سرور دانش؛ معاون دوم ریاست جمهوری گفته است که دیری نخواهد گذشت که طالبان بهای سرکشی و تجاوز خود را متقبل خواهند شد و آرزوی تسخیر مناطق امن هزارهجات را به گور خواهند برد.
آقای دانش تأکید کرده که طالبان درست به این دلیل به این چند ولسوالی امن حمله کرده اند که تحمل مدنیت و صلحپذیری شما را ندارند. وی گفت که ایستادگی مردم در سنگرهای جنگ با تروریستان نیز این واقعیت را مشخص کرد.
وی افزود که تدابیر جدی امنیتی گرفته شده و نیروهای حکومتی در امر مبارزه با طالبان قاطع و جدی هستند و نباید فریب وسوسههای عده ای را خورد که بین مردم و حکومت فاصله و بی اعتمادی ایجاد میکنند. حکومت تنها حامی مردم است و مردم هم باید در کنار حکومت باشند.
معاون دوم رئیس جمهور گفته است که طالبان در برابر اتحاد و همدلی مردم مقاومت نمیتوانند.
علیرغم ابراز اطمینان معاون دوم ریاست جمهوری نسبت به امنیت مناطق مرکزی، کارشناسان اما می گویند که دولت نه تنها تدبیری جدی و بنیادی برای مهار بحران در درازمدت، روی دست ندارد؛ بلکه حتی با توجه به شرایط وخیم جاری در برخی از ولسوالی ها مانند ارزگان خاص، مالستان و جاغوری هم با تأخیر و تردید برخورد می کند و این بیش از تبلیغات منفی کسانی اثر دارد که به گفته آقای دانش، در صدد ایجاد فاصله میان دولت و مردم هستند.
این دولت است که عملا نه تنها هیچ تلاشی برای کاهش فاصله اش با مردم نمی کند؛ بلکه بالعکس، با دروغ، وعده های واهی و شعارهای غیر عملی، به اعتماد مردم، آسیب می زند و آنها را از خود می راند.
اینکه طالبان سرانجام آرزوی اشغال و تسخیر مناطق مرکزی را آنگونه که آقای دانش گفته است، به گور خواهند برد یا نه، بحثی مربوط به آینده است؛ اما در حال حاضر، این مردمان ساکن مناطق مرکزی هستند که هزینه سنگینی این آرمانگرایی طالبان را می پردازند.
ده ها نفر کشته شده اند، بخش هایی از مناطق امن جاغوری به اشغال طالبان درآمده است، هزاران نفر از خانه های خود آواره شده و در شرایط وخیم انسانی به سر می برند و از سرما و گرسنگی و بی سرپناهی و بیماری رنج می برند. در چنین وضعیتی آیا کسی هست که به شعارهای دلگرم کننده و اطمینان بخش امثال آقای دانش، ایمان داشته باشد و به آنها دلخوش باشد؟
امنیت هزاره جات حتی اگر بحران های جاری در جاغوری و مالستان و ارزگان و کجران و... مهار و کنترل شوند، تأمین نخواهد شد؛ زیرا نیروهای امنیتی دولتی که اکنون در این مناطق به سر می برند، برای همیشه آنجا نخواهند ماند. از آنسو دولت هم اراده ای واقعی و صادقانه برای جنگیدن با تروریست ها و سرکوب کامل و بازگشت ناپذیر آنها ندارد؛ بنابراین، آقای دانش اگر واقعا معتقد است که طالبان باید آرزوی تسخیر هزاره جات را به گور ببرند، باید یک برنامه عملی و قابل اطمینان و درازمدت برای امنیت این مناطق، ارائه کند و بگوید که رهیافت و راهکار دولت برای تحقق این ایده بلندپروازانه چیست؟ مردم بومی، مسلح می شوند؟ نیروهای دولتی، آنجا باقی می مانند؟ یک لوا یا قول اردوی مستقل و دایمی در این مناطق، ایجاد می شود؟ ریشه ها و مراکز قدرت طالبان برای همیشه نابود می شوند؟ یا راهکار دیگری به اجرا درمی آید؟
با شعارهای میان خالی و دهان پرکن نمی توان واقعیت های تلخ کنونی را تغییر داد و بی تردید، این شعارها نمی تواند وضعیت رقت انگیز زنان و کودکان سرمازده و بی پناه مالستان و جاغوری در این شبانه روز را تغییر دهد و ده ها خانواده ای که در غم از دست دادن عزیزان شان نشسته اند را شاد کند.
پس بهتر است به جای شعار دادن و طرح ایده های رویاپردازانه، با واقعیت های جاری رو به رو شویم و از راه حل های عملی خود برای جلوگیری از تعمیق و گسترش بیشتر بحران، سخن بگوییم.
آقای دانش تأکید کرده که طالبان درست به این دلیل به این چند ولسوالی امن حمله کرده اند که تحمل مدنیت و صلحپذیری شما را ندارند. وی گفت که ایستادگی مردم در سنگرهای جنگ با تروریستان نیز این واقعیت را مشخص کرد.
وی افزود که تدابیر جدی امنیتی گرفته شده و نیروهای حکومتی در امر مبارزه با طالبان قاطع و جدی هستند و نباید فریب وسوسههای عده ای را خورد که بین مردم و حکومت فاصله و بی اعتمادی ایجاد میکنند. حکومت تنها حامی مردم است و مردم هم باید در کنار حکومت باشند.
معاون دوم رئیس جمهور گفته است که طالبان در برابر اتحاد و همدلی مردم مقاومت نمیتوانند.
علیرغم ابراز اطمینان معاون دوم ریاست جمهوری نسبت به امنیت مناطق مرکزی، کارشناسان اما می گویند که دولت نه تنها تدبیری جدی و بنیادی برای مهار بحران در درازمدت، روی دست ندارد؛ بلکه حتی با توجه به شرایط وخیم جاری در برخی از ولسوالی ها مانند ارزگان خاص، مالستان و جاغوری هم با تأخیر و تردید برخورد می کند و این بیش از تبلیغات منفی کسانی اثر دارد که به گفته آقای دانش، در صدد ایجاد فاصله میان دولت و مردم هستند.
این دولت است که عملا نه تنها هیچ تلاشی برای کاهش فاصله اش با مردم نمی کند؛ بلکه بالعکس، با دروغ، وعده های واهی و شعارهای غیر عملی، به اعتماد مردم، آسیب می زند و آنها را از خود می راند.
اینکه طالبان سرانجام آرزوی اشغال و تسخیر مناطق مرکزی را آنگونه که آقای دانش گفته است، به گور خواهند برد یا نه، بحثی مربوط به آینده است؛ اما در حال حاضر، این مردمان ساکن مناطق مرکزی هستند که هزینه سنگینی این آرمانگرایی طالبان را می پردازند.
ده ها نفر کشته شده اند، بخش هایی از مناطق امن جاغوری به اشغال طالبان درآمده است، هزاران نفر از خانه های خود آواره شده و در شرایط وخیم انسانی به سر می برند و از سرما و گرسنگی و بی سرپناهی و بیماری رنج می برند. در چنین وضعیتی آیا کسی هست که به شعارهای دلگرم کننده و اطمینان بخش امثال آقای دانش، ایمان داشته باشد و به آنها دلخوش باشد؟
امنیت هزاره جات حتی اگر بحران های جاری در جاغوری و مالستان و ارزگان و کجران و... مهار و کنترل شوند، تأمین نخواهد شد؛ زیرا نیروهای امنیتی دولتی که اکنون در این مناطق به سر می برند، برای همیشه آنجا نخواهند ماند. از آنسو دولت هم اراده ای واقعی و صادقانه برای جنگیدن با تروریست ها و سرکوب کامل و بازگشت ناپذیر آنها ندارد؛ بنابراین، آقای دانش اگر واقعا معتقد است که طالبان باید آرزوی تسخیر هزاره جات را به گور ببرند، باید یک برنامه عملی و قابل اطمینان و درازمدت برای امنیت این مناطق، ارائه کند و بگوید که رهیافت و راهکار دولت برای تحقق این ایده بلندپروازانه چیست؟ مردم بومی، مسلح می شوند؟ نیروهای دولتی، آنجا باقی می مانند؟ یک لوا یا قول اردوی مستقل و دایمی در این مناطق، ایجاد می شود؟ ریشه ها و مراکز قدرت طالبان برای همیشه نابود می شوند؟ یا راهکار دیگری به اجرا درمی آید؟
با شعارهای میان خالی و دهان پرکن نمی توان واقعیت های تلخ کنونی را تغییر داد و بی تردید، این شعارها نمی تواند وضعیت رقت انگیز زنان و کودکان سرمازده و بی پناه مالستان و جاغوری در این شبانه روز را تغییر دهد و ده ها خانواده ای که در غم از دست دادن عزیزان شان نشسته اند را شاد کند.
پس بهتر است به جای شعار دادن و طرح ایده های رویاپردازانه، با واقعیت های جاری رو به رو شویم و از راه حل های عملی خود برای جلوگیری از تعمیق و گسترش بیشتر بحران، سخن بگوییم.