تاریخ انتشار :سه شنبه ۱ جدی ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۴۴
کد مطلب : 120545
عبور هفته وحدت از میان سالهای دهشت و قساوت!
اوضاع اسفبار و دردآور حاکم بر سرزمینهای اسلامی، ذهن و خاطر و روح و قلب هر انسانِ مسلمان و مومنی را به درد می آورد. سالهای اخیر را می توان به بدترین سالهای زندگی امت اسلامی در سراسر جهان نام نشانی کرد و از این سالها به فاجعه های بزرگ و طاقت سوز در برخی از کشورهای اسلامی باید یاد کرد و نام برد.

با تاسف بسیار زیاد باید گفت امتی که فرقه ها و مذاهب آن بیشترین مشترکات دینی و فرهنگی را با همدیگر دارند و لااقل در بسیاری از اصول و اساسات دینی با هم مشترک و همسان و همسویند، اما در سالهای اخیر و به دلیل حاکمیت جهل و کم اطلاعی در میان خود آنان از یکسو و نیز دخالت دولتها و قدرتهای استعماری و استثمارگر از سوی دیگر، بیشترین فاصله را از یکدیگر گرفته و با وارد کردن اتهامات واهی و بی بنیاد به همدیگر، رودخانه های خون را در جوامع اسلامی به راه انداخته اند!

به نظر می رسد علل و عواملی چند دست بدست هم داده و موجب شده تا جوامع اسلامی دچار یک چنین تشتت و گسست تاسفبار و فاجعه خیزی شود. یکی از این عوامل جهل و نادانی مفرط نسبت به مذاهب موجود در کشورهای اسلامی و عقائد و باورهای واقعی و راستین پیروان مذاهب و فرقه های گوناگون است.

نادانی مزمن و ریشه دار در درون بسیاری از مسلمانان باعث شده تا با یک توهم خاص و ویژه، غیر از خود و وابستگان فرقه ای خویش، باقی مسلمانان را بر حق ندانند و حتی در پاره ای از موارد پیروان مذاهب دیگر را به کفر و شرک متهم کنند و این در صورتی است که حتی با الفبای اعتقادات و باورهای غیر فرقه خود شان، آشنائی اجمالی هم ندارند تا چه رسد به داشتن اطلاعات و معلومات دقیق و همه جانبه در باره آنها.

به نظر می رسد اصل و اساس مشکل نیز از همین جهل توام با تعصب ناشی می شود؛ چرا که هر دو مانع از آن می شود تا انسان جاهلِ مسلمان، تن به کمی و کاستی خویش بدهد و ذهن و فکر خود را وادار کند تا به تتبع و تحقیق در باره مذاهب موجود در آئین پویا و انسان و جهان ساز اسلام بپردازد و سره را از ناسره جدا کند و به قول معروف، همه را با یک چوب و آنهم چوب کفر و شرک نراند!.

در هر حال، با وجود آنکه ۳۰ و چند سال از عمر هفته وحدت و شعار و عمل همگرائی و همپذیری مسلمانان می گذرد و در این سه دهه کار در زمینه اتحاد و همدلی امت اسلامی، بهره و ثمرات خوبی هم داشته و توانسته تا حدود زیادی ذهنها و فکرهای بیدار و دلسوز را در جوامع اسلامی در یک سمت و جهت که همانا ضرورت اتحاد و همبستگی مسلمانان می باشد، متمرکز کند؛ اما گزینه های منفی و فاجعه بارِ جاری در سالهای اخیر در کشورهای اسلامی و ناهنجاری های نوظهور مانند کشتار بی رحمانه همدیگر و به اسارت گرفتن زنان و کودکان یگدیگر و بد تر از همه، کافر و مشرک خواندن مسلمان مسلمانِ دیگر را و ذبح بسان حیوانات جوانان و کودکان یکدیگر را و بسیاری از قساوتها و سبعیت های دیگر که قلم از بیان آنها شرم دارد و اسلام با همه ی آموزه هایش از آنها بیزاری می جوید، همه ی اینها شعار وحدت طلبی امت اسلامی را با چالش و پرسش جدی و شدید مواجه ساخته است.

درست در همینجا است که علت و ناهنجاری دوم رخ می نماید و قد بر می افرازد و آن نه نادانی و جهل که عمد و سوء هدف و نیت برخی از سران دولتهای بظاهر مسلمان را به نمایش می گذارد.

واقعیت این است که وجود برخی از دولتهای وابسته به قدرتهای استعماری غرب در منطقه و جهان، سدی هستند محکم و آهنین در برابر هر نوع اتحاد و همدلی میان امت اسلامی. تجربه قرنها و سالهای متمادی نشان داده که برخی از دولتهای شاهی و سلطتنی که ریشه و نسب می رسانند به جهل و تبعیض و تعصب قرون وسطائی بشری و اگر چه تاریخ مصرف شیوه حکومتی آنان نیز گذشته و به خاکدان تاریخ پیوسته است، اما همین حکومتها و دولتهای دیکتاتور و مستبد به دلیل دوام و بقای خود و نظام ظالمانه و غیر انسانی شان، مادام العمر در شیپور نفاق و تفرقه می دمند و با همه ی توشه و توان و انرژی و امکانات شان سعی در دور نگهداشتن مسلمانان از یکدیگر می کنند.

این دول مسلمان به دلیل نزدیکی فکری و عملی که با دولتها و قدرتهای استعماری بظاهر مسیحی و یهودی دارند، دست در دست آنان گذاشته و برای پیشبرد اهداف استعماری و غیر انسانی شان، حاضراند دست به هر جنایت و قساوتی علیه بشریت به خصوص مسلمانانِ بی دفاع بزنند!.

این دول بظاهر مسلمان و دلسوز امت اسلامی، به خوبی می دانند که اتحاد امت مسلمان، دیگر جائی برای آقایی و عیاشی های دوامدار آنها و خانواده های بی بند و بار شان باقی نمی گذارد. آنان می دانند که اگر امت اسلامی متحد و همدل شوند، آنها وخانواده های بی ارزش شان باید از کاخهای شکوه و جلال ستم و حرام اجلال نزول کنند و در برابر این همه حیف و میل بیت المال مسلمین، پاسخگو باشند.

آنان می دانند که با رسیدن مسلمانان به سرمنزل وحدت و همدلی، همه خاک نشین می شوند و دیگر دست شان به هیچ دستگیره ای بند نیست و باید تبعید و فلاکت و دربدری و شاید هم زندان و مرگ را بپذیرند.

استعمار غرب نیز رگ خواب دول خائن عربی را پیدا کرده است و به آنها قبولانده که بقا و دوام شان منوط به پذیرش سلطه غرب از یکسو و سرکوب هر نوع ندا و فریاد اتحاد و عدالت خواهانه در سرزمینهای مربوط به سلطه آنان است؛ لذا اینها یعنی سران خائن و بی خاصیت عرب نیز با تمسک به هیمن دو فاکتور نکبت و ذلت، با همه ی توان و قوت و انرژی سعی دارند در برابر اتحاد و همپذیری امت اسلامی بایستند و نگذارند تا مسلمانان با ایجاد امپراتوری بزرگ وحدت و همفکری و همدلی، ابر قدرتی شوند قوی تا از حق هر مسلمانی و در هر جایی از زمین دفاع کرده و هر زورگو و دیکتاتور و مستبدی را سر جایش بنشانند. 

https://avapress.net/vdcee78znjh8wni.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما