شماری از رهبران احزاب و جریانهای سیاسی روز شنبه (۵ حوت) در کابل از دولت و جامعه جهانی خواستند تا انتخابات پارلمانی افغانستان را با مشارکت احزاب و جریانهای سیاسی، در وقت تعیین شده و بدون تأخیر برگزار کنند.
در اعلامیه پایانی احزاب و جریانهای سیاسی در رابطه به انتخابات پارلمانی در کابل آمده است: "ما خواهان برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه هستیم، انتخاباتی که منتج به تأسیس پارلمان معتبر، ممثل واقعی اراده قاطبه ملت و مورد حمایت اکثریت مردم باشد. ما تأکید می کنیم که انتخابات آینده در موعد اعلان شده و بدون هرگونه تأخیر و تعلل برگزار گردد".
در ادامه این اعلامیه آمده است: "ما مصمم هستیم که از این انتخابات وسیلهای مؤثر برای حل بحران بسازیم".
این نشست در شرایطی برگزار شد که به باور بسیاری از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی بنبست و بحران سیاسی کنونی در کشور، ماهیت تمرکزگرای نظام ریاستی است؛ نظامی که به رییس جمهوری صلاحیتهای ویژه و فوقالعاده می بخشد و در برابر، توازن و تفکیک قوای سه گانه را که از لوازم دموکراسی است، تضعیف میکند و عملا دستگاههای قضایی و قانونگذاری را به نهادهای زیرمجموعه قوه مجریه بدیل می نماید.
تجربه سیاسی ۱۷ سال گذشته نیز بارها این مهم را به اثبات رسانده و نشان داده که ساخت مرکزگرای نظام ریاستی، در نهایت به همان نتیجهای منتهی می شود که برآیند و برونداد آن، چیزی جز اقتدارگرایی دیکتاتورمآبانه نخواهد بود.
این به ویژه در کشوری مانند افغانستان که به لحاظ تاریخی، فاصله چندانی از سلطهگری اقتدارگرایانه ندارد، خطر سقوط به دامن دیکتاتوری و شکست تجربه دموکراتیک را تقویت میکند.
با این حساب، تقویت تحزب و فربهسازی نهادهای حزبی برای گذار به یک دموکراسی پارلمانی، تنها راهکار معقول برای عبور از بنبست سیاسی کنونی در افغانستان محسوب میشود.
این امر از این حیث نیز اهمیت دارد که افغانستان یک کشور کثیرالقومی است و برای بازتاب حضور متوازن و عادلانه همه قومیتها، جریانها و مذاهب در قدرت، تنها ایجاد یک نظام دموکراسی پارلمانی، میتواند نتیجهبخش باشد.
بنابراین، به هر میزانی که قدرت احزاب سیاسی در شکلدهی به معادلات قدرت در افغانستان امروز، پررنگتر شود، به همان میزان میتوان به تولد یک دموکراسی بالغ، توسعهیافته و واقعی، در آینده، امید بست.
شرط لازم این امر، افزون بر یک مبارزه فراگیر و همگانی برای غلبه بر اقتدارگرایان طرفدار نظام بسته و بسیط ریاستی، شکلگیری و تولد احزاب فراگیر، فراقومی و ملی است؛ احزابی که پیش از ورود به بازیهای کلان قدرت، بتوانند باور و تعهد عملی خود به عدالت اجتماعی، عبور از شاخصهای سخیف قومی در سلسلهمراتب سیاسی و تمثیل یک دموکراسی کوچک و واقعی درونسازمانی را به نمایش بگذارند.
نظر شما در این باره چیست؟
آیا نظام پارلمانی راهکاری مناسب برای جلوگیری از سقوط کشور به دام و دامن اقتدارگرایی ناشی از نظام ریاستی است؟
آیا احزاب میتوانند به افغانستان برای گذار به یک دموکراسی پارلمانی قوی و پایدار، کمک کنند؟
در اعلامیه پایانی احزاب و جریانهای سیاسی در رابطه به انتخابات پارلمانی در کابل آمده است: "ما خواهان برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه هستیم، انتخاباتی که منتج به تأسیس پارلمان معتبر، ممثل واقعی اراده قاطبه ملت و مورد حمایت اکثریت مردم باشد. ما تأکید می کنیم که انتخابات آینده در موعد اعلان شده و بدون هرگونه تأخیر و تعلل برگزار گردد".
در ادامه این اعلامیه آمده است: "ما مصمم هستیم که از این انتخابات وسیلهای مؤثر برای حل بحران بسازیم".
این نشست در شرایطی برگزار شد که به باور بسیاری از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی بنبست و بحران سیاسی کنونی در کشور، ماهیت تمرکزگرای نظام ریاستی است؛ نظامی که به رییس جمهوری صلاحیتهای ویژه و فوقالعاده می بخشد و در برابر، توازن و تفکیک قوای سه گانه را که از لوازم دموکراسی است، تضعیف میکند و عملا دستگاههای قضایی و قانونگذاری را به نهادهای زیرمجموعه قوه مجریه بدیل می نماید.
تجربه سیاسی ۱۷ سال گذشته نیز بارها این مهم را به اثبات رسانده و نشان داده که ساخت مرکزگرای نظام ریاستی، در نهایت به همان نتیجهای منتهی می شود که برآیند و برونداد آن، چیزی جز اقتدارگرایی دیکتاتورمآبانه نخواهد بود.
این به ویژه در کشوری مانند افغانستان که به لحاظ تاریخی، فاصله چندانی از سلطهگری اقتدارگرایانه ندارد، خطر سقوط به دامن دیکتاتوری و شکست تجربه دموکراتیک را تقویت میکند.
با این حساب، تقویت تحزب و فربهسازی نهادهای حزبی برای گذار به یک دموکراسی پارلمانی، تنها راهکار معقول برای عبور از بنبست سیاسی کنونی در افغانستان محسوب میشود.
این امر از این حیث نیز اهمیت دارد که افغانستان یک کشور کثیرالقومی است و برای بازتاب حضور متوازن و عادلانه همه قومیتها، جریانها و مذاهب در قدرت، تنها ایجاد یک نظام دموکراسی پارلمانی، میتواند نتیجهبخش باشد.
بنابراین، به هر میزانی که قدرت احزاب سیاسی در شکلدهی به معادلات قدرت در افغانستان امروز، پررنگتر شود، به همان میزان میتوان به تولد یک دموکراسی بالغ، توسعهیافته و واقعی، در آینده، امید بست.
شرط لازم این امر، افزون بر یک مبارزه فراگیر و همگانی برای غلبه بر اقتدارگرایان طرفدار نظام بسته و بسیط ریاستی، شکلگیری و تولد احزاب فراگیر، فراقومی و ملی است؛ احزابی که پیش از ورود به بازیهای کلان قدرت، بتوانند باور و تعهد عملی خود به عدالت اجتماعی، عبور از شاخصهای سخیف قومی در سلسلهمراتب سیاسی و تمثیل یک دموکراسی کوچک و واقعی درونسازمانی را به نمایش بگذارند.
نظر شما در این باره چیست؟
آیا نظام پارلمانی راهکاری مناسب برای جلوگیری از سقوط کشور به دام و دامن اقتدارگرایی ناشی از نظام ریاستی است؟
آیا احزاب میتوانند به افغانستان برای گذار به یک دموکراسی پارلمانی قوی و پایدار، کمک کنند؟