حامد کرزی؛ رئیس جمهور گفته که طالبان با بمب گذاری و انجام حملات تروریستی بر مساجد و نمازگزاران دشمنی آشکار شان را با اسلام و بشریت به اثبات رساندند.
وی گفت:"این اعمال طالبان کار مسلمانان نبوده؛ بلکه عمل آنانی است که برای مسلمان کشی گماشته شده اند."
کرزی حمله تروریستی به جان ارسلا جمال؛ والی لوگر را محکوم کرده و افزوده است که این نشان میدهد که دشمنان افغانستان به اسلام، مساجد و مراسم مذهبی آنان احترام ندارند.
ارسلا جمال؛ والی لوگر صبح دیروز سه شنبه حوالی ساعت ۸:۴۵ دقیقه بامداد بعد از ختم نماز عید قربان در اثر انفجار مواد انفجاری کارگذاری شده در میکروفن مسجد محل سخنرانی اش کشته شد.
۱۵ نمازگزار نیز زخمی شدند.
این در حالی است که صبح امروز او بعد از ادای نماز عید، بار دیگر از رهبران طالبان خواست؛ تا از جنگ دست بردارند.
او در پیام عیدی اش، از طالبان خواست که سبب کشته شدن جوانان افغان، چه در صف طالبان و چه در نیروهای امنیتی نشوند.
انفجار لوگر بدون هیچ تردیدی یک جنایت بود؛ نه از این نظر که در اثر آن ارسلا جمال؛ والی این ولایت کشته شد؛ بلکه بدان جهت که چندین ارسلا جمال دیگر نیز در کنار والی لوگر یا جان باختند و یا به شدت زخمی شدند و خانواده های بسیاری در این روز فرخنده و خجسته به خاک و خون نشستند.
واکنش رییس جمهور کرزی، اگرچه لازم بود؛ اما مثل همیشه کافی نبود؛ زیرا منتقدان او به آسانی می توانند ادعا کنند که این واکنش نمی تواند هرگز موضع رسمی و واقعی دولت افغانستان در قبال تروریست ها باشد.
او صبح دیروز از طالبان خواسته بود که دست از خون ریزی و خشونت بردارند؛ اما بازهم تنها لحظاتی پس از این پیام، پاسخ خونین و جنایتکارانه ای از سوی برادران ناراضی اش دریافت کرد.
این، تجربه تازه ای نیست؛ بلکه رویدادی است که بارها و بارها در روزهای سرور و شادی و خوشحالی مردم رنجدیده افغانستان بر آنان تحمیل شده است و هربار نیز واکنش آقای کرزی تنها یک چیز بوده است: محکومیت.
مساله دیگر این است که حتی همین محکومیت نیز به اندازه ای جدی و قاطع نیست که بتواند به مثابه موضع رسمی حکومت در قبال طالبان و تروریزم قابل ارزیابی باشد؛ چه اگر چنین بود، رویکرد صلحی که آقای کرزی سال هاست هزینه خونین و مرگبار آن را می پردازد و هیچ پیشرفت و دستاوردی نیز در مقابل این هزینه سنگین، به دست نیاورده است، براساس همین موضع گیری ها سامان می یافت؛ نه بر پایه ملاحظات و محاسبات مبهم و غیرشفافی که حکومت از طالبان و صلح با آنان دارد.
عید خونین قربان امسال در افغانستان اولین عید خونینی نیست که از سوی برادران ناراضی رییس جمهور بر مردم تحمیل می شود و اگر وضعیت به همین صورت ادامه یابد و رییس جمهور کرزی به یک محکومیت صرف اکتفا کند، بدون شک آخرین آن نیز نخواهد بود.
این در حالی است که آقای کرزی در واکنشی که در برابر حمله امروز لوگر و حملات مشابه در گذشته نشان داده است، کاملا درست و مطابق با واقع است. رییس جمهور وقتی می گوید که طالبان به بدنامی اسلام و کشتن مسلمانان کمر بسته اند، با توجه به عملکردها و کارنامه جنایتکارانه این گروه، درست می گوید؛ اما وقتی او همچنان بر طبل صلح و سازش و آشتی با آن گروه می کوبد و تمامی هزینه هایی که در این راه پرداخته را نادیده می گیرد؛ این پرسش ایجاد می شود که کدامیک از این دو موضع متضاد را باید موضع اصلی و رسمی دستگاه قدرت نسبت به طالبان به حساب آورد؟
این امر از سوی دیگر سبب شده است که مردم افغانستان نیز اعتماد و امید خود نسبت به حکومت برای ایجاد راه برون رفت از این بن بست خونین و خطرناک را از دست بدهند و به این وضعیت به مثابه یک سرنوشت محتوم و ناگزیر نگاه کنند.
رییس جمهور بعضا برای رام و آرام کردن افکار عمومی می گوید که صلح با طالبان به معنای نادیده گرفتن جنایات و خون ریزی های آن گروه نیست و آنان باید در این خصوص به مردم و تاریخ پاسخگو باشند؛ اما واقعیت این است که این موضع او در طرح صلح مورد نظر وی، هیچ جایگاهی ندارد و مهم تر از آن اینکه هیچ مکانیزمی برای عملی کردن این ایده در کار نیست؛ بنابراین از دید مردم، آنچه واقعیت دارد این است که طالبان، خون می ریزند، مردم خون می دهند و حکومت محکوم می کند.
وی گفت:"این اعمال طالبان کار مسلمانان نبوده؛ بلکه عمل آنانی است که برای مسلمان کشی گماشته شده اند."
کرزی حمله تروریستی به جان ارسلا جمال؛ والی لوگر را محکوم کرده و افزوده است که این نشان میدهد که دشمنان افغانستان به اسلام، مساجد و مراسم مذهبی آنان احترام ندارند.
ارسلا جمال؛ والی لوگر صبح دیروز سه شنبه حوالی ساعت ۸:۴۵ دقیقه بامداد بعد از ختم نماز عید قربان در اثر انفجار مواد انفجاری کارگذاری شده در میکروفن مسجد محل سخنرانی اش کشته شد.
۱۵ نمازگزار نیز زخمی شدند.
این در حالی است که صبح امروز او بعد از ادای نماز عید، بار دیگر از رهبران طالبان خواست؛ تا از جنگ دست بردارند.
او در پیام عیدی اش، از طالبان خواست که سبب کشته شدن جوانان افغان، چه در صف طالبان و چه در نیروهای امنیتی نشوند.
انفجار لوگر بدون هیچ تردیدی یک جنایت بود؛ نه از این نظر که در اثر آن ارسلا جمال؛ والی این ولایت کشته شد؛ بلکه بدان جهت که چندین ارسلا جمال دیگر نیز در کنار والی لوگر یا جان باختند و یا به شدت زخمی شدند و خانواده های بسیاری در این روز فرخنده و خجسته به خاک و خون نشستند.
واکنش رییس جمهور کرزی، اگرچه لازم بود؛ اما مثل همیشه کافی نبود؛ زیرا منتقدان او به آسانی می توانند ادعا کنند که این واکنش نمی تواند هرگز موضع رسمی و واقعی دولت افغانستان در قبال تروریست ها باشد.
او صبح دیروز از طالبان خواسته بود که دست از خون ریزی و خشونت بردارند؛ اما بازهم تنها لحظاتی پس از این پیام، پاسخ خونین و جنایتکارانه ای از سوی برادران ناراضی اش دریافت کرد.
این، تجربه تازه ای نیست؛ بلکه رویدادی است که بارها و بارها در روزهای سرور و شادی و خوشحالی مردم رنجدیده افغانستان بر آنان تحمیل شده است و هربار نیز واکنش آقای کرزی تنها یک چیز بوده است: محکومیت.
مساله دیگر این است که حتی همین محکومیت نیز به اندازه ای جدی و قاطع نیست که بتواند به مثابه موضع رسمی حکومت در قبال طالبان و تروریزم قابل ارزیابی باشد؛ چه اگر چنین بود، رویکرد صلحی که آقای کرزی سال هاست هزینه خونین و مرگبار آن را می پردازد و هیچ پیشرفت و دستاوردی نیز در مقابل این هزینه سنگین، به دست نیاورده است، براساس همین موضع گیری ها سامان می یافت؛ نه بر پایه ملاحظات و محاسبات مبهم و غیرشفافی که حکومت از طالبان و صلح با آنان دارد.
عید خونین قربان امسال در افغانستان اولین عید خونینی نیست که از سوی برادران ناراضی رییس جمهور بر مردم تحمیل می شود و اگر وضعیت به همین صورت ادامه یابد و رییس جمهور کرزی به یک محکومیت صرف اکتفا کند، بدون شک آخرین آن نیز نخواهد بود.
این در حالی است که آقای کرزی در واکنشی که در برابر حمله امروز لوگر و حملات مشابه در گذشته نشان داده است، کاملا درست و مطابق با واقع است. رییس جمهور وقتی می گوید که طالبان به بدنامی اسلام و کشتن مسلمانان کمر بسته اند، با توجه به عملکردها و کارنامه جنایتکارانه این گروه، درست می گوید؛ اما وقتی او همچنان بر طبل صلح و سازش و آشتی با آن گروه می کوبد و تمامی هزینه هایی که در این راه پرداخته را نادیده می گیرد؛ این پرسش ایجاد می شود که کدامیک از این دو موضع متضاد را باید موضع اصلی و رسمی دستگاه قدرت نسبت به طالبان به حساب آورد؟
این امر از سوی دیگر سبب شده است که مردم افغانستان نیز اعتماد و امید خود نسبت به حکومت برای ایجاد راه برون رفت از این بن بست خونین و خطرناک را از دست بدهند و به این وضعیت به مثابه یک سرنوشت محتوم و ناگزیر نگاه کنند.
رییس جمهور بعضا برای رام و آرام کردن افکار عمومی می گوید که صلح با طالبان به معنای نادیده گرفتن جنایات و خون ریزی های آن گروه نیست و آنان باید در این خصوص به مردم و تاریخ پاسخگو باشند؛ اما واقعیت این است که این موضع او در طرح صلح مورد نظر وی، هیچ جایگاهی ندارد و مهم تر از آن اینکه هیچ مکانیزمی برای عملی کردن این ایده در کار نیست؛ بنابراین از دید مردم، آنچه واقعیت دارد این است که طالبان، خون می ریزند، مردم خون می دهند و حکومت محکوم می کند.