به بهانه ی ۲۸ اسد سالروز استقلال افغانستان یادداشت ذیل را که برداشتی از متون و دست نوشته های برخی محققان وصاحب نظران معاصر است باکمی دخل و تصرف خدمت دوستان ارجمنــد ارائه مینمایم.
هرگاه بخواهیم معنای چیزی را بفهمیم باید به تعریف آن مراجعه نماییم.
استقلال درفرهنگ ولغت به معناي: كار خود را كردن بدون مداخلۀ كسي دیگر است.
استقلالیت در امور سياسی یک کشور عبارت از اداره كردن امور مملكت، مراقبتِ امور داخلي و خارجي كشور، اصلاح امور مردم و مردمداري است.
به اين معنا كه يك ملت ميخواهد از نظر سياسي، خودش براي خودش تصميم بگيرد و خودش ميخواهد امور داخلي و خارجي كشورش را ساماندهي نمايد و از حيث روابط بين المللی و از لحاظ امور داخلي مطيع كشور ديگر نباشد و در كمال آزادي، قواي داخلي را اعمال نمايد؛ به هر ميزان قواي نظامي و انتظامي كه لازم داشته باشد، به وجود آورَد،
با كشورهاي دیگر پيمان سياسي و نظامي و تجاري و فرهنگي و غيره منعقد كند.
حال بنا بر تعریف فوق، آیا کشور ما مستقل است یا مستعمره؟
مستعمره چیست؟
مستعمره عبارت از سرزمینی است که فاقد استقلال سیاسی و اقتصادی بوده و در همه شئون تابع دولت استعمارگر و استیلاگر باشد.
فرهنگ فارسی معین، مستعمره را «سرزمین یا کشوری که حکومتش زیر نظر یک کشور قوی تر بیگانه باشد» آوردهاست.
استحمار بدتر از استعمار است
استعمار عبارت از مداخله کشورهای نیرومند و پر قدرت به کشورهای ضعیف و ناتوان به بهانه ای آبادی و کمک می باشد. بدون شک چنین تعریفی کاملا بجا و درست است.
و امـا استحمـــــار عبارت از استعمار فرهنگی می باشد….” از تعریف بالا چنان به نظر می رسد زمانی که یک کشور زیر فشار فرهنگی کشوری و یا ممالک دیگر قرار گیرد، کشور مذکور نه تنهـا زیر استعماراست بلكه، زیر استحمار قرار دارد. یعنی پذیرفتن زبان، فرهنگ پوشاک، خوراک، روابط خانوادگی، رفتار و کردار… همه از جمله پدیده های استحمار به شمار می روند.
مثال واضح این مورد شرایط کنونی افغانستان می باشد زیرا بعد از دخول ممالک خارجی به این خاک یک عده از فرهنگ اصیل افغانستانی که عبارت از هویت اصلی ملت و مردم افغانستان بود، به مرور زمان نابود گردیده و به عوض آن فرهنگ های مردم بیگانه جایگزین گردیده است.
شما یک نظر اجمالی در استفاده ی کلمات بیگانه و عمدتا انگلیسی در محاورات و گویش مردم بیاندازید و ببینید امروز حتی در گویش عامیانه ی مردم ما چه اندازه از لغات غیر فارسی استفاده میشود؟؟
از جمله عواملی که سبب ورود فرهنگ های بیگانه به کشور ما می گردد، فیلم و سریال های خارجی می باشد زیرا عده ای از جوانان با تماشای فیلم و سریال ها در صدد آن می شوند تاآگاهانه زندگی خود را مانند آنان تغییر دهند ولی جای نگرانی آنجاست که بسیاری دیگر از نوجوانان و جوانان و مخصوصا زنان ودختران بصورت نرم و نامحسوس تغییرات اساسی و زیر بنایی در رفتارشان پدید میاید. بیخبر از آنکه فرهنگ و عرف و عادت مردم کشورهای غیر مسلمان با فرهنگ و رسم و رواج مردم ما فرق دارد.
اینجاست که باید پی به علت بذل و بخششهای غربیها در حیطه ی فناوریهای رسانه ای و آوردن تکنولوژی های سمعی و بصری پیشرفته در کشور افغانستان ببریم.
به یکباره ظهور و بروز صدها شبکه ی تلویزیونی و ماهواره ای و خرج هزینه های بسیار گزاف برای آنها حکایت از دلسوزی غربی ها برای ما نیست، بلکه آنان بدنبال استحــــمار ملت ماهستنــد.
اگر یک زمانی با قوای قهریه استقلال مارا گرفته بودند و کشورمان را در استعمار خود اسیر کرده بودند، اما امروز بشکلی دیگر و با اسلوب و روشی جدید در صدد تسلط بر فکر و ذهن و روان ماهستنـد.
هرچنـد که هنوز هم دست از حضور نظامی و فیزیکی برنداشته اند و بنام محافظ صلح و عناوین شسته و رفته ی حقوق بشری وباصطلاح ایجاد امنیت قوای نظامی و قهری خودشان را در کشور پیاده نموده اند اما میخواهم عرض کنم که بدتر از آن پدیده ی تهاجم فرهنگی آمریکا و ایادی آنست که ملت ما را در خطر استحمار و استحاله قرار داده است.
هرچنـد که در عرصه ی امنیت شاهد هیچ دستاورد مثبتی از سوی غربیها نبوده ایم و هرروز جان و مال شهروندان در گوشه و کنار این کشور بفنا میرود اما در عرصه ی فرهنگ نیز هر روز شاهد یک مصیبت و تهاجم جدید هستیم.
پخش فیلم ها و برنامه های مستهجن، مستندها و سریالهای هدفمند و حتی تبلیغ الحــاد و بی دینی از طریق شبکه های تلویزیونی ازیکطرف، اجرای شوهای مد لباس و جشنواره های موسیقی از طرف دیگر وقاحت را بجایی رسانده که یک خواننده ی معلوم الحال زبان به طعنه و توهین بعلماء را در پایتخت یک کشور اسلامی میگشاید...!!
کجاست استقلال...؟؟
چطور ادعا میکن یم که از استعمار رها یی یافته ایم و به استقلال رسیده ایم...؟!
جمع بندی کلام اینکه برادر و خواهر هموطن: بیگانگان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار دست از از استعمار ما برنداشته و نخواهد داشت و در هر زمینه و شاخه از دین و فرهنگ و آداب و رسوم ما بصورت حساب شده و دقیق طرح و برنامه دارد و درصدد کمرنگ کردن ارزشها و مقدساتمان است.
باید بدانیم که اگر خواهان استقلال واقعی هستیم ابتداء میبایست دست اجانب و بیگانگان را از همه جهت قطع کنیم و با درایت و جدیت در جزئی ترین مسائل تکیه بر داشته های اصیل دینی و ملی و بومی خودمان داشته باشیم و بهیچ وجه حاضر به جایگزینی آن با فرهنگ پرزرق و برق بیگانه نباشیم و دراین مسیر هرگز کوتاه نیاییم.
نویسنده: سیدعلی حسینی سولج