گزارش ها حاکی از آنست که اختلافات درونی طالبان هم چنان ادامه دارد. سخن گوی جناح مخالف ملا منصور اعلام کرده است که مذاکره بر سر جانشینی ملاعمر به بن بست رسیده و اختلافات میان دو گروه تشدید شده است.
گفتنی است که اختلاف میان گروه طالبان از آنجا نشات گرفت که مرگ ملا عمر بعد از دوسال اعلام شد. بعد از اعلام مرگ ملاعمر، استخبارات پاکستان، ملا منصور را به جای او منصوب کرد و جناح دیگر طالبان که مخالف نصب ملا منصور هستند با جانشینی ملا منصور به مخالفت برخاستند.
نخستین کسی که پرچم اعتراض علیه جانشین جدید ملا عمر بر افراشت، سید اکبر آقا مسئول سیاسی طالبان در قطر بود که از سمت خود استعفا کرد.
فردی دیگری که دارای جبهه نظامی است و با رهبری ملا منصور به مخالفت برخاسته ملادادالله است که ملا منصور را دست نشانده «آی اس آی» پاکستان خوانده است.
وی هم چنان به رسانه های گروهی گفته که سازمان استخبارات پاکستان ازاو نیز درخواست کرده بود که خواسته هآی آنسازمان را بپذیرد اما وی از این کار استنکاف ورزید و به زندان پاکستانی ها گرفتار آمد.
بعد از فرار اززندان در خاک افغانستان بسر می برد.وی نصب ملا منصور را بر نتابید و اظهار داشت که ملا منصور از طرف«آی اس آی» تعیین شده است.
گفته می شد که یکی از کانون های مخالفت با رهبری جدید طالبان، خانواده ملا عمر است؛ اما گویا برخی چهره های وابسته به «آی اس آی» توانسته است خانواده ای ملاعمر را متقاعد کند که رهبری ملا منصور را بپیذیرد.
تنها دسته و باندی که رهبری کنونی طالبان را نپذیرفته ،باند جنگی ملا دادالله و برخی چهره های دیگر طالبان است که هم چنان به صورت جداگانه و مجزا جبهه گرفته اند و خواهان ایجاد شورایی هستند که سرنوشت رهبری این گروه در آن شورای مشخص شود.
با شکست مذاکره میان دو جناح طالبان، سخن گوی مخالفان رهبری منصور گفته است که جبهه مستقل خود را حفظ خواهد کرد و با دولت افغانستان خواهد جنگید. هم چنان جناح مخالف منصور گفته است که جنگیدن زیر چتر رهبری ملا منصور را جایز نمی داند.
اعلام این خبر نشان می دهد که میان جناح های طالبان،شکاف پر ناشدنی بوجود آمده و هر دو گروه درصدد حذف یک دیگر برآمده اند.
گرچه تنش ها و درگیری های فیزیکی در چند ولایت و مناطق تحت نفوذ طالبان گزارش شده است .با شکست مذاکره میان دو باند جنایت کار،در آینده خبر هایی بیشتری را خواهیم شنید وشاهد درگیری ها یبیشتری خواهیم بود.
اختلافات درونی طالبان برخی واقعیت هارا بیش از گذشته آشکار کرد و نشان داد که طالبان قبل از آن که یک گروه فکری سلفی و برخاسته از رای و اندیشه باشد بیشتر ساخته و پرداخته دست سازمان استخبارات پاکستان است. آن سازمان که براین گروه اشراف دارد و حتا در کوچک ترین تحولات درونی این گره نقش ایفا کرده و می کند.
انتشار این گفته ها اسناد محکمی است بر این که طالبان هیچ گاه دارای یک پایگاه ایدیولوژیک قوی و قدرت مند که پشتوانه ای عمل این گروه باشد نیست.
دوم این که این گفته می تواند دست آویز مقبول و محکمه پسندی برای حکومت افغانستان فراهم می کند که از این فرصت سود جوید و علیه حکومت پاکستان در مجامع جهانی شکایت کند . گرچه اشرف غنی دو احتمال را نسبت به پاکستان پیش بینی کرده و گفته که یا پاکستان در مسایل منطقه و مبارزه با تروریزم همکاری می کند یا آن که انزوای بین المللی را می پذیرد.
اما نگفته است که با کدام اسناد و مدارک علیه پاکستان افکار عمومی جهان را با خود همراه خواهد کرد و انزوای پاکستان را فراهم خواهد نمود.
به هرحال ،تشدید اختلافات درونی طالبان، سبب شده است که گمانه زنی هایی نیز صورت گیرد.پاره ای از آگاهان، بدین نظر اند که اختلافات درونی طالبان سرانجام به جنگ و خشونت بیشتری میان دو گروه خواهد انجامید و به حذف یک جناح منجر خواهد شد و عرصه برای ترک تازی و خشونت ورزی یکی از این دو گروه فراهم خواهد آمد.
گروه منهزم و شکست خورده به دامن حکومت افغانستان پناه خواهد گرفت. سناریوی دوم آنست که مناطق تحت نفوذ طالبان به دو قسمت تقسیم خواهد گشت و هر کدام قلمرو خاص خود را خواهد داشت.
در این صورت گروه دومی هم چنان در دام استخبارات منطقه خواهد افتاد و جنگ و در گیری هم ادامه خواهد یافت و طالبان بیش از گذشته نمایندگان استخبارات منطقه خواهد بود و برای منافع آنها خواهند جنگید.
سناریوی سوم آنست که گروه مخالف ملا منصور به تدریج به دامن داعش پناه خواهد گرفت و جنگ میان دو گروه طالبان و داعش هم چنان ادامه خواهد داشت.
برخی تحلیل گران گمان می برند که آنچه به نام داعش در خاورمیانه بوجود آمده است در افغانستان آن داعش با آن ترکیب و با آن ویژگی نخواهد بود.
بلکه داعش افغانستان همرنگ شرایط و جغرافیای کشور وجود خواهد داشت. با توجه به رقابت های قومی بالقوه و بالفعلی که میان اقوام ساکن در کشور وجود دارد، داعش نیز در افغانستان رنگ و ترکیب قومی کشور بخود خواهد گرفت.
به جای آن که دو گروه طالبان با هم به نبرد بپردازند و خون یک دیگر را بریزند، ممکن است دو گروه قومی به ظاهر سلفی یکی بنام داعش و دیگر به نام طالبان به جان یک دیگر بیفتند و جنگ و خشونت هم چنان ادامه پیدا کند.
با این تغییر که ممکن است داعش سلفی های کشورهای آسیای میانه را نیز با خود همراه کند. در این میان کشورهای عرب خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی که تا هنوز تمویل کننده عمده داعش بوده هم چنان به تمویل و تجهیز داعش خواهد پرداخت و به شعله های آتش جنگ خواهد افزود.
آنچه در این میان برای مردم افغانستان از اهمیت فوق العاه برخوردار است این که بدانند که حکومت افغانستان از این سناریوی های احتمالی چگونه سود می تواند ببرد و فضا را به نفع خود تغییر دهد؟
البته استفاده حکومت افغانستان از این وضعیت، بسته به پارامترها و متغیرهای داخل حکومت دارد .اگر حکومت افغانستان بتواند بر اختلافات درونی خود فایق آید و بر کشمکش های سیاسی بی حاصل نقطه پایان بگذارد، تمرکز بیشتر روی اختلافات درونی طالبان و تشدید این اختلاف ها متمرکز شود،می تواند بن بست هایی که در راه صلح وجود دارد بشکند و زمینه مذاکره و گرفتن امتیازها یبیشتری را برای خود فراهم کند.
اما و صد اما، با وضعیتی که حکومت افغانستان درآن گرفتار است و با اتهام هایی که به رهبران حکومت وحدت ملی وارد است، بیم از این وجود دارد که شورای به اصطلاح صلح افغانستان با بودجه حکومت افغانستان در خدمت آشتی و همدلی میان گروه طالبان درآید. و طالبان به جای آن که تضعیف گردد تقویت شود با شدت بیشتر با حکومت افغانستان وارد جنگ گردد.
گفتنی است که اختلاف میان گروه طالبان از آنجا نشات گرفت که مرگ ملا عمر بعد از دوسال اعلام شد. بعد از اعلام مرگ ملاعمر، استخبارات پاکستان، ملا منصور را به جای او منصوب کرد و جناح دیگر طالبان که مخالف نصب ملا منصور هستند با جانشینی ملا منصور به مخالفت برخاستند.
نخستین کسی که پرچم اعتراض علیه جانشین جدید ملا عمر بر افراشت، سید اکبر آقا مسئول سیاسی طالبان در قطر بود که از سمت خود استعفا کرد.
فردی دیگری که دارای جبهه نظامی است و با رهبری ملا منصور به مخالفت برخاسته ملادادالله است که ملا منصور را دست نشانده «آی اس آی» پاکستان خوانده است.
وی هم چنان به رسانه های گروهی گفته که سازمان استخبارات پاکستان ازاو نیز درخواست کرده بود که خواسته هآی آنسازمان را بپذیرد اما وی از این کار استنکاف ورزید و به زندان پاکستانی ها گرفتار آمد.
بعد از فرار اززندان در خاک افغانستان بسر می برد.وی نصب ملا منصور را بر نتابید و اظهار داشت که ملا منصور از طرف«آی اس آی» تعیین شده است.
گفته می شد که یکی از کانون های مخالفت با رهبری جدید طالبان، خانواده ملا عمر است؛ اما گویا برخی چهره های وابسته به «آی اس آی» توانسته است خانواده ای ملاعمر را متقاعد کند که رهبری ملا منصور را بپیذیرد.
تنها دسته و باندی که رهبری کنونی طالبان را نپذیرفته ،باند جنگی ملا دادالله و برخی چهره های دیگر طالبان است که هم چنان به صورت جداگانه و مجزا جبهه گرفته اند و خواهان ایجاد شورایی هستند که سرنوشت رهبری این گروه در آن شورای مشخص شود.
با شکست مذاکره میان دو جناح طالبان، سخن گوی مخالفان رهبری منصور گفته است که جبهه مستقل خود را حفظ خواهد کرد و با دولت افغانستان خواهد جنگید. هم چنان جناح مخالف منصور گفته است که جنگیدن زیر چتر رهبری ملا منصور را جایز نمی داند.
اعلام این خبر نشان می دهد که میان جناح های طالبان،شکاف پر ناشدنی بوجود آمده و هر دو گروه درصدد حذف یک دیگر برآمده اند.
گرچه تنش ها و درگیری های فیزیکی در چند ولایت و مناطق تحت نفوذ طالبان گزارش شده است .با شکست مذاکره میان دو باند جنایت کار،در آینده خبر هایی بیشتری را خواهیم شنید وشاهد درگیری ها یبیشتری خواهیم بود.
اختلافات درونی طالبان برخی واقعیت هارا بیش از گذشته آشکار کرد و نشان داد که طالبان قبل از آن که یک گروه فکری سلفی و برخاسته از رای و اندیشه باشد بیشتر ساخته و پرداخته دست سازمان استخبارات پاکستان است. آن سازمان که براین گروه اشراف دارد و حتا در کوچک ترین تحولات درونی این گره نقش ایفا کرده و می کند.
انتشار این گفته ها اسناد محکمی است بر این که طالبان هیچ گاه دارای یک پایگاه ایدیولوژیک قوی و قدرت مند که پشتوانه ای عمل این گروه باشد نیست.
دوم این که این گفته می تواند دست آویز مقبول و محکمه پسندی برای حکومت افغانستان فراهم می کند که از این فرصت سود جوید و علیه حکومت پاکستان در مجامع جهانی شکایت کند . گرچه اشرف غنی دو احتمال را نسبت به پاکستان پیش بینی کرده و گفته که یا پاکستان در مسایل منطقه و مبارزه با تروریزم همکاری می کند یا آن که انزوای بین المللی را می پذیرد.
اما نگفته است که با کدام اسناد و مدارک علیه پاکستان افکار عمومی جهان را با خود همراه خواهد کرد و انزوای پاکستان را فراهم خواهد نمود.
به هرحال ،تشدید اختلافات درونی طالبان، سبب شده است که گمانه زنی هایی نیز صورت گیرد.پاره ای از آگاهان، بدین نظر اند که اختلافات درونی طالبان سرانجام به جنگ و خشونت بیشتری میان دو گروه خواهد انجامید و به حذف یک جناح منجر خواهد شد و عرصه برای ترک تازی و خشونت ورزی یکی از این دو گروه فراهم خواهد آمد.
گروه منهزم و شکست خورده به دامن حکومت افغانستان پناه خواهد گرفت. سناریوی دوم آنست که مناطق تحت نفوذ طالبان به دو قسمت تقسیم خواهد گشت و هر کدام قلمرو خاص خود را خواهد داشت.
در این صورت گروه دومی هم چنان در دام استخبارات منطقه خواهد افتاد و جنگ و در گیری هم ادامه خواهد یافت و طالبان بیش از گذشته نمایندگان استخبارات منطقه خواهد بود و برای منافع آنها خواهند جنگید.
سناریوی سوم آنست که گروه مخالف ملا منصور به تدریج به دامن داعش پناه خواهد گرفت و جنگ میان دو گروه طالبان و داعش هم چنان ادامه خواهد داشت.
برخی تحلیل گران گمان می برند که آنچه به نام داعش در خاورمیانه بوجود آمده است در افغانستان آن داعش با آن ترکیب و با آن ویژگی نخواهد بود.
بلکه داعش افغانستان همرنگ شرایط و جغرافیای کشور وجود خواهد داشت. با توجه به رقابت های قومی بالقوه و بالفعلی که میان اقوام ساکن در کشور وجود دارد، داعش نیز در افغانستان رنگ و ترکیب قومی کشور بخود خواهد گرفت.
به جای آن که دو گروه طالبان با هم به نبرد بپردازند و خون یک دیگر را بریزند، ممکن است دو گروه قومی به ظاهر سلفی یکی بنام داعش و دیگر به نام طالبان به جان یک دیگر بیفتند و جنگ و خشونت هم چنان ادامه پیدا کند.
با این تغییر که ممکن است داعش سلفی های کشورهای آسیای میانه را نیز با خود همراه کند. در این میان کشورهای عرب خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی که تا هنوز تمویل کننده عمده داعش بوده هم چنان به تمویل و تجهیز داعش خواهد پرداخت و به شعله های آتش جنگ خواهد افزود.
آنچه در این میان برای مردم افغانستان از اهمیت فوق العاه برخوردار است این که بدانند که حکومت افغانستان از این سناریوی های احتمالی چگونه سود می تواند ببرد و فضا را به نفع خود تغییر دهد؟
البته استفاده حکومت افغانستان از این وضعیت، بسته به پارامترها و متغیرهای داخل حکومت دارد .اگر حکومت افغانستان بتواند بر اختلافات درونی خود فایق آید و بر کشمکش های سیاسی بی حاصل نقطه پایان بگذارد، تمرکز بیشتر روی اختلافات درونی طالبان و تشدید این اختلاف ها متمرکز شود،می تواند بن بست هایی که در راه صلح وجود دارد بشکند و زمینه مذاکره و گرفتن امتیازها یبیشتری را برای خود فراهم کند.
اما و صد اما، با وضعیتی که حکومت افغانستان درآن گرفتار است و با اتهام هایی که به رهبران حکومت وحدت ملی وارد است، بیم از این وجود دارد که شورای به اصطلاح صلح افغانستان با بودجه حکومت افغانستان در خدمت آشتی و همدلی میان گروه طالبان درآید. و طالبان به جای آن که تضعیف گردد تقویت شود با شدت بیشتر با حکومت افغانستان وارد جنگ گردد.
مولف : سید مظفر دره صوفی