه هیاهو و جار و جنجال و با آن همه حرفهای عجیب و غریبی که از رسانهها منتشر کردند و حتی سرنوشت کل مردم هزاره را به سرنوشت آقای مهدی گره زدند و اعلام نمودند که اگر جنگ علیه مهدی صورت بگیرد جنگ علیه تمام مردم هزاره صورت خواهد گرفت، اما وی حتی نتوانست نیم ساعت مقاومت بکند و به خاطر نادانی و خودسری و نافهمی و لجاجت و اشتباه یک یا چند نفر ضربات بدی بر مردم بلخاب وارد شد. هزاران نفر از جایشان بیجا و آواره شدند و دهها نفر کشته شدند.
رئیس مرکز تبیان خطاب به برخی از مدعیان پیروی از ولایت فقیه که بر خلاف دیدگاههای ایشان در رابطه با مسایل افغانستان اقدام میکنند، گفت: «چرا شما بیعقلی میکنید؟ اگر حقیقتا نمیفهمید، خوب بروید مطالعه کنید چرا که مسایل و شرایط جور دیگری است. اما اگر وابسته به شبکههای دشمن باشید پس قطعا در یک جاهایی میگویید ما پیرو رهبری هستیم و یک جاهایی در حقیقت علیه خط رهبری و خط دین و مذهب و مکتب موضع میگیرید و از کوچه پس کوچههای گلشهر یا تهران و ترکیه علیه کشورتان خباثت به خرج میدهید.» مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این مراسم به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و به نستعین
امروز تضاد جدی میان مردم غرب و مسیحیت مشاهده میشود
امشب اینجانب در رابطه با وضعیت مسلمانان به خصوص مردم افغانستان صحبت میکنم. سوال این است که با توجه به اینکه اسلام یک دین توانمند و قدرتمند است، چرا مسلمانان ضعیف و عقب مانده هستند؟
در برخی جوامع روشهایی وجود دارد که بر اساس این روشها حکومتی شکل میگیرد، اما با از میان رفتن آن حکومت، آن روش هم از بین میرود، یا حداقل دیدگاه مردم نسبت به آن روش منفی میشود و چه بسا تنفر پیدا میکنند. چنانچه در یک مقطع از تاریخ در غرب روش حکمرانی مسیحی وجود داشت و بر اساس این روش، حکومتهای کلیسایی شکل گرفت، اما بعد از میان رفتن حکومتِ کلیسایی، مردم نسبت به مسیحیت بدبین شدند و جامعه را سکولاریزم فرا گرفت. امروز اگر در غرب بد اخلاقی و بی بند و باری مشاهده میکنید چیزی جز ارتداد از مسیحیت نیست. مردم نسبت به مسیحیت کاملا بدبین شدند و اصولا تنفر پیدا کردند به گونهای که امروز تضاد جدی بین مردم و مسیحیت مشاهده میشود.
روش حکومتی اسلام به گونهای است که دائما خود را قوی میکند و برای تمامی تحولات برنامه دارد
اما روش دیگری هم وجود دارد که اگر بر اساس آن روش، حکومتی شکل بگیرد و اگر حتی آن حکومت از میان هم برداشته شود، نه تنها مردم نسبت به آن روش نظری منفی پیدا نمیکنند که چه بسا گاهی رابطه و پیروی از آن شیوه جدیتر خواهد شد. آن روش اسلام است. شما گاهی میبینید در یک کشوری که اسلامی هم است و حکومت اسلامی شکل میگیرد و به هر دلیلی این حکومت سقوط میکند، اما مردم را مشاهده میکنید که نسبت به اسلام بدبین نمیشوند بلکه چه بسا پیرویِ مردم از اسلام جدیتر و قویتر و عمیقتر و ریشهدارتر میشود. چرا اینگونه است؟ چون اسلام در درون خودش از عواملی برخوردار است و طبق مکانیزمی شکل پیدا کرده که آن را به روز میکند و مرتب تجدید حیات میکند و دائما خود را قوی میسازد؛ پس معنای این مطلب این است که اسلام یک دین قوی و قدرتمند است و برای همیشهی تاریخ و در تمامی ابعاد و زوایا و تمامی تطورات و تحولات زندگیِ بشر برنامه دارد.
با این وجود، چرا مسلمانان ضعیفاند و قدرت در دستان دشمنان اسلام است؟
اینجا سوال ایجاد میشود که با توجه به این قدرت و عظمت اسلام چرا مسلمانان ضعیفاند؟ چرا بیشتر امکانات و قدرت دنیا در دست غیر مسلمانهاست و همواره مسلمانان در معرض تاخت و تاز و تهاجم و فشارها و تحریماتِ غیر مسلمانها هستند؟ دلیل این است که مسلمانان از تمامی احکام اسلام پیروی نمیکنند. اگر یک مسلمان یا یک جامعه اسلامی از تمام احکام اسلام پیروی بکنند قطعا مبدل به یک جامعه قوی، امت قوی و قدرتمند میشوند. بنابراین دو تا عامل باعث ضعف مسلمانان شده است و حالا هم همین دو تا عامل باعث ضعف ماست. اگر ما این دو تا ضعف را برداریم و به جایش نقاط قوت را بگذاریم قطعا وضع ما هم متحول خواهد شد.
عامل اول ضعف جوامع اسلامی، عمل کردن تبعیض آمیز به احکام اسلام است
یکی از آن نقاط ضعف این است که ما به بعضی از احکام اسلام ایمان داریم و عمل میکنیم اما به بعضی از احکام اسلام کفر میورزیم و عمل نمیکنیم! مثلا فرد یا افراد یا مجموعه بزرگی، اهل نماز و روزه هستند که اگر از آنان سوال کنید چرا شما نماز میخوانید؟ میگویند دستور قرآن است، شاید نماز شب هم بخوانند، میپرسیم چرا نماز شب میخوانید؟ میگویند ثواب و فواید زیادی دارد. از ایام محرم هم به نحو خیلی گسترده و جدی تجلیل میکنند، سیاهپوشاند و نذر میدهند و دستههای سینهزنی و امثال اینها را برنامهریزی می کنند. میگوییم اگر این اعمالی که شما انجام میدهید بر اساس دستورات خدای متعال و ائمه معصومین (علیهمالسلام) است، پس چرا وحدت ندارید؟ وحدت هم یک پدیدهای است که مورد دستور خداست. خداوند میگوید و اعتمصوا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا، چطور به نماز چسبیدهاید که دستور خداست، اما هر طرف که نگاه میکنیم افراد با هم اختلاف دارند، اصناف با هم اختلاف دارند، مجموعهها و دستهجات با هم اختلاف دارند و حتی یک فرد با فرد دیگر اختلاف دارد، این حقیقت جامعه اسلامی ما است. شما در افغانستان نگاه کنید اینگونه است، در جمهوری اسلامی ایران هم اینگونه است؛ البته اینجا باز وضع متفاوت است چرا که رهبر قدرتمند و با عظمتی در آن حضور و اشراف دارد و وضعیت ایران را نسبت به سایر کشورهای اسلامی متفاوت ساخته است؛ اما در سایر کشورها شما وقتی بررسی میکنید میبینید که اختلاف بیداد میکند.
خداوند اختلاف را نهی کرده است ولی مسلمانان پراکنده و غیر منسجم هستند
چرا به این دستور خدا که وَاعَتصِموا بِحَبلِ الله است عمل نمیکنید؟ خداوند اختلاف را نهی کرده است «ولا تنازعوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ، اختلاف نکنید تضعیف میشوید قدرت و توان شما از میان میرود» اما میبینیم که مسلمانان به این آیه از قرآن و نسبت به دستوراتی که ما را متوجه امر وحدت و انسجام میکند کاملا بیتوجهاند. همین آدم باز میبینید که نسبت به انسجام و تشکل بیتوجه است. خب شما که اینقدر آدم متدینی هستید و اعمال خود را درست انجام میدهید چرا انسجام ندارید و متشکل نیستید؟ خب این هم که مورد توجه خدای متعال است. وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم؛ این خواستهی خداست که مسنجم و قدرتمند شوید و در یک چارچوب قرار بگیرید. تا زمانی که مسلمانان پراکنده باشند و منسجم و سازمانیافته نباشند، قدرت نیستند و اگر قدرت نبودند در برابر دشمنان نمیتوانند به صورت جدی عرض اندام بکنند. چرا شما به این دستور عمل نمیکنید؟ چرا شما به عنوان مسلمان استکبار ستیز نیستید؟ چرا روحیه ضد کفر و نفاق ندارید؟ اینطور که نمیشود متدین و مسلمان باشیم.
مدعی مسلمانی که سیاسی نباشد اصلا مسلمان نیست
شاید گاهی اوقات شاهد باشید که روحانی یا سخنران در یک محفل و یا مجلسی از مسایل روز و منطقه و دنیا صحبت میکند، کسی از گوشهای صدا میزند که آقا مجلس را سیاسیاش نکن! آقای محترم اگر شما مسلمانید و به همه ابعاد اسلام عمل میکنید، یقین بدانید که اسلام قبل از نماز و قبل از همه واجبات توجه جدی به روح سیاسی دارد. مسلمانی که دارای روح سیاسی نباشد اصلا مسلمان نیست و در دنیای امروز به حساب نمیآید. دشمن زمانی نسبت به شما توجه دارد و شما را در محاسبات خودش لحاظ خواهد کرد که شما روح سیاسی داشته و از اوضاع و احوال تحلیل داشته و دوستان و دشمنان خود را بشناسید و در برابر دشمن که طاغوت و استکبار است موضع و سخن داشته باشید.
مسلمانان باید به تمامی احکام اسلام عمل کنند
خدا میگوید که اسلام هم سیاست دارد و هم عبادت و بخش سیاسی هم مقدمتر از عبادت است؛ محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ...محمد (ص) رسول خداست و هر کسی که ادعا دارد با اوست و شعارش این است که من پیرو پیامبر و فرزند پیامبرم و در مسیر آنان هستم، اگر واقعا صادق باشد، قبل از برپا کردن نماز باید روحیه استکبار ستیزی داشته باشد. اگر یک مسلمان استکبار ستیز نباشد، عبادت و نمازی که اقامه می کند و روزه ای که می گیرد و وجوهاتی که میپردازد ناقص است و دردی را دوا نمیکند. بنابراین ما قبل از هر عبادتی باید روحیه سیاسی داشته باشیم. ما با وجود این ضعف در جوامع اسلامی با مشکلات جدی مواجه هستیم و باید بتوانیم این ضعف را برداریم و بعنوان مسلمان به تمام ابعاد اسلام از ریز تا درشت آن عمل کنیم.
اینجاست که ما بایستی در این عرصه سعی داشته باشیم و یاد بگیریم که به عنوان یک مسلمان عاملِ تمام احکام اسلام باشیم. اگر بتوانیم این نقطه ضعف را برداریم، یک مسلمان قوی و قدرتمند و یک جامعه اسلامیِ مقتدر خواهیم شد.
عامل دوم ضعف جوامع اسلامی، اسلامِ شعاری است که لقلقهی زبان است
عامل دوم این است که ما اسلام را در بسیاری از مواقع تنها در حد شعار قبول داریم. اعمال اسلامی که انجام میدهیم در حد شعار است، مثلا ما اهل نمازیم و نماز میخوانیم، روزی پنج وقت سوره حمد را میخوانیم «الحمدلله رب العالمین» حمد مخصوص خداست، باز میگوییم «ایاک نعبد» فقط تو را میپرستیم «و ایاک نستعین» فقط از تو کمک میطلبیم، تا آخر این سوره را میخوانیم، اما آیا در زندگی خود به محتوای این سوره عمل میکنیم یا نمیکنیم؟ آیا حمد مخصوص خداست یا نه؟ در زندگیمان کسان دیگری را هم حمد میکنیم یا نه؟ به جای خدا مال است، امکانات است، زن است، فرزند است، قدرتهای جهادی است، آیا ما در برابر خدا از کسان دیگری هم حساب میبریم یا نمیبریم؟ حمدگو و سپاسگو و ثناگوی کسانی دیگر هم غیر از خدا هستیم یا نیستیم؟ در نماز خود میگوییم خدایا حمد مخصوص توست، اما در زندگی خود آدمهای پولدار و یا یک والی یا رهبر ستمگر فاسد را ستایش میکنیم و اینگونه در فساد کشور سهیم میشویم. در این صورت ما به محتوای این سوره عمل نکردهایم. «تنها تو را میپرستیم» آیا ما در زندگی خود حقیقتا خداپرست هستیم یا نیستیم؟ آیا ما در زندگی خود عملا چیزهای دیگر را پرستش میکنیم یا نه؟ در بحث کمک خواستن، آیا ما حقیقتا از خدا کمک میخواهیم و یا در زندگی خود مسیر دیگری را طی میکنیم؟
ما به آنچه که باور داریم باید عمل کنیم و صرفا شعار ندهیم
بنابرین ما به آن چیزهایی که باور داریم باید عمل هم بکنیم. بلی نماز ستون دین است و به آن ایمان هم داریم اما این صرفا در سطح صحبت و زبان و شعار است، در عمل چیزی از محتوای نماز در زندگی خود نداریم که اگر میداشتیم موفق میبودیم. ما باور داریم که غیبت گناه است اما غیبت میکنیم. ما قبول داریم که تهمت گناه هست اما تهمت میزنیم. ما میدانیم که اختلافافکنی بین دو تا مسلمان بدترین گناه است و شدیدترین پیامدها را دارد ولی باز هم بین دو نفر اختلاف میاندازیم. ما میدانیم که مال مردم خوردن بد است اما به راحتی حق مردم را میخوریم و حقوقشان را پرداخت نمیکنیم و اگر از کسی قرض گرفتیم آن را بر نمیگردانیم. ما اینگونه مسائل کوچک و بزرگ زیادی داریم که میدانیم همهشان احکام اسلام است، اما متاسفانه عمل نمیکنیم. من که اینجا پشت تریبون هستم و برای شما سخنرانی میکنم در حد شعار به شما توضیح میدهم و حرف میزنم و بعد از اینجا که بیرون شدم به هیچ کدام از اینها عمل نمیکنم. میدانیم که ظلم بد است اما در جامعه ظلم میکنیم. میدانیم که ریختن خون یک انسان مثل این است که شما یک جامعه را کشته باشید اما باز میبینید که دست ما به خون آغشته است. روحانی و شیعه هستیم و ادعا میکنیم که پیرو رسول خدا هستیم، اما باز یک چنین شرایطی در جامعه وجود دارد. البته خطاب من بیشتر مربوط به مسائل افغانستان است.
