خبرگزاری صدای افغان(آوا) – مشهد مقدس: حجت الاسلام والمسلمین هاشمی راستی مسئول مرکز فعالیت های فرهنگی فرهنگی اجتماعی تبیان در مشهد در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی در جمع مهاجرین افغانستانی گفت: مهاتما گاندی رهبر فقید هندوستان می گوید، برای آزادی هندوستان از آموزه های مکتب حسین ابن علی شهید بزرگ دین اسلام درس گرفتم، ما اگر می خواهیم هندوستان آزاد و مستقل شود و ماهمه آزاده باشیم، باید از مکتب حسین(ع) درس بگیریم. راه و روش حسین را سرلوحه خود قراردهیم.
به گفته هاشمی شخصیت های زیاد دیگری هستند که نام هایشان در تاریخ ثبت است، در مقاطع سخت و دشوار از آموزه های این مکتب و دانشگاه بزرگ جهادی به عنوان یک راه و رهنمود استفاده کردند و بهره بردند.
این عالم دین گفت: نهضت عاشورای حسینی قبل از این که یک نهضت حسینی باشد، نهضت حسنی است.
او افزود: پس از شهادت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع) جمعی کثیری از مسلمین با امام حسن(ع) به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کردند و امان حسن(ع) به عنوان خلیفه مسلمین امور را به دست گرفتند و و تمام دوران ظاهری خلافت امام حسن(ع) مطابق بعضی از نقل ها هفت ماه و چند روز بیشر نیانجامید. زیرا امام متوجه شدند که معاویه با توجه با امکانات گسترده ای که از سه خلیفه قبل در اختیار داشت تحرکاتی را آغاز کرده است. لشکریان مجهزی را آماده کرده و به طرف مزرهای کوفه نزدیک میشود.
لذا امام بلافاصله یک سازو کاری نظامی منظمی را روی دست گرفتند، مداین را بعنوان مقر نظامی و فرماندهی خود شان انتخاب کردند و چند تا اردوگاه نظامی ایجاد کردند. یک اردوگاه در منطقه بنام ساوات نقطه دیگر دَیر عبدالرحمن این اردوگاه های نظامی فعال شد و نظامیان در این اردوگاه ها تقسیم شدند و بگونه ای طراحی و برنامه ریزی شد که کمک های تسلیحاتی و مردمی از کوفه سازماندهی میشد به مقر فرماندهی در مداین و بعد از آن به به طرف ساوات و دَیر عبدالرحمن فرستاده میشد.
این نظامیان در این اردوگاه ها مستقر شدند و امام حسن مجتبی(ع) در فرماندهی خودشان بودند.
به گفته هاشمی این نظامیان که با حضرت تعهد کرده بودند که در رکاب ایشان بجنگند، به چند دسته تقسیم می شدند: یک دسته افرادی بودند سودجو، فقط و فقط به دنبال این بودند که جنگی اتفاق بیفتد، نا امنی رخ دهد، اینها غنایم جنگی بدست بیاورند.
دسته دیگر، بقایایی از خوارج بودند و خوارج صرفاَ بخاطر کینه ای که با معاویه داشتند میخواستند جنگی اتفاق بیفتد و اینها با بنی امیه بجنگند و هیج اعتقادی به امام حسن مجتبی (ع) نداشتند.
دسته سوم، افرادی بودند که میخواستند امام حسن(ع) پیروز شود و اینها به مقام و منصب و فرماندهی برسند و مشغول شوند، اینها هم یک جمع کثیری را تشکیل میدادند که در اردوگاه های نظامی آن حضرت بعنوان سرباز جابجا شده بودند.
دسته چهارم هم بسیار مرموز و خطرناک بودند که تاریخ از آنها تحت عنوان شکاکان و مرددین و مذبذبین مقدس مآب یاد کرده است. افرادی بودند که خیلی نماز میخواندند، اهل عبادت بودند، اهل تلاوت قرآن مجید بودند، خودشان را مسلمان خالص میدانستند اما به باورها و اعتقادات همه با شک و تردید نگاه میکردند. این افراد مرموز خطرناکترین افرادی بودند که در جمع نظامیان امام حسن مجتبی(ع) قرار گرفته بودند.
هاشمی خاطرنشان کرد: هر از چند گاهی عوامل معاویه شایعاتی را دامن میزدند که سربازان معاویه شب ها قرآن میخوانند، معاویه نماز شب میخواند، اینها همه اهل قرآن و اهل نماز هستند، این شکاکان و مرددین و مذبذبین مقدس مآب افرادی بودند که بلافاصله دچار شک و تردید میشدند، سجاده ها را پهن میکردند رو به قبله می نشستند دست ها را به طرف آسمان بالا میکردند و اشک شان مانند باران جاری میشد. خدایا ما را ببخش، نکند ما اشتباه میکنیم، نکند حق با معاویه است و ما به ناحق در کنار امام مجتبی قرار گرفته ایم، شروع میکردند به توبه و استغفار.
زمانی که امام مجتبی علیه السلام در یکی از مقرهای نظامی شان در ساوات رفتند و در آنجا در رابطه با توطئه ها و دسیسه های معاویه حرف زدند و صحبت و سخن از مقاومت در برابر کید و مکرهای معاویه به میان آوردند. آنجا یک مرتبه عده ای شروع کردند به شعار دادن علیه امام مجتبی علیه السلام و نسبت کفر دادند و به امام حمله کردند. حضرت مجروح شدند و چند تن از محبان اهل بیت علیهم السلام، به سختی جان امام مجتبی علیه السلام را نجات دادند و ایشان را با بدنی مجروح به مداین بردند. در یک چنین وضعیتی امام مجتبی علیه السلام اگه صلح را نمی پذیرفتند چه می کردند یا چه اتفاقی می افتاد. واضح است اگر جنگ اتفاق میافتاد همه اهل بیت بلااستثنا به شهادت می رسیدند نسل امامت قطع می شد.
به گفته وی، امام حسن مجتبی علیه السلام ناگزیر شدند تحت شرایط سختی، قرار داد صلح را بپذیرند. اما در آن قرار داد صلح، تلاش کردند که نقاب از چهره مکر و نیرنگ بنی امیه بردارند. در آن قرارداد نوشتند که معاویه حق ندارد خودش را امیرالمومنین بنامند، حق ندارد خلیفه بعد خود را انتخاب کند و حق ندارد جانشینی برگزیند و بعد از معاویه، اگر امام حسن(ع) در قید حیات بودند خلیفة المسلمین هستند، اگر نبودند امام حسین علیه السلام خلیفة المسلمین هستند.
هاشمی گفت: اما معاویه بر خلاف تمامی تعهداتی که داشت، همین که در آستانه مرگ قرار گرفت، تلاش کرد تا زمینه ی حکومت نامشروع فرزندش یزید رو فراهم کند، از این جهت است که عرض کردم که با توجه به مفاد این قرار داد، نهضت عاشورا قبل از آنکه یک نهضت خونین حسینی باشد، نهضت حسنی است، پایه گذار واقعه ی عاشورا امام حسن مجتبی هستند.