تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۲ جوزا ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۸
کد مطلب : 186162
توطئه ناحق و فضاسازی جعلی؛ رئیس پیشین منابع بشری شهرداری کابل بری‌الذمه بود!
حق تابع مرور زمان نیست. نتایج بررسی هیئت مختلط از نمایندگان لوی حارنوالی، اداره امور ریاست جمهوری و اداره عالی مبارزه علیه فساد اداری دایر بر عدم وجود تخلف و عدم مسوولیت و بری الذمه بودن احمد کمال قاسمیار نه اعلان شد و نه از سوی رسانه ها پخش گردید.
به روز دوشنبه مؤرخ 10 جوزای سال 1395 خبرگزاری صدای افغان با مطلب کود شماره 126959 خبری را مبنی بر بازداشت شدن دو تن از کارمندان عالیرتبه شهرداری کابل توسط پولیس ریاست مبارزه با جرایم سنگین وزارت داخله به نشر سپرد. اما ازنتیجه ی بازداشت آنها اطلاعی بدست نداشت. این خبر از سوی سایت های مختلف خبری و شبکه های تلویزیونی نیز پخش گردیده بود.
 
دکتر احمد کمال قاسمیار، رئیس منابع بشری آنوقت شهرداری کابل یک تن از آنها بود. او را که مدتی است به قصد کسب تحصیلات عالیتر به مشهد آمده، چند روز قبل، اتفاقاً در یکی از محافل که در شهر مشهد مقدس برگزار شده بود، ملاقات نمودم. ضمن ملاقات، حس کنجکاوی ام من را واداشت تا از او جریان موضوع بازداشت اش را که رسانه ای شده بود، اما از نتایج آن خبری نبود، جویا شوم که طور مختصر جریان را برایم قصه کرد. گفته های او برایم خیلی جالب واقع شد و فکر کردم سوژه ی میتواند باشد برای انجام یک مصاحبه ویژه از او خواهش کردم تا در فرصت مناسب با من درین رابطه گفتگو نماید، که با کمال میل پذیرفت. اکنون متن مصاحبه را خدمت شما عزیزان به نشر میسپاریم.
 
سؤال: آقای دکتر، شما چی مدتی و در کدام وظیفه در شهر داری کابل مشغول بودید؟
جواب: من مدت پنج سال از جوزای 1390 الی جوزای 1395 به صفت اولین رئیس منابع بشری شاروالی کابل از طریق رقابت آزاد، سپری نمودن موفقانه امتحان کتبی، شارت لیست شدن و مصاحبه حضوری در بورد تعیینات خدمات ملکی کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی به حکم مقام عالی ریاست جمهوری آنوقت به این سمت گماشته شدم.
 
سؤال: جالب است بدانیم به حیث رئیس منابع بشری یک اداره مهم و از لحاظ پرسنل بزرگ چه کارکرد ها، دست آورد ها و چالش های در اجرای وظیفه داشتید؟
جواب: طوریکه شما میدانید شاروالی کابل یک اداره مستقل بودجوی و خدماتی است که جهت فراهم آوری تسهیلات معیشتی شهروندان شهر کابل در چوکات قوانین و مقررات نافذه کشور فعالیت میکند. بست ریاست منابع بشری که یک بست ریفورم شده بود برای اولین بار در تشکیل این اداره منظور شده بود، که برای استخدام رئیس آن، شهرداری کابل این بست را از طریق کمیسیون اصلاحات اداری به رقابت گذاشته بود. من  به حیث یک فرزند تحصیل کرده این وطن، علاقه ی خدمت و آرزوی ادای دین در برابر مردم و میهن داشتم، خود را به این پُست کاندید نمودم.        
بدون شک کارکردن به صفت اولین رئیس منابع بشری در اداره ی همچون شاروالی کابل که در آنزمان بیش از هفت هزار نفر پرسونل داشت، کار آسان و راحتی نبود و مستلزم تلاش ها و زحمات فراوانی برای مدیریت و حسن انجام وظیفه بود. یکی از چالش های عمده در بخش منابع بشری این بود که شاروالی کابل از محدود اداراتی به حساب میرفت که تحت ریفورم و اصلاحات خدمات ملکی قرار نگرفته بود. به این معنی که هنوز هم قانون مامورین دولت در اجراات آن نافذ و مرعی الاجرا بود. از چالش های دیگر موجودیت فراوان کارمندانی بود که دارای سطح تحصیلات پایین، 14 پاس، بکلوریا (دوازده پاس) و حتی زیر دوازده پاس که دارای تجارب کاری هم بودند، بود یعنی میتوان گفت، که آنها حدود هفتاد درصد مجموع کارمندان را تشکیل میدادند و باقیمانده 30 فیصد را کارمندان دارای تحصیلات عالی.   
نتایج بررسی وضعیت کارمندان از لحاظ کادری و تحصیلی و تهیه گزارش درین رابطه و ارائیه آن به شاروال کابل، رهبری آنوقت شاروالی را بر آن داشت تا به هدف بالابردن گراف استخدام، تقرری و تبدیلی ها از لحاظ سطح درجه تحصیلی و کیفی کارمندان جدید توجه خاص و جدی صورت گیرد. خوشبختانه با گذشت دو و نیم سال از آغاز فعالیت ریاست منابع بشری تعداد کارمندان دارای تحصیلات عالی از 30 فیصد به 50 درصد ارتقاء یافت و در شروع سال پنجم کاری ام تعداد کارمندان دارای تحصیلات عالی لیسانس و ماستر در رشته های مختلف مسلکی و مرتبط بالاتر از 50 فیصد مجموع کارمندان شاروالی را در بر میگرفت.
به نظرم برای شما که نام خدا از ژورنالیستان جوان هستید بسیار مهم میدانم بگویم که اکثر استخدام های 5 سال مذکور از میان جوان های تازه فارغ شده به سطح لیسانس و ماستر و دارای لوح پاک یعنی عاری از داشتن هرگونه تجربه ای فساد، صورت گرفته است.
به جرأت میتوان گفت که طی این پنج سال با رعایت قانون و مقررات یک خون پاک، جدید و جوان در رگ های وجود شهرداری کابل تزریق شد. در کنار سایر ابتکارت از جمله ایجاد یک سیستم شفاف و حسابده در امور ذاتیه کارمندان اعم از استخدامی، ارزیابی، گزارش دهی، انفصال و انفکاک و تقاعد؛ تهیه دیتابیس کارمندان برای اولین بار در شاروالی کابل؛ تهیه و صدور کارت های پرسنلی دیجیتال؛ اسکن و دیجیتالیزه کردن حدود 18 هزار ورق اسناد سوانح مامورین؛ تهیه دیتابیس سوانح مامورین برای اولین بار؛ تدویر برنامه های آموزشی و ارتقای ظرفیت مدیریتی و مسلکی متعدد برای کارمندان جدیدالتقرر و سایر کارمندان از سوی ریاست منابع بشری راه اندازی و تطبیق گردید. این برنامه های آموزشی شامل دوره های آموزشی کوتاه مدت یک روزه تا برنامه های ارتقای ظرفیتی دراز مدت سه ساله یعنی معرفی کارمندان به بورسیه های تحصیلی خارج از کشور به خصوص به کشور جاپان برای کسب تحصیلات تکمیلی به سویه ماستر و دکترا بود.
موارد دیگری همچو مدیریت و سهم گیری در سایر امور شاروالی کابل، هرچند مرتبط به ریاست منابع بشری نبود، ولی به تشخیص و هدایت شخص شاروال کابل اگر وظیفه ای سپرده میشد آن ها را انجام میدادم. از جمله پس از ایجاد اولین "شورای خبره گان شهر کابل" توسط شاروالی کابل، بنده به صفت مسوول دارالانشای آن شورا به اتفاق آرا از سوی اعضای آن انتخاب شدم؛ عضو هیئت رهبری برگزاری سالانه ای "سیمینار علمی و تحقیقی میلاد کابل" را میتوان به عنوان کارکرد هایم عنوان نمود. و سایر موارد دیگری که شاید از حوصله و وقت شما و مخاطبین محترم تان بیرون باشد.
اجازه دهید که به افتخار یاد آوری کنم که طی پنج سال کار کردم در شهرداری کابل به اخذ ده ها تقدیر نامه، تحسین نامه و گواهینامه های معتبر از مراجع عالی دولتی و نهاد های آموزشی نایل آمده ام.
 
سوال: پس با این همه اجراات و فعالیت ها چرا و چگونه مورد بازداشت قرار گرفتید؟
آقای دکتر با یک لبخند معنی دار چنین گفت:                                                          
قضیه چنین شروع شد. شاروال کابل آقای نواندیش پس از چند وقت از روی کار آمدن حکومت وحدت ملی به خواست رئیس جمهور از کارش کنار رفت. در رهبری شاروالی کابل که یکی از ادارات عوایدی و نفوذی پایتخت محسوب میشد، باید اشخاص مورد اعتماد حکومت جدید جا بجا میشد. این وضعیت بهترین موقع برای اشخاص فاسد و فرصت طلبی شد که بعضی از آنها قبلا در شاروالی کابل مسوول بودند و از رهبری شاروالی کابل که سد فعالیت های مافیایی شان شده بود، دل خوش نداشتند و به شکلی از اشکال دارای روابط با حلقات بالایی هم بودند، دست بکار شدند و به کمک و رایزنی آنها بالاخره یک جوان تحصیلکرده اما بدون تجربه به نام انجنیر حبیب زی به صفت سرپرست ریاست شاروالی کابل با فرمان ریاست محترم جمهوری مقرر گردید. آقای حبیب زی با قرار گرفتن آله دست این حلقه و با توطئه چینی آنها، علیه هیئت رهبری (معاون شاروال و رؤسا) قرار گرفت و به تغییر و تبدیل های کادری در سطح رهبری آغاز کرد.
مدت یک هفته بعد از تقررش بتاریخ 6 جوزای 1395 روز پنجشنبه حوالی ساعت 11 قبل از ظهر در حالیکه من در دفتر کار با همکارانم مشغول تهیه گزارش کاری بودم، که از دفتر مقام ریاست جمهوری به موبایل ام زنگ زده شد و از من خواسته شد تا منتظر بمانم که شخص آقای رئیس جمهور با من صحبت میکند. آقای رئیس جمهور که عده ای بد خواه ایشان را غیر حق و بدون موجب عصبانی ساخته بودند، از من پرسید که چرا آقای اکرمی (معاون مالی و اداری و سرپرست قبلی شاروالی کابل) و شما در این اداره کار های استخدامی کرده اید؟ ایشان افزودند که شکایات زیادی به مقام ریاست جمهوری رسیده و شما در اجراات تان مسایل قومی را رعایت نمی کنید و اگر چنین باشد شما را به سزای اعمال خواهم رساند، بندی تان میکنم تا پوست خواهید داد. من که تعجب زده شده بودم متن تقرر آقای اکرمی به صفت سرپرست شاروالی و فرمان تازه ای ریاست جمهوری مبنی بر اجازه استخدام ها در ادارات از جمله شاروالی کابل به اساس میکانیزم پیش بینی شده، روی میز نزدم موجود بود، را استدلالاً خدمت محترم رئیس جمهور به خوانش گرفتم، که این استدلال ها چندان مورد علاقه ی شان قرار نگرفت. فکر میکنم استدلال کردن را از مادون های خویش اصلاً دوست نداشت و شاید هم ندارد. جناب رئیس جمهور برایم دستور جدی داد تا ظرف دو روز یعنی تا عصر روز یک شنبه گزارش کامل از اجراات استخدامی به تفکیک تحصیل و موقعیت اجتماعی (همان قومیت) تهیه و از طریق حبیب زی برای شان ارایه کنم و مکالمه قطع شد. طی این صحبت متوجه شدم که سرپرست شاروال کابل، حبیب زی، در آنزمان نیز نزد رئیس جمهور حضور داشت. حلقاتی که در بالا به آن اشاره کردم، چنان غیر واقعی و به ناحق و بدخواهانه ذهن اطرافیان و مقام ریاست جمهوری را مساعد ساخته بودند که گویا اکرمی و قاسمیار که مربوط به پیروان یک مذهب اسلامی (شیعه) هستند، اجراات و استخدام ها در شاروالی کابل نیز به نفع پیروان آن مذهب پیش برده میشود.
اتفاقاً این همه مسایل در زمانی رخ میدهد که آقای رئیس جمهور تازه از سفر لندن برگشته بود که طی آن سفر در یکی از جلسات مورد انتقاد یک هموطن هزاره ی ما قرار گرفته بود که آن شخص بعداً توسط محافظین رئیس محترم جمهور از تالار بیرون کشیده شده بود و از سوی دیگر در دهمزنگ شهرکابل نیز "جنبش روشنایی" دومین مظاهره سرتاسری خود را که منجر به شهادت چندین تن از هموطنان عزیز مان شد،  تازه به راه انداخته بود، که ما اصلاً ربطی با راه اندازی این مسایل نداشتیم. شما ببینید که چقدر توطئه به ناحق و فضا سازی جعلی علیه مان، سنجیده شده، چیده شده بود.
از همان روز پنجشنبه با جمعی از همکاران شروع به تهیه گزارش اجراات شامل تقرری ها، تبدیلی ها و انفکاک ها که وظیفه روتین ریاست منابع بشری شاروالی کابل بود طی یک سال سرپرستی آقای اکرمی به تفکیک تحصیل، محل تولد، قومیت و جنسیت و .... کردیم تا بتوانیم با فرا رسیدن وقت ضرب الاجل آنرا آماده بسازیم. خوشبختانه گزارش طور کامل و مستند از تمام اجراات ما که کاملاً به اساس قوانین و مقررات نافذه بود، تهیه گردید.
روز شنبه تاریخ 8 جوزای 1395 در حالیکه در دفتر کارم با همکاران در حال بررسی و تدقیق گزارش تهیه شده بودم، سه نفر از ماموران ریاست مبارزه با جرایم سنگین وزارت امور داخله به سکرتریت دفتر من آمدند و احترامانه خواستند همرایشان به آن ریاست بروم. من  وضعیت دفتر را برای شان نشان دادم و گفتم که با همکاران بالای یک گزارش مهم برای جناب رئیس صاحب جمهور کار میکنیم، اجازه بدهید کار را تمام، سپس با شما میروم. گفتند خود رئیس صاحب جمهور دستور دادند شما باید بروید. من برای ادامه کار به همکاران هدایت لازم را دادم و با آنها روانه ی ریاست مبارزه با جرایم سنگین شدم. پس از دو سه ساعت آقای اکرمی نیز به این ریاست طلب شد. مدت 72 ساعت یعنی سه شبانه روز من با اکرمی به گفته ی خود مسوولین ریاست مبارزه مذکور به صفت مهمانان آنریاست بودیم. واقعاً از ما پذیرایی خوبی کردند و احترامانه برخورد نمودند. یکی از مستنطقین ریاست از من خواست تا جریان را بنویسم. من گفتم آقای محترم من چه بنویسم؟ گفت: "من هم نمی دانم به ما امر شده تا شما را اینجا بیآوریم هر چه مینویسی بنویس". جالب بود که این مامورین اصلاً نمی دانستند که بخاطر چی و چرا ما را بریاست مبارزه با جرایم سنگین که معمولاً قاتلین و اختتاف چیان خطرناک، قاچاق بران خطرناک و مجرمین خطرناک که متهم به جرایم سنگین هستند، در آنجا بازداشت میشوند، آورده اند. بعداً من هم ناگزیر به خانه پری فورمه های که برایم دادند از مراتب تقرر خودم و صلاحیت ها و مسوولیت ها طبق لایحه وظایف ام و مقررات استخدامی، اجراات خود و جریان دستور تلیفونی مقام ریاست جمهوری را طور خلص نوشتم.
 شب همان روز ( 8 جوزای 1395 ) برنامه اخبار تلویزیون ها را مشاهده میکردیم که خبر بازداشت دو تن از مسوولین عالیرتبه شاروالی کابل یعنی من و آقای اکرمی پخش شد. مشاهده این خبر برایمان خیلی متأثر کننده بود و افسوس کردیم که واقعاً به سزای اعمال نیک خود که همانا بیش از پنج سال خدمت صادقانه برای مردم و شهر کابل و استخدام بیش از 600 نفر جوان تازه فارغ التحصیل شده که در صورت عدم آن هر جوان آن میتوانست به سنگینی وزن بیکاری، استفاده از مواد مخدر و بد امنی و بد هنجاری جامعه بیافزاید، و شاید "جلوگیری ازین کار جرم سنگین بوده باشد"، رسیدیم. ما که هیچ ترسی جز ترس از خدا و داشتن ایمان به ذات پاک او نداشتیم، بر پاکی، صادق بودن و رعایت کامل قوانین و مقررات مربوطه در اجراات خود اطمینان کامل خاطر داشتیم.
فردای آنروز استعلام ها و سوالات از ما شد که به همه آنها جواب دادم. البته سوالات در رابطه با استخدام ها بود که چند نفر ؟ طی چه مدت ؟ به چه شکل و کدام میکانیزم و ...  
طی این سه شبانه روز تیم تحقیق ریاست مبارزه مذکور در مقر شاروالی کابل جا بجا شدند و با بررسی اسناد تقرری ها و سایر اسناد و صدور استعلام های متعدد از همکاران و کارمندان دوسیه را کامل و با عنوان نمودن سؤ استفاده از صلاحیت وظیفوی پس از سپری شدن 72 ساعت از حیث ارتباط و صلاحیت وظیفوی به لوی حارنوالی رجعت داده و ما را روز دوشنبه مورخ 10 جوزا 1395 حوالی ساعت 3 بعد از ظهر به ریاست مبارزه با فساد اداری لوی حارنوالی تحویل دادند. چون اوقات رسمی کاری رو به ختم بود ریاست مبارزه با فساد اداری لوی حارنوالی ما را به توقیف خانه ولایت کابل فرستاد. پس از گذشتاندن یک شب در آنجا، صبح آن شب یعنی مورخ 11 جوزا 1395 به دستور مقام محترم ریاست جمهوری به شخص لوی حارنوال افغانستان از ولایت کابل راهی لوی حارنوالی شده و بالافاصله از آنجا آزادانه به خانه های مان رفتیم.
من متیقن هستم که محترم رئیس جمهور با مطالعه گزارش مستند در مورد مقرری ها، تبدیلی ها و انفکاک کارمندان شاروالی و اسناد مربوطه که گویای شفافیت و رعایت عدالت و عاری از هرگونه تبعیض و تعصب بود،  به حقایق و واقعیت های مستند به ارقام، متوجه گردیدند. ثابت شد که اجراات ما خلاف آنچه بود که قبلا برایشان راپور داده شده بود. و با دست یابی به حقیقت و راپور های ریاست مبارزه با جرایم سنگین و دیگر مسوولین امنیتی، جناب رئیس جمهور دستور رهایی مان را شخصاً به لوی حارنوال صادر نمودند.
من از روز شنبه مورخ 15 جوزا 1395 دوباره به محل وظیفه ام رفته و به کار خود کمافی السابق ادامه دادم. دو  سه روز بعد آقای حبیب زی من را به دفترش خواست و گفت که قبلاً به عوض بعضی رئیس ها و شما اشخاص دیگری را به ریاست جمهوری پیشنهاد کرده بودم که منظوری شان آمده و امروز به جای شما شخص دیگری معرفی میشود. من هم به او گفتم که این کار شما خلاف قانون است، شما رئیس صاحب جمهور را در اغوا قرار داده اید زیرا تعیین رئیس در بست ریاست منابع بشری باید از طریق رقابت آزاد صورت گیرد، اما خوب حالا که منظوری آمده اجازه دهید تا میز کار ام را جمع کنم. از آن روز به بعد تا کنون به آن اداره حتی دنبال معاشات و امتیازات خود هم دیگر نرفتم.    
سپس ریاست جمهوری با تعیین کردن هیت مختلط از نمایندگان اداره امور، لوی حارنوالی تحت ریاست محترم فخری رئیس اداره عالی مبارزه علیه فساد اداری، اجراات آقای اکرمی معاون مالی واداری را طی یک سال سرپرستی وی به صفت شاروال کابل از جمله اجراات استخدامی بررسی و تفتیش همه جانبه کردند. که در نتیجه پس از ارایه گزارش هفت صفحه ای این هیئت مختلط در رابطه با کارکرد های آقای اکرمی در زمان سرپرستی وی به شخص جناب رئیس جمهور، از اداره امور مکتوبی مبنی بر موضوع اعاده حیثیت اکرمی و مسوول ساختن حبیب زی با ارایه گزارشات نادرست در زیر مکتوب به دست خط و امضای شخص آقای رئیس جمهور به شاروالی کابل مواصلت ورزید. اکرمی چند روزی به کارش به حیث معاون مالی و اداری ادامه داد و بالاخره با برکنار ساختن سایر هیت رهبری یعنی حدود بیست تن از رؤسای شاروالی کابل او هم سبکدوش و خانه نشین گردید. همچنان این هیئت نامه ی رسمی شماره 171/423 به امضای آقای فخری، رئیس هیت مختلط مذکور و رئیس اداره عالی مبارزه علیه فساد اداری، عنوانی شاروالی کابل مبنی بر اجراات اینجانب که هیچ گونه اجرای خلاف قانون و مقررات نداشتم و از سویی در مورد تخلف در اجراات من هیچ گونه نظر و الزامی ابراز نشده است و بنأ برائت ذمه من به روشنی قانون تثبیت گردیده است، ارسال نمود، که یک کاپی آن  عنوانی خودم نگاشته شده بود که خوشبختانه هنوز هم با خود دارم. در صورت نیاز کاپی آن را میتوانم به شما ارائه نمایم.  
باور کنید!
توطئه طوری چیده شده بود که اگر اندک تخلف در اجراات ما به مشاهده میرسید، متعصبین و توطئه گران آن را بزرگنمایی نموده و آنگاه سرنوشت مان طوری دیگری رقم میخورد. اما غافل از آنکه یدالله فوق ایدیهم.
خدا کشتی آنجا که خواهد برد               وگر نا خدا جامه بر تن درد
 
سؤال: چطور شد که خبر بازداشت سه شبانه روزی شما در رسانه ها نشر شد و بعداً هیچگونه خبری از نتیجه رهایی و این همه بررسی ها و تفتیش های همه جانبه و عدم وجود تخلف از قوانین و مقررات و عدم وجود اجراات سؤ، پخش و نشر نشد و همچنان مقامات ذیربط اطلاعیه ای درین زمینه به دست نشر نسپردند؟
جواب: بررسی قضیه بنا به حکم مقام عالی ریاست جمهوری توسط هیت مختلط متشکل از نمایندگان با صلاحیت اداره امور ریاست جمهوری، لوی حارنوالی تحت ریاست رئیس اداره عالی مبارزه علیه فساد اداری، مدتی چند هفته ایرا در برگرفت. رهبری شاروالی کابل از لحاظ وظیفوی، اخلاقی و انسانی باید موضوع اعاده حیثیت و برائت ذمه من و آقای اکرمی را به دست نشر میسپرد. واضح بود چون از سوی جناب رئیس جمهور مقصر خود حبیب زی خوانده شده بود و متأسفانه هیچ برخوردی با وی صورت نگرفت، به اطلاع جمعی رسانده نشد، زیرا به ضرر او بود. از سویی هم رسانه های محترم باید موضوع را پیگیری میکردند و از صحت و سقم موضوع اطلاع می یافتند سپس به حیث خبر بدست نشر میسپردند، که متأسفانه چنین نشد و اخبار ناقص و بدون نتیجه گزارش یافت.    
 
در اخیر یک موضوع دیگر را میخواهم خدمت شما به عرض برسانم اینکه، پس از مدت دو سال از کارکرد ضعیف و بی کفایتی حبیب زی و دار و دسته اش، او در سفر رسمی عازم ترکیه بود که از وظیفه اش سبکدوش شد. همچنان به قول روزنامه هشت صبح( تویتر - در مقاله ی تحت عنوان ناکامی اصلاحات در شهرداری کابل) آقای رئیس جمهور به گونه ی اذعان کرد که در گزینش رییسان شهرداری ها از جمله سرپرست شهرداری کابل (حبیب زی) اشتباه کرده است.
 
تشکر از حوصله مندی شما و مخاطبین گرامی تان.  اگر سوال دیگری هم داشته باشید در خدمت هستم.
من هم با تشکری از آقای دکتر احمد کمال قاسمیار با او خداحافظی کردم.    
https://avapress.com/vdcb00b85rhbw8p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما