تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۵ میزان ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۲۸
کد مطلب : 50674
کارشناس بین الملل در گفتگو با خبرگزاری آوا:

سیاست خارجی امریکا در افغانستان (3) بخش پایانی

سیاست خارجی امریکا در افغانستان (3) بخش پایانی
در دو مطلب قبلی دلایل حضور امریکا در افغانستان و توجیه پذیری اذهان عمومی بعد از یازده سپتمبر و همچنین حضور نظامی و غیر نظامی امریکا در افغانستان و پیامد های آن مورد تحلیل قرار گرفت،در این مطلب سیاست خارجی امریکا در دوره ابوما در افغانستان مورد گفتگو با سید اصغر کیوان حسینی " دانش یار روابط بین الملل و کارشناس مسایل امریکا" قرار خواهد گرفت.
 
آوا- جناب داکتر اجازه بدهید وارد دوره ابوما شویم، اولا چرا یک رنگین پوست به عنوان رییس جمهور انتخاب می شود؟ و بعد از رییس جمهور شدن مواضعی که ابوما در ارتباط با جهان اسلام می گیرد چگونه بود؟
 
در قسمت اول سوال شما باید بگویم که انتخاب یک رنگین پوست به عنوان رییس جمهور امریکا در درجه اول نماد یک نوع زیرکی در پروسه تصمیم سازی سیاست خارجی امریکا است،خوب شما اگر تحلیل هایی را که کارشناسان امریکایی کردند در اواخر دوره بوش مطالعه فرمایید، مهمترین دغدغه امریکایی ها یک مفهوم است ( Self-Image and Image Making ) بحث خود انگاره و تصویر امریکایی تو عرصه جهانی و آنچه که باید در قالب تصویر سازی از این کشور اتفاق می افتاد که در دوره بوش به شدت بود مخدوش شده بود،یعنی جفایی که رهبران امریکا در دوره رهبری بوش به سیاست خارجی و به تصویر این کشور در عرصه جهانی روا داشتند لذا یکی از مهم ترین توصیه هایی که به رییس جمهور بعد از بوش داشتند مسئله کوشش در جهت بازسازی تصویر امریکا است و این کاری بود که در ابعاد مختلف انجام شد به خصوص در انتخاب یک سیاپوست به عنوان رییس جمهور که اولین انتخاب در تاریخ امریکا است، پس ما انتخاب ابوما را باید در درجه اول در ابتکار امریکایی ها در تغییر یا در بازسازی تصویر امریکا تو عرصه جهانی بدانیم و از آن جا است که بیایم به سیات خارجه این کشور در ارتباط با افغانستان نگاه بکنیم.
 
اما در مورد قسمت دوم سوال شما مواضعی که ابوما در ارتباط با جهان اسلام می گیرد؟ خوب بوش دوتا حمله نظامی به دو کشور در جهان اسلام داشت ( 2001 افغانستان 2003 عراق) اما ابوما در اولین هفته های ورودش به کاخ سفید دو سفر می کند در جهان اسلام ترکیه، مصر و شروع می کند آن سیگنالهای مثبت را به جهان اسلام دادن که ما با شما مشکل ریشه ای و ساختاری نداریم و در عین حال سهم جهان اسلام را در تاریخ تمدن بشر هیچ وقت نادیده نمی گیریم این ها پیام مثبتی است که رهبر جدید امریکا نسبت به جهان اسلام ارائه می کند.
 
آوا- سیاست خارجی امریکا در دوره ابوما در افغانستان چگونه دنبال می شود؟ آیا مثل دوران بوش همان بحث لیبیرالی ( گسترش دموکراسی) و امنیت گرایی دنبال می شود یا اینکه مواضع سیاست خارجی امریکا در این دوره فرق می کند؟
 
بحث گسترش دموکراسی به عنوان یکی از خطوط اصلی در سیاست خارجی امریکا در دوره ابوما وجود ندارد شما سند امنیت ملی را که در سال 2010 منتشر شد مطالعه بفرمایید به هیچ عنوان مسئله گسترش دموکراسی به عنوان یک خط راهنما و یک اصل هدایت کننده در سیاست خارجی امریکا نیست به همان نسبت سیاست های لیبیرالی امریکا در افغانستان هم به شدت رقیق می شود و آن اصراری که بوش داشت برای گسترش دموکراسی و در واقع در گیر کردن افغانستان در یک پروسه لیبیرالی و ایجاد یک جامعه دموکراتیک در افغانستان آن اصرار حد اقل در سطح لفاظی امریکایی ها وجود ندارد.
 
اما از آن طرف سرمایه گذاری در بعد نظامی تقویت می شود افزایش نیروهای نظامی امریکا و رویکرد لیبیرالی به نوعی مثبت گرا به تدریج به سمت یک رویکرد کاملا نظامی حرکت می کند و برخلاف تصویر اولیه ای که امریکایی ها یا خود ابوما از خودش جلوه داد، آنچه را که ما در سیاست خارجه این کشور تا دوره رهبری وی دیدیم به شدت نظامی گرایانه تر از دوره بوش بود.

من چند شاخصه را خدمت شما عرض می کنم، سخنرانی وی در جلسه گرفتن جایزه نوبل ،خط و نشانی که برای کشور ها و نظام بین الملل می کشد، بودجه نظامی امریکا،حضور نظامی امریکا در افغانستان و از همه اینها مهمتر بحث استفاده از طیاره های بدون سرنشین برای سرکوب نیروهای القاعده و طالبان در این کشور اقداماتی که در دوره بوش اتفاق نیفتاد حداقل با این شدت اتفاق نیفتاد؛ کشتن نیروها در خاک افغانستان و در مرز پاکستان صرف کشتن دو نفر تروریست نیست بعضی از اینها تبار امریکایی داشتند چطور می شود یک نفر امریکایی را در خارج از خاک خودش بدون محاکمه کشت اینها تو فرهنگ امریکایی پیام دارد،سهم دادن به این نوع تکنولوژی نظامی برای حذف مخالفین، مدل حذف بن لادن با آن روایت امریکایی که در این زمینه انجام شد، این ها تماما با قرینه های دیگر نشان می دهد که اتفاقا در دوره رهبری ابوما سیاست خارجه امریکا در ارتباط با افغانستان برخلاف آن تابلوی نرم افزاری و لیبیرالی که داشت در بعضی ابعاد خیلی امنیت گرایانه تر و نظامی گرایانه تر جلو رفت. 

به هر حال امریکا وارد افغانستان شد و این حضور باعث کشتار زیاد، بی خانمانی و صدمات جبران ناپذیر را به جامعه افغانستان تحمیل کرد که هیچ عقلی نمی تواند این را رد کند و با این پیمان استراتیژیک میان دو کشور که منعقد شد ما باید منتظر تداوم همچین خسارت هایی باشیم.
 
اما در کل می توان گفت که حمله نظامی به افغانستان و آنچه که در این یازده سال اتفاق افتاده سرشار از فراز و فرود هایی است که آثار آن نه فقط برای این کشور برای منطقه و برای کل نظام بین الملل حائز توجه است.
 
در پایان باید بازهم این را هم تاکید کنم که افغانستان یکی از شاهراههای سیاست بین الملل بوده، هست و خواهد بود و آنچه که در این سرزمین اتفاق می افتد آثار خودش را در سطوح ملی و منطقه ای و جهانی همواره خواهد داشت.







منبع : خبرگزاری آوا- مشهد مقدس
https://avapress.net/vdcba0bs.rhbgzpiuur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خیلی بحث جامع و کاملی در ارتباط با افغانستان بود و در تحقیقات من خیلی کمک کرد، بازهم از این موارد گفتگو های جامع روی سایت قرار دهید با تشکر از عوامل زحمت کش
خیلی بحث جامع و کاملی در ارتباط با افغانستان بود و در تحقیقات من خیلی کمک کرد، بازهم از این موارد گفتگو های جامع روی سایت قرار دهید با تشکر از عوامل زحمت کش