شما عزیزان افغانستانی که در اینجا حضور دارید ببینید این همه قتل و قتال و کشتار و دربهدری و فساد و فسق و فجوری که در کشورمان جریان دارد، آیا از ناحیه کسانی است که ظاهر بدی دارند یا نه کسانی هستند که مثل من عبا و عمامه و قبای سیاه و یا سفید دارند و شیعه هستند؟ در طول جهاد افغانستان و در جنگهای داخلی چه کسانی رهبری کردند؟ آیا آدم هایی بودند که از ظاهرشان احساس میکردید که افرادی قاتل و فاسد هستند؟ نخیر! آنان آیه میخواندند و روایت میخواندند و در جنگهای داخلی یاعلی و یاخمینی میگفتند. در هر دو طرفِ جنگ، آدمهای موجهی بودند که قیافههای شان اسلامی و ریش و محاسنهای خیلی قشنگ و عمامه و عبا و قبا داشتند. در این جنگها با وصف اینکه میدانستند ریختنِ خون یک آدم چقدر زشت است و چقدر پلیدی در جامعه میآورد، اما تقریبا ۱۴ سال در افغانستان جنگ داخلی جریان داشت و هزاران نفر نه بلکه دهها هزار شیعه و سنی در جنگهای داخلی در کشور کشته شدند. خانهها و زندگی مردم تاراج شد. زمینهای مردم خراب شد. ظلمهای عجیب و غریبی در طول ۱۴ سال اتفاق افتاد.
عاملین جنگهای داخلی چهرههایی موجه داشتند اما در عمل مسلمان نبودند
کمونیستها که حسابشان مشخص بود، اما در جنگهای داخلی که در آنها بسیاری از خانهها خراب شد و مردم کشته شدند، نه تروریستی حضور داشت و نه شوروی و نه آمریکایی بود، بلکه همین مجاهدین و رهبران و شخصیتهایی بودند که از روستاها و از کوهها و از همه جا بلند شدند و آمدند و شهر کابل را در اثر جنگهای داخلی خراب کردند. دهها هزار انسان به وسیلهی گلولههای افرادی کشته شدند که اینها پیشنماز و امام جمعه و امام جماعت بودند. خیلی از این آدمها حالا هم در صحنه هستند و حرف از دین و مذهب و خدا میگویند، به گونهای که شما وقتی با آنها صحبت میکنید شاید بگویید که اینها چقدر آدمهای متدین و مخلص و فلان و بهمان باشند. در حالی که همینها افغانستان را خراب کردند و نه تنها در طول ۱۴ سال جهاد کار خاصی برای دین و مذهب و مکتب نکردند، بلکه بدترین ضربات را به پیکر جامعه افغانستانی وارد کردند.
اگر بعد از جنگهای داخلی شما وارد پایتخت میشدید وحشت میکردید از خرابی این شهر. من سال ۱۳۷۵ همراه با آقای حبیبی و تعدادی دیگر از شرق کابل آمدیم غرب کابل ولی از حجم خرابیها وحشت کردیم. شما حتما در جریان هستید که آن زمان تقریبا اکثریت مطلق غرب کابل شیعهنشین بودند که حالا هم شیعهنشین است، خب این وضعیت بر اثر جنگهای داخلی بین حزب وحدت و دولت ربانی و احمدشاه مسعود و سیاف راه افتاد. رهبر جریان شیعی یک روحانی، طلبه حوزه علمیه مشهد و قم و بلکه نجف بود و آن طرف هم مثل آقای پروفسور سیاف و پروفسور ربانی، همه درسخواندههای مکاتب و مدرسههای دینی و مذهبی بودند که یا در مصر و یا در پاکستان درس خوانده بودند. آنچه باعث میشود که یک جامعه اینچنین غرق فساد و ظلم و تعدّی شود به این خاطر است که اسلام فقط در ظاهر است و ما به صورت شعاری اظهار اسلام میکنیم اما در باطن به اسلام عمل نمیشود و فقط لقلقهی زبانهای ما است.
در بیست سال گذشته حتی ۵ درصد به احکام اسلامی عمل نشد
خب بعد از اینکه دوره مجاهدین تمام شد و طالبان آمد مشکلات فراوانی را برای افغانستان آفرید و بعد نوبت به جمهوریت کذایی آمد. در طی ۲۰ سال گذشته در افغانستان به دستورات اسلام چقدر عمل شد؟ شما باور بکنید که در دو دهه گذشته حتی ۵ درصد هم به احکام اسلام عمل نشد که اگر میشد وضعیت مملکت ما امروز اینگونه نبود. با لباس اسلام و روحانیت به پیکر اسلام و مردم کشور ضربه وارد شد. مردم ما متدین بودند و حالا هم هستند و تا آخر هم خواهند بود. اکثر آدم هایی که در حکومت دو دههی گذشته حضور داشتند اولاد همین آب و خاک بودند که یا از خانوادههای مسلمان و جهادی آمده بودند و یا از آمریکا و غرب و جاهای مختلف آمدند وارد افغانستان شدند و به جز اینکه پشت به اسلام و رو به سوی استکبار و غرب کردند هیچ کار دیگری برای جامعه افغانستان نکردند؛ چه آنهایی که شیعه بودند و چه آنهایی که سنّی بودند، چه آنهایی که از خانواده جهادی بودند و چه آنهایی که از خانوادههای غربی آمده بودند، همهشان در این وضعیت نقش داشتند.
ما با اسلامِ شعاری به خودمان ضربه میزنیم
البته ما نمیگوییم که آدمهای خوب در جامعه ما وجود نداشته و شخصیتهای متدین و مسلمان در کشور نبودند، خیر! شخصیتهای مسلمانی هم بودند که هم مبارز و هم متدین بودند، اما اکثریت در سطح لقلقهی زبان مسلمان بودند و اسلام را اینگونه به تمسخر گرفتند و ضربات بسیار سنگینی بر پیکره مردم افغانستان وارد کردند. این است برادران و خواهران که ما میگوییم با مسلمان بودنی که فقط در شعار باشد اما در عمل خبری از اسلام نباشد، در واقع به خود ضربه میزنیم. ما به کشورهای دیگر نفرین میفرستیم در حالی که عامل اصلی خرابی در متنِ جامعه خود ماست.
هرچند در دو دههی گذشته خیلی تلاش شد اسلام ریشهکن شود، ولی مردم اجازه ندادند
وقتی که بستر فراهم باشد و دشمنان ببینند اینجا هیچ مانعی وجود ندارد میآیند سرمایهگذاری میکنند و برنامه میریزند و شرایط برایشان فراهم میشود. اوضاع و اطوار جامعه ما این بود که در طول ۲۰ سال بیش از ۴۰ کشور در افغانستان حضور داشتند و نهایت تلاششان را کردند که اسلام از افغانستان ریشهکن شود. چقدر جنایت، مصیبت و معضل به وجود آوردند، اما باز هم ببینید که مردم ما مسلمان هستند و با وصف اینکه با نام اسلام چه در ساختار حکومتی و چه ساختارهای حزبی خیانت و جنایت صورت گرفت، اما باز هم مردم ما پایبند به اسلام هستند. شما وقتی در ایام محرم به افغانستان وارد شوید میبینید که بیشتر از ایران از ایام محرم تجلیل میشود. شما وارد هرات و قندهار و کابل و مزار و جایجای افغانستان شوید، شهرها و خیابانها و میدانها همه سیاهپوشاند و پرچمهای عزاداری در ولایات مختلف بلند است. آیا شما فکر میکنید همه شیعه هستند؟ نخیر! شیعه در افغانستان یک سوم است و دو سوم هم از خواهران و برادران اهل سنت ما هستند.
در شرایط فعلی افغانستان از نگاه اسلامی در وضعیت بهتری است؛ نواقص نیز با حضور نخبگان و دلسوزان برطرف خواهد شد
اکنون که امارت اسلامی روی کار آمده کشور از نظر اسلامی وضعیت بهتری دارد. من در کانال تلگرامی و همچنان خبرگزاری آوا مطالبی را از نقاط مثبت امارت اسلامی بر اساس تحلیل و به صورت مستند مینویسم که دوستان میتوانند بخوانند. البته حرفهای منفی هم از داخل افغانستان و هم از بیرون افغانستان از کشورهای همسایه و دنیا علیه امارت اسلامی وجود دارد که بیشتر توهینهای بیمحتوا از سوی غربیها و امریکاییها صورت گرفته و متاسفانه برخی از ما بدون دقت و مطالعه و کورکورانه در نشر این مطالب اقدام میکنیم، اما حقیقتا شرایط افغانستان نسبت به دورانهای گذشته با فضای دینی و اسلامی بیشتری دارد رونما میشود و ما مطمئن هستیم که اگر نخبگان و شخصیتهای متدین و مسلمان و شخصیتهای حقیقی و حقوقی ما در کشور حضور پیدا کنند و دست به دست هم بدهند قطعا نواقص و مشکلاتی که در شرایط موجود حتی در ساختار حکومت وجود دارد برطرف خواهد شد.
اگر فرهنگ و اقتصاد ما درست شود، کشور به سمت اقتدار و عظمت حرکت خواهد کرد
ما امروز دو تا مشکل عمده در سطح جامعه خود داریم؛ یکی مشکل فرهنگی و دوم مشکل اقتصادي. این دوتا مشکل اگر در جامعهمان رفع شود شما مطمئن باشید که افغانستان روبه بهبودی و رو به اقتدار و عظمت حرکت خواهد کرد و یک کشور اسلامی و قدرتمند خواهد شد. همهی برادران و خواهران توجه داشته باشند که شرایط فعلی افغانستان شرایط ۲۰ سال قبل نبوده و شرایط جدیدی است. مردم ما اکثرا آگاه و با شعور بهتری در صحنه هستند. اگر شخصیتهای نخبه که توان مدیریت جامعه را داشته باشند به خصوص در این دو عرصه وارد شوند و از توان و ظرفیت مردم استفاده کنند قطعا افغانستان شاهد روزهای خوبی خواهد بود و مسیر کسب اقتدار و عظمت را خواهد پیمود و ما شاهد یک افغانستان قدرتمند و توانمند خواهیم بود.
جنگ در افغانستان کارساز نیست
یک موضوع را برای شما به صورت پرانتز باز نموده و عرض میکنم و آن اینکه تحت هیچ شرایطی دل به جنگ نبندید. جنگ در افغانستان کارساز نیست و کسانی هم که بتوانند جنگ را علیه امارت مدیریت بکنند وجود ندارند. به کسانی که طی ۲۰ سال در عرصه قدرت بودند و توان و پول و صدها تانک و دهها هواپیما داشتند و بیش از ۲۰۰ کشور اینها را به رسمیت میشناخت و صدها میلیارد دالر پول داشتند و ۳۵۰ هزار نفر ارتش و نیروی امنیتی و پولیس ملی و نیروهای اربکی داشتند و در ولایات و ولسوالیهای مختلف زمین و جغرافیا داشتند و با این حال اوضاع و کشور را مدیریت نتوانستند و از دستشان رفت دل نبندید. اکنون همان طالب هایی بر کشور حاکماند که با یک کلاشینکوف در سنگر علیه ساختاری با این همه قدرت و عظمت ظاهریاش جنگید و از دستشان گرفت و در برابرشان جنگید.
مشوقان جنگ اگر واقعا دلسوزند بیایند مشکلات مردم داخل کشور و مهاجرین را حل کنند
از طرف دیگر این آقایان آن توان مدیریتی را ندارند که در برابر امارت اسلامی بجنگند. این را آشکارا خدمت شما اعلام میکنم و در هر جلسهای این را به صراحت میگویم اینها که در خارج نشستهاند و تبلیغات مفت میکنند و سیاهنمایی میکنند بیایند در شرایط فعلی موجود در کنار مردم خود در داخل افغانستان با فقر و معضلات اجتماعی و فرهنگی زندگی کنند. آنان در خارج فقط جا خوش کردهاند و مدام تبلیغات منفی میکنند. اگر شما مرد هستید بیایید در درون کشور ایران در بین مهاجرین و به فکر رفع مشکلات مهاجرین باشید. هر مهاجر صدها مشکل دارد، مشکل مکتب و مدرک و اقتصاد و دانشگاه و مشکلات مختلف در حوزه بهداشت و گواهینامه و امثال اینها دارند، بیایید دست به دست هم بدهید و بجای این همه شعار و جار و جنجال که در سطح دنیا علیه امارت و مردم افغانستان راه انداختهاید این مشکلات را حل کنید.
مقاومت ادعایی بلخاب با آن همه هیاهو نیم ساعت هم دوام نیاورد
بنابراین دوستان و عزیزانِ مهاجر! به هیچ وجه احتمال ندهید که ممکن است از طرف کسانی که مقاومت میکنند شرایطی بوجود بیاید. نه آقا مقاومتی وجود ندارد! در داخل افغانستان جنگی وجود ندارد وکسی هم نمیتواند جنگ را مدیریت کند. شما در جنگ بلخاب دیدید با آن همه هیاهو و جار و جنجال و با آن همه حرفهای عجیب و غریبی که از رسانهها منتشر کردند و حتی سرنوشت کل مردم هزاره را به سرنوشت آقای مهدی گره زدند و اعلام نمودند که اگر جنگ علیه مهدی صورت بگیرد جنگ علیه تمام مردم هزاره صورت خواهد گرفت، اما شما دیدید که مهدی نتوانست نیم ساعت مقاومت بکند! بلخابی که یک مکان استراتژیک بود و در طول ۵ سال حکومت اولیه طالبان یک وجب از آن از طرف کسی تصرف نشده بود اما دو ماه قبل بیشتر از نیم ساعت نتوانست مقاومت کند و نیروهای نظامی امارت توانستند بلخاب را تصرف کنند. به خاطر نادانی و خودسری و نافهمی و لجاجت و اشتباه یک یا چند نفر ضربات بدی بر مردم بلخاب وارد شد. هزاران نفر از جای شان بیجا و آواره شدند. مشکلات عجیب و غریبی به وجود آمد و دهها نفر کشته شدند.
بنابراین اولا در افغانستان جنگ کارساز نیست و دوماً زمینه جنگ وجود ندارد و سوما عناصر و حلقاتی که بتوانند جنگ را مدیریت کنند در داخل حضور ندارند و کسانی هم که در خارج هستند به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی نتوانسته و نمیتوانند یک گام در خاک بگذارند و جنگ را رهبری کنند.
آثار ویرانگر وجود دو ضعف عمده در کشور
وقتی که دو ضعف عمده یعنی عمل تبعیض آمیز به برخی احکام الهی و نیز اسلام شعاری در سطح جامعه اسلامی فراگیر شود چه اتفاقی میافتد؟ به عبارتی یعنی وقتی که منِ حسینی مزاری اولاً به تمامی احکام اسلام عمل نکردم و دوماً اسلام را صرفا در حد شعار و لقلقهی زبان قبول داشته باشم، اینجا اتفاق خاصی که میافتد این است که آن برنامههای دین و قرآن و برنامههای الهی روی من هیچ تأثیری نمیگذارد و در درون من به عنوان یک مسلمان تحول ایجاد نمیشود و من به عنوان یک مسلمانِ قوی و قدرتمند در هیچ بخشی حضور نخواهم داشت. اگر یک چنین آدمی در سطح کل اجتماع تکثیر گردد چه میشود؟ این میشود که از یک چنین شرایطی و بستری حکومتی مثل حکومتهای افغانستان شکل میگیرد. منی که آدم ناسالم هستم و جامعهای که از نظر دینی پویا نیست و افراد قدرتمند در همه بخشها حضور ندارند، بلاخره قدرتمندان حاکم میشوند و مردم با این وضعیت اسفناکی که هستیم مواجه میشوند.
امروز خط ولایت فقیه ادامهی خط انبیا و اولیای الهی است
بنابراین اگر علاقه داریم جامعهای قدرتمند داشته باشیم، بایستی از خدای متعال اطاعت مطلق کنیم و به همه احکام اسلام تن بدهیم و از همه احکام اسلام پیروی کنیم و به دستورات پیامبر خدا و ائمه معصومین علیهمالسلام توجه و عمل کنیم و بایستی به این دید و نگاه و این اعتقاد برسیم که ائمه معصومین(ع) در شرایط موجود نسبت به ما بیتوجه نیستند و ما را رها نکردهاند. ما باید مسیر معصومین را در شرایط موجود پیدا کنیم و از دستورات آن پیروی کنیم. باید بدانیم امروز خط ولایت فقیه ادامهی خط انبیاء و اولیای الهی است. امروز چه ایرانی و افغانستانی و چه هر فردی که در هر جای دنیا زندگی میکند اگر گوش به دستور و فرامین امام خامنهای بدهند قطعا ما امتی قوی و قدرتمند میشویم.
