سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور به شرکت برشنا نامه ای فرستاده تا با پروژه انتقال برق توتاپ به صورت فنی برخورد کرده و در این خصوص خواسته های مناطق مرکزی را نیز مورد توجه قرار دهد.
به گزارش خبرگزاری آوا، در حالی که هزاران تن از باشندگان ولایت بامیان، صبح امروز (شنبه) در اعتراض به تغییر مسیر انتقال برق ترکمنستان به پاکستان با عبور از افغانستان "توتاپ" دست به اعتراض و راهپیمایی زدند اما از دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری خبر می رسد که آقای سرور دانش طی نامه ای به شرکت برشنا خواستار رسیدگی فنی به انتقال برق توتاپ شده و گفته که در این راستا باید خواسته های مردم مناطق مرکزی نیز مورد توجه قرار گیرد.
دفتر معاونت دوم رئیس جمهور گفته پس از ارسال نامه، قدرت الله دلاوری، رییس شرکت برشنا، با حضور در دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری، وعده سپرد که موضوع را بر اساس جدیدترین معلومات پیگیری کرده و دوباره به اطلاع مقام معاونت ریاست جمهوری خواهد رساند.
موضوع: مسیرلین انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از دشت الوان پلخمری به کابل
نکاتی در مورد پروژه لین انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از دشت الوان پلخمری به کابل مطرح است که باید وزارت محترم انرژی و آب و شرکت برشنا مورد توجه قرار دهند و با این پروژه به صورت تخنیکی برخورد نموده و خواستهها و نیازمندیهای همه مردم و مناطق کشور مخصوصا مناطق مرکزی را که به صورت مکرر در زمینه تأمین انرژی برق از حکومت خواستار عدالت در زمینه شده اند، نیز مورد توجه قرار دهند.
برای اینکه این خواسته همراه با پشتوانه و استدلال تخنیکی و اقتصادی و از همه مهمتر تحقق عدالت اجتماعی و شکست حصر طبیعی مناطق هزارهجات ـ که جزو شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور محترم بوده و اکنون نیز بخشی از پالیسی حکومت را تشکیل میدهد ـ باشد، خلاصه سروی شرکت فیخنر (Fichtner) جرمنی که در سال ۲۰۱۳م در راستای تهیه و تدوین ماستر پلان برق ۲۰ ساله افغانستان انجام داده بود و گزارش نهایی آن در اختیار بانک انکشاف آسیایی و وزارت انرژی و آب قرار گرفته بود، جلب مینماییم.
پیش درآمد
توسعۀ شبکۀ برق در افغانستان یکی از پروژههای زیربنایی اقتصادی در افغانستان است که ماسترپلان ۲۰ سالۀ آن در دورۀ حکومت پیشین (در ابتدای سال ۲۰۱۳ میلادی) نهایی شد. از سوی دیگر افغانستان از نظر موقعیت جغرافیای برای انتقال برق از شمال به جنوب آسیا نیز مساعد تشخیص داده شده است. به همین دلیل طرح انکشاف شبکۀ برق افغانستان نیز در همین چارچوب تدوین شده است، تا از یک سو مسیر انتقال برق ترانزیتی باشد و از سوی دیگر با استفاده از بازار به وجود آمده، میتواند به تأمین برق مورد نیاز شهروندان کشور بپردازد و در صورت تولید برق بیشتر میتوان مازاد بر نیاز داخلی خود را به کشورهای جنوب آسیا صادر نماید.
اکنون که در آستانه قرارداد خط انتقال ۵۰۰ کیلوولت از پلخمری به کابل قرار داریم، نظرات تخنیکی شرکت فیشنر از سوی د برشنا شرکت نادیده گرفته شده است. نکاتی که به باور کارشناسان روند توسعه اقتصاد انرژی را با کندی مواجه میکند و «از نظر علمی و مسایل تخنیکی» قابل توجیه نیست.
در حال حاضر برق خریداری شده از کشورهای شمالی افغانستان توسط یک خط دو مدارۀ ۲۲۰ کیلوولت از مسیر سالنگ به کابل میرسد. زمانی که بررسیها برای اجرای پروژۀ کاسا۱۰۰۰ شروع شد، یک شرکت کانادایی که مسئول تهیۀ طرح آن بود، در گزارشش تأکید کرده بود که امکان گذشتن خط انتقال برق «کاسا ۱۰۰۰» از مسیر سالنگ وجود ندارد و باید راه دیگری برایش جستوجو شود. با این وجود و به اصرار وزارت انرژی و آب و شرکت برشنا، خط کاسا ۱۰۰۰ نیز قبلا از مسیر سالنگ انتخاب شده بود و امسال تصمیم گرفته شد که این خط از کوههای صعب العبور هندوکش و خاواک پنجشیر بگذرد که این تصمیم نیز خالی از مشکلات نخواهد بود.
در اجرای سومین طرح خط انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از پلخمری به کابل که در ماستر پلان از آن به خط برق «توتاپ» یاد شده است، بر خلاف نظر شرکت فشنر، برشنا شرکت اصرار بر انتقال این خط از مسیر سالنگ دارد. در حالی که این شرکت همواره در خلاصۀ ماستر پلان و نیز در کل ماسترپلان برق تأکید کرده است که برای افزایش تولید داخلی برق و نیز مسایل تخنیکی، مسیر خط انتقال «توتاپ» از پلخمری به سمنگان و بامیان تغییر داده شود و از آنجا به چوک ارغندی و سپس به کابل کشیده شود. اما اکنون برشنا شرکت برخلاف نظر تخنیکی شرکت فیشنر قرار است این خط را علاوه بر خط انتقال ۲۲۰ کیلوولت فعلی از مسیر سالنگ بگذراند. در ادامه مهمترین نکات مطرح شده عبارت اند از.
یک. واقعیتها
۱. هم اکنون یک لین انتقال برق از کشورهای آسیای مرکزی به کابل رسیده است (۲۲۰kV AC) که برق مورد نیاز بخشهای شمالی افغانستان و همچنین شهر کابل را تأمین میکند.
