پس از نشر مصاحبهی «انوش دستگیر» سرمربی تیم ملی فوتبال و آن که «علیعسکر لعلی» مسبب جنجالهای فوتبال افغانستان بوده است، برای حفظ توازن، به سراغ لعلی رفتیم. لعلی به دلیل بازی در تیم ملی و کارهایی که برای رشد فوتبال، انجام داده است، چهرهی شناخته شده است. لعلی در تیمهای پروانهی باختر، هندوکش و دانشگاه کابل بازی کرد و کاپیتان تیم ملی جوانان افغانستان شد. او در مجموع ۲۵ بار برای تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان به میدان رفت. لعلی سابقهی بازی و مربیگری را در تیمهای مختلف آلمانی نیز دارد. او در کشورهای ایران، مصر، تاجیکستان، نامیبیا، پاکستان و بنگلهدیش، مدرس و دستیار «کلاوس اشتارک، اریش روته مولر، سلاون اسکلیزیچ و پیترشگرت» در تیم ملی افغانستان بوده است.
آقای لعلی، در ابتدا خود تان را کامل معرفی کنید.
لعلی: «علیعسکر لعلی» استم و ۶۰ سال پیش در کارتهی سخی کابل متولد شده ام. مکتب را در کارتهی سخی و لیسهی غازی کابل خواندم. در سال ۱۳۵۵ عضو تیم ملی جوانان شدم، یک سال بعد به عنوان کاپیتان تیم ملی جوانان در بازیهای آسیایی بنگلادیش شرکت کردم. در سال ۱۳۵۷ پیراهن تیم ملی بزرگسالان را پوشیدم، مدتی هم در دانشکدهی زراعت دانشگاه کابل درس خواندم؛ اما به دلیل جنگ، در سال ۱۳۵۸ وطن را ترک و در سال ۱۳۶۱ به آلمان پناهنده شدم.
در آلمان چه کارهایی انجام دادید؟
لعلی: در آلمان درس خواندم. در کمپیوتر ساینس و مدیریت، تحصیلات عالی دارم. در سال ۱۹۸۸م عضو آموزشگاه (ب ای ب) شهر پادربورن شدم. در سال ۱۹۹۰م مدرک «انفورماتیک اسیستنت» و در سال ۱۹۹۲ در رشتهی مدیریت بانک و اطلاعات از مرکز آموزشی «انبیت» پادربورن مدرک گرفتم.
در تیمهای مهاجران، در لیگهای دستههای ۳ و ۴ و در لیگ اول آماتور آلمان بازی کردم. زمانی که ۲۹ساله بودم، مدرک C مربیگری یوفا را گرفتم. فوتبال را که کنار گذاشتم در لیگهای پنج و شش آلمان مربیگری را شروع کردم. در همان دوران مدرک B مربیگری یوفا را هم گرفتم.
چطور شد که به افغانستان برگشتید؟
لعلی: وقتی طالبان سقوط کرد، در سال ۲۰۰۲ با دعوت فدراسیون فوتبال آلمان، لیسانس A خود را گرفتم. در سال ۲۰۰۳ با «هولگر اوبرمان» که اولین مربی خارجی پس از طالبان بود، به افغانستان برگشتم. اوبرمان پس از مدت کوتاه، رفت و من ماندم تا که در سال ۲۰۰۵ «کلاوس اشتارک» به کابل آمد. در آن سالها، در ردههای مختلف با تیم ملی همکاری داشتم و در ترتیب اساسنامه، مقررات و اصول، فوتبال جوانان، بانوان، مکتب فوتبال هندوکش، تدریس مربیان، نوشتن برنامه و پیاده کردن استراتیژی، زمینهسازی برای ارتباط بیشتر فوتبال افغانستان با بیرون از کشور، فعالسازی بخش تدریسی، فوتبال پایه و لیگ برتر فوتبال افغانستان و دیگر بخشها کار کردم. از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۶ در سطوح مختلف با فدراسیون همکاری کردم.
چرا از فوتبال افغانستان جدا شدید؟
لعلی: من دو بار از کار در فدراسیون فوتبال افغانستان استعفا کردم. با شیوهی برگزاری لیگ برتر موافق نبودم و دیگری، صِغَرسن بازیکنان جوان بود. جدول شناسنامهی بازیکنان را ترتیب کرده بودم که مرحله به مرحله باید همه چیز در آن ثبت میشد تا جلو تقلب در سن بازیکنان گرفته شود؛ اما برای نتیجهگیری مقطعی، فدراسیون این کار را نمیکرد.
به جز مواردی که گفتید، دیگر چه مشکلاتی بود؟
لعلی: فدراسیون در ترکیب و چینش بازیکنان تیم ملی دخالت میکرد. هر چند «پیتر شگرت» تلاش کرد که رابطهی من و فدراسیون خوب باشد؛ اما ممکن نبود.
شما در زمان اختلاف با فدراسیون فوتبال، آن را ناکارا اعلام کردید؛ اما دوباره برگشتید. چرا؟
لعلی: بار نخست که فدراسیون را ترک کردم، با پادرمیانی «اغبر»، با برنامهی مدون، دوباره برگشتم. ساختار فدراسیون باید تغییر میکرد و از مطلقالعنانی بیرون میشد. مجمع عمومی باید مرجع تصمیمگیرنده میبود، نه رییس فدراسیون. مشکل دیگر لیگ برتر بود. طبق توافق، لیگ برتر باید پس از سه سال از شکل تورنمنت بیرون و به لیگ سراسری تغییر شکل میداد. در همین مدت باید لیگ دوم نیز آماده میشد. طرح داده بودم که چگونه لیگ برتر میتواند سراسری و لیگهای دوم و سوم راهاندازی شود؛ اما این کار را نکردند.
در بارهی انتخابات چه؟ آیا طرح و برنامهای نداشتید؟
لعلی: فدراسیون باید انتخابات را برگزار میکرد تا فعالیتهایش قانونی میشد؛ اما با تأسف، این کارها را دوست نداشتند و نمیخواستند که انتخابات برگزار شود. فدراسیون دورنمای خوبی برای فوتبال نداشت، نمیخواست در آمدی را که با موبی گروپ از لیگ برتر داشت، هزینهی فوتبال کند. آنها فقط به درآمد و پول فکر میکردند، نه فوتبال.
فلسفه و طرح شما برای رشد فوتبال چه بود؟
لعلی: باشگاههای فوتبال باید به وجود میآمد؛ اما فدراسیون خودش به شکل باشگاه در آمده بود. تمام جوانب کار را سنجیده بودم، حتا هزینههایش برآورد شده بود. مشکل دیگر تیم ملی بود. طبق قرارداد، تمام کارهای تیم ملی باید از سوی مدیریت تیم ملی انجام میشد؛ اما اینگونه نبود. این توانایی و ظرفیت در فدراسیون فوتبال وجود نداشت. فوتبال ما باید طوری رهبری میشد که منبع رشد فوتبال ما در داخل باشد، نه در بیرون از مرزها.
آیا بودجهی فدراسیون فوتبال برای چرخش چرخ فوتبال افغانستان کافی است؟
لعلی: فوتبال وابسته به سرمایه است. سرمایه و پول زمانی جذب فوتبال میشود که همه چیز درست و مثل ساعت کار کند. فوتبال راکد و خوابیدهای مثل فوتبال افغانستان که همه چیزش در ساختمان فدراسیون و رییس آن ختم شود، نمیتواند رشد کند. تا زمانی که لیگ سراسری نداشته باشیم، بازیکنان تمرین و مسابقه نداشته و در سال حد اقل ۵۰ تا ۶۰ بار به میدان نروند، فوتبال ما نه رشد میکند و نه وضع مالیاش بهتر میشود.
نظر شما در بارهی اتهامهای فساد در فدراسیون فوتبال چیست؟
لعلی: چون اطلاع دقیق و کافی در این زمینه ندارم، نمیخواهم بدون سند حرف بزنم. واضح است که در همهی ادارههای افغانستان فساد وجود دارد. لطفا مرا درگیر این مسائل نکنید.
اگر انتخابات فدراسیون فوتبال برگزار شود؛ نامزد میشوید؟
لعلی: من آدم فنی و اجرایی استم، میتوانم برنامهریزی و در اداره کمک کنم. آدمهای دیگری استند که میتوانند رییس شوند.
چرا تیم ملی وابسته به بازیکنان خارجی است؟ ضعف در کجا است؟
لعلی: هر مربی دوست دارد از تمام پتانسیل فوتبال کشور استفاده کند. مربیان بیشتر بازیکنان خارجی را دعوت میکنند؛ چون آنها آمادهتر اند. بازیکنان داخلی که سال به سال، دو هفته مسابقه دارند. بازیکنانی که در دوازده ماه، ۱۰ مسابقهی با کیفیت و ۵۰ تمرین خوب ندارند. با این وضعیت، چگونه میتوان آنها را به تیم ملی دعوت کرد.
انوش دستگیر در یک مصاحبه با صبح کابل گفته بود که شما در زمان «اسکلیزیچ» نظم تیم ملی را از بین بردید؟
لعلی: انوش را خیلی دقیق میشناسم. از او انتظاری بیشتر از این ندارم. کسی که سر دسترخوان پدر بزرگ نشده است. او مشکل زیادی در زندگی داشته و برای همین، طبیعی است که طرز فکرش این باشد. نمیخواهم زیاد در بارهی او حرف بزنم؛ چون بیشتر از صنف ده درس نخوانده است.
اما در بارهی اسکلیزیچ و ادعای انوش باید حرف بزنید تا مردم بدانند؟
لعلی: داستان کوتاهی را میگویم تا همه چیز روشن شود. انوش در تیم ملی بازیکُن ذخیره بود؛ روزی، اسکلیزیچ تماس گرفت و گفت که از بین «عصمت شینواری و انوش» یکی را باید خط بزنم. من به او گفتم که بهتر است انوش را نگه داری؛ چون او با بازیکنانی که از هالند دعوت میشدند، برای گرفتن پاسپورت، همکاری میکرد. سطح فنی این دو بازیکن زیاد تفاوت نداشت، گفتم بهتر است که انوش را نگه داری.
در ادامه چه اتفاقی افتاد که اختلافها شدت گرفت؟
لعلی: عین داستان را برای تان میگویم، انوش از تصمیم مربی خبر داشت. روزی او به من زنگ زد و گفت که مادرم، تمام سرمایه و جایدادش را در روسیه فروخته که دو میلیون یورو است. میخواهم با این پول، در دبی آکادمی فوتبال بسازم. دوست دارم شما دو کار کنید، یکی با باشگاه بایرن مونیخ، صحبت کنید که آکادمی به نام بایرن باشد و دوم میخواهم که مدیریت آکادمی را بپذیرید. انوش به خانه ام آمد؛ اما از آکادمی چیزی نگفت و بحث «اسکلیزیچ» را پیش کشید. انوش گفت که پدرش از دوستان حزبی و نزدیک «کرامالدین کریم»، رییس وقت فدراسیون فوتبال است و میتواند، اسکلیزیچ را برکنار کند. او گفت که من (لعلی) سرمربی شوم و او (انوش) کمک مربی. واقعا ناراحت شدم؛ چون، حرف چیز دیگری بود. احساس کردم که او با پول و مدیریت آکادمی میخواهد مرا تطمیع کند. پیشنهادش را قبول نکردم. انوش میخواست از طریق من اسکلیزیچ را کنار بزند. چند هفته بعد، شنیدم که در ترکیه با رییس فدراسیون جلسه داشته و مسیر اخراج اسکلیزیچ را هموار کرده است. به فدراسیون تماس گرفتم، گفتند بلی، اسکلیزیچ اخراج میشود. سپس پیترشگرت آمد.
پس شروع اختلافها شاید از همین جا باشد؟
لعلی: این را زمانی متوجه شدم که «اوتو فیستر» آمد. آمدن او مصادف بود با بازگشت من به فدراسیون فوتبال. برنامههایی که به فدراسیون داده بودم، ظاهرا قبول شده بود؛ اما در عمل اینگونه نبود. من با مربیگری انوش در تیم ملی شدیدا مخالف بودم، چندبار این را به «علی آقازاده» هم گفتم؛ اما او گفت که ما به انوش قول داده ایم. من اخلاق انوش را میدانستم. او در کمترین زمان ممکن رابطهی مرا با اوتوفیستر خراب کرد؛ چون من با بسیاری از بازیکنانی که دعوت میکردند، موافق نبودم.
کدام بازیکنان؟ میتوانید چند نفری را نام ببرید؟
لعلی: مشکل شخصی با بازیکنان ندارم؛ اما نام میبرم. مثلا، «قیس شایسته»، برادر فیصل شایسته، بازیکنی در حد تیم ملی نبود؛ اما دعوت میشد. قیس در بازی با کمبودیا موجب شد که تیم از مقدماتی جام ملتهای آسیا بالا نرود. آنها در ابتدا یک لیست از بازیکنان تیم ملی را ترتیب دادند؛ اما بازیکنانی را که دعوت کردند، با آن لیست بسیار فرق داشت. تمام اینها را که میگویم، سند دارم. سند دارم که انوش از بازیکنان آلمانی و غیر آلمانی گپ زده است. برای بازی با کمبودیا شرزه را خط زدند و قیس شایسته را بردند. بارها به اوتوفیستر ایمل کردم که بازیچهی دست انوش نباش.
قانون و مقررات گرفتن مدرک مربیگری از یوفا چگونه است؟
لعلی: من قانون یوفا را میدانم، انوش میگوید که در آکادمی و باشگاههای زیادی درس خوانده و مدرک حرفهای دارد. برای هرکدام از مدارک یوفا حد اقل باید دو سال کار کرد. اگر این دو سال و زمان درس خواندن را هم محاسبه کنی، امکان ندارد که انوش با این سن و سال، توانسته باشد، مدرک حرفهای یوفا را بگیرد. من حتا به مدرک A او شک دارم. فدراسیون باید بپرسد که چطور قانون یوفا تنها برای انوش استثنا قائل شده است که این قدر زود، زود مدرک میگیرد. اگر مدارک انوش را با ده سال مکتبش حساب کنیم، او باید حد اقل ۵۰ سال عمر داشته باشد.
انوش دستگیر مدعی شده بود که لعلی گفته است، نباید بیش از سه بازیکن از هالند در تیم ملی باشد؟
لعلی: این دروغ محض است. چرا باید من چنین چیزی بگویم. تیم ملی جای شایستهها است نه این و آن. من بیشترین اردوگاههای تمرینی را برای شناسایی بازیکُن برای تیم ملی ایجاد کردم. در زمانی که بازیکُن آلمانی بسیار کم بود. در همین اردوگاهها بود که اویس عزیزی، امید پوپلزی و … کشف شدند.
در بارهی اینکه ضمیرداوودی مدیر برنامهی اسکلیزیچ بوده است، چه گفتنی دارید؟
لعلی: این یکی از همان حرفها است. در ابتدا جلالالدین شریعتیار را میگفتند؛ اما دیدند که شریعتیار جواب میدهد، پشت ضمیرداوودی را گرفتند که زیاد در فضای مجازی فعال نیست. جالب است که شریعتیار، داوودی و منصور فقیریار در زمان آقای کارگر به تیم ملی دعوت شده بودند، نه در زمان اسکلیزیچ.
حرف از یک شبکهی فساد بود که با نام باشگاههای اروپایی، از فدراسیون پول میگرفتند.
لعلی: در بارهی این ادعا من به سادگی میتوانم، از انوش دستگیر به محکمههای اروپایی شکایت کنم. من، اسکلیزیچ و داوودی میتوانیم این کار را انجام دهیم تا بیاید و ادعایش را ثابت کند که چه کسی با نام باشگاه، از فدراسیون پول گرفته است؟ اروپا که ریشخندی نیست؛ این ادعا را به راحتی میتوان ثابت کرد. اینها همه دروغ است.
پیتر شگرت چرا از تیم اخراج شد؟
لعلی: پیش از رفتن شگرت، من از فدراسیون جدا شده بودم. پیش از بازی با تاجیکستان، شگرت به من زنگ زد و گفت، بین من و فدراسیون مشکل ایجاد شده است، گفت میروم؛ اما نمیدانم که زنده بر میگردم یا خیر؟ خندیدم و به شگرت گفتم، کسی با تو کاری ندارد.
یعنی شگرت پیش از بازی میدانست که اخراج شده است؟
لعلی: بلی، همان روزها با یک رفیقم به میدان هوایی دوسلدورف آلمان رفته بودم. دیدم که بازیکنان تیم ملی، عازم افغانستان استند. آنها گفتند که انوش برای شان پیام گذاشته که در تاجیکستان او مربی است. این پیام از طرف انوش و فیصل شایسته برای «حسن امین، اویس عزیزی، اباسین علیخیل و…» نیز آمده بود که در تاجیکستان، پیتر شگرت نه که انوش مربی است.
اختلاف شگرت با فدراسیون چه بود؟
لعلی: در آن زمان من در فدراسیون نبودم؛ اما خبر دارم. یکی مسألهی اسلامالدین امیری بود؛ چون میدانید که بحث فروش بازیهای تیم ملی مطرح بود. شگرت امیری را نمیخواست و فدراسیون او را زیر فشار گذاشته بود که اسلام حتما در تیم باشد. بازیکنان هم دوست نداشتند که امیری در تیم باشد. از جمله کسی که زیاد پافشاری کرده بود، مسیح سیغانی بود که دیگر به تیم ملی دعوت نشد.
آیا به راستی بازیهای تیم ملی فروخته شده بود؟ انوش میگفت، شما این را به اسکلیزیچ گفته اید!
لعلی: من چرا در این باره با اسکلیزیچ صحبت کنم؟ چرا باید بدنامی کشورم را به یک خارجی بگویم. این بسیار واضح بود که بازیهای تیم ملی در سال ۲۰۰۸ و در مالیزیا فروخته شده بود و گرنه چرا «سلیم کوهستانی» کاپیتان آن تیم، مادامالعمر از فوتبال محروم شود؟
نام چه کسانی در فروش بازیهای تیم ملی مطرح بود؟
لعلی: من دقیق خبر ندارم؛ اما شریعتیار و فقیریار برخی نامها را مطرح کرده و نامهای سلیم کوهستانی، اسلام امیری و … را برده بودند.
در بارهی درگیری بازیکنان در دبی چه گفتنی دارید که ضمیر داوودی با مشت به دهان مجتبا فیض کوبیده بود؟
لعلی: درگیری بازیکنان در تمرین و مسابقات طبیعی است. این موضوع بزرگی نبود، بین داوودی و فیض درگیری شد؛ اما بسیار طبیعی بود. خیلی زود هم آشتی کردند.
اگر این درگیری طبیعی بود، چرا هفت بازیکُن اردوی تیم ملی را ترک کردند؟
لعلی: بازیکنان از داخل توسط برخیها تحریک شده بودند. آن درگیری در تمرین بهانه برای ایجاد تشنج بود. بازیکنانی که رفته بودند، به مرور زمان دوباره به تیم برگشتند.
حرف آخر.
لعلی: انوش با هر نیرنگی که توانست هدایت تیم ملی را بگیرد، نوش جانش. کسی به او حسادت نمیکند. برای تیم ملی و انوش آرزوی موفقیت میکنم.
منبع: روزنامه صبح کابل