خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل: حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در این گفتگو در مورد موضوعات مهمی از جمله دلایل حمایت از امارت اسلامی، سوءبرداشتها از سخنانش پیرامون وجود فسادهای اخلاقی و اعتقادی در دوران جمهوریت، وابسته بودن جریانهای مدعی مقاومت به دشمنان افغانستان، مباحث حکومت سرپرست و تاکید بر برپایی زودتر حاکمیت ثابت، همهشمول بودن حکومت، رضایتمندی یا عدم رضایتمندی مردم از نظام فعلی، ادعاها پیرامون نسلکشی در افشار و طرفین دخیل در آن، مسئلهی برخورد با بیحجابی و رو به پیشرفت بودن افغانستان، به ارائهی نظرات خود پرداخت.
حسینی مزاری در بخشی از این سخنان با اشاره به برخی از دستاوردهای حکومت امارت اسلامی تاکنون، بر این باور است که افغانستان رو به ثبات و پیشرفت سریع است و همگان باید فرصت دهند و همکاری کنند تا کشور به سمت ثبات حرکت کند.
وی همچنین به این نکته اشاره کرده که حکومت سرپرست با وصف نواقص زیادی که دارد اما دارد خوب کار میکند. این آگاه مسایل سیاسی معتقد است که برای ادارهی درست کشور برای زمانی که حاکمیتِ ثابت ایجاد شود، قطعا باید از همهی طیفها و عناصر به قدری که لیاقتش را داشته باشند استفاده شود و البته نه به عنوان سهمِ فلان قوم و فلان مذهب و فلان حزب.
حسینی مزاری سازماندهی فساد اخلاقی و اعتقادی را دو استراتژی مهم آمریکاییها در زمان جمهوریت دانسته که از طرق مختلف از جمله ایجاد مراکز فساد و کلیساهای خانگی به دنبال آن بودهاند تا به گفتهی وی مردم افغانستان را از این ناحیه به زمین بزنند که البته موفق نشدند، چرا که مردم کشور مردمی متدین و مذهبی بودند و در برابر همهی این استراتژیها ایستادند، از جمله مردم دشت برچی.
متن کامل گفتگوی ویژه تلویزیون جهانی آرزو با حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری را که در دفتر مرکزی مرکز تبیان در کابل انجام شده است، در ادامه مطالعه کنید:
خبرنگار: سلام جناب آقای مزاری! بسیار تشکر از فرصت و وقت شما.
علیک السلام و تشکر از حضور شما.
خبرنگار: چرا شما از امارت اسلامی حمایت میکنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. و افوض امری الی الله ان الله بصیر باالعباد. حقیقت امر این است که افغانستان به خصوص در چهل و پنج سال گذشته چندین ساختار حاکمیتی را تجربه کرده است. ساختار حاکمیتی کمونیستها، ساختار حاکمیتی مجاهدین و همچنان جمهوریتِ آمریکایی که طی بیست سال گذشته بر افعانستان حاکم بود. ما در کشور حضور داشتیم و هر سهی این ساختارها را تجربه کردیم، اما وقتی میآییم بررسی نموده و کارکرد آنها را با امارت مقایسه میکنیم و میسنجیم، با آنکه امارتیها سابقهی مدیریتی زیادی نداشتهاند و بلکه شاید هیچ سابقهی مدیریتی نداشتهاند، میبینیم که حاکمیت کنونی به مراتب بهتر از تمامی ساختارهای گذشته است.
خبرنگار: به لحاظ حکومتی منظورتان است!
بله حکومتی.
خبرنگار: ولی پنج سال در قدرت بودند در همین دهه نود!
بله! ولی خب شرایط به گونهای شد که اینها را اجازه ندادند که مستقر شوند و رشد کنند و کار اساسیتر انجام بدهند؛ اما در این دو و نیم سال با وصف اینکه یک افعانستان خراب در همه عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به میراث گذاشته شد و امارت آمد و حاکمیت را گرفت، طی این دو و نیم سال وقتی ما بررسی میکنیم میبینیم کارکردهای شان در بسیاری از عرصهها خیلی مفید و خیلی مثبت بوده است. این در حالی است که طی این مدت از طرف کشورهای غربی کاملا تحریم بوده و معضلات و مشکلات مختلفی در مسیر راهش وجود داشته، از جمله تخریبات داخلی و بیرونی که از طرف دشمنان در راستای براندازی این ساختار راهاندازی گردیده است، اما با آن هم حرکتشان و رفتارشان در عرصهی مدیریتی کشور تا هنوز موفق بوده است.
خبرنگار: بنابراین است که شما حمایت میکنید. اما بحث این است که برخیها میگویند که شما در حوزهی سیاست یک نگاه و نگرش متناقض دارید، به دلیل اینکه شما در گذشته از جمهوریت حمایت کردید و اکنون از امارت حمایت میکنید! ما چگونه این دو پارادایم سیاسی را جمع کنیم و شما از هر دو پارادایم حمایت داشته باشید؟
ما در طول بیست سال جمهوریت نسبت به اوضاع افغانستان کاملا منتقد بودیم و در برابر اشغال حضور جدی داشتیم و حرف زدیم و موضع گرفتیم و الحمدلله به گونهای نیست که پنهان بوده باشد. چون اهل رسانه هستیم و مصاحبه داشتیم و حرفها و مطالب ما در رسانهها کاملا مطرح است. ما نسبت به جمهوریت منتقد بودیم، اما حمایت ما از جمهوریت به این معنا و دلیل بوده که به این باور هستیم که افغانستانِ بیساختار، بیحاکمیت و بیمدیریت به اصطلاح بدتر است از ساختاری با مدیریت ناقص.
خبرنگار: ولی اگر آن مدیریتی که شما میگویید آمریکایی و اشغالگرایانه بوده است، چه نیازی به حمایت داشت؟
به هر حال از این که هیچ چیزی نباشد و کشور ول و معطل باشد و به شکل ملوکالطوایفی و کاملا در هم و بر هم باشد، حداقل یک ساختاری ولو ناقص روی کار باشد که از جنجال و شرایط بلبشو جلوگیری کند بهتر است. اما اینکه ما از جمهوریت به عنوان یک ساختاری به نفع مردم افغانستان حمایت کرده باشیم، بفرمایید اگر کدام مصاحبه یا سخنی داشته باشم!
خبرنگار: ولی شما یک بار گفتید که من در این مسیر فدایی هستم و فدا میشوم!
خیر! شما در دوران جمهوریت یک بحث و سخن از من در این رابطه بیاورید!
خبرنگار: نه منظورم این است که شما از نظام جمهوری حمایت کردید و حتی گفتید آمادهی فدا کردن خود در این مسیر هستید، بعد حمایت شما از امارت چگونه است؟ این دو پارادایم با همدیگر متفاوت است!
ببینید اولا من از نظام جمهوری اسلامی حمایت کردم و نه نظام جمهوری! بله میگویم که من در زمان جمهوریت منتقد بودم ولی آن انتقادی را که در زمان جمهوریت داشتم حالا ندارم. فعلا کشور ما آزاد است.
خبرنگار: شما گفتید که خود را در راه نظام جمهوری فدا میکنید!
نه من چنین چیزی نگفتم.
خبرنگار: من نقل قول شما را یاد میکنم، شما در نطقی جمهوریت را گفتید که یک نظام اسلامی است و ما خود را فدای نظام جمهوری اسلامی ایران میکنیم.
جمهوری اسلامی ایران را میگویید؟
خبرنگار: منظورم نظام جمهوریت است، یا در ایران باشد، یا در افغانستان و یا در هر جای دیگر!
من در رابطه با جمهوریت افغانستان تحت هیچ شرایطی چنین حرفی نزدم.
خبرنگار: بله اینجا نقل قول شما است که از نظام جمهوری اسلامی ایران گفتید!
ببینید جمهوری اسلامی ایران یک نظام اسلامی است که در برابر استکبار بوده و حالا هم همینطور است و قطعا حالا هم ما از آن حمایت میکنیم. نه تنها ایران بلکه هر کشور و فردی که در برابر استکبار باشد و برای آزادی مسلمین کار بکند، ما قطعا از آن کشور و فرد حمایت میکنیم و هیچگاه منکر این گپ نیستیم.
خبرنگار: هنوز هم به پای این حرفتان هستید؟
بله صد در صد.
خبرنگار: ولی بحث این است که ایران یک نظام جمهوری است و اینجا حکومت امارت است و ساختار رهبری آنجا نسبت به افغانستان متفاوت است. منظورم این است که این دو نظام در اندیشهی فکری شما چگونه جای میگیرند؟
ببینید اولا امارت اسلامی یک ساختار اسلامی دارد، دوما بحث کشور ما با سابقهی چهل و پنج سال مبارزه و جنجال و مشکلات مطرح است. ما نمیگوییم فعلا در افغانستان و در ساختار حکومت فعلی مشکلاتی وجود ندارد، بلکه من بارها در سخنرانیهای خود گفتهام ممکن است فعلا در شرایط موجود افغانستان هزار معضل وجود داشته باشد، اما همین امارت اسلامی برای ما هزار مرتبه بهتر از ساختار جمهوریت بوده و منافع و آثار و برکاتش بیشتر از زمان جمهوریت است.
خبرنگار: یکی از برتریهایش که شما گفتید این است که فاحشهخانهها از کابل مخصوصا از دشت برچی برچیده شده است، آیا این درست است؟
قطعا! ببینید استراتژی غرب در زمان جمهوریت این بود که در کنار کشتن و تخریب، یک سری فعالیتها و کارهای دیگر هم بکند تا از آن طریق کشور ما را به بردگی بگیرد و ساختار اجتماعی و سازمان زندگی مردم ما را کاملا از هم متلاشی نماید. غربیها در کنار سایر برنامههای شان در افغانستان دو تا استراتژی هم داشتند. اول اینکه ایجاد مراکز فساد را در کشور سازماندهی بکنند. قطعا این روند در دوران جمهوریت توسط آمریکاییها و غربیها مدیریت میشد. دوم هم اینکه در رابطه با مسیحیسازی و ترویج مسیحیت کار جدی میکردند. قطعا و صددرصد صدها و هزاران کلیسای خانگی در سرتاسر افغانستان وجود داشت و در این رابطه اسناد و مدارک زیادی هم وجود دارد.
خبرنگار: برخی از منتقدین شما میگویند که شما به مردم خود برچسب میزنید!
نخیر!
خبرنگار: مثلا شما گفتید که ۹۶۰ فاحشهخانه در دشت برچی بود که خواهران و مادرانِ همین مردم آنجا میرفتند. آیا این حرف شما درست است آقای مزاری؟
متاسفانه منتقدین از این شرایط و فضا سوءاستفاده کردند. در حالی که من خودم اهل دشت برچی هستم. بیست سال با این مردم زندگی کردم. بیشترین همکاران من از دشت برچی هستند. بیشترین شهدا از همکاران ما از اهالی دشت برچی بودهاند. من چطور بیایم توهین و بیحرمتی به این شکل را نسبت به مردم انجام بدهم؟
خبرنگار: به هر حال بر این باورند که توهین شده و میگویند که شما چرا اینکار را کردید!
ببینید همهی مردم افغانستان مردم ما هستند. تنها بحث دشت برچی و بحث شیعه نیست. من در سخنرانی که در مشهد در رابطه با مهاجرین داشتم آنان را تشویق به برگشت کردم و گفتم اوضاع افغانستان بهتر است و امارت اسلامی کارهای خوبی انجام داده و در حال انجام دادن است، از جمله دو تا کار خوبی که امارت اسلامی انجام داده و تنها همین دو تا کار خوب کافی است که من بگویم این امارت از ساختار و حاکمیت جمهوریت هزار مرتبه مناسبتر است، برچیدن به اصطلاح مراکز فساد و فاحشهخانهها و کلیساهای خانگی از سراسر افغانستان است، بعد آمدم در رابطه با کابل صحبت کردم. بله! بلاخره من از دشت برچی به عنوان این که محل کار و محل زندگی من است یاد کردم.
خبرنگار: برخیها میگویند شما به خود اتهام بستهاید، به دلیل اینکه شما گفتید که از این مجموع هزاران فاحشهخانه تنها ۹۶۰ فاحشهخانهی ثبتشده در غرب کابل بوده است. در حالی که هیچ نهاد یا سازمانی به خاطر ثبت فاحشهخانهها در کابل و در افغانستان وجود ندارد. بحث این است که شما چگونه ادعا کردید که این آمار ثبت شده است؟
در رابطه با بحث ثبتشدن این آمار باید بگویم که در نهادهای امنیتی آن زمان ثبت بوده است چون آنها از این مراکزِ فساد پول میگرفتند.
خبرنگار: کدام نهاد امنیتی؟
همین حوزات پولیس و امنیت ملی.
خبرنگار: یعنی این آمار در آنجا ثبت میشده است؟
به هر حال لیست وجود داشته که طبق آن از این مراکز پول بگیرند. مسئله این است که این یک بحث آمریکایی و استراتژی غربیها در رابطه با گرفتار ساختن مردم ما بود. ایجاد و تقویت این مراکز کار مردم ما نبوده است. اگر من میگفتم که این کارِ مردم ما بوده و با استقبال آنان سازماندهی شده است، بلی! این توهین به مردم بود. در حالی که غربیها و آمریکاییها صددرصد نه فقط در دشت برچی بلکه در کل افغانستان کار میکردند.
خبرنگار: مسئله نسبت به شما این است که شما مستند حرف نمیزنید و صرفا میگویید آمار ثبتشده وجود دارد. شما بخاطر توجیه مثلا یک طرف میشود که توجیه کرد که در این جا اینگونه مراکز وجود دارد. مثلا توجیه آمدن به افغانستان. بخاطر توجیه آمدن به افغانستان شما بگویید که اینگونه شرایط در گذشته وجود داشت. در حالی که شما اسناد و مدارکی ارایه نکردید؟
اصلا نیازی به اسناد و مدارک نیست. شرایطِ زمان جمهوریت برای همه مشخص است و اصلا کسانی که در اینجا به عنوان عناصر مطلع حضور داشتند، کاملا در جریان اوضاع و احوال جمهوریت بودند. به نظرم تنها یک مصاحبهی همان آدمی که از سرپل و از مسئولین وزارت داخله جمهوریت بود و با صدای آمریکا مصاحبه کرد کافی است. ایشان چون آدم مطلع بود به صراحت میگوید که خانههای امن سرتاسر افغانستان مراکز فساد و فحشا بودند. این به اصطلاح تنها یک مورد است. شما کافی است در گوگل سرچ بکنید مشاهده خواهید کرد که در همان زمان جمهوریت دهها و صدها گزارش از خبرگزاریها و از مراکز معتبر خبری وجود دارد که در همین رابطه گزارشهای مستند تهیه کردند.
خبرنگار: وقتی شما حرفی میزنید باید استناد داشته باشید. بحث این است که هر کسی بدون استناد و مدرک میتواند ادعا بکند، اما ارائه کردن مدرکی که بتواند اعتبار ببخشد مشکل خواهد بود!
وقتی یک حرف و گپ یا مطلبی بخصوص از سوی یک فرد رسانهای مطرح میشود، قطعا بدون اسناد و مدارک نیست. ولی بحث اینجاست که این استراتژی آمریکا در زمان جمهوریت بود. آمریکاییها میخواستند که مردم ما را از این ناحیه به زمین بزنند که البته موفق نشدند. کمونیستها هم همین کار را کردند ولی موفق نشدند. آمریکا طی بیست سال به دنبال این هدف بودند اما مردم ما مردمی متدین و مذهبی بودند و در برابر همهی این استراتژیها ایستادند، از جمله مردم دشت برچی. من بارها در سخنرانیهای خود مطرح کردم و حتی به دوستان طالب هم گفتم که نگویید که تنها شما علیه آمریکا بودید. بلکه همهی مردم افغانستان و همهی مراکز فرهنگی و دینی ما علیه آمریکا بودند.
خبرنگار: شما علیه آمریکا بودید؟
بله.
خبرنگار: چکار کردید علیه آمریکا؟
میتوانید در گوگل سرچ بکنید.
خبرنگار: شما کوتاه دو سه نمونه را عنوان کنید که علیه آمریکا کار کردهاید.
تمام صحبتهای من علیه آمریکا بود. تمام فعالیتهای فکری و فرهنگی ما علیه آمریکا بوده است. ما تظاهراتهای ضد آمریکایی داشتیم. ما علیه پیمان استراتژیک جلسه داشتیم. علیه پیمان امنیتی اجتماع برپا کردیم. ما در بیست سال جمهوریت علیه تمامی کارکردهای آمریکا بحث داشتیم و نتیجهی این سیاست ما انفجار همین دفتر بود که این انفجارِ دفتر نه توسط داعش و نه توسط طالب، بلکه توسط خود آمریکاییها صورت گرفت. آمریکاییها از خود بگرام مدیریت کردند و با همکاری امنیت ملیِ آن زمان آمدند دفتر ما را منفجر کردند.
خبرنگار: ولی در دورهی امارت هم دفتر شما منفجر شد!
بله در مزارشریف! داعش بر عهده گرفت و وقتی دستگیر شد مشخص شد که داعش است. عامل انفجار دفتر مزارشریف دستگیر شد ولی اینجا دفتر کابل دستگیر نشد و هیچ خبری هم از دستگیری نبود! به هرحال سیاست آمریکا این بود که مردم ما را از جهتهای مختلف محاصره بکند و ضربه بزند. شما بحث مثلا اعتیاد را ببینید که هیچ نیازی هم به سند و مدرک ندارد. هزاران معتاد مگر در همین زیر پل سوخته نبودند؟
خبرنگار: آقای مزاری! شما در بیست سال گذشته یک استراتژی مبارزهی فرهنگی علیه آمریکاییها داشتید؟
بله.
خبرنگار: در جریان این مسئله میخواهم بپرسم که آیا شما مقاومتگران را ابزار دست رژیم اسرائیل میدانید؟
کسانی که امروز علیه حاکمیت افغانستان، علیه سرزمین افغانستان و علیه مردم افغانستان هرگونه حرکت تخریبی بکنند و دستشان به سوی غرب دراز باشد، دیگر هیچ فرقی نمیکند که با آمریکا باشند یا با اسرائیل. آیا شما الان بین آمریکا و اسرائیل فرق قائل میشوید؟
خبرنگار: بلی دو تا کشور هستند!
خوب دو تا کشور باشند، ولی فعلا دست هر دوی آنها به خون مردم غزه که برادران و خواهران ما هستند آغشته است. من امروز از نظر فکر و اندیشه و از هر نظر بین آلمان و اسرائیل و یا انگلیس و اسرائیل و یا آمریکا و اسرائیل هیچ فرقی قایل نیستم. بنابراین هر کسی که دست خود را به سوی کشورهای بیگانه دراز نماید و بیاید علیه مردم خود اقدام بکند و خون بریزد، چنین فردی وابسته است.
خبرنگار: کیها دست خود را دراز کردهاند؟
من الان افراد مشخصی را عنوان نمیکنم.
خبرنگار: اگر عنوان کنید و مشخص شود تا مردم بفهمند بهتر است، چون یکی از رسالتهای شما بیداری و آگاهی مردم است!
شما خودتان ببییند که چه کسانی در برابر مردم ما دارند کار میکنند! تمام کسانی که فعلا به خارج از کشور رفتهاند و هی مرتب از آمریکا و اسرائیل تقاضای کمک میکنند!
خبرنگار: این افراد چه کسانی هستند؟
افراد زیادی هستند. افرادی که در جمهوریت بودند و خارج رفتند و ادعای شورای مقاومت و جبههی مقاومت میکنند، اینها وابسته هستند.
خبرنگار: وابسته به اسرائیل هستند؟
من به شما گفتم که برای من وابسته بودن آنان به اسرائیل و یا آمریکا یا هر جای دیگر فرقی نمیکند. هر کسی که امروز از افغانستان فرار کرده و دست خود را به سمت کشورهای خارجی دراز میکند و علیه کشور توطئه میکند، وابسته است. حالا شما بگویید وابستهی به اسرائیل من میگویم به آمریکا به آلمان به انگلیس و یا هر کشور دیگری! از نظر من تفاوتی ندارد.
خبرنگار: نگاه شما نسبت به آقای خلیلی و محقق چه است؟
من نمیخواهم نسبت به آنها حرف خاصی بزنم. هر دوتایشان آدمهای این مردم هستند و فعلا در خارج از کشور حضور دارند. اما نسبت به مواضعی که اگر علیه مردم داشته باشند و بخواهند در راستای تحریک مردم علیه حاکمیت کار بکنند، مورد تایید ما نیست و مخالفشان هستیم.
خبرنگار: به نظر شما اکنون این مواضع را دارند؟
آقای خلیلی را من تا هنوز ندیدم اما آقای محقق دارد.
خبرنگار: آقای محقق باید چه کاری کند؟
آقای محقق باید بیاید سر خانهاش. آغوش امارت باز است و بارها گفته که مخالفین بیایند در کشور زندگیشان را بکنند. چه لزومی دارد که شما بروید ترکیه و جاهای دیگر؟ حرف و یا انتقاد دارید بفرمایید داخل کشور. شما که اهل مبارزه و مجاهده هستید چرا از کشور فرار کردید؟ بیایید به کشور خودتان. آقایان امارت اسلامی میگوید که ما حرف گوش میکنیم. اینها یک سره دارند مردم را دعوت میکنند و شما هم از جمله دعوتشدهها هستید. من هم در طول بیست سال گذشته نسبت به طالبان موضع منفی داشتم، در پنج سال حکومت اولشان قطعا ما علیه طالبان موضع و حرف داشتیم. ولی اینها در این ساختار و در این دوره کاملا دارند مفید عمل میکنند.
خبرنگار: شما در دورهی اول حکومت طالبان جنگ نکردید؟
نه من جنگ نکردم.
خبرنگار: یعنی پروسهی نظامی نداشتید؟
نه من اصلا از روز اولی که وارد مبارزه شدم کار نظامی نکردم.
خبرنگار: ولی بابه مزاری پروسهی نظامی داشت و جنگید!
ما به بابه مزاری کار نداریم. او در یک جریان دیگر بود. ما با آقای مزاری هیچ ربط و ارتباطی نداشتیم و حتی وقتی ایشان حزب وحدت را تشکیل داد، به حزب وحدتشان هم نرفتیم. ما اصلا عضو حزب وحدت نبودیم.
خبرنگار: استراتژی آنها در آن زمان نسبت به امارت چگونه بود؟
گفتم که ما در دوران حکومت پنج سال اول طالبان با آن مخالف بودیم و هر کسی هم که مخالفت میکرد بلاخره مورد تایید ما بود. حالا چه مزاری باشد، چه آقای مسعود باشد و چه هر کس دیگری. ما در طول بیست سال گذشته هم به هرحال نسبت به روند کار طالبان انتقاد داشتیم. حالا شاید برخی از انتقادهای ما ناشی از بیاطلاعی و کماطلاعی بوده، ولی در شرایط موجود میبینیم که این ساختار دارد کار میکند و دارد مدیریت میکند. آقایانِ مخالف! شما بیست سال در افغانستان حاکمیت کردید ولی کشور را از جهتهای مختلف با مشکل مواجه کردید؛ خوب حالا یک کمی فرصت بدهید که بلاخره امارت چه کار میکند. کمی به اینها فرصت بدهید.
در همین دو و نیم سال ببینید که چقدر ساخت و ساز رشد چشمگیر داشته است. معتادها را جمع کردند. گداها را جمع کردند. صفایی شهرها ادامه دارد و مالیات درست جمع میکنند. اینها در خیلی از قسمتها دارند مفید و موثر کار میکنند. چرا ما فرصت ندهیم و چرا همکاری نکنیم تا کشور به سمت ثبات حرکت کند؟
خبرنگار: کابینهی طالبان چگونه است از نظر شما؟
ببینید فعلا حکومت سرپرست است. ما اجازه میدهیم که این دوستانِ ما بررسی بکنند و کارهای شان را سازماندهی کنند و موعد حکومت سرپرست تمام شود، که البته من خودم سال گذشته پیشنهاد کردم و امسال هم در یکی از سخنرانیها نظرم را گفتم که هر چه زودتر باید حکومت سرپرست تمام شود، چون دیگران دارند از موقعیت حکومت سرپرست سوءاستفاده میکنند.
خبرنگار: کیها مثلا؟
همین مخالفین امارت.
خبرنگار: آنها چگونه از حکومت سرپرست سوءاستفاده میکنند؟
سوءاستفادهشان این است که میخواهند یک موج منفی در ذهنیتها ایجاد بکنند که گویا امارت اسلامی همیشگی نیست و امروز و فردا از بین میرود! بنابراین پایان دادن به حکومت سرپرست و آمدن حاکمیتِ ثابت امیدواریها را بیشتر نموده و ساختن افغانستان را راحتتر میکند. من خودم موافق تداوم حکومت سرپرست نیستم، ولیکن من مطمئن هستم که بعد از حکومت سرپرست و آمدن حاکمیت ثابت بسیاری از این مشکلات رفع میشود.
خبرنگار: ولی برخیها میگویند که همین حکومت سرپرست، همهشمول نیست و همهی طیفها در آن حضور ندارند. افغانستان چون از لحاظ قومی یک ساختار کثرتگرا دارد، باید در عین زمان این ساختار در فرآیند شکلگیری حکومت بازتاب پیدا بکند. آیا از دید شما ساختار حکومت فعلی آن فراگیری را دارد؟
سوالی از شما میپرسم. اگر شما مثلا رهبر یک جریان باشید و بیست سال جنگیده و خون داده باشید و بعد بیایید و یک محیط را تصرف بکنید، آیا میتوانید بلافاصله یک چنین دیدگاهی داشته باشید؟ طالبان بیست سال جنگ کرده برادر! آنها بیست سال خون دادند و دیگران بیست سال عیاشی و بیفکری و بیتدبیری کردند و بعدش هم راحت کشور را رها کردند و رفتند، حالا اینها آمدند به اصطلاح حاکمیتی را گرفتند که اصلا توقعاش را نداشتند که بگیرند. چون مطابق با صحبتهایی که در دوحه میشد قرار بود که طالبان بیایند در حکومت مشارکت بکنند.
خبرنگار: خود طالبان هم توقع نداشتند که حکومت را به این شکل بگیرند؟
بله! خود طالبان هم توقع نداشتند. خوب وقتی آقای اشرف غنی میآید فرار میکند و حاکمیت را کاملا واگذار میکند و اینها هم آمادگی نداشتند و با نداشتنِ آمادگی میآیند کاملا کشور را تصاحب میکنند، طبیعی است که اینها بیایند فعلا از کادرها و عناصر خودشان کار بگیرند و این دورهی سرپرست سپری شود. اما قطعا برای دورههای بعد نواقصی که فعلا در بحث قانون اساسی و در بحث حقوق شیعیان که بعضیها میگویند حقوق شیعه به رسمیت شناخته نشد و فلان و بهمان نشد و نیز در بحث جمعیتها و مباحث مدنی و در همهی عرصهها تا جایی که من در جریان هستم، اینها رفع شدنی است.
خبرنگار: ولی بحث این است که شما میدانید که استراتژی جنگی و سیاسی با همدیگر متفاوت است. نمیشود اگر طالبان مثلا در میدان جنگ بودند و با عین همان استراتژی جنگی از میدان جنگ به حالت حکومتداری و نظامی بیایند. یعنی خواستهای جنگ و خواستهای سیاست اکنون متفاوت است و مردم تقاضاهایی نسبت به سیاستگذاری و مشارکت دارند!
من کاملا با حرف شما موافق هستم. ولی ببینید اینها با یک شرایطی مواجه شدند که کشور بلافاصله ساختارش فرو ریخت و در اختیار اینها قرار گرفت، لذا مجبور بودند کسانی را که اعتماد داشتند و آنها را میشناختند بیاورند در جاهای مختلف بگذارند.
خبرنگار: ولی شش ماه گذشت، یک سال گذشت، دو سال گذشت!
امروز امارت اسلامی حاکمیت دارد و طالبان فعلا کشور را گرفتهاند و من معتقد هستم که راه و اصول درستش این است که باید از عناصر شاخص نخبهی کارفهم بر اساس لیاقتها و تدین و تخلقشان استفاده بکنند. پیشنهاد ما این است.
خبرنگار: یعنی منظور شما این است که اکنون استفاده نشده است؟
چرا! در خیلی از ادارات استفاده شده است.
خبرنگار: مثلا در کجاها؟
چرا دیگر! آقای حنفی از مردم ازبک است. این دیگرش از تاجیک است. یکی دیگرش از هزاره است...
خبرنگار: ولی ما از هزاره نداریم!
وزیر نداریم ولی معاون وزیر داریم.
خبرنگار: وقتی بحث کابینه را مطرح میکنید باید وزیر هم باشد!
به هر حال پیشنهاد ما هم این است که باید باشند.
خبرنگار: یعنی منظور شما این است که اکنون همهشمول نیست و باید همهشمول شود؟
من قبلا هم در بحث حکومت سرپرست گفتم که نواقص وجود دارد، نواقص زیادی هم وجود دارد؛ اما با همهی این نواقص اینها دارند خوب کار میکنند. من معتقد هستم که برای ادارهی درست کشور برای زمانی که حاکمیتِ ثابت ایجاد شود، قطعا باید از همهی طیفها و عناصر به قدری که لیاقتش را داشته باشند استفاده شود. نه به عنوان سهمِ فلان قوم و فلان مذهب و فلان حزب. من خودم اصلا با عنوان سهمخواهی موافق نیستم.
خبرنگار: لیاقتِ مثلا آقای ایکس چقدر باید باشد و چه کسی باید این را سنجش کند؟
بلاخره حکومت باید یک بخشهایی داشته باشد و سنجش نماید.
خبرنگار: در بُن هم عین حکومت شکل گرفت که طرفها پنج چوکی، هشت چوکی، دوازده چوکی و یک کنفرانس ناقص از آنجا شروع شد!
اجلاس بن از طرف آمریکاییها بود و بزرگترین خیانتی که آمریکاییها شکل دادند این بود که در افغانستان مباحث قومی جور کردند؛ تاجیک اینکاره باشد، پشتون اینکاره باشد، هزاره اینکاره باشد. نخیر! به نظر من اگر قرار بر این است که حاکمیت درست مدیریت شود، باید بحث سهمهای قومی و منطقهای و مذهبی کاملا کنار گذاشته شود. باید سیستم و شرایطی به وجود بیاید که فقط عناصر لایق شایستهای که دلسوز به این آب و خاک باشند، در عرصهی مدیریتی حضور پیدا بکنند و افغانستان را بسازند.
خبرنگار: آیا این میتواند راهحل بوده باشد؟
بله.
خبرنگار: یکی از چالشها و اشتباهات اجلاس بن که میگویند همین بود که در آن زمان امارت در گفتگوها و مذاکرات شریک نشد و موجب شد که یک نزاع دیگر شکل بگیرد. اکنون هم مخالفینی که در بیرون هستند اگر در یک ساختار فراگیر شامل نشوند، آیا میتوانند چالش برانگیز باشند؟
من یک چنین جریانی که برای آیندهی افغانستان خطرآفرین باشد نمیبینم. فعلا امارت اسلامی به هیچ وجه بدیلی ندارد.
خبرنگار: ولی در آن زمان هم امارت اسلامی چالشبرانگیز نبود و تدریجا چالش ایجاد کرد و نظام را گرفت!
خیر! در آن زمان بستر کاملا وجود داشت. عناصر و شخصیتهای امارت بودند و به صورت کامل از بین نرفته بودند. اهمیت طالبان در این بود که آنان در میدان حضور داشتند. شما امروز کدام یک از مخالفین امارت اسلامی را در میدان میبینید؟ آیا اینها یک وجب زمین در داخل افغانستان دارند؟ از سوی دیگر به نظر شما اینها با بیست سال مدیریتی که کردند و تجربهی ناکامی که داشتند، آیا باز هم دیگر جایگاهی در داخل و در میان مردم افغانستان دارند؟ آیا کشورهای منطقه و یا دنیا اینها را میپذیرند؟ آقا جان دیگر نه جامعهی بینالملل، نه منطقه و نه مردم داخل کشور هیچ کدام به اینها اعتمادی ندارند.
خبرنگار: پس مشروعیت چگونه شکل میگیرد؟ اگر این نباشد و آن نباشد و طرف دلخواه باید بوده باشد و ما قیدسازی و دیگرستیزی بکنیم، آیا فکر میکنید ما بتوانیم به یک نقطهی قابل جمع و یک مشروعیت فراگیر در داخل برسیم؟
حتما! به هر حال سیستم و ساختاری در حال شکلگیری است تا بستری را فراهم بکند که عناصر نخبهی دلسوز بیایند در راستای ساختن افغانستان وارد عرصهی کارزار شوند. شما مطمئن باشید که اگر این روند شکل بگیرد، افغانستان بیش از حالا مقتدر میشود و بیش از حالا ساخته خواهد شد.
خبرنگار: آیا امارت اسلامی مشروعیت دارد؟ نگاه شما چیست؟
چه کسی مشروعیت را به یک حاکمیت میدهد؟ اگر مردم این مشروعیت را میدهند که باید گفت فعلا راضی هستند. شما بر چه اساسی میگویید که مردم رضایت ندارند؟
خبرنگار: ولی تمهیداتی که رضایت مردم را نشان بدهد چه است؟
من باز هم میگویم که فعلا شرایط شرایط بحران است و یک شرایط اضطراری است و حاکمیت طالبان یکبارگی به اصطلاح دستاش به کشور رسیده است...
خبرنگار: آقای مزاری شما هر چیز را توجیه میکنید که چون شرایط اضطراری است و وضعیت خراب است لذا مشروعیت حکومت و مشارکت مردم را نباید مطرح ساخت!
ببینید بحث توجیه نیست. من طرفدار مشارکت و حضور مردم هستم. ولی قطعا جریانی است که دارد کار میکند که این زمینه را بیشتر فراهم کنند تا مردم و شخصیتها و عناصر بیشتری بیایند.
خبرنگار: من میخواهم نظر شما را بدانم که اکنون نظام آن مشروعیت مردمی که مشروعیت مردمی بوده باشد دارد؟
اگر شما بحث انتخابات و امثال اینها را مطرح بکنید، خوب معلوم است که فعلا از این خبرها نیست. طالبان آمده و جمهوریت سقوط کرده و رفته و یک ساختار خراب در همهی عرصهها در اختیار طالبان و امارت قرار گرفته است.
خبرنگار: یعنی ما نظام فاقد مشروعیت داریم؟
نخیر! فعلا این نظام در داخل افغانستان مورد قبول مردم است.
خبرنگار: مثلا چگونه مورد قبول است؟
در همهی زمینهها.
خبرنگار: شما همینجا نزدیک هستید و وضعیت صف پاسپورت را میبینید. وقتی دروازههای پاسپورت باز شد چه تعداد نفر بخاطر گرفتن پاسپورت آمدند؟
خوب یک کشور است و در هر کشوری حتما مردم پاسپورت میگیرند.
خبرنگار: ولی به این شکل نمیگیرند و اینگونه هجوم نمیبرند!
اگر شما بحث مهاجرت را میگویید که مردم دارند مهاجرت میکنند، شما هر تعداد که فکر میکنید مردم میروند بیرون، ولی ده برابر آن تعداد برمیگردند. من شاهد برگشتن مهاجرین از ایران هستم. اگرچه پاکستانیها به صورت اجباری و در ایران هم بعضیها اجباری ولی ده برابر اجباری به صورت داوطلبانه به کشور بازمیگردند.
خبرنگار: یعنی به صورت اجباری به افغانستان میآیند و اگر اخراج نکنند نمیآیند!
نخیر! بخشی که فاقد مدرک است اگر در ایران دستگیر کنند میفرستند، ولی کسانی دیگر که با مدرک هستند با اختیار خودشان میآیند.
خبرنگار: شما خودتان گفتید که اجباری میآیند و اخراج میشوند. لفظ خود شما است!
نه شما دارید در دهان من حرف میدهید.
خبرنگار: نه این حرف را زدید!
نه شما باز فیلمتان را به اصطلاح ببینید که من همچون چیزی نگفتم. در ایران دو نوع برگشتن است. یک نوع برگشت است که برای فاقدین مدرک است و نیروهای انتظامی آنجا دستگیر میکنند میفرستند. بله اینها اجباری است، ولی قسمت زیاد دیگر هم داوطلبانهاند. تاجر است، کسبه است، بازاری است، اینها برای سرمایهگذاری به داخل کشور میآیند.
خبرنگار: مثل میرویس عزیزی که آمد و ده میلیارد دالر سرمایهگذاری کرد!
بله! امنیتی که فعلا در افغانستان حاکمیت دارد، در طول چهل و پنج سال گذشته این امنیت نبوده است. من به عنوان یک طلبه و فرهنگی که به شدت نسبت به اوضاع منتقد بودم، مطالعه داشتم و نیرو دارم که کار میکنند، باور بکنید که خاطر آرامی که من در شرایط فعلی دارم در بیست سال گذشته به هیچ وجه نداشتم.
خبرنگار: ولی بنابر گفتهها برخیها دستگیر میشوند به خصوص خانمها. اینها خاطر آرام میتواند باشد برای شما؟
کجا دستگیر شدهاند؟ برای من حجت نیست.
خبرنگار: یکی از مقامات امارت اسلامی در جلسهای که در همین غرب کابل برگزار شد گفت که ما برخیها را به خاطر حجابشان ایستاد کردیم و توقف دادیم و برایشان گفتیم!
اگر تذکر دادند که اشکال ندارد. تذکر که عیبی ندارد. تذکر خوب است. البته من در بحث حجاب قبلا پست هم گذاشتم و پیشنهاد هم کردم که عمدهترین راه مبارزه با ناهنجاریهای اجتماعی کار فرهنگی و تبلیغی است و ما باید به شدت در این عرصه ورود پیدا بکنیم. من هم به امارت اسلامی و هم به حوزات علمیه و مراکز دینی پیشنهاد میکنم که به صورت جدی در بحث ناهنجاریهای اجتماعی ورود پیدا بکنند. تنها هم بحث حجاب نیست. ما مشکلات مختلفی داریم که باید کار صورت بگیرد و برطرف شود. باید سطح فرهنگ و بینش مردم بالا برود.
من موافق هیچگونه ضرب و شتمی در رابطه با بحث حجاب نیستم. من به هیچ وجه موافق بگیر و ببند در رابطه با هر ناهنجاری اجتماعی دیگری نیستم. اما طبعا اگر شما کار فرهنگی و تبلیغی کردید ولی باز هم میبینید که شبکههای استخباراتی دشمن سعی میکنند که در راستای ترویج بیحجابی کار بکنند، آنجا خوب معلوم است که دستگاههای دستاندرکار باید تذکر بدهند و اگر اینها سازمانیافته کار میکنند باید آنان را دستگیر بکنند. باید برخورد جدی شود، در غیر این صورت شما از حکومت چه انتظاری دارید!
خبرنگار: من مسئلهی دیگری را مطرح میکنم. شما آگاهی و بیداری در مردم خلق میکنید. شما گفتید که باید عوامل و پهلوهای نسلکشی هزارهها افشا بشود. من میخواهم بپرسم که چه کسی در افشار نسلکشی کرد؟
کسانی که حمله کردند.
خبرنگار: چه کسانی؟
در قضیهی افشار اتحاد اسلامی سیاف و نیروهای جبهه احمدشاه مسعود دخیل بودند. این دو تا حمله کردند و جنایت آفریدند.
خبرنگار: در حق چه کسانی جنایت آفریدند؟
همین مردم افشار. من میپرسم چه کسانی مردم افشار را کشتند و با دستور چه کسی و با کدام حمله؟
خبرنگار: به باور شما دو طرف بودند؟
بله. پس چند طرف بودند!
خبرنگار: یعنی طرفهای دیگر دخیل نبودند؟
نه! چه طرفی دخیل بود؟ آقای مزاری یا حزب وحدت که به آنجا حمله نکردند بلکه همانجا مستقر بودند. این محیط در اختیار حزب وحدت بود. جنگ پیش آمد و در عرصهی جنگ اتحاد سیاف و نفرهای جبههی احمدشاه مسعود حمله کردند و این قتل و کشتار به وجود آمد.
خبرنگار: بر هزارهها؟
تنها بحث هزاره نبود.
خبرنگار: شما گفتید که نسلکشی هزارهها در افشار مطرح است؟
نه من همچو چیزی را نگفتم. ببینید من گفتم که بحث نسلکشی را اصلا قبول ندارم اما اگر نسلکشی هم باشد، در افشار صورت گرفته است و عوامل این نسلکشی باید معرفی شوند. من گفتم «اگر باشد». حالا هم من معتقد نیستم که در بحث افشار نسلکشی صورت گرفته است.
خبرنگار: شما گفتید که اگر شناسایی شود، این نهادهای بینالمللی است که باید بشناسد!
ببینید اگر نسلکشی هم شده است و قبول داشته باشیم که نسلکشی شده باشد، عواملاش باید شناسایی شوند و مورد محاکمه قرار بگیرند.
خبرنگار: آقای مزاری! نگاه شما و سیاست شما نسبت به نظام فعلی و نسبت به آیندهی نظام فعلی چه است؟
نگاه من مثبت است و تایید میکنم که شرایط فعلی رو به رشد و پیشرفت سریع است و آیندهی کشور هم اگر مسئولان و دستاندرکاران امارت اسلامی با جدیت و دقت بیشتر با در نظر گرفتن شرایط داخلی و منطقهای و دنیا عمل نمایند، قطعا افغانستان رو به رشد به پیش میرود و سعادتمند میشود.