۲. دو لین برق دیگر و با بودجه بانک انکشاف آسیایی و بانک جهانی قرار است که باز هم از افغانستان بگذرد و به زودی کار آنها شروع شود.
a. لین برق کاسا-یک هزار ( CASA -۱۰۰۰) که برق اضافه بر مصرف و تولید، کشورهای قرقیزستان و تاجیکستان را از طریق افغانستان به پاکستان انتقال میدهد و قرارداد آن نیز به امضا رسیده است.
b. لین برق سوم ۵۰۰ کیلو ولت ( ( ۵۰۰ kv HVAC – مشهور به لین توتاپ (TUTAP) - که برق کشورهای ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان را به افغانستان منتقل میکند.
۳. شرکت فیشنر (Fichtner) آلمانی ماسترپلان بیست ساله – ۲۰۱۲ تا ۲۰۳۲- برق افغانستان را تهیه نموده است. بر اساس نتایج مطالعات انجام شده، این شرکت معتقد است که به دلایل مهم تخنیکی و اقتصادی بهتر است که لین برق سوم – ۵۰۰ کیلوولت- از دره سالنگ کشیده نشود بلکه از مسیر بامیان عبور نماید.
چنانکه در چکیده راپور ۴۵۱ صفحهای و هم چنین در بخش مربوط به بامیان شرکت فیشنر به این مطلب تصریح کرده است:
«برای انتقال بیشتر برق از مسیر هندوکش پیشنهاد میشود که از مسیر بامیان برای عبور لین انتقال ۵۰۰ کیلوولت استفاده شود. استفاده از مسیر بامیان از مواجهه با فضای تنگ و مشکلات دیگری که در گذرگاه سالنگ وجود دارند جلوگیری میکند، و در عین حال امکان اتصال برق تولید شده از طریق نیروگاههای زغال سنگ که در امتداد مسیر بامیان ایجاد خواهند شد را میسر میسازد و ضمناً فراهم آوری انرژی به کابل و جنوب افغانستان را به واسطه استفاده از یک مسیر جداگانه تضمین میکند.
برای انکشاف در مرحله بعد پروژه تولید برق آبی کنر A و B و افزایش تولید کجکی از طریق پروسه بهینه سازی و همچنین نیروگاههای تولید انرژی از ذغال سنگ برای پروژههای استخراج معادن عینک و حاجیگک در امتداد مسیر بامیان پیشنهاد میشود.
در حال حاضر کابل با کمبود برق مواجه است و دولت تأکید دارد که افزایش فوری ظرفیت انتقال انرژی به سمت کابل و فراتر از آن به سمت جنوب در اولویت بالایی قرار دارد. طوری که یک تحقیق جداگانه در مورد قابلیت انجام تخنیکی این پروژه از مسیر سالنگ نشان میدهد، انتخاب گذرگاه سالنگ برای ساخت لین جدید انتقال برق به کابل ممکن است این فایده را داشته باشد که مقدار ناچیزی در زمان ساخت لین کاهش بوجود آید و به مقدار ناچیزی از هزینههای مربوط کاسته شود. اما از زاویه دیگر، ضررهای قابل توجهای را میبایست مد نظر قرار داد.
الف- شبکه اتصال نیروگاههای ذغال سنگ در امتداد مسیر بامیان و شبکه انتقال برق به منطقه بامیان مستلزم ساخت یک لین دیگر خواهد بود که سرمایه گذاریهای اضافی بسیار بالایی را میطلبد که باید آن را به مجموع سرمایه گذاریها اضافه کرد. براساس پلان مربوط به پروژه CASA-۱۰۰۰، گذرگاه سالنگ مسیر انتقال لین HVDC برای پروژه CASA-۱۰۰۰ نیز خواهد بود، و ساخت یک لین سوم در امتداد گذرگاه سالنگ اگر غیرممکن نباشد بسیار مشکل خواهد بود.
ب- ساخت تمام لینهای انتقال برق به کابل در یک کریدور و مسیر، خطر از دست دادن تمام انرژی برق به منطقه کابل و سایر شهرهای جنوبی در اثر یک واقعه انفرادی را افزایش خواهد داد که نتایج نامطلوب بزرگی اقتصادی و اجتماعی در پی خواهد داشت.
ج- باید متذکر شد که پیشنهاد ما (شرکت فیشنر) برای انتقال جدید انرژی برق از هندوکش مسیر بامیان میباشد و هدف از آن این است که از ضررها و هزینههای اضافی قابل توجهای که ممکن است با انتخاب مسیر سالنگ ایجاد شوند جلوگیری گردد.» (گزارش نهایی شرکت فیشنر، ۲۰۱۳، صفحه ۱۸ و ۱۹ بخش ۸ و صفحات ۱۶۸ و ۱۶۹)
۴. اما شرکت برشنا بر خلاف ماستر پلان برق افغانستان، نظرات تخنیکی شرکت فیشنر صرفاً به خاطر اقتصادی (مصرف و زمان کمتر) و بدون در نظرداشت مشکلات تخنیکی و سایر مسایل اجتماعی مسیر سالنگ را انتخاب و ترجیح داده است.
۵. علاوه بر این در ماستر پلان فعلی انرژی برق، برخی از ولایات مثل ولایات غور، دایکندی و نورستان گنجانده نشده است که این موضوع با «عدالت اجتماعی، انکشاف متوازن و ایجاد یک جامعه مرفه» که در ماده ششم قانون اساسی مطرح شده است، همخوانی نداشته و مورد قبول نیست و میباید در آن تجدید نظر بنیادی شود.
دو. دلایل تخنیکی فشنر برای انتخاب نکردن مسیر سالنگ
این شرکت برای عدم انتخاب مسیر سالنگ شش دلیل ذکر کرده است. (هرچند ممکن است برخی از آنها با جابجایی خط انتقال برق کاسا ۱۰۰۰ از مسیر غیر سالنگ فعلا کمرنگ شده باشد.)
۱. دره سالنگ تنگ است و جای کافی برای سه لین برق وجود ندارد (لین برق کاسا حداقل ۵۰ متر و لین برق توتاپ حداقل ۱۰۰ متر عرض لازم دارد). به همین خاطر لازم است که قسمتی از لین برق از زیر زمین گذشته و پایههای برق فعلی باید جا به جا شوند.
