هر خانواده موظف است که حداقل یک فرزند خود را به حوزه علمیه بفرستد تا به عنوان طلبه تحصیل کند. امروز نفوس طلاب افغانستان رو به افول و کم شدن است، همه به دنبال مدرک گرفتن روان هستند.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، حجتالاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری که همزمان با سالروز شهادت حضرت رقیه(س)، در مراسم چهلم درگذشت سید محسن حسینی مزاری، خبرنگار خبرگزاری صدای افغان(آوا) در شهر مشهد مقدس سخن میگفت، نکات مهم و ارزندهای را در حوزه تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان، به خصوص تربیت جوان ولایی مطرح کرد.
دو دلیل اهمیت تربیت جوان ولایی
وی با بیان اینکه تربیت جوان ولایی از اهم وظایفی است که امروز همه خانوادهها به عهده دارند، دو دلیل عمده را در این مورد بیان کرد؛ دلیل اول اینکه اصولا فلسفه خلقت بر اساس عبادت انسان است؛ و این عبادت هم زمانی میسر است که انسان تحت امر خدا باشد و مطابق اوامر و احکام او عمل کند؛ یا به عبارت دیگر تحت "ولایت الله" قرار داشته باشد؛ این ولایت نیز از مجرای ائمه معصومین(ع) به او میرسد و ادامه این مجرا هم در شرایط حاضر مجرای ولایت فقیه است.
این فعال فرهنگی اجتماعی با اشاره به اینکه امروز تنها این خط و مسیر و شخصیتهایی که به آن اعتقاد داشته باشند، و ولایتمدار باشند، در برابر شیاطین، استکبار، دشمنان اسلام و مسلمین و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) ایستادگی میکنند، تأکید کرد که به دلیل همین اهمیت است که امروز جهان استکبار علیه این خط متمرکز شده و دست به یکی کرده تا بحث ولایت زده شود.
وی با تأکید بر اینکه ولایتستیزی از بعد از غدیر خم تا امروز ادامه دارد، خاطرنشان کرد: "امریکا با نماز مردم مشکل ندارد، عربها در کشورهای عربی نماز میخوانند و روزه میگیرند، خیرات و برکات هم میدهند، بحث حج با چه شکوه و عظمتی برگزار میشود، امریکا با هیچ کدام از اینها مشکل ندارد، آنچه که مشکل است، بحث ولایت است. این نماز، نماز با ولایت نباشد، روزه با ولایت نباشد، هیچ سودی نخواهد داشت، چون بحث ولایت است که تداوم پیدا میکند و در نتیجه، ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق پیدا میکند و بساط ظالمین برچیده خواهد شد".
بر این اساس، حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری تأکید کرد: "اینجاست که بحث آموزش جوان ولایی ضرورت پیدا میکند. دشمن در تلاش است که جوان ما، به عنوان جوان ولایی تربیت نشود، جوان مسلمان باشد، نماز بخواند و روزه بگیرد، اما ولایی نباشد. تمام برنامه دشمن امروز در سطح دنیا در عرصههای گرم و سرد و سخت و نرم این است که جوان، جوان ولایی نباشد، در این مسیر قرار نگیرد. آنها امروز کاملا متوجهاند که مشکل اصلی در دنیا و مانع اصلی در برابر اهداف سلطهطلبانه آنها، حضور جوانان و نیروهای ولایی است".
وی در مورد دلیل دوم تربیت جوان ولایی گفت: "دلیل دومی که ما چرا باید جوان ولایی تربیت کنیم، این است که آسایش و آرامش در کشورهای اسلامی و خدمت به مسلمانان به جز توسط عناصر عبد مطلق خدا که ما از آن به عنوان ولایتمدار یاد میکنیم، صورت نمیگیرد، اما در هرجا که خیانتی وجود دارد؛ چه آگاهانه و یا ناآگاهانه، توسط افراد غیرولایی یا ضد ولایی انجام میشود".
رییس مرکز تبیان با اشاره به ظهور امام زمان(عج) ادامه داد که اگر قرار بر این است که امام زمان ظهور کند، بایستی زمینههای ظهور فراهم شود و این زمینههای ظهور را تنها افرادی میتوانند فراهم نمایند که با تمام شرایطش، عبد مطلق الهی باشند، که محوریت این عبودیت، بحث ولایت است.
به گفته وی، عناصر ولایی بایستی در عرصه جوامع اسلامی حضور پیدا کنند و مبارزه و مجاهدت نمایند؛ از یک طرف در راستای هدایت مردم تلاش کنند و از طرف دیگر در جهت مبارزه با دشمن تلاش نمایند و جامعه اسلامی را آماده ظهور کنند.
چگونه میتوان جوان ولایی تربیت کرد؟
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در ادامه به بیان این مقوله پرداخت که چگونه میتوان جوان ولایی تربیت کرد. وی به بیان نکاتی در مورد تربیت جوان ولایی در درون خانواده، محیط بیرون از خانواده، نهادها و ارگانهای فرهنگی و آموزشی و همچنین وظایف خود جوان بیان کرد.
به گفته وی، اولین نکته، وظیفه والدین در رابطه با بحث تربیت است؛ والدین باید از همان آوان کودکی، تربیت فرزند خود را آغاز کنند؛ زیرا اگر از آوان کودکی شروع به تربیت فرزند نکنند، این جوان از سن 14، 15 سالگی به بعد دیگر از دست میرود و در مسیری گام برخواهد داشت که کسان دیگر برای او طراحی کردهاند و آگاهانه یا ناآگاهانه جذب مسیرهای انحرافی میشوند.
این فعال فرهنگی اجتماعی وظایف والدین و خانواده در قبال تربیت کودکان را در دو بعد تعلیم نظری و تعلیم عملی تقسیمبندی کرد و در مورد آموزش نظری گفت: والدین در مرحله اول بایستی برای آموزش فرزندان خود در درون خانواده اقدام کنند، قبل از اینکه حتی آنها به مکتب فرستاده شوند.
وی با انتقاد از خانوادهها تأکید کرد: "من متأسفانه با اکثر خانوادههایی که ارتباط دارم، میبینم اصلا برنامهای در رابطه با تربیت کودک وجود ندارد. ممکن است پدر خانواده بیشترین اهتمام را در بیرون از خانواده برای فرزندان خود داشته باشد، اما در رابطه با بحث تربیت اصلا برنامهای وجود ندارد؛ در حالی که تربیت کودکان در درون خانه مهمترین، اولی و اولیترین وظیفه پدر و مادر است".
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری تصریح نمود: "اگر پدر و مادر در این عرصه غفلت کنند و فرزند ناباب تحویل جامعه دهند، طبعا هم برای دنیای این خانواده بد خواهد بود و هم برای آخرت این پدر و مادر".
وی در ادامه با انتقاد از استفاده از شبکههای ماهوارهای در خانوادهها گفت: "من گاهی اوقات خانوادههایی را میبینم که در خانه خود ماهواره را گذاشته و کودکاش شبکههای تلویزیونی ترکی و خارجی را نگاه میکند، خب شما چه انتظاری از این کودک برای آینده میتوانید داشته باشید؟ آقایان و خانمهایی که در خانههای خود ماهواره دارید، و کنترول هم نمیتوانید، یا اینترنت وای فای دارید و تبلت، موبایل و دستگاههای تلفن پیشرفته در اختیار فرزندانتان قرار میدهید! و ساعت خود را بدون هدف و برنامه میگذرانند، این خیلی برای آینده جامعه اسلامی ناراحت کننده است و اینجاست که پدر و مادر وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند".
رییس خبرگزاری صدای افغان(آوا) در مورد بعد تعلیم عملی والدین در قبال فرزندانشان گفت: "در بحث تعلیم عملی اول باید خود پدر و مادر به آنچه به فرزندان خود میگویند؛ عامل باشند. اگر بحث تعبد است، اگر بحث نماز، روزه و همه مباحث دینی است، ابتدا بایستی این پدر و مادر معتقد بوده، عامل به معارف دین باشند".
وی تأکید کرد: "اگر پدر راستگار و صادق باشد، کودک نیز راستگو و صادق بار خواهد آمد، اگر پدر و مادر نماز اول وقت بخوانند، کودک نیز اول وقت نماز خواهد خواند و اگر پدر و مادر عشق به ائمه معصومین(ع) داشته باشند، و متعبد باشند، این کودک نیز خود به خود تحت تأثیر این فضا قرار گرفته و تربیت میشود. اما اگر خدایی ناخواسته، پدر و مادر اینگونه نباشند؛ اینجاست که کودک از تمام اعمال پدر و مادر برداشت میکند و فردا عین آن پدر و مادر تربیت میشود، و تقدیم اجتماع میشود".
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در بعد تعلیم عملی، خطاب به والدین، از آنها خواست که فرزندان خود را از همان آوان کودکی با خود به محافل مختلف ببرند؛ "کودک باید به مجالس ماه محرم آورده شود؛ بایستی کودکان را با خود به مجالس عزاداری و محافل عزای ائمه معصومین(ع) و همچنین به محافل میلادها و شادی ائمه مصعومین(ع) ببرید، وقتی کودک، نوجوان و جوانی، اهل مجلس و حسینیه باشد، تحت تأثیر فضای مجالس حسینی قرار میگیرد و حسینی تربیت میشود".
از سوی دیگر، وی خواستار نظارت والدین بر رفت و آمدهای فرزندانشان شد و تأکید نمود: "والدین راحت ننشینند که پسرشان با پسر فلان همسایه رابطه دارد و دوستش است، شما از کجا میدانید که پسر همسایه شما تربیت درست داشته باشد؟ از کجا میدانید که فلان پسر یا دختر قوم شما که از فلان منطقه به منزل شما آمده، آموزش و تربیت درست شده باشد و روی کودک و فرزند شما تأثیر نمیگذارد؟!".
رییس مرکز تبیان در بحث محیط آموزشی بیرون از خانواده نیز خاطرنشان نمود که خانوادهها موظف اند در رابطه با محیط آموزشی بیرون از خانواده برای فرزندان خود حساس باشند.
وی در این زمینه با بیان اینکه مشکلات بسیاری در افغانستان وجود دارد، تأکید کرد: خانوادهها موظف اند پسران و دختران خود را به مکاتب و مدارسی بفرستند که مطمئن باشند کودک یا نوجوانشان متدین بار میآیند.
حتی به گفته حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری، در جمهوری اسلامی ایران نیز به مکاتب و مدارس دولتی اعتباری نیست و والدین فکر نکنند وقتی بچههای آنها به مدرسه میروند، مثل اول انقلاب، انقلابی، مسلمان و متدین بار میآیند، خیر! بنابراین خانوادهها بایستی حواسشان در مورد فرزندان خود جمع باشد و در این رابطه حساسیت و نظارت داشته و غافل نباشند.
وظیفه نهادهای فرهنگی آموزشی
وی در مورد نهادها و ارگانهای فرهنگی و آموزشی نیز خاطرنشان کرد که متأسفانه در شرایط موجود، نه در داخل افغانستان و نه در خارج و به ویژه در جمهوری اسلامی ایران، کار خاصی در سطح کودک، نوجوان و جوان دیده نمیشود؛ در حالی که اگر میخواهیم آینده کشور متحول شود، ارگانها و جریانهای سیاسی افغانستان، مجموع موسسات و مراکز فرهنگی و آموزشی بایستی در خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان توجه داشته باشند، به خصوص مکاتب آموزشی که توسط عناصر متدین برپا شده است.
به گفته این فعال فرهنگی اجتماعی، این مراکز باید برای تربیت نیرو، مباحث مکتبی، دینی و مذهبی را در برنامههای خود داشته باشند، تا اینکه ما جوانان ولایی تربیت کنیم.
وظایف جوان ولایی؛ تحصیل، مطالعه، عمل تشکیلاتی، ثبات قدم، صبر و استقامت و مقاومت
وی در بخش آخر سخنان خود، به وظایف خود جوان اشاره کرد و گفت: اولین کاری که جوان بایستی روی دست بگیرد و اقدام کند، بحث تحصیل است و جامعه به پروفسور ولایی، دکتر ولایی، مهندس و تکنسین ولایی نیاز دارد.
البته حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در این حوزه تأکید کرد که تنها تحصیل در مسیر مکاتب دولتی و دانشگاهی مهم نیست، بله ما امروز عناصر روحانی ولایی هم لازم داریم؛ "هر خانواده موظف است که حداقل یک فرزند خود را به حوزه علمیه بفرستد تا به عنوان طلبه تحصیل کند. امروز نفوس طلاب افغانستان رو به افول و کم شدن است، همه به دنبال مدرک گرفتن روان هستند. شرایط و فضای روانی در سطح جامعه ایجاد شده که همه به دنبال این اند که مدرک بگیرند، اما امام خمینی(ره) چقدر مدرک و از کدام دانشگاه مدرک داشت؟ حضرت امام خامنهای(حفظهالله) چه مدرکی از کدام دانشگاه دارد؟ بزرگان دین، مراجع تقلید ما چه مدارک دانشگاهی داشتند؟ امروز متأسفانه بسیاری از علمای ما به دنبال این اند که از دانشگاه مدرک بگیرند. ما به مسیر دانشگاهی احترام داریم، اما خانوادهها بایستی اهتمام پیدا کنند و از هر خانه یک نفر را بفرستند تا به عنوان سربازان دین و ولایت تربیت شوند، به عنوان سربازان امام معصوم، حضرت حجت(عج) تربیت شوند و برای جامعه اسلامی خدمت کنند".
وی در مورد دیگر وظایف جوان ادامه داد که جوان بایستی با مطالعه، خود را برای شناخت خویش و خدا، ائمه معصومین(ع) و سپس انتخاب راه درست آماده کند تا این راه او را به خدای متعال برساند، اما تأکید کرد که قطعا انتخاب راه و حرکت درست بدون حرکت سازمانیافته و تشکیلاتی معنا ندارد.
رییس مرکز تبیان با بیان اینکه جوان بایستی سازمان یافته و تشکیلاتی عمل کند، تصریح نمود: "جوان بایستی از این حالت پراکندگی و حرکتهای انفرادی دست بکشد، به خاطر اینکه به جایی نخواهد رسید. امروز دنیا در اختیار کسانی است که کار سازمان یافته میکنند و کسانی که کار سازمان یافته نمیکنند، عمله کسانی هستند که کار سازمان یافته انجام میدهند، در حالی که خودشان خبر ندارند. کسانی که میگویند که به هیچ جریان سیاسی وابسته نیستم و کار سیاسی نمیکنم، غافل اند از اینکه ناخودآگاه در اختیار یک سازمان دیگر قرار دارند؛ پس چه بهتر که جوانان و مردم ما وارد عرصه کار سازمانی و تشکیلاتی شوند؛ خود را سازمان بدهند و در عرصه مدیریت منطقه، امت مسلمه و در میدان مدیریت کلان جهانی سهم پیدا کنند".
وی با انتقاد از جوانان خاطرنشان کرد: "ما را چه شده است؟ ما از چه کسی کمبود داریم؟ نسبت به چه جریانی ضعف داریم؟ امریکاییها دو مغز دارند، ما یک مغز! آنها چهار چشم دارند و ما دو تا! آخر ما هم آدمیم، آنها هم، چرا آنها در عرصههای مختلف علم و تکنولوژی و... پیشرفت دارند؟ چرا آنها قدرت اتمی و تسلیحاتی دارند، ما نداریم؟ به خاطر اینکه تلاش و زحمت نیست، و بعدش هم کار سازمان یافته تشکیلاتی وجود ندارد".
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در ادامه تأکید کرد که جوان باید ثابت قدم باشد و سپس صبر و استقامت داشته باشد و مقاومت کند و قطعا خدای متعال کسی را که در راه او کار کند، و مقاومت داشته باشد، کمک میکند.
ولایت فقیه؛ خط نجاتبخش/ امام خامنهای رهبر جهان اسلام است
وی در نکته پایانی با بیان اینکه امروز خطی که نجاتبخش بوده و ما را به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) میرساند، خط لایت فقیه است، تأکید کرد: "وقتی ما میگوییم ولایتمدار، یعنی کسی که عبد مطلق باشد و این ولایت را از طریق ائمه معصومین(ع) و سپس ولایت فقیه دریافت کرده و در شرایط موجود، گوش به زبان رهبر باشد و امروز رهبر جهان اسلام، حضرت امام خامنهای(حفظهالله) است.
وی از همه مردم خواهش کرد که در این رابطه فکر کنند و تمرکز داشته باشند و مرکز تبیان هم به عنوان یک تشکیلات ولایی، هم در اینجا و هم در ولایات مختلف افغانستان، در خدمت همه اقشار جامعه به خصوص جوانان است و از همه دعوت کرد که بیایند در چارچوب این تشکیلات، عمل اسلامی، انقلابی و ولایتمدارانه خود را به نمایش بگذارند.
متن کامل سخنرانی مهم و تأثیرگذار حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری، رییس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در مورد چرایی و چگونگی تربیت جوان ولایی و ابعاد مختلف آن، به شرح زیر است:
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. الصلواه والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین. رب الشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهو قولی
اما بعد؛ قالالله تعالی فی کتابه الکریم: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
قبل از هر چیز سالروز شهادت حضرت رقیه(س) را به شما عزیزان عزادار تسلیت میگویم. همچنین چهلمین روز درگذشت مرحوم مغفور، سید محسن حسینی مزاری را به محضر بستگان و خانوادهاش، به خصوص پدر و مادر ایشان تسلیت میگویم و از شما عزیزان هم سپاس گزارم که به دعوت خانواده لبیک گفتید و به این مراسم تشریف آوردید.
با توجه به مناسبتی که قرار داریم؛ سالروز شهادت حضرت رقیه(س) که کودک و سه ساله بود و همچنین چهلمین روز درگذشت مرحوم مغفور سید محسن حسینی مزاری که جوانی رعنا بود، لازم دیدیم که در رابطه با چرایی و چگونگی تربیت جوان ولایی صحبت شود؛ موضوعی که خیلی مهم است و از اهم وظایفی است که امروز همه خانوادهها و مردم مسلمان به عهده دارند.
چرا نیاز به تربیت جوان ولایی؟
اول باید به این پاسخ بگوییم که چرا نیاز به تربیت جوان ولایی داریم؟ چه ضرورتی دارد؟
در پاسخ به این چرا، مطالب مختلف و متعددی میشود عنوان کرد، ولی با توجه به وقتی که در اختیار من است، سعی می کنم که به ارائه دو پاسخ بپردازم.
پاسخ اول ؛ خلقت انسان برای عبادت زیر سایه ولایت خدا
پاسخ اول این است که اصولا فلسفه خلقت بر اساس عبادت انسان است؛ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ تمام جن و انس برای عبادت خلق شده اند و به غیر از عبادت وظیفه دیگری ندارند. این عبادت هم زمانی میسر است که انسان تحت امر خدا باشد و مطابق اوامر و احکام او عمل کند؛ یا به عبارت دیگر تحت "ولایت الله" قرار داشته باشد. چون ولی و سرپرست، آمر و مدیر اصلی ما، خدای متعال است، و وقتی ما میگوییم ولایتمدار، یعنی کسی که واقعا بنده مطلق و مطیع صد درصد خدای متعال باشد.
منتهی مجرای این ولایت از طریق ائمه معصومین(ع) است؛ یعنی ما زمانی میتوانیم خدای متعال را درست اطاعت کنیم و به عبادت او بپردازیم که از طریق ائمه معصومین(ع) ورود پیدا کنیم. بنابراین است که اینجا اطاعت از ولایت ائمه معصومین، واجب به نظر می رسد. به همین خاطر است که ما همواره میگوییم که عبادت انسان بدون اعتقاد به ولایت معنا ندارد؛ چون اگر عبادت الهی با دستور و راهنمایی و تفسیر و تحلیل ائمه معصومین نباشد، به جای درستی نخواهد رسید. ادامه ولایت ائمه معصومین هم خط ولایت فقیه است.
بنابراین، ولایتمدار کسی است که ولایت خدا را قبول داشته باشد و به صورت مطلق تحت این ولایت قرار داشته باشد؛ این ولایت از مجرای ائمه معصومین(ع) به او رسیده باشد و ادامه این مجرا هم در شرایط حاضر مجرای ولایت فقیه است. اگر فردی و جوانی توانست خود را در این مسیر سازمان بدهد، و در این چارچوب قرار بگیرد، ولایتمدار حقیقی است و بنده اصلی و صد درصدی خداوند متعال خواهد بود. امروز در دنیا ثابت شده است که تنها این خط و مسیر و شخصیتهایی که به آن اعتقاد داشته باشند، و ولایتمدار باشند، در برابر شیاطین، استکبار، دشمنان اسلام و مسلمین و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) به طور جدی ایستادگی میکنند. به دلیل همین اهمیت است که امروز جهان استکبار علیه این خط متمرکز شده و دست به یکی کرده تا بحث ولایت زده شود.
البته مقابله با ولایت و زدن و انقطاع این مسیر تازگی ندارد؛ این مقابله از همان فردای روز واقعه غدیر خم شروع شده و در رابطه با مبارزه با ولایت کارهای جدی روی دست گرفته شده است. شما میدانید که امام امیرالمومنین(ع) در برابر چه هجمههای جدی قرار گرفت؛ چه مقابله فیزیکی و چه روانی، فکری و فرهنگی، به اندازهای که وقتی در محراب عبادت به شهادت رسید، تعجب کردند که مگر علی نماز هم میخوانده است؟!
این گونه مقابله شروع میشود تا بحث ولایت کوبیده شود. امام حسن(ع) نیز در این حوزه به شهادت میرسد، بحث عاشورا و کربلا هم در این رابطه و حوزه است و یزید تلاش دارد که ولایت نباشد. من در صحبتهای ایام محرم مطرح کردم که مانع کار یزید، بحث نماز و روزه مردم نبود، اصلا او مشکلی با نماز و روزه و سایر عبادات مردم نداشت، اما به شرطی که این نماز، این حرکت و این عبادت، با ولایت نباشد. ولایت برای یزید مشکلساز بود؛ لذا در صدد کوبیدن ولایت بود و امام حسین(ع) نیز در جهت احیا و تداوم ولایت گام برداشت. هدف قیام امام حسین(ع) هم اقامه امر به معروف و نهی از منکر جزئی و در سطح موضوعات اجتماعیِ محدود نبود، اگرچه امر به معروف و نهی از منکر در همه سطوح واجب و لازم است، اما کار امام حسین(ع) حول یک محور کلان بود؛ یعنی ولایت، اگر این محور در اسلام حفظ شود، سایر معروفها نیز محقق خواهد شد، اما اگر ولایت نباشد و ولایت ائمه معصومین(ع) به وسیله دشمن منقطع شود، دیگر آن زمان سایر معروفها نیز معنی نخواهد داشت، و هرگز انسان را به خدا نخواهد رسانید.
بنابراین است که یزید در برابر ولایت قرار داشت و امام حسین(ع) با روی دست گرفتن اقامه امر به معروف و نهی از منکر، در صدد احیای بزرگترین و محوریترین معروف بود که ولایت است. امام حسین در صدد یک فکر کلان سیاسی بود. حرکت امام حسین اگر خوب مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرد، میتواند سیاسیترین حرکت تاریخ باشد.
ادامه حرکت ولایتستیزی؛ دشمن امروز به دنبال جلوگیری از تربیت جوان ولایی است
بنابراین است که حرکت ولایت ستیزی از بعد واقعه غدیر خم ادامه پیدا کرد تا حالا و امروز هم میبینیم که تمام دنیای استکبار علیه این محور قرار دارند؛ امریکا با نماز مردم مشکل ندارد، امروز در عربستان خیلی نماز خوب خوانده میشود، عربها در کشورهای عربی نماز میخوانند و روزه میگیرند، خیرات و برکات هم میدهند، بحث حج با چه شکوه و عظمتی برگزار میشود اما امریکا با هیچ کدام از اینها مشکل ندارد، آنچه که مشکل است، بحث ولایت است. این نماز، نماز با ولایت نباشد، روزه با ولایت نباشد، چون بحث ولایت است که تداوم پیدا میکند و در نتیجه، ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق پیدا میکند و بساط ظالمین برچیده خواهد شد. اینجاست که موضوع آموزش جوان ولایی ضرورت پیدا میکند. دشمن در تلاش است که جوان ما، به عنوان جوان ولایی تربیت نشود، جوان، مسلمان باشد، نماز بخواند و روزه بگیرد، اما ولایی نباشد. تمام برنامه دشمن امروز در سطح دنیا، در عرصههای گرم و سرد و سخت و نرم این است که جوان، جوان ولایی نباشد، در این مسیر قرار نگیرد. آنها امروز کاملا متوجهاند که مشکل اصلی در دنیا و مانع اصلی در برابر اهداف سلطهطلبانه آنها، حضور جوانان و نیروهای ولایی است.
امروز شما در دنیا میبینید غیر از عناصر ولایی، سایر عناصر برای استکبار مشکلساز نیستند؛ امروز غیر از عناصر ولایی به دشمن کاری ندارند و لذاست که شما می بینید که نوک تیز تبلیغات رسانهها و حرکتهای مختلف دشمن و تلاشهای استکبار علیه چه مسیری است؟ با چه کسانی درافتاده و با چه کسانی کاری ندارند؟
اینجاست که تربیت جوان ولایی ضرورت پیدا میکند؛ چون او عبد مطلق الهی است و مسیر ولایتمداری توسط چنین انسانهایی تداوم پیدا میکند؛ با محوریت ائمه معصومین(ع) و ادامه آن، ولایتی که امروز به شکل ولایت فقیه در عرصه و جامعه مطرح است.
دلیل دوم؛ جوان ولایی؛ خدمتگذار جهان اسلام و زمینهساز ظهور
دلیل دومی که ما چرا باید جوان ولایی تربیت کنیم، این است که اگر ما امروز نیاز به کار در کشورهای اسلامی و خدمت به مردم مسلمان در میدانهای مختلف داریم تا آسایش و آرامش آنها تأمین شود، این آسایش و آرامش به جز توسط عناصر عبد مطلق خدا که ما از آن به عنوان ولایتمدار یاد میکنیم، توسط چه کسی آوردنی است؟ شما مطالعه کنید و ببینید، در هر کجای دنیا اگر خدمت و حرکتی به نفع جهان اسلام است، توسط عناصر ولایی صورت میگیرد، اما در هرجا که خیانتی وجود دارد؛ چه آگاهانه و یا ناآگاهانه، توسط افراد غیرولایی، یا ضد ولایی انجام میشود.
گذشته از همه، مگر ما نمیگوییم که منتظر ظهور حضرت مهدی(عج) هستیم؛ زمینههای ظهور توسط چه کسی و کسانی باید فراهم شود؟ آیا به وسیله افراد غیر ولایی فراهم شدنی است؟ آیا با این فکر فراهم میشود که دست روی دست بگذاریم تا دنیا را ظلم و جور و استبداد بگیرد، بعد امام زمان ظهور خواهد کرد؟! چنین تفکری درست است؟ اگر هیچ کار و حرکتی نشود، مبارزهای صورت نگیرد، و تلاشی برای فراهمسازی زمینههای ظهور صورت نگیرد، آیا امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد؟
خیر! در فرهنگ ما این تفکر، تفکر غلطی است. اگر قرار بر این است که امام زمان ظهور کند، بایستی زمینههای ظهور فراهم شود و این زمینه هارا تنها افرادی میتوانند فراهم نمایند که با تمام شرایطش عبد مطلق الهی باشند، که محوریت این عبودیت، بحث ولایت است. عناصر ولایی بایستی در عرصه جوامع اسلامی حضور پیدا کنند و مبارزه و مجاهدت نمایند؛ از یک طرف در راستای هدایت مردم تلاش کنند و از طرف دیگر در جهت مبارزه با دشمن تلاش نمایند و جامعه اسلامی را آماده ظهور کنند.
خب این حرکت و این نوع کار، تنها و فقط از طرف عناصر ولایتمدار امکانپذیر است؛ غیر افراد ولایتمدار نمیتوانند این کار را انجام بدهند؛ کسانی که ولایت مدار نباشند، نه به فکر ظهور و انتظار اند و نه به فکر اصلاح جامعه، بلکه به فکر شکم و زیر شکم و زندگی امروزی خود است؛ به فکر دزدی و گرگی، جنایت و کثافت کاری خود است، او به فکر این نیست که یک حکومت عدل مهدوی برقرار شود و جهان سراسر از عدل و داد گردد.
اینجاست که ما به تربیت جوانان ولایی نیاز داریم. همه ما موظفیم بر اساس حداقل این دو دلیل، برای تربیت جوانان ولایی اقدام کنیم. جوانان ولایی هم برای خودشان توشه دارند، هم برای خانواده مفید هستند، هم برای محیط و محله، ولسوالی، ولایت و کشور خودش و هم برای کل امت مسلمه باعث افتخار میشود و افتخارات بزرگ، توسط افراد ولایی آفریده میشود؛ چنان که ما امروز در دنیا، هر قدر افتخار در هر یکی از کشورهای اسلامی داریم، توسط عناصر ولایی است؛ عناصری که در خط ولایت قرار داشته باشند، چه در جمهوری اسلامی ایران، عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان، کشمیر، پاکستان و جای جای کشورهای اسلامی، امروز افتخار میآفرینند و زمینههای ظهور توسط آنها آماده میشود. انشالله امیدوار هستیم که هرچه زودتر، ظهور حضرت امام مهدی(عج) در حیات ما صورت بگیرد و خداوند بزرگ به همه ما و شما توفیق عنایت کند تا در رکاب این آقا باشیم.
چگونه جوان ولایی تربیت کنیم؟
اما ما چگونه جوان ولایی تربیت کنیم؟ ولایی یعنی عبد مطلق، یعنی جوانی که مطابق وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ، عمل کند، در مسیر فراهم سازی زمینه های ظهور عمل کند و افتخاری برای خانواده، جامعه، مردم و امت اسلامی باشد و در آخرت هم در کنار پیامبر اسلام و ائمه معصومین محشور شود.
در این باب هم صحبتهای مهمی مطرح است و من چند نکته را به صورت فهرست وار عنوان میکنم.
1ـ در درون خانواده
اولین نکته، والدین در رابطه با بحث تربیت جوان وظیفه خیلی مهم دارند. والدین باید از همان آوان کودکی، تربیت فرزند خود را آغاز کنند؛ نه اینکه بگذاریم کودک ما 18 ساله و 20 ساله شود، بعد به فکر تربیت این جوان باشیم؛ خیر! شما اگر از آوان کودکی شروع به تربیت فرزندتان نکنید، این جوان از سن 14، 15 سالگی به بعد دیگر از دست میرود، در مسیری گام برخواهد داشت که کسان دیگر برای او طراحی کردهاند، دیگر با فکر پدر و مادر و خانواده سازگاری ندارد، تحت تأثیر افکار و عقاید دیگران میرود و آگاهانه یا ناآگاهانه جذب مسیرهای انحرافی میشود.
دو وظیفه والدین؛ تعلیم نظری و تعلیم عملی
خانواده و به ویژه والدین دو وظیفه در قبال تربیت کودک دارند؛
الف ـ تعلیم نظری
والدین در مرحله اول بایستی برای آموزش فرزندان خود در درون خانواده اقدام کنند، قبل از اینکه حتی آنها به مکتب فرستاده شوند. در بحث تعلیم نظری، برگزاری کلاسهای آموزشی توسط والدین برای کودکان مهم است. این کلاس آموزشی ممکن است نشست پدر با کودک خود، در حیطه صحبتهای معمولی و با زبان کودکانه صورت بگیرد. این کودک از همان آوان کودکی به وسیله پدر و به ویژه مادر که بیشتر با کودک سر و کار دارد، باید مورد آموزش قرار بگیرد و برای او وقت ویژه گذاشته شود.
من متأسفانه با اکثر خانوادههایی که ارتباط دارم، میبینم اصلا برنامهای در رابطه با تربیت کودک وجود ندارد. ممکن است پدر خانواده بیشترین اهتمام را در بیرون از خانواده برای فرزندان خود داشته باشد و بیشترین زحمت را در راستای تأمین خانواده بکشد، اما در رابطه با بحث تربیت اصلا برنامهای وجود ندارد؛ در حالی که تربیت کودکان در درون خانه مهمترین، اولی و اولترین وظیفه پدر و مادر است.
اگر پدر و مادر در این عرصه غفلت کنند و فرزند ناباب تحویل جامعه دهند، طبعا هم برای دنیای این خانواده بد خواهد بود و هم برای آخرت این پدر و مادر؛ بنابراین اگر پدر و مادر علاقه دارند که توشهای داشته باشند و محبوب خدا و ائمه معصومین(ع) باشند، بایستی روی این کودکانی که خداوند در اختیار آنها قرار داده، کار کنند، جلسات آموزشی بگذارند، صحبت کنند و هر برنامهای که بلد هستند، در خصوص تربیت کودکان خود روی دست بگیرند. حالا اگر پدر و مادر احیانا سواد نداشتند، از کسانی که سواد دارند، بپرسند که با کودک چه کنند و چه برنامه ای برای ساختن آنها در دست اجرا قرار بدهند، یا کسی را استخدام کنند و از روحانی محل، جوان دانشجو و... کمک بگیرند، روزانه یا حداقل هفتهای یکی دوبار با این کودک برنامه بگذارند و صحبت کنند. الحمدالله فیلمهای نمایشی و نرمافزارها نیز زیاد است، میتوانند آن را در خانه در اختیار کودکان قرار بدهند.
شبکههایی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نیز برای آموزش کودکان خیلی خوب است، اما من گاهی اوقات خانواده هایی را میبینم که در خانه خود ماهواره ترکی را گذاشته اند و کودکانشان شبکههای تلویزیونی خارجی را نگاه میکنند، خب شما چه انتظاری از این کودکان برای آینده میتوانید داشته باشید؟ آقایان و خانمهایی که در خانههای خود ماهواره دارید و کنترول هم نمی کنید و نمی توانید بکنید، یا اینترنت وای فای دارید و تبلت، موبایل و دستگاههای تلفن پیشرفته در اختیار فرزندانتان قرار میدهید و مرتب با آناها بازی میکنند و ساعت های مفید زندگی خود را بدون هدف و برنامه میگذرانند، میدانید که ازین کودکان چه عناصر و شخصیتهای خطرناکی میسازید؟ این خیلی برای آینده جامعه اسلامی ناراحت کننده است و اینجاست که پدر و مادر وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند.
بنابراین در بحث تعلیم نظری، پدر و مادر بایستی برای فرزندان خود وقت بگذارند، کار کنند، ساعتهایی را اختصاص بدهند؛ فرزندان خود را از همان ابتدا با مذهب، دین، مکتب، خدا و ائمه معصومین(ع) آشنا بسازند و معارف دینی را از همان کودکی به فرزندان خود یاد بدهند.
ب ـ تعلیم عملی
ـ الگوی فرزندان؛ پدر و مادر، خود معتقد و عامل به گفتار خویش باشند
در بحث تعلیم عملی اول باید خود پدر و مادر به آنچه به فرزندان خود میگویند؛ عامل باشند. اگر بحث تعبد است، اگر بحث نماز، روزه و همه مباحث دینی است، ابتدا بایستی این پدر و مادر معتقد بوده، عامل به معارف دین باشند؛ حالا به هر میزانی که سواد دارند. اینگونه نباشد که بعضیها بگویند ما هر مقدار که سواد داریم، عمل میکنیم، نه! ما موظف هستیم در مجالس، محافل، از هر طریقی که امکان دارد و با هر میزان سوادی که داریم، فرا بگیریم و خود ما عامل باشیم. عملکرد پدر و مادر در درون خانواده الگویی برای کودکان و نوجوانان خواهد بود؛ اگر پدر راستگار و صادق باشد، کودک نیز راستگو و صادق بار خواهد آمد، اگر پدر و مادر نماز اول وقت بخوانند، کودک نیز اول وقت نماز خواهد خواند، اگر پدر و مادر عشق به ائمه معصومین(ع) داشته باشند، و متعبد باشند، این کودک نیز خود به خود تحت تأثیر این فضا قرار گرفته و تربیت میشود.
اما اگر خدایی ناخواسته، پدر و مادر اینگونه نباشند؛ اینجاست که کودک از تمام اعمال پدر و مادر برداشت منفی میکند و فردا عین آن پدر و مادر تربیت میشود و بعد که تقدیم اجتماع شد، عین آن پدر دروغ میگوید، عین آن مادر بینماز است و عین خانواده اقدام به کارهای خلاف میکند.
بنابراین است که عملکرد پدر و مادر از بعد نظری و از بعد رفتاری و گفتاری میتواند برای فرزندان الگو باشد؛ به همین خاطر برادران و خواهران باید متوجه باشند که تابلوی اعمال فرزندان خودشان در آینده هستند و اگر پدری در محضر فرزند خود به پدر خود بیاحترامی کند، فردا آن فرزند نیز به این پدر بی احترامی خواهد کرد و اگر این پدر در محضر فرزند خود دروغ بگوید، دروغ در خانواده ترویج میشود. در بحث تربیت کودک، مادر مهمترین وظیفه را دارد و من به خانم هایی که در این جلسه حضور دارند، تأکید میکنم که بایستی حواسشان در این رابطه جمع باشد.
ـ فرزندان خود را به محافل عزا و شادی ائمه معصومین(ع) ببرید!
برنامه عملی دیگر در این زمینه این است که ما فرزندان خود را از همان آوان کودکی با خود به محافل مختلف ببریم. کودک باید به مجالس ماه محرم آورده شود؛ هم خانم ها بایستی کودکان را با خود به مجالس عزاداری و محافل عزای ائمه معصومین(ع) و همچنین به محافل میلادها و شادی های ائمه مصعومین(ع) ببرند، و هم پدرها. وقتی فرزندان از همان آوان کودکی در چنین مجالسی ورود پیدا می کنند، متأثر میشوند.
البته شرطش این است، کودکانی که به مجالس اهل بیت(ع) آورده میشوند، پدر و مادر احساس مسئولیت کرده، فرزندان خود را در کنار خویش بنشانند، اما من گاهی اوقات و در همین شبهایی که اینجا جلسه بود، یا جاهای دیگر، میبینم که بچههای کوچک به مجالس آورده میشوند، اما پدر نشسته و کودکان پایین و بالا میپرند و پدر هم خنده میکند، هی دست کودک را از داخل مجلس میگیرد و بیرون میرود و مرتب داخل میآید؛ این دیگر رسمش نیست! اگر پدر میخواهد فرزندش تحت تأثیر این مجالس قرار بگیرد، کودک خود را به گونهای تربیت کند که در کنار پدر یا مادر راحت و ساکت بنشیند و گوش بدهد و اگر قرار باشد شما فرزندانتان را به مجالس عزاداری و اعیاد بیاورید و این مجالس میدان بازی کودکان باشد؛ این کار و حرکت درستی نیست، نظم مجلس به هم میخورد، مشکلات مختلف دیگر به وجود میآید و بزرگان هم نمیتوانند از این مجلس و محفل بهره ببرند.
بنابراین بردن اطفال، نوجوانان و جوانان به مجالس مختلف کار خیلی مثبت و شایستهای است، تأثیر این روند را من خود شاهد هستم، چون خودم از زمان کودکی به مجالس برده میشدم. یادم میآید در اولین مجلسی که همراه با مادر بزرگم شرکت کرده بودم، در مدرسه شیخ سلطان بود، خدا رحمت کند شیخ سلطان ترکستانی را، وقتی که روضه خوانده میشد، مادر بزرگم گریه میکرد و من هم گریه میکردم، مادر بزرگم از من سوال کرد که برای چه گریه میکنی؟ من گفتم به خاطر مادرم گریه میکنم! کوچک بودم، اما به مجالس مختلف برده میشدم به خصوص توسط پدرم که خداوند حفظش کند و عمرش دراز باد، در همه مجالس شهر مزارشریف شرکت داشتم، در مجالسی که در سلطانیه بود، در حسینیه عمومی و در حسینیه آقا میرآقا که از بزرگترین و مهمترین و با سابقهترین حسینیههای شهر مزارشریف است، شرکت میکردم، در حسینیه سید اسماعیل آقا در گذر حیات هم مرتب شرکت میکردم.
خب، وقتی کودک، نوجوان و جوانی، اهل مجلس و حسینیه باشد، مراودت و معاشرت با مردم را یاد میگیرد، تحت تأثیر فضای مجالس حسینی قرار میگیرد و حسینی تربیت میشود و فردا روز در معرض استفاده جامعه قرار میگیرد.
ـ بر رفت و آمدهای فرزندانتان نظارت کنید!
نکته دیگر در مورد وظیفه خانواده، مسئله نظارت بر کودک، نوجوان و جوان در رفت و آمدها و در ارتباطاتهایش است. والدین راحت ننشینند که پسرشان با پسر فلان همسایه رابطه دارد و دوستش است، شما از کجا میدانید که پسر همسایه شما تربیت درست داشته باشد؟ از کجا میدانید که فلان پسر یا دختر قوم شما که از فلان منطقه به منزل شما آمده، آموزش و تربیت درست شده باشد و روی کودک و فرزند شما تأثیر نمیگذارد!
در این خصوص مباحث روانشناختی و جامعهشناختی زیادی است که متأسفانه وقت ایجاب نمیکند و من نمیتوانم بیش از این در خصوص وظایف خانواده صحبت کنم.
2ـ محیط آموزشی بیرون از خانواده
نکته دوم در بحث محیط آموزشی بیرون از خانواده است که خانوادهها موظف اند در رابطه با محیط آموزشی بیرون از خانواده برای فرزندان خود حساس باشند.
حالا در افغانستان که هیچ، ما در افغانستان مشکلات بسیاری داریم، خانوادهها موظف اند پسران و دختران خود را به مکاتب و مدارسی بفرستند که مطمئن باشند کودک یا نوجوان شان در آن متدین بار میآیند. حتی در جمهوری اسلامی ایران، به مکاتب و مدارس دولتی اینجا نیز اعتباری نیست. شما فکر نکنید که بچههای ما مدرسه میروند، انشالله مثل اول انقلاب، اینها انقلابی، مسلمان و متدین بار میآیند، خیر! اکثر مدارس و دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران نیز از نظر تربیت دینی مورد تأیید نیستند؛ بنابراین خانوادهها بایستی حواسشان در مورد فرزندان خود، چه کودکانی که در سن آغاز مدرسه قرار دارند، و چه نوجوانان و جوانانی که در مقاطع متوسطه و دبیرستان هستند یا دانشگاه میروند، جمع باشد و در این رابطه حساسیت و نظارت داشته و غافل نباشند. به این فکر نباشید که چون بچههای ما به مدرسه میروند، اصول و فروع دین را یاد میگیرند، روزه، زکات، خمس، و امثال آن را را فرا میگیرند و افراد متدین و متعبدی بار میآیند، خیر! در خانه و بیرون از خانه، در مدرسه و دانشگاه باید با این کودک، نوجوان و جوان کار صورت بگیرد تا اینکه بتوانیم جوان ولایی تقدیم جامعه اسلامی و انسانی کنیم.
3ـ نهادها و ارگانهای فرهنگی و آموزشی
سومین نکته اهتمام نهادها و ارگان هاست. متأسفانه در شرایط موجود نه در داخل افغانستان و نه در خارج و به ویژه در جمهوری اسلامی ایران، کار خاصی در سطح کودک، نوجوان و جوان نمیبینم؛ در حالی که حرکت و کار در عرصه کودکان، نوجوانان و جوانان، کار پایه است.
اگر میخواهیم آینده کشور متحول شود، ارگانها و جریانهای سیاسی افغانستان، مجموع مؤسسات و مراکز فرهنگی و آموزشی بایستی در خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان توجه داشته باشند، به خصوص مکاتب آموزشی که توسط عناصر متدین برپا شده است. این مراکز باید برای تربیت نیرو، مباحث مکتبی، دینی و مذهبی در برنامههای خودشان داشته باشند، تا اینکه ما جوانان ولایی تربیت کنیم.
4ـ وظیفه جوان
چهارمین نکته هم بحث خود جوان و اهتمام او است. حالا بحث خانواده و محیط آموزشی یک طرف، وقتی جامعه را فسق و فجور و فساد فرا گرفته باشد، آیا جوانی که به تکلیف رسیده، وظیفهای ندارد؟ همهاش دیگران باید در برابر این جوان انجام وظیفه کنند؟
خیر! جوان خودش هم باید میداندار بوده و در صحنه باشد و ببیند که از چه طریقی میتواند عبد مطلق خدا گردد و با استفاده از این فرصت و موقعیت، چگونه میتواند برای جامعه انسانی و اسلامی خدمت کند؟ چون در اول صحبتم گفتم، فردی که متعبد نباشد؛ خادم نیست، خائن خواهد بود و به خانواده و جامعه خیانت خواهد کرد. بنابراین ما بایستی در بحث تعبد و بنده بودن مطلق خود نیز توجه داشته باشیم و جوان بایستی در این عرصه حرکت کند. اگر جوان در هنگام جوانی بتواند از این فرصت و ظرفیت استفاده کند و از شرایط بهره ببرد، این جوان چه تأثیرگذاری عظیم و عمیقی در سطح جامعه اسلامی و انسانی خواهد داشت!.
ـ جوان تحصیل کند
اولین کاری که جوان بایستی روی دست بگیرد و اقدام کند، بحث تحصیل است.
متأسفانه امروز اکثر جوانان ما در بحث تحصیل بیخیال اند. عزیزان، جوانانی که در این جلسه حضور دارید، بایستی در بحث تحصیل جدی باشید، نه فقط تا مقطع متوسطه، بلکه باید دیپلم گرفت، دانشگاه رفت، فوق لیسانس و دکترا گرفت و فراتر از آن، باید پروفسور شد. جامعه ما پروفسور ولایی لازم دارد، دکتر ولایی نیاز دارد، جامعه ما مهندس و تکنسین ولایی لازم دارد.
شما امروز میبینید که کشور در اختیار یک عده عناصر غیرولایی افتاده، که غیر از خون و خونریزی، چپاول و غارت چیز دیگری انجام نمی دهد، امروز افغانستان دو دستی توسط عناصر غیرولایی یا ضد ولایی، تقدیم امریکا شده است و امریکا از افغانستان به عنوان سکوی پرش استفاده میکند و به دنبال رسیدن به اهداف خودش است. اینجاست که جوانان عزیز ما سن خود را مغتنم شمرده و بایستی در راستای تحصیل خود اهتمام ویژه داشته باشند.
هر خانواده یک فرزند خود را به حوزه علمیه بفرستد
البته تنها تحصیل در مسیر مکاتب دولتی و دانشگاهی برای ما مهم نیست، ما امروز عناصر روحانی ولایی هم لازم داریم. هر خانواده موظف است که حداقل یک فرزند خود را به حوزه علمیه بفرستد تا به عنوان طلبه تحصیل کند. امروز نفوس طلاب افغانستان رو به افول و کم شدن است، همه به دنبال مدرک گرفتن روان هستند. شرایط و فضای روانی در سطح جامعه ایجاد شده که همه به دنبال این اند که مدرک بگیرند، اما امام خمینی(ره) چقدر مدرک و از کدام دانشگاه مدرک داشت؟ حضرت امام خامنهای(حفظهالله) چه مدرکی از کدام دانشگاه دارد؟ بزرگان دین، مراجع تقلید ما چه مدارک دانشگاهی داشتند؟ امروز متأسفانه بسیاری از علمای ما به دنبال این اند که از دانشگاه مدرک بگیرند. ما به مسیر دانشگاهی احترام داریم، اما خانوادهها بایستی اهتمام پیدا کنند و از هر خانه یک نفر را بفرستند تا به عنوان سربازان دین و ولایت تربیت شوند، به عنوان سربازان امام معصوم، حضرت حجت(عج) تربیت شوند و برای جامعه اسلامی خدمت کنند.
ـ جوان مطالعه کند
بحث دوم در رابطه با جوان، مطالعه است. جوان بایستی با مطالعه، خود را برای شناخت خویش و شناخت ائمه معصومین(ع)، شناخت خدا و سپس انتخاب راه درست و حسابی آمده کند و این راه او را به خدای متعال برساند. قطعا انتخاب راه و حرکت در این راه هم بدون حرکت سازمانیافته و تشکیلاتی معنا ندارد.
ـ جوان بایستی سازمان یافته و تشکیلاتی عمل کند
جوان بایستی امروز از این حالت پراکندگی و حرکتهای انفرادی دست بکشد، به خاطر اینکه به جایی نخواهد رسید. حتی اگر کسانی که به دنبال اقتدار دنیایی اند، بایستی کار تشکیلاتی و سازمانی انجام بدهند. امروز دنیا در اختیار کسانی است که کار سازمان یافته میکنند و کسانی که کار سازمان یافته نمیکنند، عمله کسانی هستند که کار سازمان یافته انجام میدهند، در حالی که خودشان خبر ندارند. کسانی که میگویند که به هیچ جریان سیاسی وابسته نیستم، کار سیاسی نمیکنم، من فلان و بهمان نمیکنم، غافل است از اینکه ناخودآگاه در اختیار یک سازمان دیگر قرار دارد؛ پس چه بهتر که جوانان و مردم ما وارد عرصه کار سازمانی و تشکیلاتی شوند؛ خود را سازمان بدهند و در عرصه مدیریت منطقه، امت مسلمه و در میدان مدیریت کلان جهانی سهم پیدا کنند.
ما را چه شده است؟ ما از چه کسی کمبود داریم؟ نسبت به چه جریانی ضعف داریم؟ امریکاییها دو مغز دارند، ما یک مغز! آنها چهار چشم دارند و ما دو تا! آخر ما هم آدمیم، آنها هم، چرا آنها در عرصههای مختلف علم و تکنولوژی و... پیشرفت دارند؟ چرا آنها قدرت اتمی و تسلیحاتی دارند، ما نداریم؟ به خاطر اینکه تلاش و زحمت نیست، و بعدش هم کار سازمان یافته تشکیلاتی وجود ندارد.
جوان ما میخواهد ره صد ساله را یک شبه طی کند و وقتی نتوانست، سر خورده و بیکار میشود، تنبل میگردد و از این شاخه به آن شاخه میپرد و در نهایت وا میماند، به جایی نمیرسد؛ در آخر میگوید که افغانستان فایده ندارد، ایران هم فایده ندارد، باید به سمت ترکیه و اروپا بروم و با تصاویری که از ماهوارهها دیده، فریب میخورد.
خب من رفتم و از نزدیک کشورهای اروپایی را دیدم، افغانستانی ها را از نزدیک در این کشورها دیدم که چه وضعیتی دارند، عزیزانِ ما که خبر ندارند آنجا چه فجایع و وضعیتی وجود دارد! اگر جوان همت کند، توجه و تمرکز نماید، اینجا جای رشد و تعالی است و در بدترین کشور و در بحرانیترین شرایط میتواند بزرگترین افتخارات را کسب کنند. چرا جوانان لبنانی امروز با ثبات در برابر دشمن ایستاده، مبارزه میکنند و افتخار میآفرینند؟ چرا جوانان ولایی ایران این گونه اند؟ چرا عراقیها اینگونه اند؟ چرا سوریها و یمنیهای پا برهنه مرتب افتخار میآفرینند؟ و ما افغانستانیها هی روز به روز عقب میرویم، روز به روز بحران در کشور ما فراگیرتر میشود و مرتب قربانی میدهیم؟!
شما ببینید، این عکسهایی که دور و بر شما نصب شده و در حادثه انتحاری 6 جدی شهید شدند، همه عناصر فاضل، فرهیخته، درسخوانده و افرادی بودند که خانوادهها دهها سال روی آنها زحمت کشیدند، اما با یک چشم به هم زدن از دست میروند، چرا؟ به خاطر اینکه مومنین ما امروز کار سازمان یافته نمیکنند! به خاطر این که امروز مردم مسلمان، شخصیتها و نخبگان ما، همه وامانده و وارفتهاند، به عنوان یک شیرازه از هم گسیختهاند! حتی دو نفر با هم رابطه صمیمی ندارند، چه رسد به اینکه یک جمع و سازمان بزرگ در سطح کشور و برای کشور افتخارآفرینی کنند!
بنابراین جوانان بایستی در شرایط موجود در راستای حرکت تشکیلاتی اقدام کنند.
ـ جوان باید ثابت قدم باشد
نکته مهم دیگر برای جوانان، ثبات قدم است. متأسفانه اکثر جوانان ما ثبات قدم ندارند و وقتی در یک مسیر قرار میگیرند؛ یک ماه، دو ماه، سه ماه، شش ماه، بعد میبینند وقتی به آن هدفی که دارند، نمیرسند، همه چیز را رها میکنند و به یک مسیر دیگر میروند؛ خب، این چنین جوانانی به جایی نمیرسند.
اگر کسی بخواهد به جا و موقعیتی برسد، بایستی ثبات قدم داشته باشد، باید از این شاخه به آن شاخه نپرد، چه در مسیر کار اقتصادی، چه کار فرهنگی، سیاسی، نظامی و...، در هر مسیری که جوان قرار دارد، بایستی ثابت قدم باشد تا بتواند به هدف برسد.
ـ جوان باید صبر و استقامت داشته باشد
سپس جوان باید صبر و استقامت داشته باشد و مقاومت کند و قطعا خدای متعال کسی را که در راه او کار کند، و مقاومت داشته باشد، کمک میکند.
ولایت فقیه؛ خط نجاتبخش/ امروز رهبر جهان اسلام، حضرت امام خامنهای(حفظهالله) است
ما در طول مبارزات خود دیدیم و شاهد این روند در سطح کشور و در سطح مجموعههای جهادی و تشکیلات خود بودیم. طی این 18 سال، تشکیلات مرکز تبیان به عنوان یک تشکیلات ولایی تابلودار، در حالی در افغانستان مبارزه کرده و حالا هم مبارزه میکند که بیش از 40 کشور کفر و نفاق، برای کندن ریشه اسلام، مذهب و ولایت در کشور حضور دارند، اما اگر خدای متعال کمک نکند، ما توان این را داریم که در یک چنین کشور و وضعیتی مبارزه کنیم و حضور داشته باشیم؟ قطعا بدون کمک خداوند نخواهد شد و خدا در کنار مؤمنین و مسلمانانی که ولایتمدار حقیقی باشند، قرار دارد.
وقتی ما میگوییم ولایتمدار، یعنی کسی که عبد مطلق باشد و این ولایت را از طریق ائمه معصومین(ع) و سپس ولایت فقیه دریافت کرده و در شرایط موجود، گوش به دهان رهبر باشد. امروز رهبر جهان اسلام، حضرت امام خامنهای(حفظهالله) است. امروز خطی که نجاتبخش بوده و ما را به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) میرساند، خط ولایت فقیه است. ما به همه مراجع و شخصیتها، و همه جریانها احترام داریم، نمیخواهم خیلی مباحث را باز کنم، اما خطی که خط ولایی است، خط جهادی است، خط ائمه معصومین(ع) را پیگیری میکند و امروز به دنبال فراهم ساختن زمینه ظهور است، خط ولایت فقیه است.
از همه مردم خواهش میکنم در این رابطه فکر کنند و تمرکز داشته باشند. مرکز تبیان هم به عنوان یک تشکیلات ولایی در خدمت همه اقشار جامعه به خصوص جوانان، هم در اینجا و هم در ولایات مختلف افغانستان است و ما از همه عزیزان برای همکاری دعوت میکنیم که بیایید در چارچوب این تشکیلات عمل اسلامی، انقلابی و ولایتمدارانه خود را به نمایش بگذارید.
بیش از این مزاحم عزیزان نمیشوم.
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الحسین،
جمیعا و رحمتالله و برکاته
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، حجتالاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری که همزمان با سالروز شهادت حضرت رقیه(س)، در مراسم چهلم درگذشت سید محسن حسینی مزاری، خبرنگار خبرگزاری صدای افغان(آوا) در شهر مشهد مقدس سخن میگفت، نکات مهم و ارزندهای را در حوزه تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان، به خصوص تربیت جوان ولایی مطرح کرد.
دو دلیل اهمیت تربیت جوان ولایی
وی با بیان اینکه تربیت جوان ولایی از اهم وظایفی است که امروز همه خانوادهها به عهده دارند، دو دلیل عمده را در این مورد بیان کرد؛ دلیل اول اینکه اصولا فلسفه خلقت بر اساس عبادت انسان است؛ و این عبادت هم زمانی میسر است که انسان تحت امر خدا باشد و مطابق اوامر و احکام او عمل کند؛ یا به عبارت دیگر تحت "ولایت الله" قرار داشته باشد؛ این ولایت نیز از مجرای ائمه معصومین(ع) به او میرسد و ادامه این مجرا هم در شرایط حاضر مجرای ولایت فقیه است.
این فعال فرهنگی اجتماعی با اشاره به اینکه امروز تنها این خط و مسیر و شخصیتهایی که به آن اعتقاد داشته باشند، و ولایتمدار باشند، در برابر شیاطین، استکبار، دشمنان اسلام و مسلمین و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) ایستادگی میکنند، تأکید کرد که به دلیل همین اهمیت است که امروز جهان استکبار علیه این خط متمرکز شده و دست به یکی کرده تا بحث ولایت زده شود.
وی با تأکید بر اینکه ولایتستیزی از بعد از غدیر خم تا امروز ادامه دارد، خاطرنشان کرد: "امریکا با نماز مردم مشکل ندارد، عربها در کشورهای عربی نماز میخوانند و روزه میگیرند، خیرات و برکات هم میدهند، بحث حج با چه شکوه و عظمتی برگزار میشود، امریکا با هیچ کدام از اینها مشکل ندارد، آنچه که مشکل است، بحث ولایت است. این نماز، نماز با ولایت نباشد، روزه با ولایت نباشد، هیچ سودی نخواهد داشت، چون بحث ولایت است که تداوم پیدا میکند و در نتیجه، ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق پیدا میکند و بساط ظالمین برچیده خواهد شد".
بر این اساس، حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری تأکید کرد: "اینجاست که بحث آموزش جوان ولایی ضرورت پیدا میکند. دشمن در تلاش است که جوان ما، به عنوان جوان ولایی تربیت نشود، جوان مسلمان باشد، نماز بخواند و روزه بگیرد، اما ولایی نباشد. تمام برنامه دشمن امروز در سطح دنیا در عرصههای گرم و سرد و سخت و نرم این است که جوان، جوان ولایی نباشد، در این مسیر قرار نگیرد. آنها امروز کاملا متوجهاند که مشکل اصلی در دنیا و مانع اصلی در برابر اهداف سلطهطلبانه آنها، حضور جوانان و نیروهای ولایی است".
وی در مورد دلیل دوم تربیت جوان ولایی گفت: "دلیل دومی که ما چرا باید جوان ولایی تربیت کنیم، این است که آسایش و آرامش در کشورهای اسلامی و خدمت به مسلمانان به جز توسط عناصر عبد مطلق خدا که ما از آن به عنوان ولایتمدار یاد میکنیم، صورت نمیگیرد، اما در هرجا که خیانتی وجود دارد؛ چه آگاهانه و یا ناآگاهانه، توسط افراد غیرولایی یا ضد ولایی انجام میشود".
رییس مرکز تبیان با اشاره به ظهور امام زمان(عج) ادامه داد که اگر قرار بر این است که امام زمان ظهور کند، بایستی زمینههای ظهور فراهم شود و این زمینههای ظهور را تنها افرادی میتوانند فراهم نمایند که با تمام شرایطش، عبد مطلق الهی باشند، که محوریت این عبودیت، بحث ولایت است.
به گفته وی، عناصر ولایی بایستی در عرصه جوامع اسلامی حضور پیدا کنند و مبارزه و مجاهدت نمایند؛ از یک طرف در راستای هدایت مردم تلاش کنند و از طرف دیگر در جهت مبارزه با دشمن تلاش نمایند و جامعه اسلامی را آماده ظهور کنند.
چگونه میتوان جوان ولایی تربیت کرد؟
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در ادامه به بیان این مقوله پرداخت که چگونه میتوان جوان ولایی تربیت کرد. وی به بیان نکاتی در مورد تربیت جوان ولایی در درون خانواده، محیط بیرون از خانواده، نهادها و ارگانهای فرهنگی و آموزشی و همچنین وظایف خود جوان بیان کرد.
به گفته وی، اولین نکته، وظیفه والدین در رابطه با بحث تربیت است؛ والدین باید از همان آوان کودکی، تربیت فرزند خود را آغاز کنند؛ زیرا اگر از آوان کودکی شروع به تربیت فرزند نکنند، این جوان از سن 14، 15 سالگی به بعد دیگر از دست میرود و در مسیری گام برخواهد داشت که کسان دیگر برای او طراحی کردهاند و آگاهانه یا ناآگاهانه جذب مسیرهای انحرافی میشوند.
این فعال فرهنگی اجتماعی وظایف والدین و خانواده در قبال تربیت کودکان را در دو بعد تعلیم نظری و تعلیم عملی تقسیمبندی کرد و در مورد آموزش نظری گفت: والدین در مرحله اول بایستی برای آموزش فرزندان خود در درون خانواده اقدام کنند، قبل از اینکه حتی آنها به مکتب فرستاده شوند.
وی با انتقاد از خانوادهها تأکید کرد: "من متأسفانه با اکثر خانوادههایی که ارتباط دارم، میبینم اصلا برنامهای در رابطه با تربیت کودک وجود ندارد. ممکن است پدر خانواده بیشترین اهتمام را در بیرون از خانواده برای فرزندان خود داشته باشد، اما در رابطه با بحث تربیت اصلا برنامهای وجود ندارد؛ در حالی که تربیت کودکان در درون خانه مهمترین، اولی و اولیترین وظیفه پدر و مادر است".
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری تصریح نمود: "اگر پدر و مادر در این عرصه غفلت کنند و فرزند ناباب تحویل جامعه دهند، طبعا هم برای دنیای این خانواده بد خواهد بود و هم برای آخرت این پدر و مادر".
وی در ادامه با انتقاد از استفاده از شبکههای ماهوارهای در خانوادهها گفت: "من گاهی اوقات خانوادههایی را میبینم که در خانه خود ماهواره را گذاشته و کودکاش شبکههای تلویزیونی ترکی و خارجی را نگاه میکند، خب شما چه انتظاری از این کودک برای آینده میتوانید داشته باشید؟ آقایان و خانمهایی که در خانههای خود ماهواره دارید، و کنترول هم نمیتوانید، یا اینترنت وای فای دارید و تبلت، موبایل و دستگاههای تلفن پیشرفته در اختیار فرزندانتان قرار میدهید! و ساعت خود را بدون هدف و برنامه میگذرانند، این خیلی برای آینده جامعه اسلامی ناراحت کننده است و اینجاست که پدر و مادر وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند".
رییس خبرگزاری صدای افغان(آوا) در مورد بعد تعلیم عملی والدین در قبال فرزندانشان گفت: "در بحث تعلیم عملی اول باید خود پدر و مادر به آنچه به فرزندان خود میگویند؛ عامل باشند. اگر بحث تعبد است، اگر بحث نماز، روزه و همه مباحث دینی است، ابتدا بایستی این پدر و مادر معتقد بوده، عامل به معارف دین باشند".
وی تأکید کرد: "اگر پدر راستگار و صادق باشد، کودک نیز راستگو و صادق بار خواهد آمد، اگر پدر و مادر نماز اول وقت بخوانند، کودک نیز اول وقت نماز خواهد خواند و اگر پدر و مادر عشق به ائمه معصومین(ع) داشته باشند، و متعبد باشند، این کودک نیز خود به خود تحت تأثیر این فضا قرار گرفته و تربیت میشود. اما اگر خدایی ناخواسته، پدر و مادر اینگونه نباشند؛ اینجاست که کودک از تمام اعمال پدر و مادر برداشت میکند و فردا عین آن پدر و مادر تربیت میشود، و تقدیم اجتماع میشود".
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در بعد تعلیم عملی، خطاب به والدین، از آنها خواست که فرزندان خود را از همان آوان کودکی با خود به محافل مختلف ببرند؛ "کودک باید به مجالس ماه محرم آورده شود؛ بایستی کودکان را با خود به مجالس عزاداری و محافل عزای ائمه معصومین(ع) و همچنین به محافل میلادها و شادی ائمه مصعومین(ع) ببرید، وقتی کودک، نوجوان و جوانی، اهل مجلس و حسینیه باشد، تحت تأثیر فضای مجالس حسینی قرار میگیرد و حسینی تربیت میشود".
از سوی دیگر، وی خواستار نظارت والدین بر رفت و آمدهای فرزندانشان شد و تأکید نمود: "والدین راحت ننشینند که پسرشان با پسر فلان همسایه رابطه دارد و دوستش است، شما از کجا میدانید که پسر همسایه شما تربیت درست داشته باشد؟ از کجا میدانید که فلان پسر یا دختر قوم شما که از فلان منطقه به منزل شما آمده، آموزش و تربیت درست شده باشد و روی کودک و فرزند شما تأثیر نمیگذارد؟!".
رییس مرکز تبیان در بحث محیط آموزشی بیرون از خانواده نیز خاطرنشان نمود که خانوادهها موظف اند در رابطه با محیط آموزشی بیرون از خانواده برای فرزندان خود حساس باشند.
وی در این زمینه با بیان اینکه مشکلات بسیاری در افغانستان وجود دارد، تأکید کرد: خانوادهها موظف اند پسران و دختران خود را به مکاتب و مدارسی بفرستند که مطمئن باشند کودک یا نوجوانشان متدین بار میآیند.
حتی به گفته حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری، در جمهوری اسلامی ایران نیز به مکاتب و مدارس دولتی اعتباری نیست و والدین فکر نکنند وقتی بچههای آنها به مدرسه میروند، مثل اول انقلاب، انقلابی، مسلمان و متدین بار میآیند، خیر! بنابراین خانوادهها بایستی حواسشان در مورد فرزندان خود جمع باشد و در این رابطه حساسیت و نظارت داشته و غافل نباشند.
وظیفه نهادهای فرهنگی آموزشی
وی در مورد نهادها و ارگانهای فرهنگی و آموزشی نیز خاطرنشان کرد که متأسفانه در شرایط موجود، نه در داخل افغانستان و نه در خارج و به ویژه در جمهوری اسلامی ایران، کار خاصی در سطح کودک، نوجوان و جوان دیده نمیشود؛ در حالی که اگر میخواهیم آینده کشور متحول شود، ارگانها و جریانهای سیاسی افغانستان، مجموع موسسات و مراکز فرهنگی و آموزشی بایستی در خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان توجه داشته باشند، به خصوص مکاتب آموزشی که توسط عناصر متدین برپا شده است.
به گفته این فعال فرهنگی اجتماعی، این مراکز باید برای تربیت نیرو، مباحث مکتبی، دینی و مذهبی را در برنامههای خود داشته باشند، تا اینکه ما جوانان ولایی تربیت کنیم.
وظایف جوان ولایی؛ تحصیل، مطالعه، عمل تشکیلاتی، ثبات قدم، صبر و استقامت و مقاومت
وی در بخش آخر سخنان خود، به وظایف خود جوان اشاره کرد و گفت: اولین کاری که جوان بایستی روی دست بگیرد و اقدام کند، بحث تحصیل است و جامعه به پروفسور ولایی، دکتر ولایی، مهندس و تکنسین ولایی نیاز دارد.
البته حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در این حوزه تأکید کرد که تنها تحصیل در مسیر مکاتب دولتی و دانشگاهی مهم نیست، بله ما امروز عناصر روحانی ولایی هم لازم داریم؛ "هر خانواده موظف است که حداقل یک فرزند خود را به حوزه علمیه بفرستد تا به عنوان طلبه تحصیل کند. امروز نفوس طلاب افغانستان رو به افول و کم شدن است، همه به دنبال مدرک گرفتن روان هستند. شرایط و فضای روانی در سطح جامعه ایجاد شده که همه به دنبال این اند که مدرک بگیرند، اما امام خمینی(ره) چقدر مدرک و از کدام دانشگاه مدرک داشت؟ حضرت امام خامنهای(حفظهالله) چه مدرکی از کدام دانشگاه دارد؟ بزرگان دین، مراجع تقلید ما چه مدارک دانشگاهی داشتند؟ امروز متأسفانه بسیاری از علمای ما به دنبال این اند که از دانشگاه مدرک بگیرند. ما به مسیر دانشگاهی احترام داریم، اما خانوادهها بایستی اهتمام پیدا کنند و از هر خانه یک نفر را بفرستند تا به عنوان سربازان دین و ولایت تربیت شوند، به عنوان سربازان امام معصوم، حضرت حجت(عج) تربیت شوند و برای جامعه اسلامی خدمت کنند".
وی در مورد دیگر وظایف جوان ادامه داد که جوان بایستی با مطالعه، خود را برای شناخت خویش و خدا، ائمه معصومین(ع) و سپس انتخاب راه درست آماده کند تا این راه او را به خدای متعال برساند، اما تأکید کرد که قطعا انتخاب راه و حرکت درست بدون حرکت سازمانیافته و تشکیلاتی معنا ندارد.
رییس مرکز تبیان با بیان اینکه جوان بایستی سازمان یافته و تشکیلاتی عمل کند، تصریح نمود: "جوان بایستی از این حالت پراکندگی و حرکتهای انفرادی دست بکشد، به خاطر اینکه به جایی نخواهد رسید. امروز دنیا در اختیار کسانی است که کار سازمان یافته میکنند و کسانی که کار سازمان یافته نمیکنند، عمله کسانی هستند که کار سازمان یافته انجام میدهند، در حالی که خودشان خبر ندارند. کسانی که میگویند که به هیچ جریان سیاسی وابسته نیستم و کار سیاسی نمیکنم، غافل اند از اینکه ناخودآگاه در اختیار یک سازمان دیگر قرار دارند؛ پس چه بهتر که جوانان و مردم ما وارد عرصه کار سازمانی و تشکیلاتی شوند؛ خود را سازمان بدهند و در عرصه مدیریت منطقه، امت مسلمه و در میدان مدیریت کلان جهانی سهم پیدا کنند".
وی با انتقاد از جوانان خاطرنشان کرد: "ما را چه شده است؟ ما از چه کسی کمبود داریم؟ نسبت به چه جریانی ضعف داریم؟ امریکاییها دو مغز دارند، ما یک مغز! آنها چهار چشم دارند و ما دو تا! آخر ما هم آدمیم، آنها هم، چرا آنها در عرصههای مختلف علم و تکنولوژی و... پیشرفت دارند؟ چرا آنها قدرت اتمی و تسلیحاتی دارند، ما نداریم؟ به خاطر اینکه تلاش و زحمت نیست، و بعدش هم کار سازمان یافته تشکیلاتی وجود ندارد".
حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری در ادامه تأکید کرد که جوان باید ثابت قدم باشد و سپس صبر و استقامت داشته باشد و مقاومت کند و قطعا خدای متعال کسی را که در راه او کار کند، و مقاومت داشته باشد، کمک میکند.
ولایت فقیه؛ خط نجاتبخش/ امام خامنهای رهبر جهان اسلام است
وی در نکته پایانی با بیان اینکه امروز خطی که نجاتبخش بوده و ما را به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) میرساند، خط لایت فقیه است، تأکید کرد: "وقتی ما میگوییم ولایتمدار، یعنی کسی که عبد مطلق باشد و این ولایت را از طریق ائمه معصومین(ع) و سپس ولایت فقیه دریافت کرده و در شرایط موجود، گوش به زبان رهبر باشد و امروز رهبر جهان اسلام، حضرت امام خامنهای(حفظهالله) است.
وی از همه مردم خواهش کرد که در این رابطه فکر کنند و تمرکز داشته باشند و مرکز تبیان هم به عنوان یک تشکیلات ولایی، هم در اینجا و هم در ولایات مختلف افغانستان، در خدمت همه اقشار جامعه به خصوص جوانان است و از همه دعوت کرد که بیایند در چارچوب این تشکیلات، عمل اسلامی، انقلابی و ولایتمدارانه خود را به نمایش بگذارند.
متن کامل سخنرانی مهم و تأثیرگذار حجتالسلام والمسلمین حسینی مزاری، رییس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا) در مورد چرایی و چگونگی تربیت جوان ولایی و ابعاد مختلف آن، به شرح زیر است:
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. الصلواه والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین. رب الشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهو قولی
اما بعد؛ قالالله تعالی فی کتابه الکریم: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
قبل از هر چیز سالروز شهادت حضرت رقیه(س) را به شما عزیزان عزادار تسلیت میگویم. همچنین چهلمین روز درگذشت مرحوم مغفور، سید محسن حسینی مزاری را به محضر بستگان و خانوادهاش، به خصوص پدر و مادر ایشان تسلیت میگویم و از شما عزیزان هم سپاس گزارم که به دعوت خانواده لبیک گفتید و به این مراسم تشریف آوردید.
با توجه به مناسبتی که قرار داریم؛ سالروز شهادت حضرت رقیه(س) که کودک و سه ساله بود و همچنین چهلمین روز درگذشت مرحوم مغفور سید محسن حسینی مزاری که جوانی رعنا بود، لازم دیدیم که در رابطه با چرایی و چگونگی تربیت جوان ولایی صحبت شود؛ موضوعی که خیلی مهم است و از اهم وظایفی است که امروز همه خانوادهها و مردم مسلمان به عهده دارند.
چرا نیاز به تربیت جوان ولایی؟
اول باید به این پاسخ بگوییم که چرا نیاز به تربیت جوان ولایی داریم؟ چه ضرورتی دارد؟
در پاسخ به این چرا، مطالب مختلف و متعددی میشود عنوان کرد، ولی با توجه به وقتی که در اختیار من است، سعی می کنم که به ارائه دو پاسخ بپردازم.
پاسخ اول ؛ خلقت انسان برای عبادت زیر سایه ولایت خدا
پاسخ اول این است که اصولا فلسفه خلقت بر اساس عبادت انسان است؛ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ تمام جن و انس برای عبادت خلق شده اند و به غیر از عبادت وظیفه دیگری ندارند. این عبادت هم زمانی میسر است که انسان تحت امر خدا باشد و مطابق اوامر و احکام او عمل کند؛ یا به عبارت دیگر تحت "ولایت الله" قرار داشته باشد. چون ولی و سرپرست، آمر و مدیر اصلی ما، خدای متعال است، و وقتی ما میگوییم ولایتمدار، یعنی کسی که واقعا بنده مطلق و مطیع صد درصد خدای متعال باشد.
منتهی مجرای این ولایت از طریق ائمه معصومین(ع) است؛ یعنی ما زمانی میتوانیم خدای متعال را درست اطاعت کنیم و به عبادت او بپردازیم که از طریق ائمه معصومین(ع) ورود پیدا کنیم. بنابراین است که اینجا اطاعت از ولایت ائمه معصومین، واجب به نظر می رسد. به همین خاطر است که ما همواره میگوییم که عبادت انسان بدون اعتقاد به ولایت معنا ندارد؛ چون اگر عبادت الهی با دستور و راهنمایی و تفسیر و تحلیل ائمه معصومین نباشد، به جای درستی نخواهد رسید. ادامه ولایت ائمه معصومین هم خط ولایت فقیه است.
بنابراین، ولایتمدار کسی است که ولایت خدا را قبول داشته باشد و به صورت مطلق تحت این ولایت قرار داشته باشد؛ این ولایت از مجرای ائمه معصومین(ع) به او رسیده باشد و ادامه این مجرا هم در شرایط حاضر مجرای ولایت فقیه است. اگر فردی و جوانی توانست خود را در این مسیر سازمان بدهد، و در این چارچوب قرار بگیرد، ولایتمدار حقیقی است و بنده اصلی و صد درصدی خداوند متعال خواهد بود. امروز در دنیا ثابت شده است که تنها این خط و مسیر و شخصیتهایی که به آن اعتقاد داشته باشند، و ولایتمدار باشند، در برابر شیاطین، استکبار، دشمنان اسلام و مسلمین و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) به طور جدی ایستادگی میکنند. به دلیل همین اهمیت است که امروز جهان استکبار علیه این خط متمرکز شده و دست به یکی کرده تا بحث ولایت زده شود.
البته مقابله با ولایت و زدن و انقطاع این مسیر تازگی ندارد؛ این مقابله از همان فردای روز واقعه غدیر خم شروع شده و در رابطه با مبارزه با ولایت کارهای جدی روی دست گرفته شده است. شما میدانید که امام امیرالمومنین(ع) در برابر چه هجمههای جدی قرار گرفت؛ چه مقابله فیزیکی و چه روانی، فکری و فرهنگی، به اندازهای که وقتی در محراب عبادت به شهادت رسید، تعجب کردند که مگر علی نماز هم میخوانده است؟!
این گونه مقابله شروع میشود تا بحث ولایت کوبیده شود. امام حسن(ع) نیز در این حوزه به شهادت میرسد، بحث عاشورا و کربلا هم در این رابطه و حوزه است و یزید تلاش دارد که ولایت نباشد. من در صحبتهای ایام محرم مطرح کردم که مانع کار یزید، بحث نماز و روزه مردم نبود، اصلا او مشکلی با نماز و روزه و سایر عبادات مردم نداشت، اما به شرطی که این نماز، این حرکت و این عبادت، با ولایت نباشد. ولایت برای یزید مشکلساز بود؛ لذا در صدد کوبیدن ولایت بود و امام حسین(ع) نیز در جهت احیا و تداوم ولایت گام برداشت. هدف قیام امام حسین(ع) هم اقامه امر به معروف و نهی از منکر جزئی و در سطح موضوعات اجتماعیِ محدود نبود، اگرچه امر به معروف و نهی از منکر در همه سطوح واجب و لازم است، اما کار امام حسین(ع) حول یک محور کلان بود؛ یعنی ولایت، اگر این محور در اسلام حفظ شود، سایر معروفها نیز محقق خواهد شد، اما اگر ولایت نباشد و ولایت ائمه معصومین(ع) به وسیله دشمن منقطع شود، دیگر آن زمان سایر معروفها نیز معنی نخواهد داشت، و هرگز انسان را به خدا نخواهد رسانید.
بنابراین است که یزید در برابر ولایت قرار داشت و امام حسین(ع) با روی دست گرفتن اقامه امر به معروف و نهی از منکر، در صدد احیای بزرگترین و محوریترین معروف بود که ولایت است. امام حسین در صدد یک فکر کلان سیاسی بود. حرکت امام حسین اگر خوب مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرد، میتواند سیاسیترین حرکت تاریخ باشد.
ادامه حرکت ولایتستیزی؛ دشمن امروز به دنبال جلوگیری از تربیت جوان ولایی است
بنابراین است که حرکت ولایت ستیزی از بعد واقعه غدیر خم ادامه پیدا کرد تا حالا و امروز هم میبینیم که تمام دنیای استکبار علیه این محور قرار دارند؛ امریکا با نماز مردم مشکل ندارد، امروز در عربستان خیلی نماز خوب خوانده میشود، عربها در کشورهای عربی نماز میخوانند و روزه میگیرند، خیرات و برکات هم میدهند، بحث حج با چه شکوه و عظمتی برگزار میشود اما امریکا با هیچ کدام از اینها مشکل ندارد، آنچه که مشکل است، بحث ولایت است. این نماز، نماز با ولایت نباشد، روزه با ولایت نباشد، چون بحث ولایت است که تداوم پیدا میکند و در نتیجه، ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق پیدا میکند و بساط ظالمین برچیده خواهد شد. اینجاست که موضوع آموزش جوان ولایی ضرورت پیدا میکند. دشمن در تلاش است که جوان ما، به عنوان جوان ولایی تربیت نشود، جوان، مسلمان باشد، نماز بخواند و روزه بگیرد، اما ولایی نباشد. تمام برنامه دشمن امروز در سطح دنیا، در عرصههای گرم و سرد و سخت و نرم این است که جوان، جوان ولایی نباشد، در این مسیر قرار نگیرد. آنها امروز کاملا متوجهاند که مشکل اصلی در دنیا و مانع اصلی در برابر اهداف سلطهطلبانه آنها، حضور جوانان و نیروهای ولایی است.
امروز شما در دنیا میبینید غیر از عناصر ولایی، سایر عناصر برای استکبار مشکلساز نیستند؛ امروز غیر از عناصر ولایی به دشمن کاری ندارند و لذاست که شما می بینید که نوک تیز تبلیغات رسانهها و حرکتهای مختلف دشمن و تلاشهای استکبار علیه چه مسیری است؟ با چه کسانی درافتاده و با چه کسانی کاری ندارند؟
اینجاست که تربیت جوان ولایی ضرورت پیدا میکند؛ چون او عبد مطلق الهی است و مسیر ولایتمداری توسط چنین انسانهایی تداوم پیدا میکند؛ با محوریت ائمه معصومین(ع) و ادامه آن، ولایتی که امروز به شکل ولایت فقیه در عرصه و جامعه مطرح است.
دلیل دوم؛ جوان ولایی؛ خدمتگذار جهان اسلام و زمینهساز ظهور
دلیل دومی که ما چرا باید جوان ولایی تربیت کنیم، این است که اگر ما امروز نیاز به کار در کشورهای اسلامی و خدمت به مردم مسلمان در میدانهای مختلف داریم تا آسایش و آرامش آنها تأمین شود، این آسایش و آرامش به جز توسط عناصر عبد مطلق خدا که ما از آن به عنوان ولایتمدار یاد میکنیم، توسط چه کسی آوردنی است؟ شما مطالعه کنید و ببینید، در هر کجای دنیا اگر خدمت و حرکتی به نفع جهان اسلام است، توسط عناصر ولایی صورت میگیرد، اما در هرجا که خیانتی وجود دارد؛ چه آگاهانه و یا ناآگاهانه، توسط افراد غیرولایی، یا ضد ولایی انجام میشود.
گذشته از همه، مگر ما نمیگوییم که منتظر ظهور حضرت مهدی(عج) هستیم؛ زمینههای ظهور توسط چه کسی و کسانی باید فراهم شود؟ آیا به وسیله افراد غیر ولایی فراهم شدنی است؟ آیا با این فکر فراهم میشود که دست روی دست بگذاریم تا دنیا را ظلم و جور و استبداد بگیرد، بعد امام زمان ظهور خواهد کرد؟! چنین تفکری درست است؟ اگر هیچ کار و حرکتی نشود، مبارزهای صورت نگیرد، و تلاشی برای فراهمسازی زمینههای ظهور صورت نگیرد، آیا امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد؟
خیر! در فرهنگ ما این تفکر، تفکر غلطی است. اگر قرار بر این است که امام زمان ظهور کند، بایستی زمینههای ظهور فراهم شود و این زمینه هارا تنها افرادی میتوانند فراهم نمایند که با تمام شرایطش عبد مطلق الهی باشند، که محوریت این عبودیت، بحث ولایت است. عناصر ولایی بایستی در عرصه جوامع اسلامی حضور پیدا کنند و مبارزه و مجاهدت نمایند؛ از یک طرف در راستای هدایت مردم تلاش کنند و از طرف دیگر در جهت مبارزه با دشمن تلاش نمایند و جامعه اسلامی را آماده ظهور کنند.
خب این حرکت و این نوع کار، تنها و فقط از طرف عناصر ولایتمدار امکانپذیر است؛ غیر افراد ولایتمدار نمیتوانند این کار را انجام بدهند؛ کسانی که ولایت مدار نباشند، نه به فکر ظهور و انتظار اند و نه به فکر اصلاح جامعه، بلکه به فکر شکم و زیر شکم و زندگی امروزی خود است؛ به فکر دزدی و گرگی، جنایت و کثافت کاری خود است، او به فکر این نیست که یک حکومت عدل مهدوی برقرار شود و جهان سراسر از عدل و داد گردد.
اینجاست که ما به تربیت جوانان ولایی نیاز داریم. همه ما موظفیم بر اساس حداقل این دو دلیل، برای تربیت جوانان ولایی اقدام کنیم. جوانان ولایی هم برای خودشان توشه دارند، هم برای خانواده مفید هستند، هم برای محیط و محله، ولسوالی، ولایت و کشور خودش و هم برای کل امت مسلمه باعث افتخار میشود و افتخارات بزرگ، توسط افراد ولایی آفریده میشود؛ چنان که ما امروز در دنیا، هر قدر افتخار در هر یکی از کشورهای اسلامی داریم، توسط عناصر ولایی است؛ عناصری که در خط ولایت قرار داشته باشند، چه در جمهوری اسلامی ایران، عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان، کشمیر، پاکستان و جای جای کشورهای اسلامی، امروز افتخار میآفرینند و زمینههای ظهور توسط آنها آماده میشود. انشالله امیدوار هستیم که هرچه زودتر، ظهور حضرت امام مهدی(عج) در حیات ما صورت بگیرد و خداوند بزرگ به همه ما و شما توفیق عنایت کند تا در رکاب این آقا باشیم.
چگونه جوان ولایی تربیت کنیم؟
اما ما چگونه جوان ولایی تربیت کنیم؟ ولایی یعنی عبد مطلق، یعنی جوانی که مطابق وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ، عمل کند، در مسیر فراهم سازی زمینه های ظهور عمل کند و افتخاری برای خانواده، جامعه، مردم و امت اسلامی باشد و در آخرت هم در کنار پیامبر اسلام و ائمه معصومین محشور شود.
در این باب هم صحبتهای مهمی مطرح است و من چند نکته را به صورت فهرست وار عنوان میکنم.
1ـ در درون خانواده
اولین نکته، والدین در رابطه با بحث تربیت جوان وظیفه خیلی مهم دارند. والدین باید از همان آوان کودکی، تربیت فرزند خود را آغاز کنند؛ نه اینکه بگذاریم کودک ما 18 ساله و 20 ساله شود، بعد به فکر تربیت این جوان باشیم؛ خیر! شما اگر از آوان کودکی شروع به تربیت فرزندتان نکنید، این جوان از سن 14، 15 سالگی به بعد دیگر از دست میرود، در مسیری گام برخواهد داشت که کسان دیگر برای او طراحی کردهاند، دیگر با فکر پدر و مادر و خانواده سازگاری ندارد، تحت تأثیر افکار و عقاید دیگران میرود و آگاهانه یا ناآگاهانه جذب مسیرهای انحرافی میشود.
دو وظیفه والدین؛ تعلیم نظری و تعلیم عملی
خانواده و به ویژه والدین دو وظیفه در قبال تربیت کودک دارند؛
الف ـ تعلیم نظری
والدین در مرحله اول بایستی برای آموزش فرزندان خود در درون خانواده اقدام کنند، قبل از اینکه حتی آنها به مکتب فرستاده شوند. در بحث تعلیم نظری، برگزاری کلاسهای آموزشی توسط والدین برای کودکان مهم است. این کلاس آموزشی ممکن است نشست پدر با کودک خود، در حیطه صحبتهای معمولی و با زبان کودکانه صورت بگیرد. این کودک از همان آوان کودکی به وسیله پدر و به ویژه مادر که بیشتر با کودک سر و کار دارد، باید مورد آموزش قرار بگیرد و برای او وقت ویژه گذاشته شود.
من متأسفانه با اکثر خانوادههایی که ارتباط دارم، میبینم اصلا برنامهای در رابطه با تربیت کودک وجود ندارد. ممکن است پدر خانواده بیشترین اهتمام را در بیرون از خانواده برای فرزندان خود داشته باشد و بیشترین زحمت را در راستای تأمین خانواده بکشد، اما در رابطه با بحث تربیت اصلا برنامهای وجود ندارد؛ در حالی که تربیت کودکان در درون خانه مهمترین، اولی و اولترین وظیفه پدر و مادر است.
اگر پدر و مادر در این عرصه غفلت کنند و فرزند ناباب تحویل جامعه دهند، طبعا هم برای دنیای این خانواده بد خواهد بود و هم برای آخرت این پدر و مادر؛ بنابراین اگر پدر و مادر علاقه دارند که توشهای داشته باشند و محبوب خدا و ائمه معصومین(ع) باشند، بایستی روی این کودکانی که خداوند در اختیار آنها قرار داده، کار کنند، جلسات آموزشی بگذارند، صحبت کنند و هر برنامهای که بلد هستند، در خصوص تربیت کودکان خود روی دست بگیرند. حالا اگر پدر و مادر احیانا سواد نداشتند، از کسانی که سواد دارند، بپرسند که با کودک چه کنند و چه برنامه ای برای ساختن آنها در دست اجرا قرار بدهند، یا کسی را استخدام کنند و از روحانی محل، جوان دانشجو و... کمک بگیرند، روزانه یا حداقل هفتهای یکی دوبار با این کودک برنامه بگذارند و صحبت کنند. الحمدالله فیلمهای نمایشی و نرمافزارها نیز زیاد است، میتوانند آن را در خانه در اختیار کودکان قرار بدهند.
شبکههایی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نیز برای آموزش کودکان خیلی خوب است، اما من گاهی اوقات خانواده هایی را میبینم که در خانه خود ماهواره ترکی را گذاشته اند و کودکانشان شبکههای تلویزیونی خارجی را نگاه میکنند، خب شما چه انتظاری از این کودکان برای آینده میتوانید داشته باشید؟ آقایان و خانمهایی که در خانههای خود ماهواره دارید و کنترول هم نمی کنید و نمی توانید بکنید، یا اینترنت وای فای دارید و تبلت، موبایل و دستگاههای تلفن پیشرفته در اختیار فرزندانتان قرار میدهید و مرتب با آناها بازی میکنند و ساعت های مفید زندگی خود را بدون هدف و برنامه میگذرانند، میدانید که ازین کودکان چه عناصر و شخصیتهای خطرناکی میسازید؟ این خیلی برای آینده جامعه اسلامی ناراحت کننده است و اینجاست که پدر و مادر وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند.
بنابراین در بحث تعلیم نظری، پدر و مادر بایستی برای فرزندان خود وقت بگذارند، کار کنند، ساعتهایی را اختصاص بدهند؛ فرزندان خود را از همان ابتدا با مذهب، دین، مکتب، خدا و ائمه معصومین(ع) آشنا بسازند و معارف دینی را از همان کودکی به فرزندان خود یاد بدهند.
ب ـ تعلیم عملی
ـ الگوی فرزندان؛ پدر و مادر، خود معتقد و عامل به گفتار خویش باشند
در بحث تعلیم عملی اول باید خود پدر و مادر به آنچه به فرزندان خود میگویند؛ عامل باشند. اگر بحث تعبد است، اگر بحث نماز، روزه و همه مباحث دینی است، ابتدا بایستی این پدر و مادر معتقد بوده، عامل به معارف دین باشند؛ حالا به هر میزانی که سواد دارند. اینگونه نباشد که بعضیها بگویند ما هر مقدار که سواد داریم، عمل میکنیم، نه! ما موظف هستیم در مجالس، محافل، از هر طریقی که امکان دارد و با هر میزان سوادی که داریم، فرا بگیریم و خود ما عامل باشیم. عملکرد پدر و مادر در درون خانواده الگویی برای کودکان و نوجوانان خواهد بود؛ اگر پدر راستگار و صادق باشد، کودک نیز راستگو و صادق بار خواهد آمد، اگر پدر و مادر نماز اول وقت بخوانند، کودک نیز اول وقت نماز خواهد خواند، اگر پدر و مادر عشق به ائمه معصومین(ع) داشته باشند، و متعبد باشند، این کودک نیز خود به خود تحت تأثیر این فضا قرار گرفته و تربیت میشود.
اما اگر خدایی ناخواسته، پدر و مادر اینگونه نباشند؛ اینجاست که کودک از تمام اعمال پدر و مادر برداشت منفی میکند و فردا عین آن پدر و مادر تربیت میشود و بعد که تقدیم اجتماع شد، عین آن پدر دروغ میگوید، عین آن مادر بینماز است و عین خانواده اقدام به کارهای خلاف میکند.
بنابراین است که عملکرد پدر و مادر از بعد نظری و از بعد رفتاری و گفتاری میتواند برای فرزندان الگو باشد؛ به همین خاطر برادران و خواهران باید متوجه باشند که تابلوی اعمال فرزندان خودشان در آینده هستند و اگر پدری در محضر فرزند خود به پدر خود بیاحترامی کند، فردا آن فرزند نیز به این پدر بی احترامی خواهد کرد و اگر این پدر در محضر فرزند خود دروغ بگوید، دروغ در خانواده ترویج میشود. در بحث تربیت کودک، مادر مهمترین وظیفه را دارد و من به خانم هایی که در این جلسه حضور دارند، تأکید میکنم که بایستی حواسشان در این رابطه جمع باشد.
ـ فرزندان خود را به محافل عزا و شادی ائمه معصومین(ع) ببرید!
برنامه عملی دیگر در این زمینه این است که ما فرزندان خود را از همان آوان کودکی با خود به محافل مختلف ببریم. کودک باید به مجالس ماه محرم آورده شود؛ هم خانم ها بایستی کودکان را با خود به مجالس عزاداری و محافل عزای ائمه معصومین(ع) و همچنین به محافل میلادها و شادی های ائمه مصعومین(ع) ببرند، و هم پدرها. وقتی فرزندان از همان آوان کودکی در چنین مجالسی ورود پیدا می کنند، متأثر میشوند.
البته شرطش این است، کودکانی که به مجالس اهل بیت(ع) آورده میشوند، پدر و مادر احساس مسئولیت کرده، فرزندان خود را در کنار خویش بنشانند، اما من گاهی اوقات و در همین شبهایی که اینجا جلسه بود، یا جاهای دیگر، میبینم که بچههای کوچک به مجالس آورده میشوند، اما پدر نشسته و کودکان پایین و بالا میپرند و پدر هم خنده میکند، هی دست کودک را از داخل مجلس میگیرد و بیرون میرود و مرتب داخل میآید؛ این دیگر رسمش نیست! اگر پدر میخواهد فرزندش تحت تأثیر این مجالس قرار بگیرد، کودک خود را به گونهای تربیت کند که در کنار پدر یا مادر راحت و ساکت بنشیند و گوش بدهد و اگر قرار باشد شما فرزندانتان را به مجالس عزاداری و اعیاد بیاورید و این مجالس میدان بازی کودکان باشد؛ این کار و حرکت درستی نیست، نظم مجلس به هم میخورد، مشکلات مختلف دیگر به وجود میآید و بزرگان هم نمیتوانند از این مجلس و محفل بهره ببرند.
بنابراین بردن اطفال، نوجوانان و جوانان به مجالس مختلف کار خیلی مثبت و شایستهای است، تأثیر این روند را من خود شاهد هستم، چون خودم از زمان کودکی به مجالس برده میشدم. یادم میآید در اولین مجلسی که همراه با مادر بزرگم شرکت کرده بودم، در مدرسه شیخ سلطان بود، خدا رحمت کند شیخ سلطان ترکستانی را، وقتی که روضه خوانده میشد، مادر بزرگم گریه میکرد و من هم گریه میکردم، مادر بزرگم از من سوال کرد که برای چه گریه میکنی؟ من گفتم به خاطر مادرم گریه میکنم! کوچک بودم، اما به مجالس مختلف برده میشدم به خصوص توسط پدرم که خداوند حفظش کند و عمرش دراز باد، در همه مجالس شهر مزارشریف شرکت داشتم، در مجالسی که در سلطانیه بود، در حسینیه عمومی و در حسینیه آقا میرآقا که از بزرگترین و مهمترین و با سابقهترین حسینیههای شهر مزارشریف است، شرکت میکردم، در حسینیه سید اسماعیل آقا در گذر حیات هم مرتب شرکت میکردم.
خب، وقتی کودک، نوجوان و جوانی، اهل مجلس و حسینیه باشد، مراودت و معاشرت با مردم را یاد میگیرد، تحت تأثیر فضای مجالس حسینی قرار میگیرد و حسینی تربیت میشود و فردا روز در معرض استفاده جامعه قرار میگیرد.
ـ بر رفت و آمدهای فرزندانتان نظارت کنید!
نکته دیگر در مورد وظیفه خانواده، مسئله نظارت بر کودک، نوجوان و جوان در رفت و آمدها و در ارتباطاتهایش است. والدین راحت ننشینند که پسرشان با پسر فلان همسایه رابطه دارد و دوستش است، شما از کجا میدانید که پسر همسایه شما تربیت درست داشته باشد؟ از کجا میدانید که فلان پسر یا دختر قوم شما که از فلان منطقه به منزل شما آمده، آموزش و تربیت درست شده باشد و روی کودک و فرزند شما تأثیر نمیگذارد!
در این خصوص مباحث روانشناختی و جامعهشناختی زیادی است که متأسفانه وقت ایجاب نمیکند و من نمیتوانم بیش از این در خصوص وظایف خانواده صحبت کنم.
2ـ محیط آموزشی بیرون از خانواده
نکته دوم در بحث محیط آموزشی بیرون از خانواده است که خانوادهها موظف اند در رابطه با محیط آموزشی بیرون از خانواده برای فرزندان خود حساس باشند.
حالا در افغانستان که هیچ، ما در افغانستان مشکلات بسیاری داریم، خانوادهها موظف اند پسران و دختران خود را به مکاتب و مدارسی بفرستند که مطمئن باشند کودک یا نوجوان شان در آن متدین بار میآیند. حتی در جمهوری اسلامی ایران، به مکاتب و مدارس دولتی اینجا نیز اعتباری نیست. شما فکر نکنید که بچههای ما مدرسه میروند، انشالله مثل اول انقلاب، اینها انقلابی، مسلمان و متدین بار میآیند، خیر! اکثر مدارس و دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران نیز از نظر تربیت دینی مورد تأیید نیستند؛ بنابراین خانوادهها بایستی حواسشان در مورد فرزندان خود، چه کودکانی که در سن آغاز مدرسه قرار دارند، و چه نوجوانان و جوانانی که در مقاطع متوسطه و دبیرستان هستند یا دانشگاه میروند، جمع باشد و در این رابطه حساسیت و نظارت داشته و غافل نباشند. به این فکر نباشید که چون بچههای ما به مدرسه میروند، اصول و فروع دین را یاد میگیرند، روزه، زکات، خمس، و امثال آن را را فرا میگیرند و افراد متدین و متعبدی بار میآیند، خیر! در خانه و بیرون از خانه، در مدرسه و دانشگاه باید با این کودک، نوجوان و جوان کار صورت بگیرد تا اینکه بتوانیم جوان ولایی تقدیم جامعه اسلامی و انسانی کنیم.
3ـ نهادها و ارگانهای فرهنگی و آموزشی
سومین نکته اهتمام نهادها و ارگان هاست. متأسفانه در شرایط موجود نه در داخل افغانستان و نه در خارج و به ویژه در جمهوری اسلامی ایران، کار خاصی در سطح کودک، نوجوان و جوان نمیبینم؛ در حالی که حرکت و کار در عرصه کودکان، نوجوانان و جوانان، کار پایه است.
اگر میخواهیم آینده کشور متحول شود، ارگانها و جریانهای سیاسی افغانستان، مجموع مؤسسات و مراکز فرهنگی و آموزشی بایستی در خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان توجه داشته باشند، به خصوص مکاتب آموزشی که توسط عناصر متدین برپا شده است. این مراکز باید برای تربیت نیرو، مباحث مکتبی، دینی و مذهبی در برنامههای خودشان داشته باشند، تا اینکه ما جوانان ولایی تربیت کنیم.
4ـ وظیفه جوان
چهارمین نکته هم بحث خود جوان و اهتمام او است. حالا بحث خانواده و محیط آموزشی یک طرف، وقتی جامعه را فسق و فجور و فساد فرا گرفته باشد، آیا جوانی که به تکلیف رسیده، وظیفهای ندارد؟ همهاش دیگران باید در برابر این جوان انجام وظیفه کنند؟
خیر! جوان خودش هم باید میداندار بوده و در صحنه باشد و ببیند که از چه طریقی میتواند عبد مطلق خدا گردد و با استفاده از این فرصت و موقعیت، چگونه میتواند برای جامعه انسانی و اسلامی خدمت کند؟ چون در اول صحبتم گفتم، فردی که متعبد نباشد؛ خادم نیست، خائن خواهد بود و به خانواده و جامعه خیانت خواهد کرد. بنابراین ما بایستی در بحث تعبد و بنده بودن مطلق خود نیز توجه داشته باشیم و جوان بایستی در این عرصه حرکت کند. اگر جوان در هنگام جوانی بتواند از این فرصت و ظرفیت استفاده کند و از شرایط بهره ببرد، این جوان چه تأثیرگذاری عظیم و عمیقی در سطح جامعه اسلامی و انسانی خواهد داشت!.
ـ جوان تحصیل کند
اولین کاری که جوان بایستی روی دست بگیرد و اقدام کند، بحث تحصیل است.
متأسفانه امروز اکثر جوانان ما در بحث تحصیل بیخیال اند. عزیزان، جوانانی که در این جلسه حضور دارید، بایستی در بحث تحصیل جدی باشید، نه فقط تا مقطع متوسطه، بلکه باید دیپلم گرفت، دانشگاه رفت، فوق لیسانس و دکترا گرفت و فراتر از آن، باید پروفسور شد. جامعه ما پروفسور ولایی لازم دارد، دکتر ولایی نیاز دارد، جامعه ما مهندس و تکنسین ولایی لازم دارد.
شما امروز میبینید که کشور در اختیار یک عده عناصر غیرولایی افتاده، که غیر از خون و خونریزی، چپاول و غارت چیز دیگری انجام نمی دهد، امروز افغانستان دو دستی توسط عناصر غیرولایی یا ضد ولایی، تقدیم امریکا شده است و امریکا از افغانستان به عنوان سکوی پرش استفاده میکند و به دنبال رسیدن به اهداف خودش است. اینجاست که جوانان عزیز ما سن خود را مغتنم شمرده و بایستی در راستای تحصیل خود اهتمام ویژه داشته باشند.
هر خانواده یک فرزند خود را به حوزه علمیه بفرستد
البته تنها تحصیل در مسیر مکاتب دولتی و دانشگاهی برای ما مهم نیست، ما امروز عناصر روحانی ولایی هم لازم داریم. هر خانواده موظف است که حداقل یک فرزند خود را به حوزه علمیه بفرستد تا به عنوان طلبه تحصیل کند. امروز نفوس طلاب افغانستان رو به افول و کم شدن است، همه به دنبال مدرک گرفتن روان هستند. شرایط و فضای روانی در سطح جامعه ایجاد شده که همه به دنبال این اند که مدرک بگیرند، اما امام خمینی(ره) چقدر مدرک و از کدام دانشگاه مدرک داشت؟ حضرت امام خامنهای(حفظهالله) چه مدرکی از کدام دانشگاه دارد؟ بزرگان دین، مراجع تقلید ما چه مدارک دانشگاهی داشتند؟ امروز متأسفانه بسیاری از علمای ما به دنبال این اند که از دانشگاه مدرک بگیرند. ما به مسیر دانشگاهی احترام داریم، اما خانوادهها بایستی اهتمام پیدا کنند و از هر خانه یک نفر را بفرستند تا به عنوان سربازان دین و ولایت تربیت شوند، به عنوان سربازان امام معصوم، حضرت حجت(عج) تربیت شوند و برای جامعه اسلامی خدمت کنند.
ـ جوان مطالعه کند
بحث دوم در رابطه با جوان، مطالعه است. جوان بایستی با مطالعه، خود را برای شناخت خویش و شناخت ائمه معصومین(ع)، شناخت خدا و سپس انتخاب راه درست و حسابی آمده کند و این راه او را به خدای متعال برساند. قطعا انتخاب راه و حرکت در این راه هم بدون حرکت سازمانیافته و تشکیلاتی معنا ندارد.
ـ جوان بایستی سازمان یافته و تشکیلاتی عمل کند
جوان بایستی امروز از این حالت پراکندگی و حرکتهای انفرادی دست بکشد، به خاطر اینکه به جایی نخواهد رسید. حتی اگر کسانی که به دنبال اقتدار دنیایی اند، بایستی کار تشکیلاتی و سازمانی انجام بدهند. امروز دنیا در اختیار کسانی است که کار سازمان یافته میکنند و کسانی که کار سازمان یافته نمیکنند، عمله کسانی هستند که کار سازمان یافته انجام میدهند، در حالی که خودشان خبر ندارند. کسانی که میگویند که به هیچ جریان سیاسی وابسته نیستم، کار سیاسی نمیکنم، من فلان و بهمان نمیکنم، غافل است از اینکه ناخودآگاه در اختیار یک سازمان دیگر قرار دارد؛ پس چه بهتر که جوانان و مردم ما وارد عرصه کار سازمانی و تشکیلاتی شوند؛ خود را سازمان بدهند و در عرصه مدیریت منطقه، امت مسلمه و در میدان مدیریت کلان جهانی سهم پیدا کنند.
ما را چه شده است؟ ما از چه کسی کمبود داریم؟ نسبت به چه جریانی ضعف داریم؟ امریکاییها دو مغز دارند، ما یک مغز! آنها چهار چشم دارند و ما دو تا! آخر ما هم آدمیم، آنها هم، چرا آنها در عرصههای مختلف علم و تکنولوژی و... پیشرفت دارند؟ چرا آنها قدرت اتمی و تسلیحاتی دارند، ما نداریم؟ به خاطر اینکه تلاش و زحمت نیست، و بعدش هم کار سازمان یافته تشکیلاتی وجود ندارد.
جوان ما میخواهد ره صد ساله را یک شبه طی کند و وقتی نتوانست، سر خورده و بیکار میشود، تنبل میگردد و از این شاخه به آن شاخه میپرد و در نهایت وا میماند، به جایی نمیرسد؛ در آخر میگوید که افغانستان فایده ندارد، ایران هم فایده ندارد، باید به سمت ترکیه و اروپا بروم و با تصاویری که از ماهوارهها دیده، فریب میخورد.
خب من رفتم و از نزدیک کشورهای اروپایی را دیدم، افغانستانی ها را از نزدیک در این کشورها دیدم که چه وضعیتی دارند، عزیزانِ ما که خبر ندارند آنجا چه فجایع و وضعیتی وجود دارد! اگر جوان همت کند، توجه و تمرکز نماید، اینجا جای رشد و تعالی است و در بدترین کشور و در بحرانیترین شرایط میتواند بزرگترین افتخارات را کسب کنند. چرا جوانان لبنانی امروز با ثبات در برابر دشمن ایستاده، مبارزه میکنند و افتخار میآفرینند؟ چرا جوانان ولایی ایران این گونه اند؟ چرا عراقیها اینگونه اند؟ چرا سوریها و یمنیهای پا برهنه مرتب افتخار میآفرینند؟ و ما افغانستانیها هی روز به روز عقب میرویم، روز به روز بحران در کشور ما فراگیرتر میشود و مرتب قربانی میدهیم؟!
شما ببینید، این عکسهایی که دور و بر شما نصب شده و در حادثه انتحاری 6 جدی شهید شدند، همه عناصر فاضل، فرهیخته، درسخوانده و افرادی بودند که خانوادهها دهها سال روی آنها زحمت کشیدند، اما با یک چشم به هم زدن از دست میروند، چرا؟ به خاطر اینکه مومنین ما امروز کار سازمان یافته نمیکنند! به خاطر این که امروز مردم مسلمان، شخصیتها و نخبگان ما، همه وامانده و وارفتهاند، به عنوان یک شیرازه از هم گسیختهاند! حتی دو نفر با هم رابطه صمیمی ندارند، چه رسد به اینکه یک جمع و سازمان بزرگ در سطح کشور و برای کشور افتخارآفرینی کنند!
بنابراین جوانان بایستی در شرایط موجود در راستای حرکت تشکیلاتی اقدام کنند.
ـ جوان باید ثابت قدم باشد
نکته مهم دیگر برای جوانان، ثبات قدم است. متأسفانه اکثر جوانان ما ثبات قدم ندارند و وقتی در یک مسیر قرار میگیرند؛ یک ماه، دو ماه، سه ماه، شش ماه، بعد میبینند وقتی به آن هدفی که دارند، نمیرسند، همه چیز را رها میکنند و به یک مسیر دیگر میروند؛ خب، این چنین جوانانی به جایی نمیرسند.
اگر کسی بخواهد به جا و موقعیتی برسد، بایستی ثبات قدم داشته باشد، باید از این شاخه به آن شاخه نپرد، چه در مسیر کار اقتصادی، چه کار فرهنگی، سیاسی، نظامی و...، در هر مسیری که جوان قرار دارد، بایستی ثابت قدم باشد تا بتواند به هدف برسد.
ـ جوان باید صبر و استقامت داشته باشد
سپس جوان باید صبر و استقامت داشته باشد و مقاومت کند و قطعا خدای متعال کسی را که در راه او کار کند، و مقاومت داشته باشد، کمک میکند.
ولایت فقیه؛ خط نجاتبخش/ امروز رهبر جهان اسلام، حضرت امام خامنهای(حفظهالله) است
ما در طول مبارزات خود دیدیم و شاهد این روند در سطح کشور و در سطح مجموعههای جهادی و تشکیلات خود بودیم. طی این 18 سال، تشکیلات مرکز تبیان به عنوان یک تشکیلات ولایی تابلودار، در حالی در افغانستان مبارزه کرده و حالا هم مبارزه میکند که بیش از 40 کشور کفر و نفاق، برای کندن ریشه اسلام، مذهب و ولایت در کشور حضور دارند، اما اگر خدای متعال کمک نکند، ما توان این را داریم که در یک چنین کشور و وضعیتی مبارزه کنیم و حضور داشته باشیم؟ قطعا بدون کمک خداوند نخواهد شد و خدا در کنار مؤمنین و مسلمانانی که ولایتمدار حقیقی باشند، قرار دارد.
وقتی ما میگوییم ولایتمدار، یعنی کسی که عبد مطلق باشد و این ولایت را از طریق ائمه معصومین(ع) و سپس ولایت فقیه دریافت کرده و در شرایط موجود، گوش به دهان رهبر باشد. امروز رهبر جهان اسلام، حضرت امام خامنهای(حفظهالله) است. امروز خطی که نجاتبخش بوده و ما را به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) میرساند، خط ولایت فقیه است. ما به همه مراجع و شخصیتها، و همه جریانها احترام داریم، نمیخواهم خیلی مباحث را باز کنم، اما خطی که خط ولایی است، خط جهادی است، خط ائمه معصومین(ع) را پیگیری میکند و امروز به دنبال فراهم ساختن زمینه ظهور است، خط ولایت فقیه است.
از همه مردم خواهش میکنم در این رابطه فکر کنند و تمرکز داشته باشند. مرکز تبیان هم به عنوان یک تشکیلات ولایی در خدمت همه اقشار جامعه به خصوص جوانان، هم در اینجا و هم در ولایات مختلف افغانستان است و ما از همه عزیزان برای همکاری دعوت میکنیم که بیایید در چارچوب این تشکیلات عمل اسلامی، انقلابی و ولایتمدارانه خود را به نمایش بگذارید.
بیش از این مزاحم عزیزان نمیشوم.
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الحسین،
جمیعا و رحمتالله و برکاته