یادداشتی به قلم آیت الله سید محمود هاشمی ارزگانی در پی درگذشت آیت الله العظمی محسنی(ره)
( انا لله وانا الیه راجعون)
«با مرگ فقیه مؤمن رخنه ای دراسلام پدید می آید که جبران ناپذیر است.» ( امام صادق ع)
مردی به قامت یک امت
درشامگاه دوشنبه سوم ذی الحجه الحرام از « لیالی عشر» و قدسی ماه ضیافت الله وکوچیدن ضیوف الرحمن به مهمانی دوست، روح بلندی ازملک فرشیان به ملکوت عرشیان پرکشید. و طنین قلم و صدایی به خاموشی گرایید که یاد آور و میراث دار جسارت و اصلاح طلبی ی سید جمال الدین ها، نازک اندیشی ها و عقلانیت بوعلی ها، فارابی ها و دانش استوار و فقاهت، حکیم ها، خویی ها و سبزواری هابود. وکشتی ی عمری به ساحل نشست که در مدت زمانی بیش از نیم قرن هدایت سکان دین ورزی، خدا باوری، عزت مندی، آزادگی و استقلال خواهی دربرابر امواج سهگمین الحاد و اشغال، توحش و خشونت، افراطیت و سلفیت، تمامیت خواهی، تجزیه طلبی مذهبی، میهنی، قومی، زبانی، سیاسی و برهنگی فرهنگی را بر دوش داشت. وبا بیان و بنان، تصویرگر اسلام رحمت، اعتدال، انسجام، انسان گرا، خرد ورز، عزت خواه و مقتدر، در جغرافیای پرتپش و بحران زای افغانستان بود.
در آن زمان که فرزندی به نام محمد آصف درخانواده ای از پیروان اهل بیت(ع) درقندهار افغانستان دیده به جهان گشود، درزاد بوم او کُورسُویی از تشیع جعفری و معارف اهل بیتی به چشم می آمد، و کشورش در تنگنای استبداد سیاسی و انحصار مذهبی گرفتاربود، اما در پگاه ارتحالش از ده ها تکیه و مسجد، رادیو و تلویزیون، بانگ دلنشین اعتراف به ولایت علوی طنین انداز و درقانون اساسی کشورش، حاکمیت اسلام و رسمیت مذهب حقه جعفری آذین بسته است.
نقش سترگ و تعیین کننده ی آیت الله العظمی محسنی در این دگردیسی دشوار، لغزنده و شگرف و اما کم هزینه و مسالمت آمیز، بر هیچ صاحب وجدان و منصف پوشیده نیست. همو بود که دربرابر دیدگان طماع و آشوب خیز دشمنان هویت دینی و وحدت مذاهب اسلامی که با تمام هیمنه و ابزار اغفال و اشغال در افغانستان حضور داشتند، با درایت مؤمنانه و منطق استوار و حکیمانه، دیگر رهبران دینی و سیاسی را با خویشتن همراه، و گامی درامتداد و طراز آیه الله العظمی بروجردی و شیخ شلتوت مصری (رحمه الله ) درحیات رسمی تشیع و تقریب مذاهب اسلامی، و نیز اصل حاکمیت اسلام برسایر اصول قانون اساسی کشور برداشت.
شخصیت مرحوم آیه الله محسنی مجمعی از ضد نماهای علمی، عملی و اخلاقی بود؛ قندهاری زاده ی جهان نگر، پشتون تبار هزاره پرور، دلداده و پیرو مذهب شیعیان مرید و مراد سنی مذهبان، مجاهد و پیشوای سنگرنشینان پژوهشگر و همگن کتاب خوانان و خامه به دستان، معمار اندیشه تقریبی و پژواک امامت و مظلومیت علوی، دنیا نگری و آخرت باوری، پرواپیشگی دینی و جسارت و ناپروایی های علمی، دقت و نقادی های عالمانه و سرعت رهیافت و استنباط های فقیهانه، عمل گرایی سیاست ورزانه و تأملات تئوری پردازانه، سنت گرایی و نواندیشی، تسلیم و تصلب متعبدانه و برآشفتن های خردگرایانه، محراب نشینی ی عابدانه و سلحشوری مجاهدانه، رهبری حلقه های خاص معرفتی و ژرف کاوانه، وعظ هاوخطابه های پرشور و مخاطب فهم عامیانه، امساک و سخت زیستی زاهدانه و بذل و هزینه کرد های میلیاردی و کریمانه، بخشنده ی لقای سَکُوی مرجعیت مذهبی به بهای بیغوله ی سخت یاب اندیشمندیی دینی، انتخاب راهبرد مبارزه و مقاومت، درردای فقاهتِ ملازم با احتیاط، گوشه گیری و عزلت و...!؟
بدین سان بود که هرکسی به تناسب فهم، انگیزه جهت گیری های سیاسی و درون داشته های فکری خود او را می شناختند؛ ازیک منظر که طیفی از دیدهای گوناگون را در خود جای می دهد، او قندهاری، پشتون، رهبر حزب حرکت، هوشمند و زیرک، واعظ و خطیب، فقیه، مجاهد، رجالی، حدیث شناس، متکلم، مفسر، آکادمیسین، سیاست ورز و زمان آگاه بود.