کسانی هستند که مدعی پیروی از رهبری هستند، اما خلاف آن عمل میکنند
بدبختی جامعه ما فعلا این است که برخی از افراد ادعا میکنند پیرو ولایت فقیه بوده و مرید و سرباز آقا هستند، اما در رابطه با مسایل افغانستان دقیقا بر خلاف دیدگاه و نظر آقا موضع میگیرند و چه بسا در برخی موارد هتاکی به خرج میدهند که چرا ایشان چنین چیزی در رابطه با مسائل افغانستان گفته است. آقا یک سخنرانی در رابطه با مسایل حکومت و مردم افغانستان داشتند و همین آقایانی که معتقد به پیروی هستند موضع گرفتند و دیدگاههایی را مطرح کردند. همین کسانی که درباره شرایط افغانستان مواضعی بر خلاف سیاستهای جمهوری اسلامی ایران دارند، ادعای پیروی هم دارند! خوب این چه وضع پیروی است؟ وقتی ما در هر شرایطی رهبر داریم چرا گوش به دهان رهبرمان نباشیم؟
باید گوشمان به سخنان ولی فقیه باشد
همزمان با خروج آمریکا، نشست و اجلاسی در جامعهالمصطفی برگزار شد که من در آن اجلاس سخنران بودم. با وصف این که آقای صالح رئیس جامعه المصطفی مشهد مقدس نظرش این بود که امریکاییها در افغانستان شکست خوردهاند و حول این ادعا تحلیل هم داشت ولی نظر من این بود که امریکا در افغانستان شکست نخورده بلکه تغییر تاکتیک داده و از فاز نظامی به فاز سیاسی و امنیتی وارد شده است. امریکا خواست به جای اینکه همه نیروهایش کشته بشود برود بیرون و از آنجا مسایل افغانستان را در عرصه استخباراتی مدیریت بکند. همان روز یا یک روز قبلش آقا سخنرانی کرده بودند و گفته بودند که امریکا در افغانستان تحقیر شد و متاسفانه من شاید خبرها را نگرفته بودم یا همان روز سخنرانی کرده بودم و متوجه نشدم و همان شب متوجه شدم که آقا چنین سخنرانی کرده بودند، لذا بلافاصله عقبنشینی کردم و گفتم امریکا در افغانستان بالاتر از شکست بلکه تحقیر شد. بعضیها آمدند و انتقاد کردند که آقای حسینی مزاری چرا موضع ثابت ندارید و هر روز یک چیز میگویید؟ من گفتم آقا جان من که الحمدلله بیرهبر نیستم! ما یک رهبر داریم که گوش ما به دهان رهبر است که او هر چه بگوید ما همان را میگوییم. اگر بگوید الآن شب است من میگویم شب است و اگر بگوید روز است من میگویم روز است.
وقتی این چنین شخص قدرتمندی در رأس رهبری جامعه اسلامی است و حضور دارد و کار میکند، مگر ما مرض داریم در برابر ایشان موضع بگیریم؟ شما آقایی که از کوچه پس کوچه گلشهر بلند میشوید و نسبت به مسایل افغانستان نظر میدهید، آیا امکانات و ابزار و وسایل شما بیشتر از آن کسانی است که در خدمت آقا هستند و بیشتر از آن کسانی است که در جمهوری اسلامی ایران در این حوزه کار میکنند؟ چرا شما بیعقلی میکنید؟ اگر حقیقتا نمیفهمید، خوب بروید مطالعه کنید بلاخره مسایل و شرایط جور دیگری است. اما اگر وابسته به شبکههای دشمن باشید پس قطعا در یک جاهایی میگویید ما پیرو رهبری هستیم و یک جاهایی در حقیقت علیه خط رهبری و خط دین و مذهب و مکتب موضع میگیرید و از کوچه پس کوچههای گلشهر یا تهران و ترکیه خباثت به خرج میدهید.
خط امام حسین (ع) و خط یزید همچنان وجود دارد
این در حالی است که ما در شرایط موجود حیران و بیکس نیستیم. امام زمان (عج) صاحب من و شما است و از نظر اجتماع و مدیریت اجتماعی نیز نایب ایشان حضرت امام خامنهای فعلا بین ماست و مدیریت میکند. آدمهایی که مدعی شیعه بودن و مدعی پیرو ائمه بودن هستند باید همین مسیر را ادامه بدهند. امروز خط امام حسین (ع) موجود است، خط یزید هم موجود است، برخی از ما باور داریم که امام حسین علیهالسلام در سال ۶۱ هجری شهید شدند و آن زمان تمام شد و یزید هم به اصطلاح بدون نسل و نبیره تمام شد، اما این غلط است. خط یزید وجود دارد و امام حسین علیهالسلام و خط و نسل و نبیره آن حضرت هم هنوز وجود دارند. ما از نظر فکری سردرگم نیستیم. من از همه دعوت میکنم که از حضرت امام خامنهای تبعیت کنند که اگر تبعیت کردند ما در افغانستان برنده خواهیم شد.
هر جریانی که در خط ولایت باشد قدرتمند خواهد شد
شما جمهوری اسلامی ایران را ببینید که در کجای دنیا ایستاده است. یمنیها و لبنانیها را ببینید که کجای دنیا ایستادهاند و اینقدر با عظمت هستند و نه تنها افتخار جامعه شیعه بلکه کل اسلام و نه تنها کل اسلام بلکه کل بشریت آزادیخواه هستند. چرا؟ به این خاطر که سمعا و طاعتا مطیع رهبر و ولایت فقیه هستند. یقین بدانید که مردم ایران و هرجایی که شما مطالعه کنید اگر توانستند ارتباط خود را با این مسیر و خط حفظ کنند و پیرو باشد قطعا در دنیا قدرتمند باقی خواهند ماند. در افغانستان هم هر فرد و جریانی که در این مسیر حضور داشته باشد بدون شک قدرتمند خواهد شد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!