تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۲ میزان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۹
کد مطلب : 220661
باوری: عشق به بشریت و باور به وحدانیت از میراث های مولانا برای ما می‌باشد
محمد رسول باوری معین فرهنگی وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور در مراسم هشتصد و سیزدهمین بزرگداشت از مولوی در بلخ می‌گوید: حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی دو میراث بزرگ " عشق به بشریت و باور به وحدانیت" را برای ما به یادگار گذاشته است.

خبرگزاری صدای افغان (آوا) ـ بلخ: معین فرهنگی، معین امور جوانان و معین آثار باستانی وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور در سفری رسمی به شهر مزار شریف در جشن با شکوه سالروز تولد مولوی شرکت کرده و از زادگاه خداوندگار بلخ در ولسوالی خلم در این ولایت دیدار کردند.

محمد رسول باوری معین فرهنگی وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور در مراسم بزرگداشت از هشت صد و سیزدهمین سال‌یاد خداوندگار بلخ حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی می‌گوید: هیچ یک از نهادهای اجتماعی افکار فلسفی، عرفانی و شبکه‌های اجتماعی به صورت یکپارچه ظهور نکرده‌اند و زمینه‌هایی برای ظهور این گونه فرقه‌ها نیاز می‌باشد و تصوف هم بحیث یکی از مفکوره‌های قدیمی در آن واحد پیدا نشده است.

وی در ادامه افزود: در ادیان مختلف علائم تصوف را مشاهده می‌کنیم اما بحث ما امروز در مورد تصوف اسلامی می‌باشد و تصوف اسلامی در سه زمان آغاز شده و به اوج خود رسیده و ادامه یافته است از این جهت از لحاظ تاریخی سه مرحله را برای تصوف یاد کردند.

او با اشاره به اولین گام تاریخی تصوف می‌گوید: این مرحله در اول سال دوم هجری قمری شروع گردیده و تا قرن پنجم در آستانه تکمیل و تدوین تصوف می‌باشد که از سال ۱۱۰ هجری و اسد بصری آغاز گردیده و ادامه پیدا می‌کند.

باوری اظهار داشت: مرحله دوم تاریخی تصوف گامی به سوی تکامل و تدبر این طریقت می‌باشد که از قرن پنجم الی قرن نهم ادامه پیدا می‌کند و در همین زمان است که در جمع نخبگان و پیشکسوتان مولانای ما هم ظهور می‌کند.

وی مرحله سقوط و رکورد تصوف را از شروع قرن دهم دانسته و می‌گوید: در این زمان تصوف منحصر شده و در بعضی از موارد انحراف داده می‌شد و عوامل مختلفی است که توجه اذهان را به خود جلب می‌کند.

او ادامه داد: مولانا که از سال 604 تا الی 672 زندگی می‌کرد نقش بسیار مهمی را در تصوف، عرفان و اشراف هستی بازی کرده است و در کلیت مولانا به وحدت الوجود باور داشت و وحدت الشهود را نسبت به مقابل وحدت الوجود بنا بر داشتن برهان و دلایل متنوع آن را ترجیح داده است.   

وی ابراز داشت: تشکیل وحدت الوجود در فکر مولانا تنها بحث فلسفی و عرفانی نبود بلکه به باور خداوندگار بلخ شریعت همانند شمع و چراغ بوده و سالک بدون روشنایی نمی‌تواند به مسیری که هدف اصلی است برسد و از این جهت شریعت درس اول است زمانی که حرکت از دید مولانا و حرکت به سوی هدف آغاز می‌شود در اینجا است که طریقت به میان می‌آید و طریقت به حیث مدد کار سالک برای رسیدن به هدف همکار می‌شود.

باوری افزود: هدف یافتن حقیقت بوده که شریعت، طریقت و حقیقت در اشعار مولانا در موارد مختلف که بیشتر از شصت و شش هزار بیت را دارا می‌باشد، تکرار زیادی شده است.  

وی علاوه کرد؛ مولوی به اینها اکتفا نکرده و با تاثیر از بیت الحکمه و مفاهیم دیگر فلسفی،  پیشرفت داشته و در اشعارش تصادف و ضرورت، تقدم و تاخر و همه مفاهیمی که بوده از دارالحکمه به مولانا رسیده و نقش‌های بسزایی در آن بازی کرده است.

باوری، در توجه به شعر جلال الدین بلخی که می‌گوید:تیز اند تیز و سر تیز اینگونه به آن پرداخته شده است که این حیات خوفیه در نعش ممات و آن ممات خوفیه در قشر حیات، این تداخل است. یک مرگ و ممات زمینه حیات دیگر و این حیات زمینه ممات دیگر و چون اثری زاینده آب هم شد صدف تا بزاید از سر خواهی عجب، هرچیزی که متولد می‌شود، تولید مثل می‌کند و او هم تولید مثل می‌کند این بقای هستی از دید مولانا می‌باشد.

او در پایان صحبت های خود گفت: حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی دو میراث " عشق به بشریت و باور به وحدانیت" که میراث های بسیار بزرگی می‌باشند را برای ما بجا گذاشته است.

گفتنی است که رقص سما، خواندن مثنوی، مقاله و اشعار مولانا، ترانه‌های محلی سنتی و شب شعر مولانا نیز از دیگر برنامه‌های این مراسم بوده است.
https://avapress.com/vdcep78wzjh8wpi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما