حاجی ظاهر قدیر؛ معاون اول مجلس نمایندگان میگوید: باراک اوباما؛ رئیس جمهور امریکا در مشکلات امنیتی افغانستان مستقیماً دست دارد.
به گزارش خبرگزاری آوا، وی همچنین مدعی شد که اظهارات رحمان ملک؛ وزیر خارجه سابق پاکستان مبنی بر اینکه داعش در گجرات پاکستان هستهگذاری شده و همچنین سخنان اخیر عمران خان؛ رئیس یکی از احزاب پرنفوذ پاکستان در مورد معالجه سران طالبان در شفاخانههای پاکستان از مسایلی است که ]نشان می دهد[ افغانستان شکار یک پروژه شده است.
حاجی قدیر همچنین تاکید کرد که اگر حکومت برای تامین امنیت نیاز به کمک دارد خوب است که درخواست کند و او حاضر است تا آخرین رمق برای دفاع از منافع کشور، همکاری کند.
این عضو مجلس نمایندگان افزود کسانی که برای منافع شخصی شان به نفع نظام و ملت افغانستان کار نمی کنند و بر علیه آن هستند، بدانند که با این روش، دستاوردها بر باد رفته و حتی خود آنها نیز مجالی برای سخن گفتن نخواهند یافت.
آنچه از سوی این عضو مجلس نمایندگان مطرح می شود به باور عموم آگاهان مسایل سیاسی و امنیتی، ادعاهای بزرگی هستند که صرف طرح آنها در محافل عمومی و در برابر دوربین های رسانه ای، تهور و شجاعت شگفتی می طلبد.
آقای قدیر چه می گوید و چه چیزی به او این قدرت و شجاعت را بخشیده است؟
پاسخ به این سؤال به باور کارشناسان، ساده نیست. آقای قدیر پس از آن، زبان به انتقادهای تند و گزنده از مقام های امنیتی رده اول حکومت وحدت ملی و اینک رییس جمهوری امریکا و مقام های پاکستان گشود که دست کم سه ماه، بر علیه نیروهای تروریستی داعش در ننگرهار جنگید و گروهی از شبه نظامیان وفادار به خود را رهبری کرد.
او در پی این مبارزه مسلحانه عملی، مانند یک سرباز درد دیده و زخمی در پارلمان حضور یافت و از تریبون رسمی مجلس، مقام های ارشد امنیتی از جمله حنیف اتمر؛ مشاور امنیت ملی رییس جمهور را متهم به دست داشتن در حمایت از داعش کرد.
این بار او ادعای بزرگتری را مطرح کرد و آن رهبری جریان ناامنی ها در افغانستان از سوی باراک اوباما؛ رییس جمهوری امریکا است.
هیچیک از این ادعاها، موضوعات کوچکی نیست که به آسانی بتوان از آنها چشم پوشی کرد.
در این میان، نه اقدامات حکومت مبنی بر تشکیل هیات حقیقت یاب و نه واکنش های بعضا مخالفت جویانه همکاران آقای قدیر در مجلس، هیچکدام مانع از طرح این ادعاهای بزرگ و تکان دهنده از سوی نایب رییس مجلس نمایندگان نشده است.
این به باور آگاهان، نشانگر آن است که آقای قدیر، قدرتی فراتر از آنچه در ظاهر به نظر می رسد دارد.
آنچه در این میان، مشخص نیست، انگیزه و دلیل برخورد انفعالی حکومت در قبال ادعاهای بزرگ و تکان دهنده ای است که از سوی ظاهر قدیر مطرح می شود.
هریک از این ادعاها مستقیما با موضوعات امنیت و حاکمیت ملی کشور، ربط و نسبت دارند. اینکه گفته می شود سران و رهبران داعش به سفارتخانه های خارجی و دستگاه های امنیتی در کابل، رفت و آمد دارند، اینکه ادعا می شود حنیف اتمر و برخی دیگر از مسؤولان امنیتی، حامیان داعش در کابل هستند، اینکه باراک اوباما؛ رییس جمهوری امریکا به رهبری مستقیم جریان ناامنی ها در افغانستان، متهم می شود، اینکه آقای قدیر مدعی می شود «تحریک لشکر اسلام» گروهی تروریستی است که از سوی دولت افغانستان بر علیه پاکستان بسیج شده و اینک اکثر اعضای این گروه به داعش پیوسته و علیه افغانستان می جنگند و اینکه ادعا می شود داعش و طالبان، پروژه های پاکستانی بر علیه افغانستان هستند و...
این ادعاها به اندازه ای بزرگ هستند که داوری در باره راست یا دروغ بودن هریک از آنها از حیطه صلاحیت ارباب رسانه و قلم، خارج است؛ اما این دلیل نمی شود که کسی از دولت یا ارگان های امنیتی نیز در قبال این ادعاها احساس مسؤولیت نکرده و در صدد روشن شدن ماجرا برنیاید.
حداقل انتظار این است که این ادعاها در فضای ملتهب سیاسی و امنیتی کشور، نباید عادی و پیش پا افتاده جلوه داده شوند و اگر چنین شود، ابهامات و پرسش های تازه ای در برابر آنها شکل می گیرد و مسایل پیچیده تری مطرح می شود؛ اتفاقی که افکار عمومی را مخدوش می کند، امنیت روانی جامعه را از میان می برد و گوهر سازنده اعتماد را نابود می کند.
به گزارش خبرگزاری آوا، وی همچنین مدعی شد که اظهارات رحمان ملک؛ وزیر خارجه سابق پاکستان مبنی بر اینکه داعش در گجرات پاکستان هستهگذاری شده و همچنین سخنان اخیر عمران خان؛ رئیس یکی از احزاب پرنفوذ پاکستان در مورد معالجه سران طالبان در شفاخانههای پاکستان از مسایلی است که ]نشان می دهد[ افغانستان شکار یک پروژه شده است.
حاجی قدیر همچنین تاکید کرد که اگر حکومت برای تامین امنیت نیاز به کمک دارد خوب است که درخواست کند و او حاضر است تا آخرین رمق برای دفاع از منافع کشور، همکاری کند.
این عضو مجلس نمایندگان افزود کسانی که برای منافع شخصی شان به نفع نظام و ملت افغانستان کار نمی کنند و بر علیه آن هستند، بدانند که با این روش، دستاوردها بر باد رفته و حتی خود آنها نیز مجالی برای سخن گفتن نخواهند یافت.
آنچه از سوی این عضو مجلس نمایندگان مطرح می شود به باور عموم آگاهان مسایل سیاسی و امنیتی، ادعاهای بزرگی هستند که صرف طرح آنها در محافل عمومی و در برابر دوربین های رسانه ای، تهور و شجاعت شگفتی می طلبد.
آقای قدیر چه می گوید و چه چیزی به او این قدرت و شجاعت را بخشیده است؟
پاسخ به این سؤال به باور کارشناسان، ساده نیست. آقای قدیر پس از آن، زبان به انتقادهای تند و گزنده از مقام های امنیتی رده اول حکومت وحدت ملی و اینک رییس جمهوری امریکا و مقام های پاکستان گشود که دست کم سه ماه، بر علیه نیروهای تروریستی داعش در ننگرهار جنگید و گروهی از شبه نظامیان وفادار به خود را رهبری کرد.
او در پی این مبارزه مسلحانه عملی، مانند یک سرباز درد دیده و زخمی در پارلمان حضور یافت و از تریبون رسمی مجلس، مقام های ارشد امنیتی از جمله حنیف اتمر؛ مشاور امنیت ملی رییس جمهور را متهم به دست داشتن در حمایت از داعش کرد.
این بار او ادعای بزرگتری را مطرح کرد و آن رهبری جریان ناامنی ها در افغانستان از سوی باراک اوباما؛ رییس جمهوری امریکا است.
هیچیک از این ادعاها، موضوعات کوچکی نیست که به آسانی بتوان از آنها چشم پوشی کرد.
در این میان، نه اقدامات حکومت مبنی بر تشکیل هیات حقیقت یاب و نه واکنش های بعضا مخالفت جویانه همکاران آقای قدیر در مجلس، هیچکدام مانع از طرح این ادعاهای بزرگ و تکان دهنده از سوی نایب رییس مجلس نمایندگان نشده است.
این به باور آگاهان، نشانگر آن است که آقای قدیر، قدرتی فراتر از آنچه در ظاهر به نظر می رسد دارد.
آنچه در این میان، مشخص نیست، انگیزه و دلیل برخورد انفعالی حکومت در قبال ادعاهای بزرگ و تکان دهنده ای است که از سوی ظاهر قدیر مطرح می شود.
هریک از این ادعاها مستقیما با موضوعات امنیت و حاکمیت ملی کشور، ربط و نسبت دارند. اینکه گفته می شود سران و رهبران داعش به سفارتخانه های خارجی و دستگاه های امنیتی در کابل، رفت و آمد دارند، اینکه ادعا می شود حنیف اتمر و برخی دیگر از مسؤولان امنیتی، حامیان داعش در کابل هستند، اینکه باراک اوباما؛ رییس جمهوری امریکا به رهبری مستقیم جریان ناامنی ها در افغانستان، متهم می شود، اینکه آقای قدیر مدعی می شود «تحریک لشکر اسلام» گروهی تروریستی است که از سوی دولت افغانستان بر علیه پاکستان بسیج شده و اینک اکثر اعضای این گروه به داعش پیوسته و علیه افغانستان می جنگند و اینکه ادعا می شود داعش و طالبان، پروژه های پاکستانی بر علیه افغانستان هستند و...
این ادعاها به اندازه ای بزرگ هستند که داوری در باره راست یا دروغ بودن هریک از آنها از حیطه صلاحیت ارباب رسانه و قلم، خارج است؛ اما این دلیل نمی شود که کسی از دولت یا ارگان های امنیتی نیز در قبال این ادعاها احساس مسؤولیت نکرده و در صدد روشن شدن ماجرا برنیاید.
حداقل انتظار این است که این ادعاها در فضای ملتهب سیاسی و امنیتی کشور، نباید عادی و پیش پا افتاده جلوه داده شوند و اگر چنین شود، ابهامات و پرسش های تازه ای در برابر آنها شکل می گیرد و مسایل پیچیده تری مطرح می شود؛ اتفاقی که افکار عمومی را مخدوش می کند، امنیت روانی جامعه را از میان می برد و گوهر سازنده اعتماد را نابود می کند.