۲. اگر تمام لینها از سالنگ بیاید، خطر قطع برق و از دست دادن برق زیاد میشود. کافی است که یک پایه برق بیافتد تا برق قسمت جنوب هندوکش برای مدت طولانی قطع گردد. خطر برف کوچ و زلزله و یخ زدگی در سالنگ بسیار بالا است. (چنانکه در آخر زمستان سال گذشته (۱۳۹۳) چند پایه برق انتقال برق در سالنگ توسط برف کوچ تخریب گردید و در نتیجه شهر کابل و همچنین شهرکهای صنعتی پایتخت نزدیک به دو ماه با بی برقی و قطع آن مواجه گردید و خسارات سنگین اقتصادی بر مردم و شرکتهای تولیدی وارد شد).
۳. کارهای ساختمانی مربوط به خط انتقال زیاد است. قسمتی از لین باید از زیر زمین عبور کند که خود به خود باعث افزایش هزینه و طولانی شدن زمان میشود.
۴. درنهایت، انتقال سه لین برق از سالنگ، از نظر تخنیکی بسیار سخت و حتا غیر ممکن است.
۵. هم چنین قرار است که دو بند آب در دره سالنگ و غوربند برای انتقال و استفاده در کابل جدید (ده سبز)، ساخته شود، این موضوع سبب اختلال بیشتر در شبکه و مسیر انتقال برق از دره سالنگ خواهد شد.
۶. به لحاظ قابلیت اطمینان شبکهی برق (grid reliability) و همچنین مسایل امنیتی، عبور دادن هر سه لین برق فشار قوی شمال به جنوب افغانستان که از شریانهای اصلی تامین کنندهی انرژی افغانستان و منطقه محسوب میشوند، از یک مسیر صحیح نمیباشد.
سه. دلایل تخنیکی شرکت فشنر برای انتخاب کردن مسیر بامیان
به چند دلیل مسیر بامیان نسبت به مسیر سالنگ برتری دارد هرچند ممکن است مقدار هزینه آن
چند میلیون دالر افزایش یابد. شرکت فیشنر شش دلیل برای ترجیح مسیر بامیان بر سالنگ برشمرده است.
۱. از مشکلات مربوط به دره سالنگ دوری میکنیم.
۲. استفاده از کارخانه تولید برق از ذغال سنگ درهصوف و اشپشته بامیان در آینده نه چندان دور.
a. این دو معدن ذغال سنگ، جزئی ازپکیج معدنهای آهن حاجیگگ و مس عینک میباشد. بنابراین انتقال برق از بامیان سبب تسریع در بهره برداری از این دو معدن میگردد.
b. اگر بخواهیم بعداً یک لین جداگانه از کابل به این دو معدن ذغال سنگ و معدن آهن حاجیگگ و مس عینک کشیده شود، هزینه اش بسیار زیاد شده و افغانستان باید از بودجه ملی خود و یا شرکتهای سرمایهگذار در دو معدن آهن حاجیگگ و مس عینک سرمایه گذاری نماید که سبب میشود، دولت این معدنها را با قیمت پایین تری به شرکتهای خارجی واگذار نماید.
۳. بخش اعظم برق تولیدی در داخل افغانستان از طریق بندهای برق آبی (Hydropower) تولید میشود و چون این نوع تولید برق در فصل زمستان کاهش مییابد، ما شاهد کمبود برق در زمستان هستیم. راه حل این مشکل ورود هر چه عاجلتر برق تولیدی از منابع حرارتی (گاز و زغال سنگ) به شبکهی برق افغانستان میباشد.
۴. معدن آهن حاجیگگ و مس عینک لوگر بهطور مستقیم به شبکه برق سراسری وصل میگردد که سبب تسریع در استخراج مواد معدنی این دو معدن بزرگ افغانستان میگردد.
۵. ضریب خطر و ریسک قطع برق برای کابل و ولایات که از این طریق برق آنها تأمین میگردد، کاهش مییابد.
۶. مطابق اهداف تعیین شده در پلان استراتژیک انکشافی دولت افغانستان (ANDS) و ماستر پلان برق افغانستان (APSMP)، بخشهای بیشتری از افغانستان به شبکه سراسری برق وصل میگردد.
چهار. مسیر بامیان و ایجاد فرصتها
۱) با توجه به انتقال لین برق از مسیر بامیان دو معدن بزرگ زغالسنگ دره صوف، بامیان و معدن آهن حاجیگگ در مسیر قرار گرفته و زمینه برای استخراج آن فراهم میگردد. در حال حاضر امتیاز تولید برق از معادن زغال سنگ درهصوف و بامیان به عنوان ضمیمههای قراردادهای استخراج معادن آهن حاجیگگ و مس عینک لوگر که از بزرگترین معادن کشور میباشند، به شرکتهای برندهی این قراردادها واگذار شده است. اما به دلیل نبودن زیر ساختهای موجود در معادن زغال سنگ و سایر مشکلات، این شرکتها خواهان اصلاح قراردادها شدهاند. نبود امکانات انتقال برق در این مسیر از علل اصلی تاخیر در اجرای این پروژههای بزرگ ملی است. برای اجرایی شدن این پروژههای ملی، نیاز است که در کوتاهترین زمان ممکن، لین انتقال برق در این مسیر ساخته شود. بر اساس مطالعات انجام شده توسط شرکت فشنر، عبور خط انتقال توتاپ از مسیر بامیان بهترین فرصت برای رفع این نیازمندی میباشد.
۲) پروژه خط ۵۰۰ کیلوولت یک پروژه ملی است که از ولایات مختلف افغانستان عبور نموده و هدف آن تأمین برق ولایات مختلف است نه یک پروژه صرفاً تجاری. اگر تنها نگاه اقتصادی و تجاری، معیار انتخاب این خط انتقال بود نزدیکترین راه از بندر آقینه به سمت کابل و مناطق جنوبی، ولایت سرپل، بامیان و کابل بود نه مسیر طولانی، جوزجان، بلخ، سمنگان، بغلان و کابل. از سوی دیگر با عبور شاهراه انرژی توتاپ از این مسیر، براساس مطالعات شرکتهای سی ان سی و فشنر، خود بخود زمینه تولید و فروش برق برای شرکتهای بزرگ وکوچک سکتور خصوصی افغانستان فراهم میگردد.
۳) آنچه از مطالعات اسناد "شرکت برشنا" و استدلال مسئولان این شرکت، به دست میآید، عمده دلیل اظهار شده مسایل اقتصادی و تفاوت هزینه دو مسیر میباشد و دلایل تخنیکی نادیده گرفته شده است. اما به نظر میرسد که دلیل دیگری نیز در میان باشد که شرکت برشنا این قدر اصرار بر کشیدن حداقل دو لین انتقال برق از مسیر پرریسک مثل سالنگ اصرار دارد. علاوه بر این در انتخاب مسیر سالنگ برای دو لین انتقال برق (۲۲۰ کیلوولت فعلی و ۵۰۰ کیلوولت برق وارداتی از ترکمنستان و همچنین کاسا ۱۰۰۰ از مسیر خاواک پنچشیر) از شمال به مرکز و جنوب کشور توازن انکشاف و عدالت اجتماعی و وصل شدن ولایات مرکزی به لین انتقال برق سرتاسری نادیده گرفته شده است که امید است رییس جمهور محترم توجه جدی به این موضوع حیاتی بنماید.
پنج. ارزیابی اقتصادی
۱. با توجه به این که بر اساس پیشنهاد شرکت فیشنر، ساب استیشن کابل از چمتله به ارغندی انتقال یافته است (به پیشنهاد ماستر پلان تهیه شده توسط این شرکت) مسیر انتقال از بامیان نسبت به دره سالنگ، ۸۸ حداکثر کیلومتر طولانی تر میگردد. البته اگر فاصله سب استیشن چملته تا ارغندی که در حدود ۲۵ کیلومتر است، کم شود، تفاوت دو مسیر در حدود ۶۳ کیلومتر خواهد شد.
۲. هزینه انتقال برق از مسیر بامیان با در نظر داشت تغییرات به وجود آمده در محل انتهایی لین (ارغندی به جای چمتله) ، با هزینهی انتقال برق از مسیر سالنگ تفاوت ناچیزی دارد.
۳. علاوه با انتخاب مسیر پل خمری- بامیان- ارغندی برای لین توتاپ، فاصله لینهای کابل- قندهار و کابل- لوگر (مس عینک) هرکدام ۳۰ کیلومتر کوتاه تر میشود.
۴. هزینه انتقال لین برق توتاپ را بانک انکشاف آسیایی به صورت گرنت (کمک بلاعوض) میپردازد.
۵. با اتصال استیشنهای برق حرارتی درهصوف و بامیان و همچنین دو معدن آهن حاجیگگ و مس عینک به شبکه برق سراسری، توسعه و انکشاف اقتصادی افغانستان سرعت بیشتری خواهد گرفت.
۶. ساخت سرک درهشکاری از پلخمری به بامیان برخی از مشکلات ترانسپورتی و حمل و نقل لوازم خط انتقال برق را به خوبی مرتفع مینماید و صعبالعبور بودن مسیر پلخمری به بامیان و از بامیان به کابل به مراتب کمتر از مسیر سالنک خواهد بود.
۷. بر بنیاد معلومات ماستر پلان وزارت انرژی و آب که برای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰م در نظر گرفته شده است، تفاوت هزینه مسیرهای بامیان و سالنگ خیلی معنادار نیست.
نام پروژه طول به کیلومتر هزینه به دالر
لین انتقال S.C- ۵۰۰ KV ارغندی الی پلخمری از مسیر سالنگ ۲۹۶.۳ ۱۱۲،۹۵۴،۰۰۰
لین انتقال S.C- ۵۰۰ KV پلخمری الی بامیان ۱۸۰ ۶۸،۴۰۰،۰۰۰
لین انتقال S.C- ۵۰۰ KV بامیان الی ارغندی ۱۳۷ ۵۲،۰۶۰،۰۰۰
مجموع طول و هزینه مسیر پلخمری الی بامیان و بامیان الی ارغندی ۳۱۷ ۱۲۰.۴۶۰.۰۰۰
تفاوت هزینه و طول این دو مسیر طبق برآورد ۲۰.۷ ۷.۵۰۶.۰۰۰
هرچند مسئولان برشنا شرکت تفاوت هزینه مسیر بامیان و سالنگ را بین ۲۴ تا ۳۴ میلیون دالر بیشتر برآورده کرده است، بر فرض که این مقدار هزینه هم بیشتر داشته باشد، باتوجه به مزایای تخنیکی و دوری از ریسک قطعی برق به طور همزمان و تحقق عدالت اجتماعی هزینه زیادی نمیباشد و باید این شرکت مسایل فوق را مدنظر بگیرد.
شش. نتیجهگیری
با توجه به توضیحات فوق، اسناد سروی تخنیکی موجود از طرف شرکت فیشنر و عنایت ویژه دولت وحدت ملی به پروژههای زیر بنایی و ملی، پروژه فعلی شرکت برشنا در مورد انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از دشت الوان پلخمری به کابل از مسیر سالنگ، از نگاه تخنیکی و اقتصادی توجیه معقول ندارد و در مغایرت با منافع ملی، انکشاف متوازن، عدالت اجتماعی و سایر ارزش های مندرج قانون اساسی افغانستان بوده و مورد تأیید ما نمی باشد و مردم مناطق مرکزی نیز بارها مخالفت خود را با آن ابراز داشته و خواستههای معقول خود را با حکومت شریک ساختهاند و اکنون میبایست وزارت محترم انرژی و آب و شرکت محترم برشنا در ماستر پلان خود تجدید نظر نمایند (زیرا همانگونه که اشاره شد، برخی از ولایات در این ماستر پلان گنجانده نشدهاند) و لین سوم انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از پلخمری به کابل از مسیر بامیان را اجرایی سازد تا از تمرکز خطوط متعدد انتقال برق در یک مسیر پر حادثهای مثل سالنگ جلوگیری گردد.
سرور دانش
معاون دوم رئیس جمهوری اسلامی افغانستان
به گزارش خبرگزاری آوا، در حالی که هزاران تن از باشندگان ولایت بامیان، صبح امروز (شنبه) در اعتراض به تغییر مسیر انتقال برق ترکمنستان به پاکستان با عبور از افغانستان "توتاپ" دست به اعتراض و راهپیمایی زدند اما از دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری خبر می رسد که آقای سرور دانش طی نامه ای به شرکت برشنا خواستار رسیدگی فنی به انتقال برق توتاپ شده و گفته که در این راستا باید خواسته های مردم مناطق مرکزی نیز مورد توجه قرار گیرد.
دفتر معاونت دوم رئیس جمهور گفته پس از ارسال نامه، قدرت الله دلاوری، رییس شرکت برشنا، با حضور در دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری، وعده سپرد که موضوع را بر اساس جدیدترین معلومات پیگیری کرده و دوباره به اطلاع مقام معاونت ریاست جمهوری خواهد رساند.
متن نامه معاون دوم رئیس جمهور به شرکت برشنا
به ریاست محترم شرکت برشنا!موضوع: مسیرلین انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از دشت الوان پلخمری به کابل
نکاتی در مورد پروژه لین انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از دشت الوان پلخمری به کابل مطرح است که باید وزارت محترم انرژی و آب و شرکت برشنا مورد توجه قرار دهند و با این پروژه به صورت تخنیکی برخورد نموده و خواستهها و نیازمندیهای همه مردم و مناطق کشور مخصوصا مناطق مرکزی را که به صورت مکرر در زمینه تأمین انرژی برق از حکومت خواستار عدالت در زمینه شده اند، نیز مورد توجه قرار دهند.
برای اینکه این خواسته همراه با پشتوانه و استدلال تخنیکی و اقتصادی و از همه مهمتر تحقق عدالت اجتماعی و شکست حصر طبیعی مناطق هزارهجات ـ که جزو شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور محترم بوده و اکنون نیز بخشی از پالیسی حکومت را تشکیل میدهد ـ باشد، خلاصه سروی شرکت فیخنر (Fichtner) جرمنی که در سال ۲۰۱۳م در راستای تهیه و تدوین ماستر پلان برق ۲۰ ساله افغانستان انجام داده بود و گزارش نهایی آن در اختیار بانک انکشاف آسیایی و وزارت انرژی و آب قرار گرفته بود، جلب مینماییم.
پیش درآمد
توسعۀ شبکۀ برق در افغانستان یکی از پروژههای زیربنایی اقتصادی در افغانستان است که ماسترپلان ۲۰ سالۀ آن در دورۀ حکومت پیشین (در ابتدای سال ۲۰۱۳ میلادی) نهایی شد. از سوی دیگر افغانستان از نظر موقعیت جغرافیای برای انتقال برق از شمال به جنوب آسیا نیز مساعد تشخیص داده شده است. به همین دلیل طرح انکشاف شبکۀ برق افغانستان نیز در همین چارچوب تدوین شده است، تا از یک سو مسیر انتقال برق ترانزیتی باشد و از سوی دیگر با استفاده از بازار به وجود آمده، میتواند به تأمین برق مورد نیاز شهروندان کشور بپردازد و در صورت تولید برق بیشتر میتوان مازاد بر نیاز داخلی خود را به کشورهای جنوب آسیا صادر نماید.
اکنون که در آستانه قرارداد خط انتقال ۵۰۰ کیلوولت از پلخمری به کابل قرار داریم، نظرات تخنیکی شرکت فیشنر از سوی د برشنا شرکت نادیده گرفته شده است. نکاتی که به باور کارشناسان روند توسعه اقتصاد انرژی را با کندی مواجه میکند و «از نظر علمی و مسایل تخنیکی» قابل توجیه نیست.
در حال حاضر برق خریداری شده از کشورهای شمالی افغانستان توسط یک خط دو مدارۀ ۲۲۰ کیلوولت از مسیر سالنگ به کابل میرسد. زمانی که بررسیها برای اجرای پروژۀ کاسا۱۰۰۰ شروع شد، یک شرکت کانادایی که مسئول تهیۀ طرح آن بود، در گزارشش تأکید کرده بود که امکان گذشتن خط انتقال برق «کاسا ۱۰۰۰» از مسیر سالنگ وجود ندارد و باید راه دیگری برایش جستوجو شود. با این وجود و به اصرار وزارت انرژی و آب و شرکت برشنا، خط کاسا ۱۰۰۰ نیز قبلا از مسیر سالنگ انتخاب شده بود و امسال تصمیم گرفته شد که این خط از کوههای صعب العبور هندوکش و خاواک پنجشیر بگذرد که این تصمیم نیز خالی از مشکلات نخواهد بود.
در اجرای سومین طرح خط انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از پلخمری به کابل که در ماستر پلان از آن به خط برق «توتاپ» یاد شده است، بر خلاف نظر شرکت فشنر، برشنا شرکت اصرار بر انتقال این خط از مسیر سالنگ دارد. در حالی که این شرکت همواره در خلاصۀ ماستر پلان و نیز در کل ماسترپلان برق تأکید کرده است که برای افزایش تولید داخلی برق و نیز مسایل تخنیکی، مسیر خط انتقال «توتاپ» از پلخمری به سمنگان و بامیان تغییر داده شود و از آنجا به چوک ارغندی و سپس به کابل کشیده شود. اما اکنون برشنا شرکت برخلاف نظر تخنیکی شرکت فیشنر قرار است این خط را علاوه بر خط انتقال ۲۲۰ کیلوولت فعلی از مسیر سالنگ بگذراند. در ادامه مهمترین نکات مطرح شده عبارت اند از.
یک. واقعیتها
۱. هم اکنون یک لین انتقال برق از کشورهای آسیای مرکزی به کابل رسیده است (۲۲۰kV AC) که برق مورد نیاز بخشهای شمالی افغانستان و همچنین شهر کابل را تأمین میکند.
۲. دو لین برق دیگر و با بودجه بانک انکشاف آسیایی و بانک جهانی قرار است که باز هم از افغانستان بگذرد و به زودی کار آنها شروع شود.
a. لین برق کاسا-یک هزار ( CASA -۱۰۰۰) که برق اضافه بر مصرف و تولید، کشورهای قرقیزستان و تاجیکستان را از طریق افغانستان به پاکستان انتقال میدهد و قرارداد آن نیز به امضا رسیده است.
b. لین برق سوم ۵۰۰ کیلو ولت ( ( ۵۰۰ kv HVAC – مشهور به لین توتاپ (TUTAP) - که برق کشورهای ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان را به افغانستان منتقل میکند.
۳. شرکت فیشنر (Fichtner) آلمانی ماسترپلان بیست ساله – ۲۰۱۲ تا ۲۰۳۲- برق افغانستان را تهیه نموده است. بر اساس نتایج مطالعات انجام شده، این شرکت معتقد است که به دلایل مهم تخنیکی و اقتصادی بهتر است که لین برق سوم – ۵۰۰ کیلوولت- از دره سالنگ کشیده نشود بلکه از مسیر بامیان عبور نماید.
چنانکه در چکیده راپور ۴۵۱ صفحهای و هم چنین در بخش مربوط به بامیان شرکت فیشنر به این مطلب تصریح کرده است:
«برای انتقال بیشتر برق از مسیر هندوکش پیشنهاد میشود که از مسیر بامیان برای عبور لین انتقال ۵۰۰ کیلوولت استفاده شود. استفاده از مسیر بامیان از مواجهه با فضای تنگ و مشکلات دیگری که در گذرگاه سالنگ وجود دارند جلوگیری میکند، و در عین حال امکان اتصال برق تولید شده از طریق نیروگاههای زغال سنگ که در امتداد مسیر بامیان ایجاد خواهند شد را میسر میسازد و ضمناً فراهم آوری انرژی به کابل و جنوب افغانستان را به واسطه استفاده از یک مسیر جداگانه تضمین میکند.
برای انکشاف در مرحله بعد پروژه تولید برق آبی کنر A و B و افزایش تولید کجکی از طریق پروسه بهینه سازی و همچنین نیروگاههای تولید انرژی از ذغال سنگ برای پروژههای استخراج معادن عینک و حاجیگک در امتداد مسیر بامیان پیشنهاد میشود.
در حال حاضر کابل با کمبود برق مواجه است و دولت تأکید دارد که افزایش فوری ظرفیت انتقال انرژی به سمت کابل و فراتر از آن به سمت جنوب در اولویت بالایی قرار دارد. طوری که یک تحقیق جداگانه در مورد قابلیت انجام تخنیکی این پروژه از مسیر سالنگ نشان میدهد، انتخاب گذرگاه سالنگ برای ساخت لین جدید انتقال برق به کابل ممکن است این فایده را داشته باشد که مقدار ناچیزی در زمان ساخت لین کاهش بوجود آید و به مقدار ناچیزی از هزینههای مربوط کاسته شود. اما از زاویه دیگر، ضررهای قابل توجهای را میبایست مد نظر قرار داد.
الف- شبکه اتصال نیروگاههای ذغال سنگ در امتداد مسیر بامیان و شبکه انتقال برق به منطقه بامیان مستلزم ساخت یک لین دیگر خواهد بود که سرمایه گذاریهای اضافی بسیار بالایی را میطلبد که باید آن را به مجموع سرمایه گذاریها اضافه کرد. براساس پلان مربوط به پروژه CASA-۱۰۰۰، گذرگاه سالنگ مسیر انتقال لین HVDC برای پروژه CASA-۱۰۰۰ نیز خواهد بود، و ساخت یک لین سوم در امتداد گذرگاه سالنگ اگر غیرممکن نباشد بسیار مشکل خواهد بود.
ب- ساخت تمام لینهای انتقال برق به کابل در یک کریدور و مسیر، خطر از دست دادن تمام انرژی برق به منطقه کابل و سایر شهرهای جنوبی در اثر یک واقعه انفرادی را افزایش خواهد داد که نتایج نامطلوب بزرگی اقتصادی و اجتماعی در پی خواهد داشت.
ج- باید متذکر شد که پیشنهاد ما (شرکت فیشنر) برای انتقال جدید انرژی برق از هندوکش مسیر بامیان میباشد و هدف از آن این است که از ضررها و هزینههای اضافی قابل توجهای که ممکن است با انتخاب مسیر سالنگ ایجاد شوند جلوگیری گردد.» (گزارش نهایی شرکت فیشنر، ۲۰۱۳، صفحه ۱۸ و ۱۹ بخش ۸ و صفحات ۱۶۸ و ۱۶۹)
۴. اما شرکت برشنا بر خلاف ماستر پلان برق افغانستان، نظرات تخنیکی شرکت فیشنر صرفاً به خاطر اقتصادی (مصرف و زمان کمتر) و بدون در نظرداشت مشکلات تخنیکی و سایر مسایل اجتماعی مسیر سالنگ را انتخاب و ترجیح داده است.
۵. علاوه بر این در ماستر پلان فعلی انرژی برق، برخی از ولایات مثل ولایات غور، دایکندی و نورستان گنجانده نشده است که این موضوع با «عدالت اجتماعی، انکشاف متوازن و ایجاد یک جامعه مرفه» که در ماده ششم قانون اساسی مطرح شده است، همخوانی نداشته و مورد قبول نیست و میباید در آن تجدید نظر بنیادی شود.
دو. دلایل تخنیکی فشنر برای انتخاب نکردن مسیر سالنگ
این شرکت برای عدم انتخاب مسیر سالنگ شش دلیل ذکر کرده است. (هرچند ممکن است برخی از آنها با جابجایی خط انتقال برق کاسا ۱۰۰۰ از مسیر غیر سالنگ فعلا کمرنگ شده باشد.)
۱. دره سالنگ تنگ است و جای کافی برای سه لین برق وجود ندارد (لین برق کاسا حداقل ۵۰ متر و لین برق توتاپ حداقل ۱۰۰ متر عرض لازم دارد). به همین خاطر لازم است که قسمتی از لین برق از زیر زمین گذشته و پایههای برق فعلی باید جا به جا شوند.
۲. اگر تمام لینها از سالنگ بیاید، خطر قطع برق و از دست دادن برق زیاد میشود. کافی است که یک پایه برق بیافتد تا برق قسمت جنوب هندوکش برای مدت طولانی قطع گردد. خطر برف کوچ و زلزله و یخ زدگی در سالنگ بسیار بالا است. (چنانکه در آخر زمستان سال گذشته (۱۳۹۳) چند پایه برق انتقال برق در سالنگ توسط برف کوچ تخریب گردید و در نتیجه شهر کابل و همچنین شهرکهای صنعتی پایتخت نزدیک به دو ماه با بی برقی و قطع آن مواجه گردید و خسارات سنگین اقتصادی بر مردم و شرکتهای تولیدی وارد شد).
۳. کارهای ساختمانی مربوط به خط انتقال زیاد است. قسمتی از لین باید از زیر زمین عبور کند که خود به خود باعث افزایش هزینه و طولانی شدن زمان میشود.
۴. درنهایت، انتقال سه لین برق از سالنگ، از نظر تخنیکی بسیار سخت و حتا غیر ممکن است.
۵. هم چنین قرار است که دو بند آب در دره سالنگ و غوربند برای انتقال و استفاده در کابل جدید (ده سبز)، ساخته شود، این موضوع سبب اختلال بیشتر در شبکه و مسیر انتقال برق از دره سالنگ خواهد شد.
۶. به لحاظ قابلیت اطمینان شبکهی برق (grid reliability) و همچنین مسایل امنیتی، عبور دادن هر سه لین برق فشار قوی شمال به جنوب افغانستان که از شریانهای اصلی تامین کنندهی انرژی افغانستان و منطقه محسوب میشوند، از یک مسیر صحیح نمیباشد.
سه. دلایل تخنیکی شرکت فشنر برای انتخاب کردن مسیر بامیان
به چند دلیل مسیر بامیان نسبت به مسیر سالنگ برتری دارد هرچند ممکن است مقدار هزینه آن
چند میلیون دالر افزایش یابد. شرکت فیشنر شش دلیل برای ترجیح مسیر بامیان بر سالنگ برشمرده است.
۱. از مشکلات مربوط به دره سالنگ دوری میکنیم.
۲. استفاده از کارخانه تولید برق از ذغال سنگ درهصوف و اشپشته بامیان در آینده نه چندان دور.
a. این دو معدن ذغال سنگ، جزئی ازپکیج معدنهای آهن حاجیگگ و مس عینک میباشد. بنابراین انتقال برق از بامیان سبب تسریع در بهره برداری از این دو معدن میگردد.
b. اگر بخواهیم بعداً یک لین جداگانه از کابل به این دو معدن ذغال سنگ و معدن آهن حاجیگگ و مس عینک کشیده شود، هزینه اش بسیار زیاد شده و افغانستان باید از بودجه ملی خود و یا شرکتهای سرمایهگذار در دو معدن آهن حاجیگگ و مس عینک سرمایه گذاری نماید که سبب میشود، دولت این معدنها را با قیمت پایین تری به شرکتهای خارجی واگذار نماید.
۳. بخش اعظم برق تولیدی در داخل افغانستان از طریق بندهای برق آبی (Hydropower) تولید میشود و چون این نوع تولید برق در فصل زمستان کاهش مییابد، ما شاهد کمبود برق در زمستان هستیم. راه حل این مشکل ورود هر چه عاجلتر برق تولیدی از منابع حرارتی (گاز و زغال سنگ) به شبکهی برق افغانستان میباشد.
۴. معدن آهن حاجیگگ و مس عینک لوگر بهطور مستقیم به شبکه برق سراسری وصل میگردد که سبب تسریع در استخراج مواد معدنی این دو معدن بزرگ افغانستان میگردد.
۵. ضریب خطر و ریسک قطع برق برای کابل و ولایات که از این طریق برق آنها تأمین میگردد، کاهش مییابد.
۶. مطابق اهداف تعیین شده در پلان استراتژیک انکشافی دولت افغانستان (ANDS) و ماستر پلان برق افغانستان (APSMP)، بخشهای بیشتری از افغانستان به شبکه سراسری برق وصل میگردد.
چهار. مسیر بامیان و ایجاد فرصتها
۱) با توجه به انتقال لین برق از مسیر بامیان دو معدن بزرگ زغالسنگ دره صوف، بامیان و معدن آهن حاجیگگ در مسیر قرار گرفته و زمینه برای استخراج آن فراهم میگردد. در حال حاضر امتیاز تولید برق از معادن زغال سنگ درهصوف و بامیان به عنوان ضمیمههای قراردادهای استخراج معادن آهن حاجیگگ و مس عینک لوگر که از بزرگترین معادن کشور میباشند، به شرکتهای برندهی این قراردادها واگذار شده است. اما به دلیل نبودن زیر ساختهای موجود در معادن زغال سنگ و سایر مشکلات، این شرکتها خواهان اصلاح قراردادها شدهاند. نبود امکانات انتقال برق در این مسیر از علل اصلی تاخیر در اجرای این پروژههای بزرگ ملی است. برای اجرایی شدن این پروژههای ملی، نیاز است که در کوتاهترین زمان ممکن، لین انتقال برق در این مسیر ساخته شود. بر اساس مطالعات انجام شده توسط شرکت فشنر، عبور خط انتقال توتاپ از مسیر بامیان بهترین فرصت برای رفع این نیازمندی میباشد.
۲) پروژه خط ۵۰۰ کیلوولت یک پروژه ملی است که از ولایات مختلف افغانستان عبور نموده و هدف آن تأمین برق ولایات مختلف است نه یک پروژه صرفاً تجاری. اگر تنها نگاه اقتصادی و تجاری، معیار انتخاب این خط انتقال بود نزدیکترین راه از بندر آقینه به سمت کابل و مناطق جنوبی، ولایت سرپل، بامیان و کابل بود نه مسیر طولانی، جوزجان، بلخ، سمنگان، بغلان و کابل. از سوی دیگر با عبور شاهراه انرژی توتاپ از این مسیر، براساس مطالعات شرکتهای سی ان سی و فشنر، خود بخود زمینه تولید و فروش برق برای شرکتهای بزرگ وکوچک سکتور خصوصی افغانستان فراهم میگردد.
