تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۱ حوت ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۸
کد مطلب : 138798
یک شاهد عینی قیام سوم حوت / پیش از موعد مقرر، صدای الله اکبر در کابل طنین انداز شد

حاج خلیل حبیبی یک از باشندگان شهر هرات و از فعالان دوران جهاد و از همکاران مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان، در همایش "شهدا و رهروان؛ حرکت به سوی اهداف یا عقب گرد از دستیابی به آرمان " گوشه ای از خاطرات خود در مورد دلاور مردی های مردم افغانستان در آن دوره سخت را، بازگو کرد و گفت:

مقدمات قیام ۳ حوت کابل زمانی آغاز شد که ما در عنفوان جوانی و شور و نشاط انقلابی غوطه ور بودیم و هسته مرکزی جوانان حزب الهی را برای پخش و تکثیر شب نامه های مبارزاتی تشکیل داده بودیم.

من که پارچه فروش بودم موتری برای کسب روزی داشتم و از آن برای تردد بین شهر ها از جمله کابل استفاده می کردیم . در کابل دوستان انقلابی و فعالی از سادات سنگلاخ داشتیم که ایشان در بخش تبلیغی و فرهنگی و در عین حال عملیاتی تبحر خاصی داشته و فعال بودند.

یکی از این دوستان ما آقای معصومی بود که حدودا پانزده تن نزد وی تعلیمات فرهنگی می دیدند .

یک شب که تعدادی اعلامیه برای ایشان بردم ، آقای معصومی با تردید از تاثیرگذاری آن سخن گفت و اینکه چگونه می توان مردم را به یک خیزش عمومی بر علیه ظلم و تاریکی وقت دعوت کرد.

در نهایت با همکاری متعلمین وی مقرر شد زیر اعلامیه ها خط سبز بکشیم و مردم را راس ساعت هفت شام بر روی بام ها و تکبیر گویان دعوت کنیم تا با این کار نفرت مردم از نظام کمونیستی بر همگان اثبات شود.

اما در آن شرایط سخت که حتی پخش این اعلامیه ها نیاز به جان فشانی داشت ، همکاری مردم با ما دور از انتظار بود. محیط سیاسی کشور به شدت تحت تاثیر خفقان امنیتی و سیاسی کمونیست ها بود.

خلاصه این اعلامیه ها را در مناطق مختلف کابل از جمله جاده میوند و جاده سیلو پخش کردیم .

ترس را در تمام چهره ها به وضوح می دیدیم اما برخی از این حرکت ما خوشحال می شدند، برخی نیز با تاسف نگاهی کرده و صدقه ای به ما می دادند تا از این کارها دست برداریم.

به زمان موعود نزدیک می شدیم . درحالی که هیچ امیدی از طرف مردم نداشتیم با جمع خودمان تصمیم گرفتیم تا در مناطق مختلف شهر کابل بر بام ها برآییم تا مردم جرات پیدا کنند .

تا ساعت هفت شام، یک ساعت مانده بود. اتفاق عجیبی افتاد. همه حیران به روی حیاط خانه دویدیم.
غیر ممکن است! نقشه ما را خوانده بودند. دست ما رو شده بود.

مردم کابل هر کدام برای اینکه مشوق دیگر مردم باشد بر یکدیگر سبقت گرفته و از یک ساعت قبل بر روی بام ها رفته بودند. صدای الله اکبر سراسر کابل را فرا گرفته بود.

در این شب های سیاه و روز های تاریک تر از شب ، جوانان و پیران زیادی شهید شدند تا ...

https://avapress.net/vdcdnj0fjyt0s56.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما