تحلیلی بر حواشی کنسرت آریانا سعید، لغو آن و چرایی و لزوم لغو آن.
فردا شنبه ۲۸ اسد بنا به روایتی سالروز استقلال کشورمان جمهوری اسلامی افغانستان از امپراطوری بریتانیا در سال ۱۲۹۸ هجری شمسیست.
طبیعتا بایستی همهی کسانی که هویت افغانستانی دارند از فرا رسیدن چنین روزی خرسند گشته و ۲۸ اسدِ هر سال را به پاسداشت رهایی یک کشورِ مسلمان از زیر یوغ سیطرهی استعمار به جشن و شادی بگذرانند.
در سالهای اخیر و بخصوص بعد از حوادث تروریستی که در جریان جشن استقلال ۱۳۸۷ به وقوع پیوست، برپاییِ گرامیداشتِ استقلال کشورمان در بُعد ملی کمرنگ گردیده و اکثرا توسط خود حکومت و به صورت محدود برگزار گردیده است.
این رویه، انتقاد بسیاری از تحلیلگران را برانگیخته و آنها اعتقاد دارند که اهمیت ندادن به چنین روز باشکوهی به تدریج به ضعیف شدن حس میهندوستی در میان جوانان و نسل جدید انجامیده است. حقا انتقاد بیراهی نیست چرا که وقتی حکومتِ یک کشور به مردمش و بخصوص جوانانِ خود بها ندهد، باعث دلزدگی آن جوانان شده و اینجاست که دشمنان آن کشور و استعمارِ پیر به میدان آمده و با برنامهریزیِ دقیق و حساب شده، شرایطِ نامساعد حاکم را از لحاظ فرهنگی به نفع خود جهت میدهد. احتمالا مخاطبانمان از ماجرای حواشی برگزاری کنسرت جنجالی که قرار بود فردا و در روز استقلال کشورمان برگزار گردد اطلاع داشته باشند.
آنچه در مورد این موضوع عجیب به نظر میرسد این است که طوری برنامهریزی شده بود که خوانندهای مثل خانوم آریانا سعید که از یکسال قبل از سقوط طالبان بدینسو ساکن لندن است و هوای مرطوب و خنکِ انگلستان - این خاستگاه بریتانیای کبیر- را تنفس کرده و در آن جزیرهی محصور به دریا ایام به کام میگذراند، اعلام میکند که در حال تدارک کنسرت بزرگی در کابل و در سالروز استقلال کشورش افغانستان از بریتانیای کبیرِ سابق میباشد.
خوانندهای که مدل لباسش آنطرفیست. بسیاری از سبکهای موسیقیاش نظیر جاز و هیپ هاپش آنطرفیست. بود و باش و سبک زندگیاش بریتانیائیست. کسی که در مصاحبههای متعددی به صراحت اعلام کرده که بانوان کشورش بایستی در برابر هیچ سنتی در افغانستان سر خم نکنند.
خوانندهای که به تعبیر خیلیها جریاناتی خاص در حال تبدیل کردنش به مدونای افغانستان هستند.
چنین شخصیتی میخواهد در سالروز استقلال سرزمین مادریاش افغانستان از سرزمینی که خودش و خانوادهاش سکونت آنجا را دارند - یعنی بریتانیا- ترانهی استقلال سر دهد. این بازی، بازیِ مضحک و حساب شدهایست که ملکهی بریتانیا و اذنابش که قبلهی عالَمِ آریانا سعیدند برای مستعمرهی سابق خویش -افغانستان- سنجیدهاند.
اینجا بحثِ استقلال و استحمار به میان میآید. ممکن است ملتی استقلالِ سیاسیِ خویش را از کشور قدرتمند دیگری گرفته باشد اما به استحمار آن کشور درآمده باشد و حتی خودش بیخبر باشد.
آنگلوساکسونها با طراحیِ پروژههایی نظیر برگزاری کنسرت آریانا سعید در روز استقلال کشورش میخواهند بگویند که اگر شما دلخوش به اخذ استقلالتان از ما هستید، ما مفتخر به استحمارِ شما هستیم؛ چه دانسته استحمار شده باشید و چه ندانسته.
جدای از مشکل شرعیِ برگزاری چنین کنسرتی در کشوری مسلماننشین، برگزاریِ آن دهنکجیِ بزرگی به ملت مجاهد و غیرتمند افغانستان خواهد بود که در سالروز استقلالشان، استکبار به تماشای استحمارشان بنشیند و مقابلِ دیدگانِ همسایگان و جهانیان، قهقهی مستانه سر دهد.
تاسف بار تر این است که مردمِ ما بخصوص جوانانمان هم فکر میکنند با تهیهی بلیط و حضور در چنین حضوری کنسرتی در حال تقویت روحیهی میهنپرستیِ خویشاند؛ روحیهای که چندین سال است توسط بزرگان میهنشان نادیده گرفته شده و سرکوب میشود. دور از انتظار نخواهد بود که برگزاری چنین کنسرتی مورد استقبال گسترده جوانانِ سر خورده و لغو آن مورد انتقاد گستردهی آنها قرار گیرد.
طبق اخبار دریافت شده، خوشبختانه گارنیزیون کابل برگزاری کنسرت فردا را لغو کرده است. سخن پایانی اینکه هم حکومت بایستی به جشن استقلال کشور و تقویت روحیهی میهندوستیِ جوانان بیشتر ارزش قائل شود و هم جوانان عزیزمان هوشیاری به خرج دهند و تحت تاثیر ظواهر پر زرق و برق چنین پروژههایی قرار نگیرند و به زیر و بمِ پلانهای دشمنان در کشور با دیدهی سوءظن، انتقادی و موشکافانه نگاه کنند تا ان شاءالله توطئههای پیچیدهی استعمار در افغانستان خنثی شود.
اینگونه نیست که سوء ظن داشتن در همهی موارد امری ناپسند باشد. سوء ظن داشتن به دشمنان دین و مذهب از جمله امور پسندیده و ممدوحی است که سبب میشود تا شخص مسلمان لحظه ای از دسایس دشمنان غافل نماند. چه بسا دشمن از در دوستی وارد شود و ظاهری خیر خواهانه و صالح به خود بگیرد و دست دوستی دراز کند، اما نیت اصلیاش نیرنگ باشد. لذا نباید به سخنان و حرکاتش خوش بین بود.
نویسنده: امیر حسینی نامیرایی