نشستگفتمان "افغانستان و آرامش عمومی؛ نقش مجاهدان و سهم منتفذان اجتماعی" به مناسبت تجلیل و یاد بود از مقام والای مرحوم مغفور سید خان آقا حسینی چمتالی، با حضور علما، نخبگان، فرهیختگان و اندیشمندان مهاجر افغانستانی هفته گذشته از سوی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در مشهد مقدس برگزار گردید.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان (آوا)؛ داکتر محمد اسماعیل قاسمیار -عضو برجسته شورای عالی صلح افغانستان و صاحبنظر در مسائل سیاسی- که در این نشست صحبت میکرد با اشاره به روی کار آمدن یک ایدئولوژی و فلسفهای کمونیستی پس از کودتای خونینی که در افغانستان به پا شد بیان داشت: در آن دوران این طرز تفکر در جهان حاکم بود که تانکهای شوروی وارد هر سرزمینی بشوند نمیتوان آنها را بیرون راند. با این وجود هر چند نیروهای بزرگ مردمی با دستان خالی و سلاحهایی بسیار ابتدایی به جهاد مقابل آنها پرداخته بودند؛ اما توانستند قشون شوروی را شکست داده و آن طرز تفکرِ نهادینهشده در جهان را فرو بریزند.
آقای قاسمیار در ادامه، ضمن یادآوری جنگ آمریکا در ویتنام و شکست این کشور در این جنگ طولانی اظهار داشت: آمریکا در جنگ ویتنام با شکست سنگینی مواجه شد و بیش از ۵۰ هزار نفر تلفات داد. این ابرقدرت از این جهت، نزد جهانیان و به ویژه متحدانش بسیار سرشکسته شد. از طرفی جهانِ آن روز، پیش از شکست آمریکا در ویتنام، جهانی یک قطبی و به نوعی تحت سیطرهی آمریکا بود، اما این شکستِ مفتضحانه باعث ایجاد عقدهای سنگین میان حاکمان آمریکایی گردید.
عضو برجستهی شورای عالی صلح افغانستان اذعان داشت: مجاهدین افغانستانی در سالهای ابتدایی جهاد علیه شوروی، اقدام به اخلال و برهم زدن برنامههای حکومت کمونیستی میکردند. آنها در قدم بعدی، وقتی به انکشاف و خودباوری عمیق نسبت به توانمندیهای خود رسیدند توانستند در جبهههای جهادی، به حملات مسلحانه علیه نیروهای اشغالگر بپردازند.
به گفتهی موصوف، در این مرحله بود که ایالات متحده آمریکا به این نتیجه رسید که زمان طلایی برای سوءاستفاده از جهاد و مجاهدین افغانستان برای انتقام گرفتن از اتحاد شوروی فراهم شده است. این همان استراتژی ابتدایی ایالات متحدهی آمریکا بود.
داکتر قاسمیار با اشاره به سخنی از جورج بوش –رئیسجمهور وقت آمریکا- که گفته بود "ما هر آن چه که از حمله به افغانستان به دست آوردیم، تنها ۱۰ فیصد آن را خرج خود افغانستان میکنیم" بیان داشت: آمریکاییها چندین برابر هزینهای که در افغانستان مینمایند را از کشور ما خارج میسازند و میلیاردها دالر از حضورشان در افغانستان به دست میآورند.
وی با یادآوری جنگ سردی که پس از پایان جنگ جهانی دوم شروع شده بود گفت: جهان پس از جنگ جهانی دوم دوقطبی شد. قطب غرب که ایالات متحده آمریکا سردمدار آن بود و قطب شرق که اتحاد جماهیر شوروی آن را رهبری میکرد. آمریکا اگر میخواست تا جنگ سرد را با صرف هزینه به نفع خود به پایان ببرد، باید چندین برابر بیشتر از آنچه در افغانستان تا به حال خرج کرده را هزینه میکرد. لذا اینجاست که فهمیده میشود چرا آمریکا در افغانستان هزینه کرده و میکند.
این صاحبنظر در مسائل سیاسی با بیان اینکه جهانیان از پیروزی مجاهدین کشورمان مقابل شوروری متعجب و حیرتزده شدند اظهار داشت: مجاهدین افغانستان با نصرت الهی به پیروزی بزرگی دست پیدا کردند. کسب این پیروزی توسط مجاهدان افغان ورق زرینی را در تاریخ جهان و بخصوص تاریخ جهان اسلام گشود.
داکتر قاسمیار، پیروزی مجاهدین افغانستان را پیروزی قرن عنوان کرده و ابراز داشت: مجاهدین ما مورد پشتیبانی بخش بزرگی از جهان اسلام بود. آمریکا نیز برای شکستِ شوروی در زمین افغانستان سرمایهگذاری هنگفتی کرد.
وی ادامه داد: اما در این میان پاکستان به حاشیه رفته بود. این کشور تلاش کرد تا استراتژیهای امنیتی پنهان و آشکار خود را بسازد و تقویت کند. پاکستان پل ارتباطی پشتیبانیهای مالی و حمایتهای لوژستیکی و تسلیحاتی به مجاهدین شده بود. در این راستا، اداره استخبارات پاکستان –آیاسآی- وارد عمل شد و برای پیاده کردن سیاستهای اجرایی آمریکا، کمکهایی را که جهان به ویژه غربیها و جهان عرب به افغانستان ارسال میکردند را از طریق اداره استخبارات خود به مجاهدین توزیع مینمود. نتیجهی منفی چنین استراتژی و روندی برای افغانستان نیز کاملا واضح است.
به گفتهی آقای داکتر قاسمیار، آن روزها و پس از پیروزی مجاهدین افغانستانی، اتحاد جماهیر شوروی قبول نمیکرد که در افغانستان شکست نظامی خورده است بلکه میگفت ما شکست سیاسی خوردهایم؛ اما به هر حال آن باور عظیم که تانک شوروی وارد هرجایی بشود دیگر بیرون نمیشود به کلی از بین رفت.
این عضو برجستهی شورای عالی صلح افغانستان اذعان داشت: پس از پیروزی مجاهدین بر اتحاد جماهیر شوروی، میان رهبران جهادی کمابیش اختلافاتی پدید آمد. مثلا گروههای هفتگانهای که در پاکستان و یا گروههای هشتگانهای که در جمهوری اسلامی ایران مطرح شدند میانشان اختلافاتی وجود داشت؛ اما آن تعارض و اختلاف بزرگ زمانی شکل گرفت که مسئلهی قدرت به میان آمد. در اینجا بود که برخی از مجاهدینی که در جهاد اصغر پیروز شده بودند، در جهاد اکبر که همان جهاد با نفس است بازندهی میدان شدند.
وی ادامه داد: با وجود کم و کاستیهایی که در عملکرد رهبران هویدا شد اما واقعیتهایی وجود دارد که ما نباید از آنها غافل باشیم. باید به دنبال ریشهیابی مشکلات و جنگهای افغانستان بوده و علت اصلی آنها را شناخته و به جامعه معرفی کنیم.
داکتر قاسمیار در تکمیل مطلب فوق بیان داشت: شما طالبان را در نظر بگیرید. شاید با نگاهی ظاهربینانه طالبان را علت وضعیت نابه سامان افغانستان بنامیم؛ اما حقیقت این است که طالبان خودشان معلول هستند و علتمعرفیکردنِ آنها صرفا یک بهانهتراشی است. اگر شنیده باشید خانم بینظیر بوتو زمانی که صدر اعظم پاکستان شده بود، در مصاحبهای عنوان کرد که پاکستان، طالبان را به وجود نیاورده است بلکه انگلیس، آمریکا و عربستان با هم طالبان را به وجود آوردند و ما هم آنها را تقویت کردیم و طالبان را در افغانستان به قدرت رساندیم .
وی ادامه داد: بهانهتراشیها ممکن است هر روز به شکل جدیدی جلوه کنند. وقتی که حملهی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و تخریب برجهای دوقلو به وقوع پیوست،؛ این حمله به اسامه بنلادن - رهبر القاعده- نسبت داده شد و گفته شد که وی در آغوش طالبان در افغانستان است. آمریکا این بهانه را تقویت نمود و نهایتا از طریق ایجاد یک ائتلاف با اجازهی شورای امنیت به کشورمان حمله کرد و امارت طالبان را سرنگون کرد.
این صاحبنظر در مسایل سیاسی با ابراز خرسندی از اینکه جهاد افغانستان باعث گردید تا عدهای از کشورهای اسلامی در آسیای میانه استقلال خود را به دست بیاورند گفت: این کشورها توانستند مجددا هویت اسلامی خود را بازستانند و از زیر یوغ شوروی خلاص شوند.
وی با بیان اینکه مردم افغانستان عمدتا مجاهد هستند بیان داشت: بدون هیچ گزافهای، واقیعت امر این است که مردم ما چه در عرصهی جهاد جانی و چه در عرصهی جهاد مالی در نبرد و جهاد علیه شوروی حضور فعال داشتند.
داکتر قاسمیار در ادامه، ضمن اشاره به دوران پس از سقوط طالبان و ورود ائتلاف و سپس آیساف و ناتو به افغانستان، اظهار داشت: حالا این سوال اساسی در ذهن مردم شکل گرفته است که چگونه ممکن است آمریکایی که توانسته بود ظرف مدت چند روز یک رژیم مقتدری مانند رژیم طالبان را ساقط کند و اندک نیروهای باقیماندهی آنها را به کوهها فراری دهد؛ اما نه تنها نتوانسته طالبان را شکست دهد که بلکه حالا جمعیت طالبها از چند صد نفر باقیمانده به چندین هزار نفر رسیده است.
موصوف افزود: این سوال مردم، دو جواب بیشتر ندارد؛ یا اینکه آمریکا نمیتوانست از تقویت مجدد طالبان جلوگیری کند و یا اینکه نمیخواست جلوگیری کند. اگر بگوییم که آمریکا نمیتوانست، این پاسخ قابل قبول نیست. لذا به این پاسخ میرسیم که آمریکا نمیخواست و نمیخواهد که در مقابل تقویت طالبان بایستد؛ چرا که استراتژی ایالات متحدهی آمریکا چنین اقتضا میکند.
عضو برجسته شورای عالی صلح خاطرنشان کرد: با نزدیک شدن پیروزی مجاهدین، آمریکا احساس خطر کرد و متوجه شد که اگر همین محبوبیت مجاهدین باقی بماند، اینها الگوی جهان اسلام خواهند شد و منافع آمریکا را در تمام جهان به خطر خواهند انداخت.
وی ادامه داد: مجاهدین با شکست دادن اتحاد جماهیر شوروی موجب شدند زخمی که آمریکا از شکست در ویتنام خورده بود تا حدودی التیام پیدا کند، اما همین آمریکا به سرعت متوجه شد که اگر روند محبوبیت مجاهدین افزایش یابد زخم دیگری بدتر از زخم جنگ ویتنام برایشان به وجود خواهد آمد.
داکتر قاسمیار با اشاره به پیروزی انقلابی اسلامی در جمهوری اسلامی ایران در سال 57 اظهار داشت: آمریکا از این ناحیه احساس خطر کرد و احتمال داد مجاهدین در افغانستان بتوانند یک حکومتی همسو با حکومت جمهوری اسلامی ایران یا حکومتی مانند آن را در افغانستان به وجود بیاورند. آمریکا همچنین از اتحاد احتمالی میان هند و چین و افغانستان تشویش خاطر داشت.
وی ادامه داد: بنده یک پاسخ دیگری هم به آن سوال شکلگرفته در ذهن مردم مبنی بر اینکه چرا آمریکا جلوی تقویت طالبان را نمیگیرد نیز دارم، اما برای پاسخم نمیتوانم سندی ارائه کنم.
آقای قاسمیار افزود: بعضی حلقات به ما گفتند که افغانستان در لشکرگاه معدن یورانیوم و لیتیوم که بسیار گرانبها نیز هستند وجود دارد. از جانب یک صاحبکلان آوازه شده بود که هیچکس به منطقهی آن معادن رفت و آمد نمیتواند. بنابراین آمریکاییها از یورانیوم ما استفاده کرده و میکنند که ممکن است این خبر راست باشد. من در مصاحبههای خود گفتهام که مسئولین پیگیری کنند تا مردم از این تاریکی بیرون شوند و به حقایق پشت پردهی حضور آمریکا در افغانستان برسند.
این صاحبنظر مسایل سیاسی ابراز داشت: در بدخشان نیز ظاهر قضیه این است که طالبان معدن طلای ما را در این ولایت استخراج میکنند اما در حقیقت این آمریکا است که معادن ما را به تاراج میبرد. آمریکا از لحاظ مادی، تا بحال استفادههای بسیاری از سرزمین ما برده است.
آقای قاسمیار با بیان اینکه هیچ کسی نمیتواند جایگاه مهم مجاهدین را در مسایل مختلف نادیده بگیرد بیان داشت: امروز مسئلهی صلح را داریم؛ شما در جریان و کم و کیف ترکیب بورد مشورتی اخیر هستید. میبینید که رهبران جهادی در آن حضور دارند. به عبارت دیگر مجاهدین در افغانستان جای خود را پیدا کردهاند.
وی ادامه داد: هیچ حرکتی در افغانستان بخصوص در عرصهی تحولات ملی اتفاق نمیافتد مگر اینکه مجاهدین در ایجاد آن حضور فعال داشته باشند. بنابراین مجاهدین اثرگذاری خود را چه در مسئلهی صلح و چه در مسئلهی جنگ دارند.
عضور برجستهی شورای عالی صلح تاکید کرد: شما این حقیقت تلخ را به یاد داشته باشید که خیلی از تحولات جامعهی ما در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، امنیتی و حتی اجتماعی و فرهنگی، زیر نفوذ و تاثیر بیگانگان و خارجیها قرار دارد. متاسفانه این تحولات به سمت و سویی کشانده میشوند که به هیچ عنوان خیر و صلاح افغانستان در آن دیده نمیشود.
وی با اشاره به ماجرای صلح و روند فعلی آن اظهار داشت: من باور دارم صلحی که امروز سر زبانها افتاده به یک جایی خواهد رسید؛ به این معنا که طالبان حداقل بخش عمدهای از رهبریشان را وارد روند صلح خواهند کرد. اما اینکه ترکیب آن چگونه خواهد بود و سهمی که به طالبان میرسد چه خواهد بود را آینده روشن خواهد ساخت.
آقای داکتر قاسمیار در پایان خاطرنشان کرد: ما باید از کیان دینی خود دفاع نماییم و نواقص ملی خود را رفع و استقلال و تمامیت ارضی و خوبیهای خود را حفظ کنیم. بنابراین هرگاه ضرورت اقتضا کند، ما از جهاد که یک امر مقدس و وجیبهی شرعی به حساب میآید استفاده خواهیم کرد.