وزارت خارجه روسیه گزارش یک خبرگزاری محلی افغانستان درباره طرح شماری از افغانهای مقیم روسیه برای کودتا در کشور شان را تکذیب کرد.
خبرگزاری پژواک دو روز پیش از قول "یک منبع مورد اعتماد" نوشت که این افغانها در دیدار با یک عضو دوما -مجلس سفلای پارلمان فدرال روسیه- طرح "تغییر نظام در افغانستان" با استفاده از نفوذ سیاسی و نظامی را مطرح کردند.
به نوشته پژواک، طراحان کودتا خواستار حمایت روسیه شدند؛ اما پارلمان روسیه این درخواست را با سفارت افغانستان در مسکو در میان گذاشت و سفارت هم موضوع را به وزارت خارجه در کابل مخابره کرد.
دفتر مطبوعاتی وزارت خارجه روسیه در اطلاعیهای این خبر را "دروغپردازی مغرضانه"خوانده و آن را تلاشی برای آسیب رساندن به روابط دوستانه افغانستان و روسیه دانسته است.
پژواک منبع خبر خود را فاش نکرده و وزارت خارجه روسیه در اطلاعیه خود نوشته است که از پخش چنین خبری "شگفتزده" شده است.
به نظر می رسد حتی اگر اطلاعیه وزارت امور خارجه روسیه نیز از انتشار چنین خبری، ابراز شگفتی نمی کرد، این خبر به ذاته شگفت انگیز و باور نکردنی بود.
در این شکی نیست که روس ها در گذشته تاریخی افغانستان همواره سعی می کردند؛ تا بر این بخش از جهان، نفوذ همه جانبه سیاسی، نظامی و استراتژیک داشته باشند؛ زیرا در افغانستان، گنج هایی وحود دارد که جنگ های جاری در این کشور را که دهه هاست ادامه دارد برای قدرت های بزرگ از جمله روسیه، امریکا و انگلیس توجیه پذیر می سازد؛ اما این امر را نباید به اندازه ای برجسته کرد که با تحلیل های احساسی، انتشار خبرهای بی پایه و تمکین و اعتماد به منابع مبهم و ناشناخته، خبرهایی را به یک قدرت منطقه ای منسوب کرد که براساس شاخص های سنجش قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی کشورها، باورنکردنی، شگفت انگیز و فاقد زمینه های عملی و چه بسا مضحک و خنده دار به نظر برسد.
نباید از یاد برد که نه روسیه امروزی آن قدرت عظیم نظامی و یکه تاز جهان است که در زمان اشغال افغانستان در ۶ جدی سال ۱۳۵۸ خورشیدی بود و به آسانی قادر به لشکرکشی علیه کشورهای هدف، اشغال آنها، استقرار نظام های دست نشانده خود در آنجا و ایستادن در برابر اردوگاه جهانی امپریالیزم امریکایی بود و نه افغانستان امروز آن شرایطی را داراست که کشوری مانند روسیه امروزی در اندیشه راه اندازی کودتا و در نتیجه آن، استقرار یک رژیم تحت الحمایه روسیه در این کشور باشد و از این طریق تلاش کند؛ تا بار دیگر بر افغانستان مسلط شود و به همین آسانی ابرقدرت امریکایی و هم پیمانان نظامی آن در ناتو و دیگر اقمار منطقه ای آن را به زانو درآورد.
رؤیای بازگشت اشغالگرانه روسیه به افغانستان سال هاست که مرده است و هیچ دولتمرد عاقلی در آن کشور چنین اندیشه مرگباری را در سر نمی پرورد؛ به ویژه در شرایطی که شوروی نیز سرآغاز شکست تاریخی خود در ابعاد جهانی که به مرگ کامل امپراتوری جهانخوار شوروی پیشین و اضمحلال رسمی ایدئولوژی مارکسیزم منجر شد را از شکست سنگین و استخوان شکن اش در افغانستان، به ارث برد و این تجربه تلخ و دردناک، درس بزرگی نه تنها به سردمداران روس؛ بلکه به همه اشغالگران شرق و غرب عالم داد که افغانستان را نمی توان با لشکرکشی نظامی، اشغال کرد و تحت سلطه تمام و کمال خویش درآورد.
با اینهمه نمی توان انکار کرد که روسیه امروزی نیز مانند هر کشور دیگری در منطقه و جهان، در افغانستان منافع استراتژیک و مهمی دارد که برای دستیابی و صیانت از آنها نیاز به برنامه ریزی، تامین روابط دو جانبه، گسترش سطح همکاری ها در همه سطوح با دولت افغانستان و گفتگو با قدرت های خارجی دخیل در ماجرای پیچیده و چندلایه افغانستان دارد و این امر، مستلزم دیدار با سران و رهبران و مقامات رسمی دولتی، رؤسای احزاب سیاسی، نامزدهای ریاست جمهوری و... است و این از اصول عرف دیپلماتیک و رویه معمول در روابط دوجانبه بین الدول است و هرگز نباید با سم پاشی تبلیغاتی و رسانه ای و مخابره خبرهای بی بنیاد، مضحک و باورنکردنی، ذهنیت عمومی را نسبت به این مسایل حساس کرد و فضای سیاست و رسانه را مغشوش و مسموم نمود.
خبرگزاری پژواک دو روز پیش از قول "یک منبع مورد اعتماد" نوشت که این افغانها در دیدار با یک عضو دوما -مجلس سفلای پارلمان فدرال روسیه- طرح "تغییر نظام در افغانستان" با استفاده از نفوذ سیاسی و نظامی را مطرح کردند.
به نوشته پژواک، طراحان کودتا خواستار حمایت روسیه شدند؛ اما پارلمان روسیه این درخواست را با سفارت افغانستان در مسکو در میان گذاشت و سفارت هم موضوع را به وزارت خارجه در کابل مخابره کرد.
دفتر مطبوعاتی وزارت خارجه روسیه در اطلاعیهای این خبر را "دروغپردازی مغرضانه"خوانده و آن را تلاشی برای آسیب رساندن به روابط دوستانه افغانستان و روسیه دانسته است.
پژواک منبع خبر خود را فاش نکرده و وزارت خارجه روسیه در اطلاعیه خود نوشته است که از پخش چنین خبری "شگفتزده" شده است.
به نظر می رسد حتی اگر اطلاعیه وزارت امور خارجه روسیه نیز از انتشار چنین خبری، ابراز شگفتی نمی کرد، این خبر به ذاته شگفت انگیز و باور نکردنی بود.
در این شکی نیست که روس ها در گذشته تاریخی افغانستان همواره سعی می کردند؛ تا بر این بخش از جهان، نفوذ همه جانبه سیاسی، نظامی و استراتژیک داشته باشند؛ زیرا در افغانستان، گنج هایی وحود دارد که جنگ های جاری در این کشور را که دهه هاست ادامه دارد برای قدرت های بزرگ از جمله روسیه، امریکا و انگلیس توجیه پذیر می سازد؛ اما این امر را نباید به اندازه ای برجسته کرد که با تحلیل های احساسی، انتشار خبرهای بی پایه و تمکین و اعتماد به منابع مبهم و ناشناخته، خبرهایی را به یک قدرت منطقه ای منسوب کرد که براساس شاخص های سنجش قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی کشورها، باورنکردنی، شگفت انگیز و فاقد زمینه های عملی و چه بسا مضحک و خنده دار به نظر برسد.
نباید از یاد برد که نه روسیه امروزی آن قدرت عظیم نظامی و یکه تاز جهان است که در زمان اشغال افغانستان در ۶ جدی سال ۱۳۵۸ خورشیدی بود و به آسانی قادر به لشکرکشی علیه کشورهای هدف، اشغال آنها، استقرار نظام های دست نشانده خود در آنجا و ایستادن در برابر اردوگاه جهانی امپریالیزم امریکایی بود و نه افغانستان امروز آن شرایطی را داراست که کشوری مانند روسیه امروزی در اندیشه راه اندازی کودتا و در نتیجه آن، استقرار یک رژیم تحت الحمایه روسیه در این کشور باشد و از این طریق تلاش کند؛ تا بار دیگر بر افغانستان مسلط شود و به همین آسانی ابرقدرت امریکایی و هم پیمانان نظامی آن در ناتو و دیگر اقمار منطقه ای آن را به زانو درآورد.
رؤیای بازگشت اشغالگرانه روسیه به افغانستان سال هاست که مرده است و هیچ دولتمرد عاقلی در آن کشور چنین اندیشه مرگباری را در سر نمی پرورد؛ به ویژه در شرایطی که شوروی نیز سرآغاز شکست تاریخی خود در ابعاد جهانی که به مرگ کامل امپراتوری جهانخوار شوروی پیشین و اضمحلال رسمی ایدئولوژی مارکسیزم منجر شد را از شکست سنگین و استخوان شکن اش در افغانستان، به ارث برد و این تجربه تلخ و دردناک، درس بزرگی نه تنها به سردمداران روس؛ بلکه به همه اشغالگران شرق و غرب عالم داد که افغانستان را نمی توان با لشکرکشی نظامی، اشغال کرد و تحت سلطه تمام و کمال خویش درآورد.
با اینهمه نمی توان انکار کرد که روسیه امروزی نیز مانند هر کشور دیگری در منطقه و جهان، در افغانستان منافع استراتژیک و مهمی دارد که برای دستیابی و صیانت از آنها نیاز به برنامه ریزی، تامین روابط دو جانبه، گسترش سطح همکاری ها در همه سطوح با دولت افغانستان و گفتگو با قدرت های خارجی دخیل در ماجرای پیچیده و چندلایه افغانستان دارد و این امر، مستلزم دیدار با سران و رهبران و مقامات رسمی دولتی، رؤسای احزاب سیاسی، نامزدهای ریاست جمهوری و... است و این از اصول عرف دیپلماتیک و رویه معمول در روابط دوجانبه بین الدول است و هرگز نباید با سم پاشی تبلیغاتی و رسانه ای و مخابره خبرهای بی بنیاد، مضحک و باورنکردنی، ذهنیت عمومی را نسبت به این مسایل حساس کرد و فضای سیاست و رسانه را مغشوش و مسموم نمود.