دفتر مطبوعاتی حیدر عبادی؛ نخست وزیر عراق، به نقل از یک مقام نزدیک به آقای عبادی از اظهارات وزیر خارجه امریکا درباره "حشد شعبی"، ابراز شگفتی کرده است.
به نقل از این مقام آمده است:"هیچکس حق دخالت در امور داخلی عراق را ندارد."
این مقام عراقی تاکید کرده که نیروهای حشد شعبی، عراقیهایی هستند که برای دفاع از کشور شان فداکاریهای بزرگی کردهاند.
رکس تیلرسون روز یکشنبه در نشست خبری مشترک با عادل جبیر؛ همتای سعودی خود، از نیروهای بسیج مردمی عراق خواست که به خانههای شان برگردند!
آقای تیلرسون، سپاه پاسداران ایران را متهم کرد که منطقه را با حمایت از گروههای شبه نظامی به «نابودی» کشانده است.
پیشتر محمد جواد ظریف؛ وزیر خارجه ایران نیز در واکنش به این اظهارات، سیاست خارجی امریکا را شرمآور خواند و گفت:"اگر فداکاریهای مدافعان حرم نبود الان در دمشق، بغداد و اربیل دولت داعش مستقر بود."
آقای ظریف پرسید:"عراقیهایی که برای دفاع از خانه و کاشانه خود علیه داعش به پا خاستند، دقیقا باید به چه کشوری برگردند؟"
آگاهان می گویند که مأموریت اصلی سفر منطقه ای اخیر رکس تیلرسون؛ وزیر امور خارجه امریکا در رابطه با عراق، طرح توطئه علیه آینده حشد شعبی بود.
امریکا نگران تبدیل شدن این نیرو به یک «سپاه پاسداران» جدید در عراق است. این واقعیتی است که جای انکار ندارد. امریکا نگران است؛ نگران اینکه عراق نیز مانند ایران پس از انقلاب، به یک نیروی قدرتمند نظامی در کنار نهادهای امنیتی رسمی این کشور، امکان ظهور بدهد.
نگرانی امریکا از این امر، به اندازه ای است که هرگز با تظاهر واشنگتن به نگرانی از قدرت گیری داعش در منطقه، قابل مقایسه نیست.
به عبارت دیگر، امریکا می توانست داعش را برای سال های طولانی در منطقه، تحمل کند و این، اساسا از اهداف استراتژیک و راهبردی واشنگتن، تل آویو و رژیم های دست نشانده آنها در خاور میانه بود؛ اما ظهور نیروهایی مانند حشد شعبی، این امکان را از آنها گرفت.
تحلیلگران در این زمینه به حقیقتی فراموش نشدنی اشاره می کنند: حقیقتی که در مواضع اولیه مقام های سابق امریکایی در باره داعش، نهفته بود. آنها به صورت مکرر، بر این نکته تأکید می کردند که نابودی داعش یک برنامه طولانی مدت است و ممکن است سال ها به درازا بیانجامد!
افزون بر این، برخی استراتژيست ها و اتاق های فکر امریکایی، پس از ظهور و قدرت گیری سریع و برق آسای داعش در خاور میانه و دنیای اسلام، از آغاز «جنگ های ۳۰ ساله مذهبی» شبیه آنچه در گذشته در نبردهای خونین میان مسیحیان کاتولیک و پروتستانت، تجربه شد، سخن می گفتند.
این بدان معنا بود که داعش، مأمور اجرای این نقشه استعماری قدرت های بزرگ غربی در کشورهای اسلامی بود؛ اما ظهور نیروهایی مانند حشد الشعبی، این فرصت را از آنها گرفت و نقشه های شان را نقش بر آب کرد.
داعش در عراق، پس از آن در سراشیبی سقوط و شکست قرار گرفت که آیت الله العظمی سید علی حسینی سیستانی (دام ظله) فراخوان تاریخی اش را مبنی بر جهاد علیه این فرقه ضاله تروریستی و تکفیری صادر کرد و هزاران عراقی میهن پرست و مؤمن نیز مشتافانه به این فراخوان پاسخ مثبت دادند و در کنار نیروهای امنیتی عراق برای نابودی داعش قرار گرفتند.
امریکایی ها در همان زمان نیز بارها با زدن انگ ها و اتهام های واهی مانند فرقه گرایی، نقض حقوق بشر و قانون شکنی بر نیروهای حشد شعبی، سعی کردند، مانع از پیشروی و حرکت این نیروی ضد تروریستی مقتدر بر علیه داعش شوند؛ اما سرانجام ناگزیر به تمکین و تسلیم شدند.
در سوریه هم به اعتقاد عموم آگاهان، امریکا مایل به نابودی داعش نبود؛ اما وقتی دید که نیروهای مدافع حرم و متحدان قدرتمند سوریه، در مسیر پیروزی بر داعش و سایر جریان های تکفیری و تروریستی قرار گرفته اند، امریکا هم علیرغم میل باطنی اش، مجبور شد، رقه را به تعبیر روسیه، به بهای محو این شهر از صفحه جغرافیا، از داعش پس بگیرد تا در آینده سوریه، حرفی برای گفتن و سهمی برای گرفتن داشته باشد.
با توجه به این تحلیل ها، کارشناسان می گویند که امریکا اکنون در صدد انحلال و انهدام نیروهای مقتدر حشد شعبی در عراق است؛ اما پاسخ محکم و قاطع دولت عراق به این درخواست، امریکا را ناامید خواهد کرد.
واکنش جالب توجه وزیر امور خارجه ایران نیز آسیب های سیاست خارجی سطحی و بی بنیاد دولت امریکا در قبال واقعیت های سیاسی و امنیتی منطقه را برملا کرد.