اما از منظر دیگر، آیه الله محسنی جامع این همه، نامی آشنا در گستره ی عالم شیعی و اسلامی، منادی اِعلایی کلام طیب توحید، عزت، تقریب و همبستگی اسلامی، و پژوهشگر ژرف اندیش و نو آور، ادامه خط اجتهاد و فقاهت مکتب نجف با دو ممیزه و خط فاصل عمل گرایی و مصلح اجتماعی و سیاسی، و در بیان چکیده وکوتاه « مردی درقامت یک امت» بود!؟.
میراث ماندگار او از ابداع و ابتکار آرای علمی- دینی، سبک های نوین آموزشی، تألیف و تحقیق، وعظ و تدریس، تآسیس مراکز کم بدیل حوزوی، دانشگاهی و آموزشگاهی، احیای اخوت اسلامی، ایجاد تشکل های الفت و برادری درون مذهبی در بین طلاب و عالمان گریزپای و تشخص طلب دینی، چندان است که می توان گفت در قلمرو جفرافیای دینی کمتر پژوهنده وکتاب خوان، فقیه و حدیث دان، سیاست گر و اصلاح طلب اجتماعی است که با نام و میراث او آشنا نباشد و دربرابر اندیشه های عالمانه و آرای حقیقت کاوانه ی او سر تعظیم و تکریم و یا دست کم تفکر و تآمل خم نکرده باشد؛ ازنهادهای علمی وفرهنگی سازمان ملل تا محققان آیین ها و نحل، از مصر تا حجاز، ازلبنان تا سوریه، از عراق تا ایران، از آسیای میانه تا شبه قاره ی هند.
ارتحال آن سرمایه ثمین انسانی، دینی و علمی را به محضر ولی عصروزمان(عج)، امت اسلامی، مراجع عظام،مقام معظم رهبری، حوزه های علمیه، دانشگاهیان و متفکران، به ویژه مردم عالم پرور افغانستان و بیت معزز ایشان تسلیت می گویم و برای آن فقید سعید، علو درجات و غفران الاهی و برای ملت و حوزه های علمی- دینی افغانستان تداوم شایستگی اندیشه پروری، و برای بیت داغدیده آن مرحوم اجرو شکیب صابران را تمنا دارم !
سیدمحمود هاشمی، 15/4/1398 برابر با چهارم ذوالحجه الحرام 1440، مشهد الرضا علیه آلاف التحیه والثناء.
( انا لله وانا الیه راجعون)
«با مرگ فقیه مؤمن رخنه ای دراسلام پدید می آید که جبران ناپذیر است.» ( امام صادق ع)
مردی به قامت یک امت
درشامگاه دوشنبه سوم ذی الحجه الحرام از « لیالی عشر» و قدسی ماه ضیافت الله وکوچیدن ضیوف الرحمن به مهمانی دوست، روح بلندی ازملک فرشیان به ملکوت عرشیان پرکشید. و طنین قلم و صدایی به خاموشی گرایید که یاد آور و میراث دار جسارت و اصلاح طلبی ی سید جمال الدین ها، نازک اندیشی ها و عقلانیت بوعلی ها، فارابی ها و دانش استوار و فقاهت، حکیم ها، خویی ها و سبزواری هابود. وکشتی ی عمری به ساحل نشست که در مدت زمانی بیش از نیم قرن هدایت سکان دین ورزی، خدا باوری، عزت مندی، آزادگی و استقلال خواهی دربرابر امواج سهگمین الحاد و اشغال، توحش و خشونت، افراطیت و سلفیت، تمامیت خواهی، تجزیه طلبی مذهبی، میهنی، قومی، زبانی، سیاسی و برهنگی فرهنگی را بر دوش داشت. وبا بیان و بنان، تصویرگر اسلام رحمت، اعتدال، انسجام، انسان گرا، خرد ورز، عزت خواه و مقتدر، در جغرافیای پرتپش و بحران زای افغانستان بود.
در آن زمان که فرزندی به نام محمد آصف درخانواده ای از پیروان اهل بیت(ع) درقندهار افغانستان دیده به جهان گشود، درزاد بوم او کُورسُویی از تشیع جعفری و معارف اهل بیتی به چشم می آمد، و کشورش در تنگنای استبداد سیاسی و انحصار مذهبی گرفتاربود، اما در پگاه ارتحالش از ده ها تکیه و مسجد، رادیو و تلویزیون، بانگ دلنشین اعتراف به ولایت علوی طنین انداز و درقانون اساسی کشورش، حاکمیت اسلام و رسمیت مذهب حقه جعفری آذین بسته است.
نقش سترگ و تعیین کننده ی آیت الله العظمی محسنی در این دگردیسی دشوار، لغزنده و شگرف و اما کم هزینه و مسالمت آمیز، بر هیچ صاحب وجدان و منصف پوشیده نیست. همو بود که دربرابر دیدگان طماع و آشوب خیز دشمنان هویت دینی و وحدت مذاهب اسلامی که با تمام هیمنه و ابزار اغفال و اشغال در افغانستان حضور داشتند، با درایت مؤمنانه و منطق استوار و حکیمانه، دیگر رهبران دینی و سیاسی را با خویشتن همراه، و گامی درامتداد و طراز آیه الله العظمی بروجردی و شیخ شلتوت مصری (رحمه الله ) درحیات رسمی تشیع و تقریب مذاهب اسلامی، و نیز اصل حاکمیت اسلام برسایر اصول قانون اساسی کشور برداشت.
شخصیت مرحوم آیه الله محسنی مجمعی از ضد نماهای علمی، عملی و اخلاقی بود؛ قندهاری زاده ی جهان نگر، پشتون تبار هزاره پرور، دلداده و پیرو مذهب شیعیان مرید و مراد سنی مذهبان، مجاهد و پیشوای سنگرنشینان پژوهشگر و همگن کتاب خوانان و خامه به دستان، معمار اندیشه تقریبی و پژواک امامت و مظلومیت علوی، دنیا نگری و آخرت باوری، پرواپیشگی دینی و جسارت و ناپروایی های علمی، دقت و نقادی های عالمانه و سرعت رهیافت و استنباط های فقیهانه، عمل گرایی سیاست ورزانه و تأملات تئوری پردازانه، سنت گرایی و نواندیشی، تسلیم و تصلب متعبدانه و برآشفتن های خردگرایانه، محراب نشینی ی عابدانه و سلحشوری مجاهدانه، رهبری حلقه های خاص معرفتی و ژرف کاوانه، وعظ هاوخطابه های پرشور و مخاطب فهم عامیانه، امساک و سخت زیستی زاهدانه و بذل و هزینه کرد های میلیاردی و کریمانه، بخشنده ی لقای سَکُوی مرجعیت مذهبی به بهای بیغوله ی سخت یاب اندیشمندیی دینی، انتخاب راهبرد مبارزه و مقاومت، درردای فقاهتِ ملازم با احتیاط، گوشه گیری و عزلت و...!؟
بدین سان بود که هرکسی به تناسب فهم، انگیزه جهت گیری های سیاسی و درون داشته های فکری خود او را می شناختند؛ ازیک منظر که طیفی از دیدهای گوناگون را در خود جای می دهد، او قندهاری، پشتون، رهبر حزب حرکت، هوشمند و زیرک، واعظ و خطیب، فقیه، مجاهد، رجالی، حدیث شناس، متکلم، مفسر، آکادمیسین، سیاست ورز و زمان آگاه بود.
اما از منظر دیگر، آیه الله محسنی جامع این همه، نامی آشنا در گستره ی عالم شیعی و اسلامی، منادی اِعلایی کلام طیب توحید، عزت، تقریب و همبستگی اسلامی، و پژوهشگر ژرف اندیش و نو آور، ادامه خط اجتهاد و فقاهت مکتب نجف با دو ممیزه و خط فاصل عمل گرایی و مصلح اجتماعی و سیاسی، و در بیان چکیده وکوتاه « مردی درقامت یک امت» بود!؟.
میراث ماندگار او از ابداع و ابتکار آرای علمی- دینی، سبک های نوین آموزشی، تألیف و تحقیق، وعظ و تدریس، تآسیس مراکز کم بدیل حوزوی، دانشگاهی و آموزشگاهی، احیای اخوت اسلامی، ایجاد تشکل های الفت و برادری درون مذهبی در بین طلاب و عالمان گریزپای و تشخص طلب دینی، چندان است که می توان گفت در قلمرو جفرافیای دینی کمتر پژوهنده وکتاب خوان، فقیه و حدیث دان، سیاست گر و اصلاح طلب اجتماعی است که با نام و میراث او آشنا نباشد و دربرابر اندیشه های عالمانه و آرای حقیقت کاوانه ی او سر تعظیم و تکریم و یا دست کم تفکر و تآمل خم نکرده باشد؛ ازنهادهای علمی وفرهنگی سازمان ملل تا محققان آیین ها و نحل، از مصر تا حجاز، ازلبنان تا سوریه، از عراق تا ایران، از آسیای میانه تا شبه قاره ی هند.
ارتحال آن سرمایه ثمین انسانی، دینی و علمی را به محضر ولی عصروزمان(عج)، امت اسلامی، مراجع عظام،مقام معظم رهبری، حوزه های علمیه، دانشگاهیان و متفکران، به ویژه مردم عالم پرور افغانستان و بیت معزز ایشان تسلیت می گویم و برای آن فقید سعید، علو درجات و غفران الاهی و برای ملت و حوزه های علمی- دینی افغانستان تداوم شایستگی اندیشه پروری، و برای بیت داغدیده آن مرحوم اجرو شکیب صابران را تمنا دارم !
سیدمحمود هاشمی، 15/4/1398 برابر با چهارم ذوالحجه الحرام 1440، مشهد الرضا علیه آلاف التحیه والثناء.