به دنبال موضع گیری های تند عطامحمد نور، والی بلخ علیه رهبران حکومت وحدت ملی به خصوص رییس جمهور غنی پس از تشکیل ائتلاف ملی نجات افغانستان، او بار دیگر از خشونت، ظلم و استبداد در حکومت انتقاد کرده است.
عطامحمد نور که شب دوشنبه در مراسم گشایش یک مسجد در مزارشریف سخن می گفت، اظهار داشت: "امروز ما در وضعیتی هستیم که ایجاب میکند برای تأمین و تحقق عدالت و مشارکت سیاسی و عدالت اجتماعی و تأمین عدالت در سرتاسر کشور و در برابر خودسریهای حکومت و آنچه که ضد ارزشهای دینی ما است، همۀ ما متحدانه و منسجم ایستادگی کنیم. ما در برابر هر گونه خشونت و ظلم و استبداد خاموش نمینشینیم."
او خاطرنشان کرد: دستهایی در حکومت برای براندازی ارزشهای دینی تلاش میکنند، اما از فرد یا گروهی که در برابر ارزشهای دینی کمر بسته اند، نام نبرد.
دغدغه های امثال والی بلخ نسبت به کمرنگ شدن مفاهیم و مسائل دینی در کشور قابل ارج و احترام است و از سویی نیز وجود این واقعیت تلخ موجب تاسف بوده و قلب هر انسانِ مسلمان و آزاده ای را به درد میاورد. اما واقعیت عریان تر اینکه این ناهنجاری اجتماعی در کشور تازگی ندارد و به خصوص در سالهای حضور کشورهای بلوک غرب به سرگردگی امریکایی ها، رنگ و بوی خاص و متفاوتی به خود گرفته است.
امروزه در کشور ما و البته با نقشه و طرح و پلانهای گسترده و وسیع فرهنگی سران دولتهای غربی، هجمه فرهنگی سنگین و بنیان براندازی علیه همه مقدسات و ارزشهای دینی- فرهنگی مردم ما به راه افتاده است و هر یک از دولتهای استعمارگر غربی، سعی کرده اند تا با استفاده از عوامل مزد بگیر و خائن خویش در افغانستان، نوک تیز حمله خویش را به سمت باورهای دینی- مذهبی مردم افغانستان نشانه بگیرند.
دشمنان دین و هویت بومی و ملی مردم ما امروزه در لباس دوست وارد کشور ما شده و قصد آن دارند تا از درون پایه های نظام دینی و اخلاقی مردم افغانستان را منهدم کرده، از بین ببرند. امروزه در کشور ما دهها رسانه دیداری و شنیداری و چاپی و برقی وجود دارد که برخی از آنها به گونه مستقیم در استخدام دولتهای استعمارگر غربی به خصوص امریکایی قرار دارند و همه این رسانه های وابسته به بنگاههای امریکایی و اروپایی بطور شبانه روزی به پخش و نشر برنامه هایی مشغولند که در تضاد شدید با آموزهای دینی و اخلاقی مردم ما قرار دارند.
بنابراین، اظهارات آقای عطاء اگر چه بیشتر جنبه رقیب کوبی دارد و با هدف حمله به حریفان وی در ارگ ریاست جمهوری صورت می پذیرد و انجام می گیرد، اما از طرفی نیز این اظهارات دقیق و مطابق با واقعیت های موجود در جامعه ما نیز است و کسی را یارای انکار آن نیست؛ چرا که اگر شبیخون فرهنگی غرب در کشور در داخل نظام و نیز بیرون از چوکات دولت، برای خود طرفداران و حمایت کنندگانی نداشت، این همه خرابی در کشور به بار نمی آورد و ما شاهد فروپاشی بنیانهای دین و اخلاق و ادب در افغانستان نمی بودیم و این همه سریع همه چیز دچار دگرگونی منفی نمی شد.
اما واقعیت دیگری نیز وجود دارد که قطعاً خیلی خوشایند امثال آقای عطا محمد نور و طرفداران و همفکران وی نمی تواند باشد و آن فاصله گرفتن بسیاری از رهبران و سران مبارزه و جهاد از سنگرهای دینی و ارزشی ای است که به خاطر آن چهارده سال تمام مقاومت کردند و در پای این درخت تناور و مقدس میلیونها شهید و مجروح و آواره تقدیم کردند و امروز این شجره مبارکه یعنی اسلام عزیز را تنها و مظلوم رها کرده و همگی به دنبال قدرت و ریاست، در برابر چند بیگانه بی مقدار سر تعظیم و کرنش خم می کنند.
بی شماری از همین رهبران دیروزی که ارزشی فکر می کردند، امروز با همه توشه و توان و انرژی به دنبال مقام جویی و ریاست طلبی و دنیا خواهی راه افتاده اند و بسیاری از مفاهیم ارزشی چون خدا و مردم و کشور را چنان از یاد برده اند که گویی اینها هیچ وقت و زمانی از رهبران و سران جهاد و مقاومت مردم افغانستان نبوده اند.
حال وقتی که حال و اوضاع رهبران و دلسوزان دیروزی ما این است و این آقایان تا این حد و مرز دچار تغییر ماهیتی شده اند؛ به حدی که زندگی های تجملاتی شخصی و خانوادگی آنها و نیز سرمایه های باد آورده شان، روی زبانهای مردم افتاده و ضرب المثل شده است، دیگر از دشمنان خارجی و بیگانه چه گله و توقعی می توانیم داشته باشیم.
چنانچه همه می دانیم مبارزه با ارزشهای دینی و فرهنگی و ملی مردم ما مربوط امروز و امسال و سال پار نیست تا موجب شود عده ای تظاهر به دین خواهی و دلسوزی برای جامعه مذهبی مردم ما کنند؛ بلکه این سیر شوم و نامبارک چنانکه در آغاز گفتار به آن اشاره شد از بدو ورود کشورهای عضو ناتو به سرکردگی ایالات متحده امریکا در افغانستان آغاز شده و تا امروز شاید فرداهای بیشتر نیز ادامه داشته باشد؛ یعنی این اوضاع دقیقاً در سالهایی که رابطه عطا و دوستم و محقق با حکومت خوب بود نیز برقرار بود، اما اینکه چرا این آقایان در برابر آن همه ناهنجاری دینی و اخلاقی ایوب وار صبر می کردند و چیزی نمی گفتند و حالا که در برابر حکومت غنی قرار گرفته اند، این همه دین خواه و مردم دوست شده اند، معمایی است که حل آن چندان هم مشکل نیست.
در هر حال، مردم ما به خوبی می دانند که در رسیدن کشور به این حد از ناهنجاری های دینی و اخلاقی و اجتماعی، سران حکومتی و رقبای سیاسی آنها هر دو یکسان مقصرند؛ چرا که هر دو گروه در برابر این نارسایی ها و آفت های ویرانگر و مخرب سکوت کردند و با تاسف در فقدان ایمان به قدرت و توانایی خالق، از قدرتهای پوشالی غربی ترسیدند و دم در نیاوردند.