نشستگفتمان علمیپژوهشی با عنوان "مولفههای صلح و سازش در اسلام با رویکرد افغانستان" با حضور جمع از اهالی حوزه و دانشگاه در دفتر خبرگزاری آوا در شهر مقدس قم برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ حجتالاسلام والمسلمین دکتر زارع خورمیزی -معاون علمی مجمع جهانی شیعهشناسی- که به عنوان کارشناس در این گفتمان صحبت میکرد، با اشاره به این بحث نظری که از دیدگاه دین اسلام اصالت با جنگ و جهاد است یا صلح، ابراز داشت: مسلمانان در آیات متعددی در قرآن از جمله آیهی 208 سوره بقره و یا آیهی 10 سوره حجرات، دعوت به صلح شدهاند.
وی ادامه داد: همچنین حضرت علی (ع) در نامهی 53 نهجالبلاغه خطاب به مالکاشتر میفرماید: از صلحی که دشمن تو را به آن میخواند و رضای خداوند هم در آن باشد اجتناب نکن، همانا صلح مایهی آسایش لشکریان و امنیت بلاد میباشد. لذا به طور کلی میتوان گفت که صلح آنگاه که موجب سستی در دین اسلام نگردد سودمندتر از جنگ است.
در ادامه، دکتر سیدطاهر عرفانی -رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه خاتمالنبیین- و کارشناس دیگر این گفتمان، با بیان اینکه در مورد بررسی دیدگاه اسلام نسبت به صلح، علاوه بر مراجعه به آیات و روایات، میتوان آن را در برابر گفتمان رقیب نهاد و برجستگیهای آن را مشاهده کرد افزود: در سطح جهان، سه گفتمان مسلط در روابط بینالملل وجود دارد؛ گفتمان نظامیگری یا رئالیسم که از دیدگاه آن صلح زمانی دایر خواهد شد که قدرت را با قدرت مهار کنیم.
وی علاوه کرد: گفتمان دوم، گفتمان لیبرالیسم یا آرمانگرایانه با تاکید بر افزایش نهادها و هنجارهای بینالمللی که معتقد است زمانی میتوان به صلح رسید که دولتهای دموکراتیک به وجود بیایند. گفتمان دیگر نیز گفتمان میانه یا سازهانگاری است که بیشتر بر بحث تصویرسازی تاکید میکند. بر اساس این دیدگاه صلح بر مبنای دیدگاهها، برداشتها و تصویرسازیهای دولتها به وجود میآید.
دکتر عرفانی تصریح کرد: ما با مراجعه به دین اسلام، مشاهده میکنیم که هم بحث جنگ و هم بحث صلح را داریم. اما اینکه کدام اصالت دارد، نمیتوان به صورت قطعی و یقینآور استناد کرد. لذا به صورت مختصر و کلی میتوان گفت که نگاه اسلام در مورد صلح، نه دیدگاه افراطی رئالیسم، نه دیدگاه تفریطی لیبرالیسم و نه دیدگاه سازهانگاری است. دین اسلام با نگاهی اعتدالگرایانه با توجه به شرایط مسلمانان، هم به دنبال بالابردن آمادگیها از طریق تقویت بنیهی دفاعی و هم به دنبال زندگی مسالمتآمیز با پیروان سایر ادیان میباشد.
در ادامه، حجتالاسلام دکتر خورمیزی نیز با نقد هر سه گفتمان رئالیسم، لیبرالیسم و سازهانگاری، گفت: ما میبینیم که حتی بازدارندگی هستهای نیز نتوانستهاست جلوی جنگها را بگیرد. آمریکا که بمب هستهای دارد در جنگ ویتنام بیش از 54هزار کشته داد. در جنگ کره، چین و شوروی نیز هزاران نفر کشته شدند.
دکتر خورمیزی با تاکید بر لزوم بررسی نگاه اسلام به صلح، به ارائهی نظریهای بر اساس نظریات آیتالله جوادی آملی در این زمینه پرداخت.
معاون علمی مجمع جهانی شیعهشناسی تصریح کرد: جریان صلح با عناصر سهگانهی مواد صلح، مبانی صلح و منابع صلح آمیخته است و تا زمانی که آنها مشخص و منسجم نباشند صلح کلی برقرار نخواهد شد.
وی با اشاره به عنصر اول یعنی مواد صلح گفت: قانون، مادهی اصلی صلح در درون جوامع و محیط بینالملل است و زیر پا نهادن آن در جوامع مختلف مساوی با جنگ خواهد بود.
دکتر خورمیزی، عدالت و سپس کرامت و آزادی را مبانی اصلی و اساسی قوانین در دین اسلام دانست و در بخش منابع شناخت مبانی قانون نیز بیان داشت: در هستیشناسی دین اسلام، منبع اصلی مبانی مواد صلح، وحی میباشد که از دو طریق نقل و عقل به ما میرسد. ما در بخش عقل با کل جوامع بشری مشترک هستیم بنابراین عقل میتواند منبع خوبی برای مبانی مواد قانونی ما باشد.
وی افزود: از آنجا که بسیاری از جوامع نسبت به مبانی قانون -از جمله عدالت- غافلند، باعث و بانی جنگهای خانمانسوز میشوند. در دین اسلام مبنای عدالت 1+50 نیست، بلکه عدالت به معنای واقعی آن یعنی هر چیزی را در جای خود نهادن است.
حجتالاسلام والمسلمین خورمیزی در ادامه، به شروط صلح پرداخت و گفت: مطابق با دیدگاه آیتالله جوادی آملی، در اسلام برای صلح چند شرط اصلی وجود دارد. شرط اول صلح، رشد عقلانیت است. لذا ما میبینیم که کتاب اول اصول کافی، کتاب العقل و الجهل است نه العلم و الجهل.
وی با بیان اینکه با استقرار عقلانیت در هر جامعهای جهالت از میان میرود، تصریح کرد: اگر بخواهیم صلح در جامعه جهانی حاصل شود باید با جهالت مبارزه کنیم و عقلانیت را بالا ببریم؛ چرا که جهالت ممکن است حتی جنگ سوم جهانی را برافروزد. اجرای عقلانیت ولو به صورت ناقص در طول قرنها در برخی جوامع صلح و امنیت ایجاد کرده است.
معاون علمی مجمع جهانی شیعهشناسی، در تکمیل مطلب فوق افزود: کشور سوئیس حدود 5 قرن شده که روی جنگ را به خود ندیده است. با اینکه جامعهی این کشور از نژادهای متفاوت فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی است. همچنین تنوع مذهبی نیز وجود دارد، اما عقلانیت جمعی ولو به صورت ناقص در این جامعه در کنار عوامل دیگری نظیر عوامل جغرافیایی باعث عدم بروز جنگ در این کشور شده است.
وی، دومین شرط تحقق صلح را بحث اخلاقیات دانست و گفت: سخن انبیاء همواره این بوده است که کرامت انسانی را حفظ کنید صلح برقرار خواهد شد.
در ادامه، دکتر عرفانی با اشاره به مسئلهی صلح افغانستان بیان داشت: صلح در کشور ما بستگی به تفسیر ما از آن دارد، به این معنا که آیا پروسهی صلح را میتوان به عنوان پروسهای بینالافغانی در نظر گرفت و یا اینکه باید به عنوان دستاورد و ابزاری دیده شود که از بیرون از مرزهای ما هدایت و مدیریت میشود.
وی ادامه داد: حقیقت این است که مسئلهی صلح افغانستان از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است و نمیتوان آن را محدود به درون کشور کرد. پروسهی صلح اکنون به خواست قدرتهای بزرگ جهان و قدرتهای منطقهای بستگی دارد.
دکتر عرفانی تصریح کرد: امروز کشورهای بزرگ جهان در افغانستان به دنبال تامین منافع ملی خود هستند. لذا نمیتوان گفت که مولفههای اسلام در بحث صلح افغانستان رعایت میشود. هدف قدرتهای بزرگ به ویژه آمریکا، مهار بحران افغانستان نه بلکه مدیریت بحران افغانستان است.
وی با اشاره به نقش کشورهایی مانند روسیه و چین در افغانستان ابراز داشت: این دو کشور از جمله بازیگران فعال عرصهی جهان هستند که وارد بازی افغانستان شدهاند. قطعا یک تلاقی و تعارض منافع میان قدرتهای بزرگ مشاهده میشود. بنابراین ما آن کرامت و مولفههای حقیقی صلح را در پروسهی فعلی مشاهده نمیکنیم.
رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه خاتمالنبیین، با بیان نقش منفعل حکومت افغانستان در گفتگوهای صلح گفت: ممکن است تاریخ مصرف طالبان نزد قدرتهای بزرگ تمام شده باشد و به دنبال جایگزین آن باشند. از طرف دیگر تجربه ثابت کرده که صلح در افغانستان بدون خواست پاکستان امکانپذیر نیست. این کشور همواره به دنبال تشدید بحران در افغانستان بوده است. از سوی دیگر، همسایهی غربی کشورمان یعنی جمهوری اسلامی ایران نیز منافع ملیاش در ثبات مرزهای شرقی آن است.
در ادامه، دکتر زارع خورمیزی به دو چالش بزرگ افغانستان در طول چهار دهه گذشته اشاره کرد و بیان داشت: چالش اول افغانستان تجاوز نظامی شوروی، آمریکا و سپس نیروهای آموزشدیدهی آیاسآی پاکستان بود که طبق عرف بینالملل مصداق تجاوز محسوب میشود.
وی چالش دوم افغانستان را جنگهای داخلی بعد از سقوط دولت نجیبالله دانست و گفت: این جنگهای خانمانسوز حاصل خودخواهیهای رهبرانی بود که قائل به عدالت نبودند و هر کدام از آنها به دنبال اکثریت قدرت بودند.
حجتالاسلام زارع تصریح کرد: اساسا ویران شدن کشورهای اسلامی نظیر عراق، لیبی، سوریه و افغانستان و امثال آن برای کشوری مثل اسرائیل یک هدف عمده است. از طرف دیگر، کشوری مثل عربستان مایل نیست در افغانستان یک دولت باثبات برقرار باشد، چرا که میداند به دلیل وجود اشتراکات فراوان میان ایران و افغانستان، ثبات در افغانستان باعث قدرتمندتر شدن ایران خواهد شد.
وی در ادامه خاطرنشان ساخت که ملت افغانستان با وجود مداخلات قدرتهای خارجی، با رعایت مولفههایی نظیر رفع بیعدالتی، کاستن فقر، زدودن جهل و افزایش قدرت حکومت مرکزی میتوانند باعث شوند که جنگهای داخلی در این کشور ایجاد نشود و یا لااقل دوامدار نگردد.
دکتر زارع در تکمیل مطلب فوق بیان داشت: اساسا بیعدالتی میان اقوام و مذاهب موجب بروز جنگ میشود. اگر قوانین به سوی عدالت برود بسیاری از مشکلات حل خواهد شد چرا که گمشدهی اول جامعه افغانستان عدالت است. میتوان با کاهش فقر به کاهش تنشها رسید. همچنین گسترش و بسط عقلانیت در افغانستان باعث برقراری صلح میشود. باید ادبیات دانشگاهی افغانستان اشعاری با مضامین خستگی از جنگ تولید کند. نخبگان آگاه باید جامعه را هوشیار بسازند. از سویی نیز فقدان قدرت مرکزی باعث جنگ میشود؛ بنابراین باید مردم را نیز به همکاری با حکومت سوق داد.
در ادامه، دکتر سیدطاهر عرفانی با تاکید بر نقش افکار عمومی در تصمیمگیریهای حکومت مرکزی گفت: باور من این است که امروز در افغانستان سرمایهی اجتماعی که مربوط به اعتماد مردم است وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ شده است. افکار عمومی نسبت به شفافیت انتخابات و پروسه صلح ابهامات جدی دارند.
وی در پایان تصریح کرد: در پروسهی فعلی صلح افغانستان، نقش مردم تا حدود زیادی منفعل است و از فرهنگ سیاسی تبعی برخوردار هستند، در حالی که باید از فرهنگ سیاسی فعال برخوردار باشند تا نقش آنها در معادلات نسبت به گذشته هرچه برجستهتر شود.