درست در سالروز اشغال شهر قندوز در ماه میزان سال گذشته بدست طالبان، امسال نیز این گروه تصمیم به اشغال دوباره این شهر و در ماه میزان گرفته اند. طبق اخبار طالبان از چند محور حملات خویش را بالای قندوز آغاز کرده و توانسته اند وارد شهر شده و قسمتهایی از قندوز را در کنترول خود در آورند.
منابع محلی به رسانه گفتهاند که طالبان ساعت سه بامداد روز دوشنبه (۱۲ میزان) به محلات "سه درک"، "قهوهخانه"، "زاخیل" و "کوته گرد" در ناحیه سه شهر قندوز وارد شدهاند. شاهدان گفتهاند که درگیری هنوز هم در این محلات ادامه دارد و صدای شلیک مسلسل شنیده میشود.
این شاهدان همچنین گفتهاند که با طالبان با ورود به این محلات، در خانههای مردم سنگر گرفته و از آن جا به سوی نیروهای دولتی شلیک میکنند و در مقابل این نیروها هم از زمین و هوا به سوی آنها تیراندازی میکنند."
به نظر می رسد ورود آسان و دوباره طالبان به شهر قندوز و چه بسا سقوط دوباره این شهر به دست تروریستان داخلی و خارجی، می تواند دو عامل عمده و اساسی داشته باشد. دلیل اول بر می گردد به عملکرد ضعیف و پرسش برانگیز حکومت وحدت ملی و نیز ارگانهای دفاعی ولایت قندوز در برابر حملات هر از گاه مخالفان مسلح به خصوص طالبان.
حافظه تاریخ قندوز به خوبی بیاد دارد حوادث تلخ و دردناکی را که در سال گذشته و بدست طالبان علیه مردم بی گناه قندوز رقم خورده شد و ضمن تحمیل تلفات سنگین جانی و مالی بر مردم این ولایت، آبرو و حیثیت سران دولت وحدت ملی را در سطح جهان و داخل کشور با خاکدان در همسان کرد.
اما گویا قرار نیست تا رهبران حکومت وحدت ملی از شکست های پی در پی گذشته پند و عبرت بگیرند و روزنه ها و سوراخ های خبط و اشتباهاتی را که چندین بار است از آنها ضربه خورده و گزیده شده اند را با مدیریت و تدبیر درست و اساسی و معقول برای همیشه ببندند؛ تا دیگر از یک سوراخ و روزنه تاریک و موهوم، چندین بار گزیده نشوند!.
دولت افغانستان به خوبی می داند که در اطراف شهر قندوز و نیز در میان این شهر، خانه هایی وجود دارد که با مخالفان مسلح پیوند عمیق فکری و عملی دارند و در دو حمله طالبان هم در سال گذشته و هم در این شب و روزها، همین خانه ها و مالکان آنها طالبان را در خویش پناه داده و اجازه می دهند تا از خانه و کاشانه شان به عنوان سنگر در برابر نیروهای امنیتی کشور استفاده شود.
کاری که سال گذشته چالشی عمده و اساسی ای شده بود پیش پای نیروهای امنیتی قندوز و موجب شد تا این نیروها با کندی طاقت فرسا، علیه مخالفان مسلح اقدام لازم را انجام دهند و آنان را از شهر بیرون برانند؛ چرا که طالبان خانه های میزبانان قندوزی خویش را سنگر درست کرده بودند و نیروهای امنیتی نمی توانستند با دست باز و خیال راحت با تروریستان مبارزه کرده و آنان را نابود کنند.
طبق اخبار رسیده از شهر قندوز طالبان وارد شده در شهر باز هم از همان تکتیک بهره برده و تعدادی از آنها با موفقیت وارد سنگرهای از پیش آماده شده خود شده و به شکار فرزندان مظلوم وطن از سنگرهای امن خویش مشغولند!.
حال سوالی که به گونه بسیار جدی مطرح است، این است که چرا فکری بحال این وضعیت اسفبار نمی شود و چرا دولت و مسئولان حکومتی و امنیتی در قندوز، با شناسایی نیروهای ستون پنجم دشمن که کار چندان مشکلی هم نیست، اقدام به دستگیری و یا انتقال آنان از نقاط مهم شهر به جاهای پرت و دورافتاده ای کنند که نتوانند با همفکران تروریست شان در ارتباط باشند.
در هر حال، این وظیفه سنگین دولت وحدت ملی است که زمان آغاز بکار نشست راهبردی بروکسل برای افغانستان، با عملکرد ضعیف در برابر تروریستان طالب در قندوز و نقاطی دیگری از کشور، بهانه بدست کشورهای کمک کننده به افغانستان ندهند و برای یکبار دیگر حیثیت و آبروی دولت وحدت ملی را در بازار جهان به حراج نگذارند.
اما دلیل دوم وخامت اوضاع در قندوز و برخی از نقاط دیگر کشور، رنگ و وبوی خارجی دارد و بر می گردد به عصبانیت و خشم بیش از حد تصور سران اسلام آباد نسبت به دولتمردان کابل در پیوند به فاصله گرفتن از پاکستان و نزدیک شدن بیش از حد به هندوستان!
سران پاکستان این روزها به دلیل حوادث کشمیر و آنچه دخالت هند در افغانستان می دانند، شدیداً عصبانی و خشگین اند و مانند مار زخمی و زهری خطرناک به هر سمت و سویی در حرکت و جنبش اند؛ تا به هر گونه ممکن زهر خویش را در پیکر دولت و ملت هند و افغانستان، تزریق کنند.
بنابراین، نقشه حمله دوباره به قندوز و آنهم در سالگرد حمله اولی در سال گذشته به این شهر و آن نیز در آستانه و آغاز بکار نشست حساس بروکسل برای افغانستان، درایت سیاسی ایجاب می کند که معتقد بود که این برنامه دقیق و منسجم نمی تواند کار رهبری یک گروه بدوی و وابسته باشد؛ بلکه مطمئن باید بود که طراح این برنامه خطرناک برای قندوز و مردم آن، غیر از جنرالان کارکشته و چالاک پاکستانی، کسان دیگری نمی توانند باشند.
به نظر می رسد حمله مجدد عوامل پاکستانی به قندوز، پاسخ فشارهایی است که دولت افغانستان با کمک هند خواسته است بر دولت پاکستان وارد کند؛ تا این کشور را وادار سازد که از حمایت تروریستان در افغانستان دست بردارد و باید دانست که سران اسلام آباد کسانی نیستند که در کوتاه مدت تسلیم این فشارها شده و میدان را در کشمیر و همچنین افغانستان برای رقیب هندوی خویش رها کنند.