هفتم ثور سال 1357 خورشيدي، روزی است که كودتاي ماركسيستي با حمايت شوروي سابق در افغانستان به وقوع پيوست كه منجر به سقوط دولت جمهوری داوودخان گردید. در آن زمان افرادی که راه ترقی و پیشرفت افغانستان را در مکتب کمونیسم جستجو میکردند، در پی نفوذ در میان نیروهای مسلح و نهادهای دولتی و دانشگاهی بوده و توانستند بسیاری از افسران جوان ارتش را با خود همراه سازند و راه رسیدن به قدرت را برای خود هموار نمایند.
حجت الاسلام و المسلمین سید میرزا حسین احسانی کارشناس مسائل سیاسی، فرسودگی و ناکارآمدی حکومت، فقر و عقب ماندگی جامعهی افغانستان را از عوامل داخلی ظهور واقعهی هفت ثور عنوان نمود و افزود: داودخان که به کمک کمونیست ها به قدرت رسیده بود، فعالیت احزاب کمونیستی خلق و پرچم را در میان ارتش آزاد گذاشت و آنها هم با استفاده از این فرصت جنرالهای بلند رتبهی ارتش را جذب نموده وزمینه را برای کودتا فراهم نمودند.
وی داشتن روحیه توسعه طلبانه روس ها و نیز ترویج افکار کمونیستی در مقابل تفکر کاپیتالیستی را از عوامل مؤثر خارجی دانست و اذعان نمود: پس از اتمام جنگ جهانی دوم و تقسیم جهان به دو اردوگاه شرق و غرب در قالب پیمان های ناتو و ورشو و اوج گیری جنگ سرد، دولت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی سابق در تلاش بود تا افکار کمونیستی را در دنیا بویژه کشورهای آسیایی ترویج نموده و احزاب طرفدار خود را به قدرت برساند.
این کارشناس سیاسی در ادامهی گفتگو با خبرگزاری آوا با بیان اینکه کودتاچیان ظرفیت حکومت بر مردم را نداشتند، اظهار داشت: آنها که درابتدا شعارهای برادری و برابری سر میدادند، به محض تحکیم پایه های قدرت خود به دستگیری، زندان و اعدام مخالفین روی آوردند و طولی نکشید که در مدت کوتاهی زندانهای مخوف پلچرخی و... از مخالفین پر شد.
وی در ادامهی مطلب فوق، اضافه نمود: آنها حتی همکاران و همفکران خویش را نیز تصفیه مینمودند و با دستپاچگی و ناپختگی به صدور فرامین حکومتی میپرداختند، به طوری که ظرف مدت بسیار کوتاهی 8 فرمان حکومتی را صادر نمودند.
حجت الاسلام احسانی با بیان اینکه جامعهی افغانستان یک جامعهی سنتی بوده و مردم تحمل افکار الحادی و حکومت کمونیستی را نداشتند، اذعان نمود : مردم مسلمان افغانستان که به نیات شوم و اهداف پلید کمونیست ها پی برده بودند، به رهبری علمای دینی به جهادی مسلحانه بر ضد حکومت کمونیستی دست زدند و طولی نکشید که قیام های ضد حکومتی سراسر کشور را فرا گرفت.
این کارشناس مسایل افغانستان در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه دولت کمونیستی در سالهای پایانی حیات خود بحث مصالحهی ملی را مطرح کرد، چرا این پروسه با شکست مواجه گردید، سه عامل اساسی را در این باره یاد آور شد و به اختصار گفت:
الف: جدی گرفته نشدن این طرح از سوی مجاهدین: گروههای جهادی طرح آشتی ملی داکتر نجیب را جدی نگرفتند و به آن به دیدهی تردید می نگریستند و آن را تلاش حکومت برای بقای خود میپنداشتند، لذا به آن توجه ننمودند.
ب: اختلافات درونی حزب وطن: بسیاری از رهبران حزب وطن از داخل رژیم کابل نیز با طرح آشتی ملی مطرح شده از سوی داکتر نجیب موافق نبودند، لذا داکتر نجیب هم نتوانست با جدیت این طرح را دنبال نماید.
ج: مداخلات آمریکا و پاکستان: ایالات متحدهی آمریکا و پاکستان هم خواهان سقوط رژیم کابل بودند و بر سرنگونی آن تأکید میکردند و مجاهدین را برای این کار تشویق مینمودند، از این رو این عوامل موجب گردید که طرح آشتی ملی داکتر نجیب به نتیجه نرسد و عقیم بماند.
حجت الاسلام و المسلمین احسانی در ادامهی گفتگو با خبرگزاری آوا علاوه کرد: اختلافات شدید درونی حکومت و کمونیستها نیز موجب تضعیف پایه های قدرت آنها شد، به طوری که اختلاف میان جناحهای خلق و پرچم و همچنین اختلاف میان خود پرچمیها یعنی طرفداران داکتر نجیب و ببرک کارمل حکومت را ضعیف ساخت و زمینهی سقوط آنها را فراهم آورد.
این کارشناس سیاسی کشورمان در پایان، پیامدهای بین المللی کودتای ثور را برای ملت افغانستان بسیار تلخ و ناگوار توصیف و خاطر نشان کرد: اگر چه ملت مسلمان افغانستان توانستند به پیروزی دست یابند، اما این کودتا افغانستان را به میدان جنگ سرد میان قدرتهای شرق و غرب مبدل ساخت که حاصل آن هم ویرانی کشور، شهادت بیش از یک میلیون نفر و آوارگی ملیونها شهروند افغانستانی بود.
منبع : خبرگزاری آوا - مشهد مقدس