۳) آنچه از مطالعات اسناد "شرکت برشنا" و استدلال مسئولان این شرکت، به دست میآید، عمده دلیل اظهار شده مسایل اقتصادی و تفاوت هزینه دو مسیر میباشد و دلایل تخنیکی نادیده گرفته شده است. اما به نظر میرسد که دلیل دیگری نیز در میان باشد که شرکت برشنا این قدر اصرار بر کشیدن حداقل دو لین انتقال برق از مسیر پرریسک مثل سالنگ اصرار دارد. علاوه بر این در انتخاب مسیر سالنگ برای دو لین انتقال برق (۲۲۰ کیلوولت فعلی و ۵۰۰ کیلوولت برق وارداتی از ترکمنستان و همچنین کاسا ۱۰۰۰ از مسیر خاواک پنچشیر) از شمال به مرکز و جنوب کشور توازن انکشاف و عدالت اجتماعی و وصل شدن ولایات مرکزی به لین انتقال برق سرتاسری نادیده گرفته شده است که امید است رییس جمهور محترم توجه جدی به این موضوع حیاتی بنماید.
پنج. ارزیابی اقتصادی
۱. با توجه به این که بر اساس پیشنهاد شرکت فیشنر، ساب استیشن کابل از چمتله به ارغندی انتقال یافته است (به پیشنهاد ماستر پلان تهیه شده توسط این شرکت) مسیر انتقال از بامیان نسبت به دره سالنگ، ۸۸ حداکثر کیلومتر طولانی تر میگردد. البته اگر فاصله سب استیشن چملته تا ارغندی که در حدود ۲۵ کیلومتر است، کم شود، تفاوت دو مسیر در حدود ۶۳ کیلومتر خواهد شد.
۲. هزینه انتقال برق از مسیر بامیان با در نظر داشت تغییرات به وجود آمده در محل انتهایی لین (ارغندی به جای چمتله) ، با هزینهی انتقال برق از مسیر سالنگ تفاوت ناچیزی دارد.
۳. علاوه با انتخاب مسیر پل خمری- بامیان- ارغندی برای لین توتاپ، فاصله لینهای کابل- قندهار و کابل- لوگر (مس عینک) هرکدام ۳۰ کیلومتر کوتاه تر میشود.
۴. هزینه انتقال لین برق توتاپ را بانک انکشاف آسیایی به صورت گرنت (کمک بلاعوض) میپردازد.
۵. با اتصال استیشنهای برق حرارتی درهصوف و بامیان و همچنین دو معدن آهن حاجیگگ و مس عینک به شبکه برق سراسری، توسعه و انکشاف اقتصادی افغانستان سرعت بیشتری خواهد گرفت.
۶. ساخت سرک درهشکاری از پلخمری به بامیان برخی از مشکلات ترانسپورتی و حمل و نقل لوازم خط انتقال برق را به خوبی مرتفع مینماید و صعبالعبور بودن مسیر پلخمری به بامیان و از بامیان به کابل به مراتب کمتر از مسیر سالنک خواهد بود.
۷. بر بنیاد معلومات ماستر پلان وزارت انرژی و آب که برای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰م در نظر گرفته شده است، تفاوت هزینه مسیرهای بامیان و سالنگ خیلی معنادار نیست.
نام پروژه طول به کیلومتر هزینه به دالر
لین انتقال S.C- ۵۰۰ KV ارغندی الی پلخمری از مسیر سالنگ ۲۹۶.۳ ۱۱۲،۹۵۴،۰۰۰
لین انتقال S.C- ۵۰۰ KV پلخمری الی بامیان ۱۸۰ ۶۸،۴۰۰،۰۰۰
لین انتقال S.C- ۵۰۰ KV بامیان الی ارغندی ۱۳۷ ۵۲،۰۶۰،۰۰۰
مجموع طول و هزینه مسیر پلخمری الی بامیان و بامیان الی ارغندی ۳۱۷ ۱۲۰.۴۶۰.۰۰۰
تفاوت هزینه و طول این دو مسیر طبق برآورد ۲۰.۷ ۷.۵۰۶.۰۰۰
هرچند مسئولان برشنا شرکت تفاوت هزینه مسیر بامیان و سالنگ را بین ۲۴ تا ۳۴ میلیون دالر بیشتر برآورده کرده است، بر فرض که این مقدار هزینه هم بیشتر داشته باشد، باتوجه به مزایای تخنیکی و دوری از ریسک قطعی برق به طور همزمان و تحقق عدالت اجتماعی هزینه زیادی نمیباشد و باید این شرکت مسایل فوق را مدنظر بگیرد.
شش. نتیجهگیری
با توجه به توضیحات فوق، اسناد سروی تخنیکی موجود از طرف شرکت فیشنر و عنایت ویژه دولت وحدت ملی به پروژههای زیر بنایی و ملی، پروژه فعلی شرکت برشنا در مورد انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از دشت الوان پلخمری به کابل از مسیر سالنگ، از نگاه تخنیکی و اقتصادی توجیه معقول ندارد و در مغایرت با منافع ملی، انکشاف متوازن، عدالت اجتماعی و سایر ارزش های مندرج قانون اساسی افغانستان بوده و مورد تأیید ما نمی باشد و مردم مناطق مرکزی نیز بارها مخالفت خود را با آن ابراز داشته و خواستههای معقول خود را با حکومت شریک ساختهاند و اکنون میبایست وزارت محترم انرژی و آب و شرکت محترم برشنا در ماستر پلان خود تجدید نظر نمایند (زیرا همانگونه که اشاره شد، برخی از ولایات در این ماستر پلان گنجانده نشدهاند) و لین سوم انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت از پلخمری به کابل از مسیر بامیان را اجرایی سازد تا از تمرکز خطوط متعدد انتقال برق در یک مسیر پر حادثهای مثل سالنگ جلوگیری گردد.
سرور دانش
معاون دوم رئیس جمهوری اسلامی افغانستان