تاریخ انتشار :چهارشنبه ۳ میزان ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۸
کد مطلب : 192135
انتخابات ۹۸؛ عبداللطیف پدرام، فدرالیست گذشته‌گرا
آقای پدرام نامزد انتخابات پارلمانی اخیر از ولایت بدخشان نیز بود؛ ولی موفق به راه یافتن به مجلس نمایندگان نشد.
اشاره: انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پس از اما و اگرهای فراوانی که در پی تحولات مرتبط با روند صلح ایجاد شد، سرانجام قرار است به تاریخ ۶ میزان سال جاری برگزار شود.
 
خبرگزاری آوا طی سلسله مطالب اختصاصی، به‌منظور ارائه تصویری روشن‌تر از سوابق و کارنامه‌های گذشته و برنامه‌های آینده نامزدها، سعی می‌کند ضمن ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات، به آن‌ها در انتخاب دقیق، آگاهانه و مسؤولانه نامزد مورد نظرشان کمک کند.

آنچه در ادامه می‌آید نخستین بخش از این مطالب است که به‌طور پیوسته تا روز برگزاری انتخابات، منتشر خواهد شد.
 
عبداللطیف پدرام نیز با شعار "آزادی، عدالت و امنیت" به عنوان نامزد انتخابات ریاست ‌جمهوری ثبت نام کرده است.
 
او رئیس حزب کنگره ملی افغانستان و از سیاستمداران جنجالی کشور است.
 
آقای پدرام نامزد انتخابات پارلمانی اخیر از ولایت بدخشان نیز بود؛ ولی موفق به راه یافتن به مجلس نمایندگان نشد.
 
او در صفحه فیسبوک‌اش نوشت: «در انتخابات ریاست جمهوری نامزدی خود را اعلام می‌کنم. هرچند می‌دانم اشغالگرها، دلالان سرمایه، عوامل داخلی و نوکرهای شان انتخابات را هدایت می‌کنند. آشکارا می‌گویم هیچیک از دندان‌نمایی‌ها برایم اهمیتی ندارد.»
 
آقای پدرام  پیش از این همواره طرح نظام فدرالی را مطرح کرده است.
 
پدرام در دو دور‌های قبلی انتخابات ریاست جمهوری در سال ‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ نیز نامزد ریاست جمهوری بود؛ اما رأی کافی برای اشغال ارگ ریاست جمهوری به دست نیاورد. با این حال، به نظر می رسد برای او شکست در انتخابات که امری تقریبا مسلم و کاملا قابل پیش بینی است، هیچ اهمیتی ندارد.
 
منطق آقای پدرام این است که با استفاده از حضورش در کارزارهای انتخاباتی و تریبونی که این امر در اختیار او قرار می دهد، اهداف و آرمان های سیاسی و حزبی اش را تبلیغ کند و حضور خود به مثابه یک سیاستمدار جنجالی و همیشه حاشیه ساز را بر جامعه سیاسی کشور، تحمیل نماید؛ در غیر آن، کسی که در انتخابات پارلمانی نمی تواند برنده شود و از سوی دیگر، با وجود دو بار شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، آرای لازم برای پیروزی را به دست نیاورده، بدیهی است که از اقبال کافی برای برنده شدن در انتخابات پیش رو هم برخوردار نخواهد بود.
 
آقای پدرام را می توان در زمره سیاستمداران آرمانگرای افغانستان طبقه بندی کرد؛ کسی که بدون توجه به واقعیت های موجود حاکم بر ترکیب قومیتی و حساسیت های ناشی از آن، هیچ ابا و پروایی از طرح عریان خواسته ها و اهداف شالوده شکنانه اش ندارد.
 
او هنجارهای موجود را قبول ندارد و معتقد است که برای عبور از بحران و بن بست سیاسی و امنیتی جاری که از دید او، ریشه در مناسبات ناعادلانه در تاریخ گذشته این سامان دارد، باید این سازوکارها را درهم شکست و طرحی نو درانداخت.
 
آقای پدرام معتقد است که تنها راه نجات افغانستان، فدرالیزه کردن آن است که در نتیجه آن، به جای یک اداره متمرکز مقتدر، مردم، اقوام و محلات، در چارچوب چند اداره فدرال، اعمال قدرت کنند، و این مهم، از دید او، به توزیع عادلانه قدرت، کمک می کند، مسایل ملی را حل می کند، تنش های قومی را فرومی نشاند، امنیت را بومی سازی کرده و با مرزبندی آن در چارچوب ادارات فدرال، به راحتی می توان کشوری باثبات ایجاد کرد.
 
