عالمان دین میگویند که دروغ یا کذب یکی از صفات زشت اخلاقی است که در بسیاری از روایات از آن به کلید دروازه سایر گناهان یاد شده است و برای خانواده و جامعه پیامدهای ناگوار و ویرانکننده دارد.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)-کابل: مولوی لطفالله حقپرست عضو شورای اخوت اسلامی در گفتگوی ویژه با خبرنگار آوا در مورد دروغ گفتن در ماه مبارک رمضان و عواقب آن معلومات ارائه کرد.
لطفالله حق پرست عالم دین گفت که هر چند در احکام دین، دروغ بستن به خدا و پیامبر حتی از جمله شکنندههای روزه ذکر شده و کسی که به خدا و پیامبر کلامی کذبی را در ماه مبارک رمضان نسبت دهد، باید مانند خوردن و آشامیدن کفاره پرداخت کند، اما در کل دروغ، خطرناک، خلاف فطرت پاک انسانی، و یکی از عوامل سقوط و بیاعتباری انسان در زندگی دو جهان میباشد.
حق پرست بیان کرد که امروز متاسفانه دروغ در اکثر جوامع اسلامی بویژه در افغانستان، نه تنها که قباحت خود را از دست داده، بلکه برای برخی از افراد وسیله رسیدن به هدف و منبع درآمد و کسب معیشت نیز شده است.
او اظهار کرد: وقتی که به جامعه امروزی نگاه میکنیم می بینیم که از راس تا قاعده، آلوده به دروغ است، از وعدههای دروغین سیاستمداران و تجارت پیشگان گرفته، تا دستفروشان که فقط با دروغ کالاهای خود را در بازارها به فروش میرسانند.
این عالم دین نگران است که در کنار تمام نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی موجود در کشور، اکنون دروغ و فریبکاری نیز به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
به عقیده این کارشناس دینی هر پدیده اخلاقی چه خوب و یا زشت هرگاه به فرهنگ تبدیل شود و وارد لایههای مختلف زندگی گردد و در فعالیتهای اجتماعی و خانوادگی مردم ریشه بدواند، تغییر و یا از بین بردن آن، کاری دشوار خواهد بود.
او خاطرنشان کرد که اگر بخواهیم درجامعهای مانند افغانستان که دورغ و فریبکاری برهمه چیز سایه افکنده، صداقت و راستی را حاکم بسازیم و یک تغییر بنیادی در ساختار اجتماعی به لحاظ اخلاقی ایجاد شود، نیاز به کار نفسگیر وطولانی، از سوی نخبگان دینی و فرهنگی دارد.
به گفته حقپرست تا کنون متاسفانه در بخش اصلاحات روابط اجتماعی در افغانستان، کمتر به پدیده دروغ و پیامدهای ناگوار آن پرداخته شده و اگر هم گاهی بحثها و توصیههایی صورت میگیرد کاملاً سمبلیک و سطحی و درحد بیان چند حدیث و داستان تاریخی از سوی علمای دین است، درحالی که به هیچ وجه کافی نیست و اساساً باید انگیزه وعوامل دروغ و همچنان پیامدها و پس منظرهای آن در جامعه به صورت اساسی وعلمی بررسی شود.
این عضو شورای اخوت همچنان اظهار داشت که ما نمیتوانیم نگاه سطحی به پدیدهای مانند دروغ داشته باشیم که عامل بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی بوده و گاهی هم باعث قتل و کشتار و فاجعه انسانی نیز میشود.
به عقیده حق پرست دروغ، گاهی جنبه فردی دارد و تنها شخص دروغگو را متضرر میسازد، اما زمانی هم ابعاد آن به حدی گسترده است که یک خانواده و یا اجتماع را آسیب میرساند و باعث ایجاد دشمنی و قطع روابط میشود.
به گفته او، معمولاً زندگی جمعی و خانوادگی بر بنیاد روابط نیک و حسنه استوار است و این تماسهای عاطفی روحی است که رابطهها را صممیی و عاری از هر دغدغه دیگر میسازد، اما دروغ و شایعه پراکنی این رشتهها را قطع کرده و بجای آن نفرت را بوجود میآورد.
او با انتقاد از نهادهای دینی و فرهنگی در افغانستان، گفت که یکی از عواملی که باعث نا هنجاریهای اجتماعی بیشتر در کشور شده، این است که هر شخص درحوزه تخصصی خود درست عمل نمیکند، به طور مثال متخصص بحث اخلاق که در قدم اول باید به وظیفه خود عمل کند، به کارهای دیگری میپردازد و این باعث میشود که اهمیت آن پدیده اخلاقی مدنظر و نقش مثبت و یا منفی آن در زندگی فراموش شود.
این عالم دین در پایان گفت که شکی نیست که در اسلام دین از سیاست جدا نیست و این دو تا مکمل یکدیگر و یا به عبارت دیگر سیاست باید در قالب دین اجرا شود، اما حداقل حوزههای فعالیت افراد که باید مشخص باشد، تا از یکسو اصطکاک ها کم شود و از طرفی دیگر پیشرفت و نتیجه مطلوب حاصل گردد.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)-کابل: مولوی لطفالله حقپرست عضو شورای اخوت اسلامی در گفتگوی ویژه با خبرنگار آوا در مورد دروغ گفتن در ماه مبارک رمضان و عواقب آن معلومات ارائه کرد.
لطفالله حق پرست عالم دین گفت که هر چند در احکام دین، دروغ بستن به خدا و پیامبر حتی از جمله شکنندههای روزه ذکر شده و کسی که به خدا و پیامبر کلامی کذبی را در ماه مبارک رمضان نسبت دهد، باید مانند خوردن و آشامیدن کفاره پرداخت کند، اما در کل دروغ، خطرناک، خلاف فطرت پاک انسانی، و یکی از عوامل سقوط و بیاعتباری انسان در زندگی دو جهان میباشد.
حق پرست بیان کرد که امروز متاسفانه دروغ در اکثر جوامع اسلامی بویژه در افغانستان، نه تنها که قباحت خود را از دست داده، بلکه برای برخی از افراد وسیله رسیدن به هدف و منبع درآمد و کسب معیشت نیز شده است.
او اظهار کرد: وقتی که به جامعه امروزی نگاه میکنیم می بینیم که از راس تا قاعده، آلوده به دروغ است، از وعدههای دروغین سیاستمداران و تجارت پیشگان گرفته، تا دستفروشان که فقط با دروغ کالاهای خود را در بازارها به فروش میرسانند.
این عالم دین نگران است که در کنار تمام نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی موجود در کشور، اکنون دروغ و فریبکاری نیز به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
به عقیده این کارشناس دینی هر پدیده اخلاقی چه خوب و یا زشت هرگاه به فرهنگ تبدیل شود و وارد لایههای مختلف زندگی گردد و در فعالیتهای اجتماعی و خانوادگی مردم ریشه بدواند، تغییر و یا از بین بردن آن، کاری دشوار خواهد بود.
او خاطرنشان کرد که اگر بخواهیم درجامعهای مانند افغانستان که دورغ و فریبکاری برهمه چیز سایه افکنده، صداقت و راستی را حاکم بسازیم و یک تغییر بنیادی در ساختار اجتماعی به لحاظ اخلاقی ایجاد شود، نیاز به کار نفسگیر وطولانی، از سوی نخبگان دینی و فرهنگی دارد.
به گفته حقپرست تا کنون متاسفانه در بخش اصلاحات روابط اجتماعی در افغانستان، کمتر به پدیده دروغ و پیامدهای ناگوار آن پرداخته شده و اگر هم گاهی بحثها و توصیههایی صورت میگیرد کاملاً سمبلیک و سطحی و درحد بیان چند حدیث و داستان تاریخی از سوی علمای دین است، درحالی که به هیچ وجه کافی نیست و اساساً باید انگیزه وعوامل دروغ و همچنان پیامدها و پس منظرهای آن در جامعه به صورت اساسی وعلمی بررسی شود.
این عضو شورای اخوت همچنان اظهار داشت که ما نمیتوانیم نگاه سطحی به پدیدهای مانند دروغ داشته باشیم که عامل بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی بوده و گاهی هم باعث قتل و کشتار و فاجعه انسانی نیز میشود.
به عقیده حق پرست دروغ، گاهی جنبه فردی دارد و تنها شخص دروغگو را متضرر میسازد، اما زمانی هم ابعاد آن به حدی گسترده است که یک خانواده و یا اجتماع را آسیب میرساند و باعث ایجاد دشمنی و قطع روابط میشود.
به گفته او، معمولاً زندگی جمعی و خانوادگی بر بنیاد روابط نیک و حسنه استوار است و این تماسهای عاطفی روحی است که رابطهها را صممیی و عاری از هر دغدغه دیگر میسازد، اما دروغ و شایعه پراکنی این رشتهها را قطع کرده و بجای آن نفرت را بوجود میآورد.
او با انتقاد از نهادهای دینی و فرهنگی در افغانستان، گفت که یکی از عواملی که باعث نا هنجاریهای اجتماعی بیشتر در کشور شده، این است که هر شخص درحوزه تخصصی خود درست عمل نمیکند، به طور مثال متخصص بحث اخلاق که در قدم اول باید به وظیفه خود عمل کند، به کارهای دیگری میپردازد و این باعث میشود که اهمیت آن پدیده اخلاقی مدنظر و نقش مثبت و یا منفی آن در زندگی فراموش شود.
این عالم دین در پایان گفت که شکی نیست که در اسلام دین از سیاست جدا نیست و این دو تا مکمل یکدیگر و یا به عبارت دیگر سیاست باید در قالب دین اجرا شود، اما حداقل حوزههای فعالیت افراد که باید مشخص باشد، تا از یکسو اصطکاک ها کم شود و از طرفی دیگر پیشرفت و نتیجه مطلوب حاصل گردد.