خبرگزاری صدای افغان (آوا) –مشهد مقدس: حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در ابتدای سخنان خود در این مراسم به لزوم پاسخ به این شبهه پرداخت که گفته میشود با توجه به وضعیت ناهنجار کشور و وجود فقر و بیچارگیِ مردم، چه نیازی هست که بزرگان ما پولی هنگفت خرج نمایند و به مکه مکرمه بروند.
وی در پاسخ به این شبهه اظهار داشت: اولا حج یک عمل واحب است و کسی که مستطیع شد حتما باید به این واحب الهی بپردازد. کمک به فقرا نهایتا مستحب خواهد بود. نمی توان یک امر واجب را رها کرد و به یک عمل مستحب پرداخت. دوم اینکه اگر قرار است به فقرا کمک شود و کار خیری انجام بگیرد باز به وسیله همان کسانی است که حج می روند و این واجب بزرگ الهی را انجام می دهند و همچنین به وسیلۀ کسانی است که به عتبات عالیات جهت زیارت میروند.
رئیس مرکز تبیان با بیان اینکه دشمن دقیقا درک کرده است که اگر بتواند زمینه انفصال مردم را از شعایر الهی و یا انجام واجبات دور کند قطعا به اهداف خود خواهد رسید، گفت: اینجاست که بر مسلمین و بخصوص شیعیان است که در پرداختن به واجبات کوشا و برای برپایی شعایر دینی جدی باشند؛ چرا که هر مقدار پولی که در این مسیر هزینه شود، بدون شک برای تعجیل در امر ظهور حضرت مهدی (عج) اثرگذار خواهد بود.
وی با اشاره به این نکته که همۀ واجبات الهی برای تربیت و پالایش انسان و برای فراهم کردن زمینۀ نزدیکی و رسیدن وی به خداوند بر انسان تکلیف شدهاند، خاطرنشان کرد: مراسم حج که از بزرگترین واجبات الهی است، در حوزه ها و ابعاد مختلف عبادی برنامه دارد. حاجی وقتی به حج و زیارت بیت الله شریف می رود متحول می شود. قطعا از گناهانی که قبلا به آنها آلوده بوده پاک می شود و وقتی از سرزمین وحی بر می گردد مثل این است که از مادر متولد شده و هیچ گناهی مرتکب نشده باشد.
حسینی مزاری اولین پیامد دنیوی حج را بالا رفتن جایگاه اجتماعی حاجی دانست و تشریح کرد: حاجی ممکن است قبل از اینکه به مراسم حج برود به عنوان یک انسان معمولی و هم ردیف بقیه محسوب شود و از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار نباشد. اما همین که به مکه رفت و از آنجا برگشت، این حاجی از نگاه مردم از یک موقعیت برجسته تری برخوردار می شود. این موقعیتِ بالا مرهون رفتن به زیارت خانه خداست. می بینیم که حاجی کار واجب خود را که یک تکلیف شخصی همانند نماز یومیه است انجام داده، اما پس از آن در اجتماع یک چنین موقعیت و جایگاهی پیدا می کند.
وی ادامه داد: پیامد دومِ مراسم حج، تقویت عامل بازدارنگی است. حاجی وقتی به سرزمین وحی مشرف می شود قطعا حالت تقوایی در وجود او بوجود می آید. در هنگام مراسم، همۀ توجه و عنایت حاجی به فعالیت های معنوی و فکری و فرهنگی می باشد که مربوط به حج است. اما وقتی به محل سکونت خود بر می گردد، آن حالت بازدارنگی که در زمان حج وجود داشت حالا دیگر تقویت می شود.
این عالم دینی اظهار داشت: بعد از اینکه این دو پیامد برای حاجی حاصل شد، وظیفۀ اول وی حفظ این بازدارنگی و تقوای حاصل شده و نه تنها حفظ این تقوا، بلکه تلاش برای پویا ساختن و رشد بیشتر آن در عرصۀ فردی است. وظیفۀ دومی که حاجی دارد این است که به فکر دیگران هم باشد. نه اینکه تنها به فکر به بهشت بردن خود باشد، اینگونه نباشد که حاجی که از مکه آمد، دیگر یکسره به وظایف شخصی گرفتار شود و حالت انزوا پیدا کند و کنج مسجد و منبر اختیار نماید و از مردم بیخبر بماند.
وی در تکمیل مطلب فوق گفت: اگر حاجی گرفتار چنین روندی شد این خودش بریدن از اصل اسلام است، چون اسلام یک دین تک بعدی نیست، اسلام دین انزوا نیست، اسلام دین گوشه نشینی نیست. بلکه وقتی شخص با دین و برنامه های دینی عجین می شود غیر از خودش به فکر دیگران هم میباشد و باید برای به بهشت بردن دیگران هم تلاش نماید. بایستی در راستای فراهم سازی مسائل دینی زحمت بکشد و زمینه های عبادت و بندگی بقیۀ مردم را در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی تا آنجا که توان و فرصتش اجازه میدهد فراهم نماید.
حسینی مزاری با بیان اینکه هر انسانی در هر جایگاه اجتماعی و با هر تحصیلاتی، موظف به سربازی خداوند است، خاطرنشان کرد: یکی از فعالیت های اجتماعی حجاج محترم این است که مساجد و حسینیه ها را گرم نگهدارند و تلاش نمایند که برنامه ها در این مکان ها پرشور برگزار شود. امروز دشمنان ما خیلی در تلاش هستند که مساجد ما خالی شود. خیلی دارند کار می کنند که حسینیههای ما خالی شود. دشمن در عرصه های مختلف تلاش می کند و گاهی جامعۀ ما هم متاسفانه از این روند متاثر می شود.
وی ادامه داد: شاید بتوان گفت یکی از همین اثرپذیریها برگزاری جلسات دعا به صورت خانوادگی است؛ دعای ندبه در فلان خانه، دعای توسل در فلان خانه، دعای کمیل در فلان منزل از طرف فلان حاجی. این کار خیلی اشتباه و غلطی است. هر کسی هم که در این زمینه تلاش نماید که جمعیت از حسینیه ها کاسته شده و به سمت خانه های شخصی و فردی برود، در حقیقت در مسیر دشمنان اسلام حرکت می کند.
مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این مراسم به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم!
در ابتدا خیر مقدم میگویم به جناب الحاج سیداسماعیل هاشمی موسوی که به حج بیت الله شریف مشرف شدند و امشب در خدمت شان هستیم و این جلسه هم به مناسبت تشریفآوری ایشان دایر شده است. همچنین سپاسگزار هستم از این مراسم خوب و عزیزانی که این جلسه را ترتیب دادند.
لازم می دانم در ابتدای صحبت به یک شبهه پاسخ بدهم. شبهه این است که؛ با توجه به وضعیت ناهنجار کشور و وجود فقر و بیچارگیِ مردم، چه نیازی هست که بزرگان ما پول هنگفت خرج نمایند و به مکه مکرمه بروند، آن هم به کشوری که از پول حجاج استفاده میکند و علیه مسلمین در جهت حمایت از تروریزم بین المللی به مصرف می رساند.
پاسخ این است که اولا حج یک عمل واحب است و کسی که مستطیع شد حتما باید به این واحب الهی بپردازد. کمک به فقرا نهایتا مستحب خواهد بود. نمی توان یک امر واجب را رها کرد و به یک عمل مستحب پرداخت. دوم اینکه اگر قرار است به فقرا کمک شود و کار خیری انجام بگیرد باز به وسیله همان کسانی است که حج می روند و این واجب بزرگ الهی را انجام می دهند و همچنین به وسیلۀ کسانی است که به عتبات عالیات و زیارت نجف اشرف حضرت امام علی (ع) و کربلای معلی حضرت امام حسین (ع) حضرت ابوالفضل العباس (ع) در کربلا و کاظمین و سامرا می شتابند. شما در کجای تاریخ به یاد دارید که افراد غیر متدین و غیر مذهبی به کمک فقرا شتافته باشند؟ انسان های دور از خدا و دور از واحبات و گرفتار منکرات در کجا و در چه مقطعی از تاریخ اقدام به کمک به فقرا کرده اند؟.
قطعا عناصر متدین هستند که به این امر خداپسندانه می پردازند و همین ها هستند که ضرورت کمک به فقرا را درک می کنند و وجوهات شرعیه می پردازند، بنابراین دشمن با ایجاد یک چنین شبهاتی سعی می کند مردم را از پرداختن به واجبات الهی از قبیل حج یا مراسم عزاداری محرم و صفر و یا زیارت عتبات عالیات که قوام جامعه اسلامی و بخصوص شیعیان به آن بستگی دارد، باز بدارد. دشمن دقیقا درک کرده است که اگر بتواند زمینه انفصال مردم را از این شعایر و یا انجام واجبات دور نماید قطعا به اهداف خود خواهد رسید. اینجاست که بر مسلمین و بخصوص شیعیان است که در پرداختن به واجبات کوشا و برای برپایی شعایر دینی جدی باشند؛ چرا که هر مقدار پولی که در این مسیر هزینه شود، برای تعجیل در امر ظهور حضرت مهدی (عج) اثرگذار خواهد بود. لازم بود که پاسخ این شبهه ارائه گردد. همچنین باید در هر مجلس و هر محفلی به چنین شبهاتی جواب گفته شود، چرا که دشمن حقیقتا در این عرصه به صورت جدی و فعال کار می کند.
پیامد معنوی حج، پاکی از گناهان است.
اما بحث اصلی و نکته اصلی صحبت بنده اهمیت مراسم حج است. همۀ واجبات الهی برای تربیت و پالایش انسان و برای فراهم کردن زمینۀ نزدیکی و رسیدن وی به خداوند بر انسان تکلیف شدهاند، بخصوص بحث حج که از بزرگترین واجبات الهی است که در حوزه ها و در ابعاد مختلف عبادی برنامه دارد. حاجی وقتی به حج و زیارت بیت الله شریف می رود متحول می شود. قطعا از گناهانی که قبلا به آنها آلوده بوده پاک می شود و وقتی از سرزمین وحی بر می گردد مثل این است که از مادر متولد شده و هیچ گناهی مرتکب نشده باشد، البته بجز بحث حقالناس که حتی این امکان نیز وجود دارد که خداوند متعال به عناصری که به ذات الهی توجه کرده و به سوی او حرکت می کنند، این توفیق را بدهد که زمینه ادای حقوق الناس برای شان فراهم شود. آنچه گفته شد، از فواید معنوی مراسم حج بود. اما حج علاوه بر فواید معنوی، فواید دنیوی هم دارد.
مراسم حج میتواند پیامدهای مختلفی برای زندگی یک حاجی در پی داشته باشد که با توجه به کمبود وقت، تا حدودی به آن پرداخته خواهد شد.
اولین پیامد دنیوی حاج، ارتقای جایگاه اجتماعی حجاج است.
من صرفا به دو پیامد اشاره می کنم. اولین پیامد حج که به عنوان یک منفعت مادی محسوب می شود، بالا رفتن جایگاه اجتماعی حاجی است. حاجی ممکن است قبل از اینکه به مراسم حج برود به عنوان یک انسان معمولی و هم ردیف بقیه محسوب شود و از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار نباشد. اما همین که به مکه رفت و از آنجا برگشت، این حاجی از نگاه مردم از یک موقعیت برجسته تری برخوردار می شود. اولین نمونه و نشانۀ این جایگاه همین استقبال مردم از یک حاجی است. حاجی وقتی وارد شهر محل سکونت خود می شود، از طرف بستگان و دوستان و آشنایان استقبال می شود، در مسیر راه حاجی گاو و گوسفند قربانی شده و مراسم مختلف و دعوت های پیاپی گرفته می شود. در ادامه روند زندگی هم این حالت وجود دارد. اگر بحث و دعوایی است برویم پیش فلان حاجی. اگر ازدواج یا آشتی و خواستگاری و مراسم مختلف و موقعیت های گوناگون باشد، این حاجی می تواند نقش پیدا کند و تاثیرگذار باشد. این یکی از پیامدهای مهم حج است و این موقعیتِ بالا مرهون رفتن به زیارت خانه خداست. می بینیم که حاجی کار واجب خود را که یک تکلیف شخصی همانند نماز یومیه است انجام داده، اما پس از آن در اجتماع، یک چنین موقعیت و جایگاهی پیدا می کند.
تقویت عامل بازدارندگی، دومین پیامد دنیوی حج است.
پیامد دومِ مراسم حج، تقویت عامل بازدارنگی است. حاجی وقتی به سرزمین وحی مشرف می شود قطعا حالت تقوایی در وجود او بوجود می آید. در هنگام مراسم، همۀ توجه و عنایت حاجی به فعالیت های معنوی و فکری و فرهنگی می باشد که مربوط به حج است. اما وقتی به محل سکونت خود بر می گردد، آن حالت بازدارنگی که در زمان حج وجود داشت حالا دیگر تقویت می شود. معمولا و اکثرا تقویت عامل بازدارنگی به خاطر خدا و تعهدی است که حاجی به خدای متعال داده است، اما گاهی اوقات می شود که بخاطر خجالت مردم هم که شده سعی می کند که دیگر دروغ نگوید، غیبت نکند، تهمت نزند، نماز سروقت بخواند و به فعالیت های خوب دینی و معنوی و مذهبی بپردازد و دیگر نماز شبش ترک نشود و سایر مسائل عبادی. این یکی دیگر از پیامدهایی است که حاجی با آن مواجه می شود. این دو پیامد، پیامدهای خیلی مهمی برای یک حاجی است.
وظیفۀ حاجی بعد از رجوع از حج:
1-حفظ تقوا و رشد دادن آن در عرصۀ فردی
بعد از اینکه این دو پیامد برای حاجی حاصل شد، وظیفۀ اول وی حفظ این بازدارنگی و تقوای حاصل شده و نه تنها حفظ این تقوا، بلکه تلاش برای پویا ساختن و رشد بیشتر آن است. حاجی نباید متوقف شود. حاجی نباید به همان حالتی که در سرزمین وحی برایش حاصل می شود اکتفا کند. نخیر! باید تلاش کند که در این زمینه رشد و تعالی بیشتری داشته و نمونۀ یک انسان خدایی واقعی باشد. این وظیفه اول است که حاجی باید در عرصه فردی این تلاش را داشته باشد.
2- احساس مسئولیت در قبال رشد و تعالی آحاد جامعه
وظیفۀ دومی که حاجی دارد این است که بایستی به فکر دیگران هم باشد. نه اینکه تنها به فکر به بهشت بردن خود باشد، اینگونه نباشد که حاجی که از مکه آمد، دیگر یکسره به وظایف شخصی گرفتار شود و حالت انزوا پیدا کند و کنج مسجد و منبر اختیار نماید و از مردم بیخبر بماند. اگر حاجی گرفتار چنین روندی شد این خودش بریدن از اصل اسلام است، چون اسلام یک دین تک بعدی نیست، اسلام دین انزوا نیست، اسلام دین گوشه نشینی نیست. بلکه وقتی شخص با دین و برنامه های دینی عجین می شود غیر از خودش به فکر دیگران هم میباشد و باید برای به بهشت بردن دیگران هم تلاش نماید. بایستی در راستای فراهم سازی مسائل دینی زحمت بکشد و زمینه های عبادت و بندگی بقیۀ مردم را در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی تا آنجا که توان و فرصتش اجازه میدهد فراهم نماید.
اگر حاجی هم در این عرصه و هم در عرصه فردی تلاش کند و با خودسازی خودش را رشد دهد و همچنین در عرصۀ رشد و بالندگی اجتماعی نهایت تلاشش را انجام دهد، شما یقین حاصل کنید که جامعۀ اسلامی متعالی خواهد شد. اگر همه حجاج ما که از حج بر می گردند، این خصوصیات و پیامدها را مورد توجه قرار دهند، بدون شک هر سال هزاران نفر به سربازان امام زمان (عج) افزوده شده و جهان اسلام گلستان می شود. امروز جامعه افغانستان به تربیت و وجود چنین سربازانی احتیاج دارد. گرفتاری امروز جامعۀ ما در همۀ عرصه ها، یا به دلیل فقدان چنین نیروهایی است و یا به دلیل کمبود تعدادشان است. با این تعداد کم کارهای زیادی صورت نمی گیرد.
هر انسانی در هر جایگاه اجتماعی و با هر تحصیلاتی، موظف به سربازی خداوند است.
اما برعکس، دشمنان ما در تمامی عرصه ها با امکانات زیاد و پول هایی هنگفت و با تسهیلاتی مدرن و با حرکت های گرم و سرد و سخت و نرم، علیه مردم و مذهب و دین و مکتب ما برنامهریزی دارد. حاجیان ما حداقل برای مواجهه با دشمن هم که شده، بایستی خود را به این خصوصیات و اوصاف مسلح کنند و در صحنه اجتماعی مشغول کار و فعالیت باشند. حاجی نگوید که این کار آدم های باسواد و درس خوانده است، نخیر! هر انسانی در هر موقعیتی با هر درجه تحصیلی موظف است که برای خداوند متعال سربازی کند، موظف است که برای فراهم سازی زمینه های ظهور به صورت جدی عمل نماید.
تلاش دشمن برای کاستن جمعیت مساجد و حسینیهها
یکی از فعالیت های اجتماعی حجاج محترم بخصوص حاجی صاحب سید اسماعیل هاشمی موسوی این است که مساجد و حسینیه ها را گرم نگهدارند و تلاش نمایند که برنامه ها در این مکان ها پرشور و با حضور مزدحم مؤمنین برگزار شود. این سعی و تلاش حاجیها باید برجسته باشد. امروز دشمنان ما خیلی در تلاش هستند که مساجد ما خالی شود. خیلی دارند کار می کنند که حسینیههای ما خالی شود. اگر قبلا در یک حسینیه هزار نفر حضور پیدا می کردند، 500 نفر شود، اگر قبلا 500 نفر حضور داشتند حالا 100 نفر شود. به صورت مرتب سعی می کنند که این تعداد کاهش پیدا کند. دشمن در عرصه های مختلف تلاش می کند و گاهی جامعۀ ما هم متاسفانه از این روند متاثر می شود.
باید جلسات مذهبی و دعا در حسینیهها و مساجد برگزار شود. نباید باعث کم رونق شدن مساجد شد.
شاید بتوان گفت یکی از همین اثرپذیریها برگزاری جلسات دعا به صورت خانوادگی است؛ دعای ندبه در فلان خانه، دعای توسل در فلان خانه، دعای کمیل در فلان منزل از طرف فلان حاجی. این کار خیلی اشتباه و غلطی است. هر کسی هم که در این زمینه تلاش نماید که جمعیت از حسینیه ها کاسته شده و به سمت خانه های شخصی و فردی برود، در حقیقت در مسیر دشمنان اسلام حرکت می کند. آقا در خانه جلسۀ شخصی دارید اشکال ندارد شما بانی باش، اما به جای اینکه در خانۀ خود مصرف کنید، بیایید و جلسهتان را مثل همین حاجی هاشمی موسوی در حسینیه برگزار نمایید. این کار باعث رونق پیدا کردن برنامه های حسینیه می شود. این امر به صلاح و حرکت در مسیر حق است. این خودش کمک کردن به تقویت دین و مذهب است و موجب فراهم شدن زمینۀ حضور و هدایت جوانان و بیدارسازی جامعه میباشد. برگزاری چنین فعالیتهای فرهنگی و دینی و مکتبی از طرف حاجیها ضروری است. همۀ حاجیان و عناصر فرهنگی و متنفذین جامعه بایستی هوشیار باشند و در این رابطه اقدام نمایند و از ظرفیت هایی که در حسینیه ها و مساجد وجود دارد حسن استفاده را کنند و نگذارند که برنامه های مساجد و حسینیه ها کم رونق شده و از تعداد جمعیت شان کاسته شود و خدای ناکرده مسیر به سمت جمع شدن بساط مساجد و حسینیه ها به پیش برود. چرا که امروز طرح و برنامۀ دشمنان این است.
امام جماعت مساجد، باید امام در تمامی عرصهها باشد.
ما بایستی چشمان خود را باز کنیم و آگاه باشیم و نسبت به این مسائل توجه داشته باشیم که خدای ناخواسته در دام توطئه های دشمن گیر نیفتیم و در مسیر اهداف آنها حرکت نکنیم. امروز در داخل افغانستان و همچنین در سطح مهاجرین ما و در شهرهای مختلف این برنامه وجود دارد. لذا ضروری است که روحانیت بزرگوار در این راستا توجه داشته باشند. روحانیت باید در این عرصه جلودار باشند. وقتی می گوییم امام جماعت، باید امامِ همه عرصههای مردم باشد، روحانی باید امام سیاست مردم باشد، روحانی باید امام مسائل اقتصادی مردم باشد، روحانی باید پیشگام و امام مسائل فرهنگی و نظامی و امنیتی مردم باشد و مردم را جهت بدهد تا اینکه مردم در برابر دشمنان و کسانی که امنیت و عظمت ما را نمی خواهند هوشیار و بیدار و منسجم باشند. قطعا این وظایف و حرکات نیز باید محض برای رضای خدا و در محوریت دین و بر اساس نظم و سازماندهی باشد.
انسان بدون داشتن الگوی مناسب، زندگی موفقی نخواهد داشت
طبیعی است که اگر ما بخواهیم در زندگی اجتماعی خود در عرصههای دینی و فرهنگی موفق باشیم باید از الگوهای دینی پیروی کنیم. انسان بدون الگو نمی تواند زندگی موفقی داشته باشد. درست است که ائمۀ معصومین علیهم السلام الگوهای اصلی ما بوده و بزرگان دینی صدر اسلام و پس از آن رهبران حقیقی جوامع اسلامی هستند، اما ما باید در شرایط فعلی پیگیر این موضوع باشیم و از الگوهای حقیقی پیروی کنیم. اولین و مهمترین الگوهای امروزی ما مراجع عظام هستند. مردم بایستی رابطه خود را با الگوهای مرجعیت درست تعریف نمایند و مسیر درست را انتخاب بکنند.
تلاش دشمنان برای معرفی الگوهای کاذب از طریق غولهای رسانهای
حتما عزیزان در جریاناند که دشمن گاهی برای به انحراف کشاندن جامعه اسلامی الگوهایی کاذب درست کرده و به مردم معرفی می کنند، چون امروز غول های رسانهای جهان و همچنین شبکهها و فضای مجازی و اجتماعی در اختیار دشمنان است. آنها پولها و امکانات سرسام آوری در این زمینه مصرف می کنند، لذا سعیشان بر این است که الگوها را جابجا کنند. ما امروز به الگویی نیاز داریم که هم به درد دنیای ما بخورد و هم آخرت ما را تضمین کند. اگر الگوی امروز ما به درد دنیایمان نخورد، فایده ندارد، حتما باید به درد دنیای ما بخورد و بعد به درد آخرت ما هم بخورد. اگر الگویی، تنها دنیایی باشد و تنها به فکر دنیا باشد نیز به درد نمیخورد. اگر الگویی هم تنها به فکر آخرت باشد باز این الگو به درد نمیخورد، امروز مهمترین الگویی که ثابت شده برای دنیای اسلام و حتی بشریت می تواند مناسب باشد مرجعیت حضرت امام خامنهای حفظهالله تعالی است. این ادعا هم برای دوستان و هم برای دشمنان ثابت شده است.
بنده می توانم به ضرس قاطع بگویم که اگر جامعه اسلامی نتواند از این الگو بهره برداری کند خودش ضرر کرده است. امروز اگر جامعه اسلامی از چنین الگویی و سایر الگوها مثل حضرت آیت الله العظمی سیستانی و یا آیت الله العظمی مکارم شیرازی و سایر مراجع انقلابی فاصله بگیرد، عرصه را باخته است. ما نمی توانیم بدون ارتباط با این الگوها زندگی خود را سامان بدهیم. اما شما متوجه هستید که تلاش دشمن در چه سمت و سویی است تا بتواند این الگوها را تضعیف بکند. شما شاهد وضعیت عراق هستید که تاثیرگذاری حرکتهای دشمن باعث شده که شیعه به جان شیعه بیفتد، شخصیتهایی که حاضرند از شیعه درست کنند و در برابر شیعیان انقلابی و در برابر شیعیان مجاهدی که به فکر دنیا و آخرتِ مردم عراق هستند، علَم کنند.
امروز خط و خطوط برخی مراجع در سطح جهان تشیع -چه در داخل افغانستان و یا در ایران و سایر کشورها- معضلآفرین شده است. بنده در یک مجلسی در این رابطه به صورت مفصل صحبت کردم. دوستان و عزیزان میتوانند در مورد آن تحقیق نموده و در این زمینه دقت داشته باشند.
مرجعنماهایی که در حقیقت مزدور دشمنانند
مراجع مزدوری که خودشان یا آگاهانه و یا ناآگاهانه در خط دشمن حرکت می کنند اما اطرافیانشان 100 درصد در خط دشمن حرکت می کنند. مراجعی که امروز ما را به سمت برگزاری مراسم عزاداری پشت عزاداری و دهه پشت دهه جهت می دهند، اینها کسانی هستند که واقعا هم به دنیای ما و هم به آخرت ما ضربه می زنند. مراجعی که امروز به دنبال ایجاد تفرقه و نفاق بوده، در مجالسشان صرفا لعن علیه خلفای اهل سنت و تلاش برای ایجاد تفرقه و نفاق جاری است، شما یقین بدانید که چنین مراجعی از عناصر دشمن بوده و در مسیر دشمن حرکت میکنند. امروز دشمن اصلی ما و اولویت اول ما مبارزه علیه آمریکا، انگلیس و اسرائییل است. لذا هر مرجعی که در تلاش است تا بحث اختلاف میان شیعه و سنی و اختلاف بین خود جامعه شیعه و اختلاف بین خود جامعه اهل سنت را ترویج نماید، از ایادی استکبار خواهد بود. متاسفانه چنین ایادی، هم در میان شیعیان و هم در میان اهل سنت وجود دارند.
ضعف علمای اهل سنت، عامل اثرگذاری تبلیغات جریانهای افراطی و تندرو
من چند وقت پیش، در اجتماع علمای اهل سنت در نزدیکی سرخس صحبت کردم و از این علما گلایه کردم که شیعیان در برابر عناصر و مراجع مزدور درونشیعی ایستادهاند و مبارزه می کنند و حرف می زنند، اما شما چرا کار نمی کنید؟ این که امروز دشمنان نتوانستند از درون جامعه شیعه گروههای افراطیِ جدی درست نموده و به جان جامعه اهل سنت بیاندازند و خون آن ها را مباح اعلان کنند، به خاطر تلاش خود شیعیان و به خاطر فعالیت و مبارزات علمای شیعه است. اما این که وهابیت عربستان از طرف انگلیس تأسیس شده و از طرف آمریکا حمایت می شود و امروز می تواند در میان اهل سنت نفوذ پیدا نماید و از شخصیت های اهل سنت سرباز بگیرد و گروه های القاعده و ده ها گروه تکفیری دیگر را درست نماید، این از ضعف علمای اهل سنت است.
استکبار، مذهب اهل سنت را به گروگان گرفته است
آنجا گفتم که علمای اهل سنت باید برپا شوند، چرا که استکبار دارد مذهب و خط و خطوط اهل سنت را به گروگان می گیرد و آبرو و حیثیت یک مذهب و یک فرقه دینی را می برد. استکبار این مذهب و فرقه را در برابر شیعیان تحریک و تجهیز می کند و جنگ و نفاق داخلی را به وجود می آورد و به پیکرۀ کل اسلام ضربه می زند. شما جنایات داعش را دیدید. مگر شیعیان در عراق چکار کرده بودند که در یک روز در حادثه اسپایکر 1700 نفر دانشجوی شیعه را یکی یکی، با گلوله به مغزشان می زدند و داخل رود می انداختند. فیلمش را شاید همه عزیزان دیده باشد.
علمای اهل سنت در صورت سکوت و انفعال، باید در آن دنیا پاسخگو باشند
چرا عزیزان اهل سنت ما امروز جذب یک چنین گروه هایی می شوند، چرا تفکر تکفیری در میان اهل سنت بیشتر باشد و امروز در افغانستان مشکلآفرین شود، از جمله حملات انتحاری که علیه مراکز دینی و مساجد و حسینیه ها و مراکز آموزشی می شود. در 7 جدی سال 96 دفتر مرکز تبیان در کابل را مورد هجمه قرار دادند و بیش از 50 نفر را شهید نموده و بیش از 90 نفر از همکاران ما را زخمی کردند. این جنایات به چه دلیل و به خاطر کوتاهی چه کسانی صورت می گیرد؟ بدون شک علمای اهل سنت -چه آن هایی که در عربستان هستند و چه آن هایی که در عراق، سوریه و ایران و افغانستان هستند کوتاهی کردند. این علما باید برای جبران خسارتی که بر جامعه اسلامی تحمیل شده قیام و حرکت کنند و الّا هم در دنیا و هم در آخرت محکوم خواهند بود. از این علما سوال خواهد شد که چرا شما در راستای روشنگری جوانان اهل سنت کاری نکردید.
امروز وهابیت در شهرهای مختلف افغانستان با قدرت آمده و حضور پیدا کرده است و جوانان زیادی از اهل سنت ما را تحت تربیت دارد. نگاه وهابیت در گذشته نسبت به زنان توهینآمیز بود، اما حالا به زنان توجه دارند. امروز مدرسه بسیار بزرگی تاسیس کرده و هزاران دختر مسلمان را در این مدرسه آموزشهای تکفیری میدهند. این تعداد وقتی فارغالتحصیل شوند و وارد اجتماع افغانستان شوند، چه روی خواهد داد؟. و یا در ولایت بلخ هزاران نفر کودک معصوم اهل سنت از 8 یا 10 سال پیش تحت آموزشِ گروههای افراطی هستند. آن زمان 6 ساله بودند، 10 سال گذشته حالا 16 سالهاند و 2 سال دیگر 18 ساله میشوند و هر کدام به عنوان یک سرباز دشمن در افغانستان و علیه منافع ملی ما تربیت میشوند. این فجایع ناشی از ضعف علمای اهل سنت است.
مرجعنماهای شیعی موجب ایجاد اختلاف در سطح مذاهب اسلامی میشوند
از این سو، در میان جامعۀ شیعی نیز برخی از مرجع نماها و برخی از مجتهدنماها حرکت لعن و نفرین را در جامعۀ تشیع توسعه میدهند. آنها تلویزیون دارند و در آن مقدسات اهل سنت را لعن و نفرین میکنند و به دشمن سوژه میدهند. سپس از این حرکتِ نامناسب علیه شیعیان سوءاسفتاده میشود. آقایان در قم و در خانۀ گرم و با امکانات نشستند اما تلویزیون هایشان از کربلا و لندن و از جاهای مختلف فعال است و صدای اینها را در سطح جهانی منعکس می کند و مشکلات مختلفی را در سطح جامعه شیعه و سنی به وجود می آورد.
الگو باید سالم و انقلابی باشد
بنابراین است که عزیزان، براداران و خواهران، در بحث انتخاب الگو جدی باشید و توجه داشته باشید که الگوی شما الگویی سالم و انقلابی باشد که ما را به عمل به دستورات دقیق پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام هدایت کند. ما را به انحراف نکشاند، ما را مشغول قمه زن و زنجیرزنی و امثال این موارد نکند. اینها چیزی نیستند که ما امروز بخواهیم به عنوان مشکل به آنها نگاه نمائیم، در صورتی که معضلات و مشکلات مختلف دیگر ما باقی بماند. این اولین الگو که ما بایستی به مراجع انقلابی رجوع نموده و از آنان تقلید بکنیم و از آنها پیام و دستور بگیریم و وظایف خود را انجام بدهیم.
زندگی اجتماعی بدون سازمان دهی امکان پذیر نیست
الگوی دوم این است که زندگی اجتماعی ما بدون سازمان دهی امکان پذیر نیست. ما با کارهای فردی نمی توانیم حرکت اثرگذار داشته باشیم. اگر من حاجی قدرمندی هم باشم به تنهایی کاری نمیتوانم. اگر صدها و هزاران و میلیونها حاجی هم در سطح کشور داشته باشیم، در صورتی که میان اینها سازمان دهی و تشکیلات وجود نداشته باشد، امکان پذیر نیست.
چرا امروز جامعۀ ما دچار معضل و گرفتاری است؟ مگر مردم افغانستان مسلمان نیستند؟ آیا ما حاجی کم داریم؟ آیا ما شیعیان انقلابی کم داریم؟ آیا شخصیتهای فرهیخته و عالم کم داریم؟ خیر! ما شاید بیش از 30 هزار ملا و روحانی داشته باشیم. دو برابر این تعداد نیز شاید دانشجوی لیسانس و فوق لیسانس و دکترا در سطح افغانستان داشته باشیم، اما چرا وضعیت ما اینگونه است؟ چرا ما نمی توانیم در برابر دشمنان خود درست عمل نمائیم؟ چرا گذاشته ایم که غربی ها امروز بیایند در همۀ امور ما دخالت و دست درازی نمایند؟ چرا ما این همه مشکلات در عرصه های مختلف داریم؟ چرا اقتصاد ما ضعیف است؟ چرا فرهنگ ما ضعیف است؟ چرا وضعیت اجتماعی ما ناهنجار است؟ چرا نیروهای مسلح ما ضعیف عمل میکنند؟ چرا امنیت ملی ما درست عمل نمی کنند و بسیاری از چراهای دیگر؟
اگر روند سازماندهی در افغانستان و میان مهاجرین شکل نگیرد، وضعیت بدتر خواهد شد
براداران و خواهران من، همۀ معضلات بالا به این خاطر است که در افغانستان سازماندهی و تشکیلات مناسب در سطح جامعه وجود ندارد. ما امروز به معنای واقعی کلمه حزب استاندارد آنگونه که در سایر کشورها مطرح است در افغانستان نداریم. اگر روند سازماندهی در افغانستان و همچنین در میان مهاجرین شکل نگیرد، شما مطمئن باشید که وضعیت ما بدتر از این خواهد شد. دشمن به ما رحم نمی کند. دشمن برده می خواهد. دشمن اسیر می خواهد. دشمن فقط بلهگویی میخواهد، غیر از این چیز دیگری نمی خواهد.
امروز اگر در افغانستان جنگ و مشکلات وجود دارد، به خاطر این است که هنوز هم یک عده و حلقات و مجموعه هایی هستند که اسلامی و تشکیلاتی عمل نمی کنند. دشمن هم سعی دارد وضعیت نابهنجار و نابسامان را در کشور تا آن جا پیش ببرد که همه مردم مستأصل شده و از حرکت های دینی و اسلامی و مذهبی و عاشورا و تاسوعا و اربعین و حج و امثال آن دست بردارند. بنابراین است که حجاج محترم و مومنین و متدینین ما باید سعی کنند که از الگوها و سازمانهای سالم اسلامی پیروی نمایند. جستجو کنند و سازمانها و تشکّلات دینی و سالم را پیدا نموده و ارتباط بگیرند و مطابق با اصول سازمان عمل کنند. باید مطابق با اصول کارهای حزبی عمل صورت بگیرد و الّا کلاه ما پس معرکه است.
متاسفانه مهاجرین، سازمانیافته و منسجم حرکت نمی کنند
برادران و خواهران! بحث سازمان یافتگی را جدی بگیرید. ما امروز در افغانستان و همچنین در سطح مهاجرین به حرکت سازمانیافته نیاز داریم. چرا امروز مهاجرین ما متصدی درست و حسابی ندارند؟ چرا امروز مشکلات و معضلات مختلفی در سطح مهاجرین وجود دارد که همۀ آنها قابل حل است. دولت جمهوری اسلامی ایران حتما توجه می کند و حتما علاقه دارد که مشکلات مهاجرین حل شود. دولت جمهوری اسلامی ایران بیعقل نیست که بیش از 30 سال میلیونها نفر را پذیرایی کند، اما باز به خاطر وجود برخی مشکلات، تودههای وسیعی از مهاجرین علیه این نظام تقویت شده و از این نظام عقده به دل به افغانستان برگردند و یا به اروپا بروند. این نقص جمهوری اسلامی نیست. انتقاد باید علیه خود ما باشد. ما در این عرصه ضعف داریم، ما سازمان یافته عمل نکردیم، ما جهتدار حرکت نمیکنیم و به فکر حل مشکلات و معضلات خودمان نیستیم. هر فرد و یا هر سازمانی نمیتواند به تنهایی عمل کند.
باید در سطح کل مهاجرین در کل استانها یک مرجع واحد معرفی شود و همه مهاجرین به آن تأسی نمایند تا درد مهاجرین منعکس گردد و فریاد مهاجرین ما به نظام و به حاکمیت رسانده شود تا در راستای حل آنها کار صورت بگیرد. شما خودتان می دانید که اگر خود ایرانی ها هم نمایندگانی در مجلس نداشته باشند و این نمایندگان مجلس از موکّلین خود پیام رسانی نکنند و پیگیر مشکل آنها نباشند، مشکلات شان رفع نمیشوند؛ پس بدانید مشکلات بیش از سه میلیون مهاجر طبعا بدون نماینده و مرجع واحد قابل حل نیست.
برخی عناصر به خاطر منافع شخصی، وضعیت مهاجرین را وارونه منعکس میکنند
متاسفانه برخی از عناصری که با ارگانهای نظام ارتباط دارند، وضعیت مهاجرین را برعکس منعکس میکنند. من خودم در برخی از مجالس و محافل بودم. روحانی و دانشجوی ما چنان تعریف و تمجیدی از مقام طرف مقابل خود میکند و چنان مردمِ مهاجر را شیفتۀ شخصیت این آقا و آقایان نشان میدهد که آن مسئول اغوا میشود. به جای هدایت مسئولین ایرانی جهت حل معضلات مهاجرین، آنها را به انحراف میکشانند و دروغ میگویند. من در یکی از این جلساتِ تعریف و تمجید بودم، وقتی تمام شد، برای فردا و یا پس فردایش از آن مسئول وقت گرفتم، گفتم برادر من چنین تعریفی که آقایان شب قبل از شما کردند، حقیقت ندارد. مهاجرین ما از شما دلخور هستند، مهاجرین ما مشکل دارند، مهاجرین ما معضل دارند، بیا از من سوال کن، من در درون مهاجرین هستم.، امروز وجهه نظام و حاکمیت و وجهه ارگان های مختلف را همین بادنجان دور قاب چین ها خراب کرده است، اما این طرف مشکلات مهاجرین سر جایش است. صرفا برای چی؟ برای این که کار شخصی و یا کار تشکیلات خودش حل شود.
گوشهای از مشکلات مهاجرین
من به آن مسئول گفتم که شما یک روز سیم کارت به نام مهاجرین می کنید، یک روز نمی کنید، یک روز عابربانگ به مهاجرین می دهید، یک روز نمی دهید، یک روز اعلان می کنید گواهینامه رانندگی می دهید یک روز نمی دهید. بعد از 40 سال خیلی ناراحتکننده است که مهاجرین ما هنوز هم مشکل اقامت داشته باشند. چرا باید مشکل اقامت داشته باشند؟ چرا مهاجرین ما نتوانند راحت در ارگان ها حضور پیدا بکنند و خودشان در بحث اقامت پیگیر باشند؟ چرا معضلات حقوقی در سطح مهاجرین ما وجود داشته باشد؟ چرا ما نتوانیم در شهرهای مختلف حضور جدی داشته باشیم و راحت کار بکنیم، چرا ما نمی توانیم به خوبی کار اقتصادی کنیم؟ چرا پروانه کار برای کسانی که شایسته و ظرفیت و شرایط کار اقتصادی را دارند به راحتی صادر نمی شود؟ در حالی که باید اینگونه باشد. این سخنانی که اینجا من به شما می گویم، با آن مسئول مطرح کردم و به صراحت هم گفتم و همیشه هم می گویم.
چند وقت پیش جناب آقای پژمان فر نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی به دفتر ما آمده بود. همه این موضوعات را به ایشان گفتم. مشکلات و معضلات تحصیلی را عنوان کردم که امروز بیش از 3 میلیون مهاجرین ما در این جا ساکن هستند، این سه میلیون مهاجر باید به عنوان دلباختگان و سربازان و حامیان جدی این نظام تربیت شوند. چرا که جمهوری اسلامی ایران در تمام دنیا با هیچ کشوری به اندازۀ افغانستان، هم زبان، هم دین، هم مذهب و هم فرهنگ و نزدیک نیست. بنابراین اگر مردم افغانستان از این نظام دلخور باشند، پس این نظام در سطح کدام کشور می تواند راحت فعالیت کند؟
حفظ و حمایت از نظام جمهوری اسلامی واجب است
عزیزان! همانگونه که من نه تنها در افغانستان بلکه در عرصه های بین المللی حامی این نظام بوده و هستم و هر جایی که رفتم از این نظام حمایت کردهام، معتقدم که حمایت از این نظام واجب است. وقتی امام خمینی(ره) می گوید که حفظ نظام از اوجب واجبات است، یعنی از نماز هم واجب تر است. حواستان باشد که اگر ما نسبت به این نظام تعرضی داشتیم و حرکتی خلاف داشته باشیم شما بدانید که تعرض ما علیه نماز است، مثل این است که شما مخالف برپایی نماز باشید. نه فقط انسان بی نماز بلکه انسان ضد برپایی نماز چه حکمی دارد؟ همان حکم را ما نیز خواهیم داشت.
ما هم پشتیبان نظام و هم حامی حقوق مهاجرین هستیم
ما محافظ و حامی و پشتیبان این نظام هستیم. اما به همان میزان نیز حامی حقوق مهاجرین هستیم. هر عزیزی، هر دوستی و هر تشکلی هر مشکلی که دارد، به دفتر مرکز تبیان در چهاراه برق، شیخ صدوق 2، پلاک 109 مراجعه و عنوان کند، بنویسد، گزارش بنویسد، ما منعکس می کنیم، حالا ممکن است به صورت مصداقی کار انجام ندهیم و یا از دستمان برنیاید، اما در سطح کلان با مقامات مختلف جمهوری اسلامی صحبت می کنیم و موضوعات شما را منعکس می کنیم و قطعا هم قابل حل است. بنابراین ظرفیت حل مشکلات مهاجرین در ایران وجود دارد، از حضرت امام خامنهای گرفته تا پایین ترین مسئول این نظام توجه ویژه ای به بحث مهاجرین و افغانستان دارند و علاقه دارند که موضوعات حل شود. اما ما بایستی به آنان برنامه و پیشنهاد بدهیم، ما باید مشکلات مهاجرین را به درستی منعکس کنیم و پیشنهاد بدهیم که این مشکلات چگونه حل شوند و اگر حل نشوند پیامد این وضعیت در افغانستان و ایران و در سطح دنیا چه خواهد بود.
مسئولین جمهوری اسلامی از ظرفیت اقتصادی مهاجرین استفاده کنند
امروز بزرگترین ظرفیت اقتصادی در سطح مهاجرین وجود دارد. اگر موانع از مسیر کار اقتصادی مهاجرین برداشته شود، هزاران میلیارد تومان وارد ایران خواهد شد و میلیاردها تومان دیگر نیز از خود مهاجرین به کار می افتد، این مسئله به خصوص در شرایط اقتصادی موجود به نفع نظام است. ما همیشه این پیشنهاد را داشتیم و باز هم بنده از همین تریبون این پیشنهاد را به دولت جمهوری اسلامی ایران می دهم که بیایید این موانع را بردارید. من اطلاع دارم که چه موانعی در مسیر کار مهاجرین وجود دارد، چه موانعی در سطح اقتصاد مهاجرین وجود دارد، خب این دومین الگو که ما بایستی بیاییم از حرکت های سازمانی پند بگیریم و درس بگیریم و خودمان را سازمان یافته نمائیم و با تشکل ها و سازمانها ارتباط بگیریم و حول محور فکر و اندیشه و دستورات سازمانی عمل کنیم.
تشکیلات مرکز تبیان یکی از بزرگترین تشکلات فکری و فرهنگی و اجتماعی افغانستان در سطح شیعه و سنی است. کار ما در سطح یک استان و یک ولایت نیست، ما در سطح ولایات شیعه نشین دفتر و رابط فرهنگی و رسانه ای داریم و فعالیت فوق العاده قوی ارائه می کنیم. در سطح ایران هم در این جا (مشهد) و تهران و قم دفتر رسمی داریم. عزیزان ساکن مشهد میتوانند به دفتر مرکز تبیان مراجعه کنند و در مباحث مختلف از ما نظر و راهکار و همکاری بخواهند. دفتر مرکز تبیان در خدمت شما خواهد بود.
بیش از این مزاحم اوقات شما براداران و خواهران نمی شوم و امیدوار هستم که از این مراسم پر فیض، اجر و مزد شامل همه ما و شما شود. انشاءالله حاجی صاحب سید اسماعیل هاشمی موسوی صاحب سلامتی، توفیق و بزرگی در همه عرصه ها باشد و خداوند به همۀ ما و شما توفیق بدهد که یک روزی در مکه مکرمه شرفیاب شویم و قدردان این نعمت بزرگ الهی باشیم.
والسلام علیکم و رحمه برکاته