با این حال، این تنها آرمان سیاسی و برنامه عملی او برای آینده افغانستان نیست. آقای پدرام در کنار آرمانخواهی رویاپردازانه اش که گاه به نادیده گرفتن شگفت انگیز واقعیت های جاری و حاکم می انجامد و او و هوادارانش را از جریان رویدادهای جاری، دور می سازد، معتقد است که نام «افغانستان» هم مناسب ترکیب قومیتی کشور نیست و تنها بر یک قومیت خاص یعنی قوم «افغان/پشتون»‌ دلالت می کند و همین امر، از نظر او، یکی از مبانی اساسی ایجاد مسایل ملی و تنش های قومی است.
 
او برای این معضل، یک راه حل ساده اما بحث برانگیز دارد و معتقد است که نام «افغانستان» باید به «خراسان» تغییر کند؛ نامی که از دید او، ریشه در تاریخ این سرزمین دارد و به هیچیک از اقوام و ملیت های ساکن کشور، تعلق اختصاصی و انحصاری ندارد، و از سوی دیگر، افتخارات و گذشته افتخارآمیز تاریخی کشور را نیز احیا می کند.
 
رهبر حزب کنگره ملی در عین حال، نیروهای امریکایی و خارجی را «اشغالگر» می داند و عقیده دارد که افغانستان باید «استقلال» خود را از امریکا به دست آورد و نهادها و نظام سیاسی آن بومی سازی شوند.
 
دیدگاه های او به مثابه یک فدرالیست گذشته‌گرا، از سوی گروهی از جوانان آرمان‌خواه نیز مورد استقبال قرار گرفته و آقای پدرام، علیرغم آنکه مدت زمان اندکی از حضورش در عرصه بازی های سیاسی کشور می گذرد، بخشی از نام آوری و شهرت کنونی خود را مرهون اقبال و توجه جوانان جویای نام و آرمان گرایی است که همانند او می اندیشند و برای تعبیر و تحقق رویاهای تاریخی و گذشته گرایانه شان به او اقتدا می کنند.
 
البته او در کنار دیدگاه های سیاسی پرحاشیه و بحث برانگیزش، ویژگی‌های فردی و شاخصه‌ های شخصیتی متفاوت و منحصر به فرد دیگری هم دارد که بی تردید، بر کسب شهرت و اعتبار سیاسی و اجتماعی اش، اثرگذار بوده اند. آقای پدرام برخلاف بسیاری از سیاستمداران افغانستان، بیانی رسا و زبانی فصیح دارد که با استفاده از این قابلیت‌ اش، در کنار سواد و دانشی که در پی سال ها تحصیل در ایران و فرانسه فراگرفته، به آسانی می تواند روی مخاطب، تأثیر بگذارد و او را مجذوب خود کند. او همچنین سیمایی نافذ و اثرگذار دارد که بر علاوه قدرت بیان ممتازش، به او امکان اقناع مخاطبان رو در رو را اعطا می کند و منتقدان و رقیبانش را از مواجهه مستقیم با او پرهیز می دهد.
 
با وجود همه اینها تصور می شود که برای راه یافتن مواضع انتزاعی، آرمان خواهانه و گذشته ‌گرایانه آقای پدرام به متن جامعه و تبدیل شدن آن به اهداف و آرمان های بنیادین عمل سیاسی مردم و شهروندان، راه دراز و دشواری در پیش است. پدرام همچنان باید سال های سال با «اشغالگرها، دلالان سرمایه، عوامل داخلی و نوکرهای شان» بجنگد و مبارزه کند تا سرانجام بتواند با غلبه بر «دندان‌نمایی‌ها»ی آنان، راه خویش را به عنوان یک چهره جریان ساز، به متن جامعه باز کند و پایه گذار تغییرات بنیادین مبتنی فدرالیزم، آرمان خواهی و گذشته گرایی شود؛ اتفاقی که دست کم در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خورشیدی نخواهد افتاد!
 
 
 
 
https://avapress.net/vdciprazwt1a3z2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما