علمای راستین و پیشگامان نهضت های اسلامی، مانند سید جمال الدین افغانی، رشید رضا، محمد عبده، حسن البنا، حضرت امام خمینی(ره) وامثال آنان، پس از دوره استعمار، بزرگترین نقش بیدارگری وهویت سازی را در جهان اسلام بازی کردند.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا) مولوی کمال الدین عضو شورای اخوت اسلامی افغانستان، در گفتگو با (آوا) با بیان مطلب فوق افزود: نقش بیدارگری علمای بزرگ دنیای اسلام به ترتیب روی سه قضیه و یا هدف و پرنسیب مهم صورت می گرفت. یکی بازگردادند اعتماد به نفسی که تا آن زمان دست رفته بود و درضمن حرکت پیگیرعلما و دانشمندان، اندیشه دوباره شکوفا شدن اسلام را زنده می کرد.
به گفته آقای کمال، قضیه سوم که علما می خواستند آنرا برجسته بسازند، این بود که برای استعمارگران که در جنگ دوم جهانی به موفقیت های دست پیدا کرده بودند، بفهمانند که اسلام می تواند مسوولیت جامعه مومن به خودش را بدوش بگیرد و با استعمار مبارزه کند.
به گفته این عالم دینی، بیداری اسلامی روی این سه هدف عمده دراندیشه تمام رهبران دینی وجود داشت.
وی اظهار داشت: آغاز بیداری اسلامی به صورت رسمی و مشهور از زمان سید جمال الدین افغانی شروع شد و تا زمان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام(ره) در حد تئوری و نظری و بعد در حد تجارب اجتماعی ادامه یافت.
او در توضیح مطلب فوق گفت: حرکت ضد استعماری علما، پیش از انقلاب اسلامی در حد تئوری بود به این معنی که در کتابها نوشته و در رساله ها چاپ می شد و همچنین در حد تجارب اجتماعی بود که در نهادها تدریس می شد و برای مردم رسانده می شد تا بالاخره اندک اندک سازمانهایی شکل گرفت و جنبش هایی بوجود آمد مانند اخوان المسلمین وامثال آن.
اما به گفته وی، راه اندازی انقلاب از طریق امام خمینی(ره) این تفکر را به شکل سازمان یافته و علمی به نمایش گذاشت و امام، نظام سیاسی را برمبنی دین ارائه کرد و خود رهبری آن را بدوش گرفت.
به عقیده او، پیش از انقلاب اسلامی علما در ضمن نظام های سیاسی فعال بودند که یا به صورت ابزاری از سوی حکام استفاده میشدند یا به صورت حاشیه ای نظام های سیاسی را وعظ و نصیحت اخلاقی می کردند و یا اینکه به صورت نظری بنیان گذار برخی از نظام های سیاسی بودند، اما در تشکیلات جای نداشتند.
به گفته کمال الدین، امام خمینی برای بار اول به اثبات رساند که علمای دینی می توانند رهبری یک نظامی را بدوش بگیرند که آن نظام هم کار آمد باشد و هم توسعه یافته از درون خود اسلام باشد.
بنا براین اقدامات امام خمینی در جهان اسلام و تاریخ تمدن اسلامی درعصر حاضر منحصر به فرد بود، زیرا چنین انقلابی را با چنین موفقیتی هنوز در سایر کشورهای اسلامی سراغ نداریم.
وی علاوه کرد: در سلسله نهضت حیات بخش امام خمینی(ره) علمای دیگر نیز فعال بودند که با الهام گیری از اندیشه امام دنیای اسلام را از خطرات فرقه گرایی، افراطیت و دامن زدن به مسایل زبانی قومی و در راس همه فلسفه لبرال دموکرات غربی حفظ می کردند.
او همچنین گفت: نقش علما و دانشمندان دگیر را در کنار امام(ره) نمیتوان نا دیده گرفت که هرکدام در تحولات اجتماعی و سیاسی جهان اسلام نقش بسزای داشته اند.
به گفته او مانندعلامه اقبال لاهوری ابولحسن ندوی محمدعبده رشید رضا و... که سهم بارزی درتحولات سیاسی و اجتماعی در دنیای اسلام داشته اند.
به گفته وی هرچند سایرعلمای دنیای اسلام پیش از انقلاب اسلامی به صورت دفاعی در برابر تهاجمات فرهنگی دشمن قرارداشتند، اما آنچه ارتباط به بنیان گذاری یک حکومت اسلامی دادر می توان گفت هیچ عالم و دانشمندی به اندازه امام خمینی نقش برجسته ای در این زمینه نداشته است.
امام در حیات سیاسی و اجتماعی خود نهضتی را به راه انداخت که تا قرنها، ازاد اندیشان جهان خط اورا ادامه خواهد داد.