افغانستان کشوری شده است که هر دولت و کشور و فردی به خود اجازه می دهد تا درباره سرنوشت آن و مردمش، اظهار رای و نظر کنند والبته که این روند یک امر معمول و طبیعی است و بر هیچ کسی هم نمی شود خرده گرفت و انتقاد کرد.
افغانستان و مردم آن از حدود چهار دهه به این سو دقیقاً شبیه آن فرزندِ پدر و مادر از دست داده است که هر کسی حق او را می خورد و در صورت اعتراض و انتقاد نیز، بر سر و صورتش می زنند؛ بر علاوه آنکه خودش نیز عمری است به خود زنی خونین خویش مشغول است و ضربات مهلک و کشنده ای را که تا کنون خود بر خویش و سرنوشت خویش وارد کرده، حتی قسم خورده ترین دشمنان او هم نتوانسته بر او، وطن و تقدیرش وارد کنند!.
در تازه ترین اظهار نظر در باره افغانها و سرنوشت محتوم آنان، آقای لاواروف وزیر خارجه روسیه به نکاتی اشاره کرده اند که به نظر می رسد اظهارات ایشان بیشتر بازتاب دهنده نگرانی های دولت متبوع شان است تا تشویش کشور و مردم افغانستان.
لاواروف نگران خروج نیروهای خارجی از افغانستان است و احساس می کند که در صورت خروج این نیروها از افغانستان، ناامنی در این کشور نهادینه شده و همه ی کشورهای منطقه از جمله روسیه را تهدید می کند. او می گوید:" تحولات اخیر در افغانستان به طور آشکار نشان می دهد نیروهای امنیتی این کشور در وضعی نیستند که بتوانند کنترل امنیتی را پس از خروج نیروهای ناتو در دست بگیرند.
هر چه زمان خروج نیروهای خارجی از افغانستان نزدیک می شود بیشتر مشخص می شود که نیروهای امنیتی افغانستان آماده تحویل گرفتن مسئولیت برقراری نظم و قانون در این کشور نیستند.
مشکلات بسیار جدی در تشکیلات امنیتی افغانستان وجود دارد . مشکلاتی با طالبان وجود دارد و این گروه به هیچ وجه قصد ندارد وارد گفتگو ملی با دولت شود. دولت افغانستان نیز از طرف دیگر تنها تمایل به گفتگو با امریکایی ها دارد و شرایط کنونی به هیچ وجه قابل قبول دولت افغانستان نیست.
مذاکره مخفیانه امریکا با طالبان به طور اجتناب ناپذیری منجر به تمایل و تلاش طالبان برای بازگشت به قدرت در افغانستان خواهد شد که این امر تنها دعوت دوباره به جنگی دیگر در افغانستان است.
حل و فصل اوضاع در افغانستان تنها از طریق گفتگویی امکان پذیر است که شامل همه گروههای سیاسی، نژادی و مذهبی و تلاش همه این گروهها برای تشکیل یک دولت وحدت ملی در افغانستان باشد.
لاوروف گفت تا زمانی که در افغانستان یک فرایند فراگیر برقرار نشود، نمی توان درباره حل و فصل سیاسی اوضاع در افغانستان خوشبین بود."
اظهارات آقای لاواروف وزیر امور خارجه روسیه، بعضاً درست و بعضاً بزرگنمایی و در صورتی، مطابق با واقع و در صورتی نیز مخالف با واقعیتهای موجود در افغانستان است. صورت درست و منطقی این اظهارات، آن صورتی است که دولتمردان و مقامات طراز اول مملکت، دست روی دست گذاشته و منتظر تصمیم گیری خارجیان و بیگانگان برای سرنوشت دولت، ملت و وطن خویش نشسته و دل خوش می کنند که تمام مشکلات داخلی و خارجی افغانستان را، خارجیان، حل و فصل خواهند کرد و در پایان کار، یک افغانستان آباد، آزاد و امن و با ثبات را تحویل افغانها خواهند داد!.
با تاسف، که این صورت و چهره، صورت اوضاع و شرایط جاری و تثبیت شده در کشور است که وزیر خارجه روسیه را جرئت بخشیده تا با ضرس قاطع در باره افغانستان و اوضاع آن بعد از ۲۰۱۴ نظر منفی و ناامید کننده بدهد و نسبت به توانمندی اردو و پولیس کشور در برقراری امنیت و ثبات در افغانستان، با دیده شک و تردید وبلکه بالاتر با نگاه منفی و مایوس کننده بنگرد و نظر دهد.
از این منظر، حق با وزیر امور خارجه روسیه است؛ چرا که نگاه دولتمردان ومقامات ما به دولت و ملت و کشور شان، به جای آنکه یک نگاه ملی و خادمانه باشد، نگاهی است کاسبکارانه و سودجویانه! نگاهی که لااقل در عرض و طول چندین دهه، به نوعی به سود ظاهری دولتمردان و مقامات مختلف تمام شده و آنان را فربه تر و متمول تر کرده و به ضرر کشور و ملت انجامیده و آن دو را ویران تر و فقیر تر و لاغر تر ساخته است!.
اما نادرستی سخنان وزیر امور خارجه روسیه در صورتی رخ می نماید که فرض را بر آن بگذاریم که افغانستان دولتمردانی دارد خدوم، دلسوز و متکی به قدرت خداوند قادر و بازوان قوی و پر توان خودِ افغانهای غیور و سخت کوش و صبور.
در این صورت است که می توان گفت، حتی در صورت نبود نیروهای خارجی در افغانستان، نیروهای بومی و داخلی این کشور، در هر زمان و شرایطی، توان و قدرت دفاع از دولت، ملت و کشور خویش را دارا می باشند؛ چنانچه در گذشته داشته اند و گمان می رود که لااقل وزیر خارجه روسیه، قوت و قدرت بیگانه شکنی افغانها را از یاد نبرده باشد!.
بدون هیچ شک و تردیدی، اگر افغانها اعم از دولتمردان، احزاب و گروههای سیاسی و مردم عادی، دست در دست هم بدهند و دلهای شان برای سرنوشت خویش و دولت و کشور شان بتپد و بسوزد و نخواهند که کشور و مردم شان برای همیشه در آتش جنگ و ناامنی، هست و بود خویش را از دست بدهند، به طور قطع و یقین، افغانستان نیز سر و سامان گرفته و به کشوری باثبات و مترقی تبدیل خواهد شد.
افغانستان و مردم آن از حدود چهار دهه به این سو دقیقاً شبیه آن فرزندِ پدر و مادر از دست داده است که هر کسی حق او را می خورد و در صورت اعتراض و انتقاد نیز، بر سر و صورتش می زنند؛ بر علاوه آنکه خودش نیز عمری است به خود زنی خونین خویش مشغول است و ضربات مهلک و کشنده ای را که تا کنون خود بر خویش و سرنوشت خویش وارد کرده، حتی قسم خورده ترین دشمنان او هم نتوانسته بر او، وطن و تقدیرش وارد کنند!.
در تازه ترین اظهار نظر در باره افغانها و سرنوشت محتوم آنان، آقای لاواروف وزیر خارجه روسیه به نکاتی اشاره کرده اند که به نظر می رسد اظهارات ایشان بیشتر بازتاب دهنده نگرانی های دولت متبوع شان است تا تشویش کشور و مردم افغانستان.
لاواروف نگران خروج نیروهای خارجی از افغانستان است و احساس می کند که در صورت خروج این نیروها از افغانستان، ناامنی در این کشور نهادینه شده و همه ی کشورهای منطقه از جمله روسیه را تهدید می کند. او می گوید:" تحولات اخیر در افغانستان به طور آشکار نشان می دهد نیروهای امنیتی این کشور در وضعی نیستند که بتوانند کنترل امنیتی را پس از خروج نیروهای ناتو در دست بگیرند.
هر چه زمان خروج نیروهای خارجی از افغانستان نزدیک می شود بیشتر مشخص می شود که نیروهای امنیتی افغانستان آماده تحویل گرفتن مسئولیت برقراری نظم و قانون در این کشور نیستند.
مشکلات بسیار جدی در تشکیلات امنیتی افغانستان وجود دارد . مشکلاتی با طالبان وجود دارد و این گروه به هیچ وجه قصد ندارد وارد گفتگو ملی با دولت شود. دولت افغانستان نیز از طرف دیگر تنها تمایل به گفتگو با امریکایی ها دارد و شرایط کنونی به هیچ وجه قابل قبول دولت افغانستان نیست.
مذاکره مخفیانه امریکا با طالبان به طور اجتناب ناپذیری منجر به تمایل و تلاش طالبان برای بازگشت به قدرت در افغانستان خواهد شد که این امر تنها دعوت دوباره به جنگی دیگر در افغانستان است.
حل و فصل اوضاع در افغانستان تنها از طریق گفتگویی امکان پذیر است که شامل همه گروههای سیاسی، نژادی و مذهبی و تلاش همه این گروهها برای تشکیل یک دولت وحدت ملی در افغانستان باشد.
لاوروف گفت تا زمانی که در افغانستان یک فرایند فراگیر برقرار نشود، نمی توان درباره حل و فصل سیاسی اوضاع در افغانستان خوشبین بود."
اظهارات آقای لاواروف وزیر امور خارجه روسیه، بعضاً درست و بعضاً بزرگنمایی و در صورتی، مطابق با واقع و در صورتی نیز مخالف با واقعیتهای موجود در افغانستان است. صورت درست و منطقی این اظهارات، آن صورتی است که دولتمردان و مقامات طراز اول مملکت، دست روی دست گذاشته و منتظر تصمیم گیری خارجیان و بیگانگان برای سرنوشت دولت، ملت و وطن خویش نشسته و دل خوش می کنند که تمام مشکلات داخلی و خارجی افغانستان را، خارجیان، حل و فصل خواهند کرد و در پایان کار، یک افغانستان آباد، آزاد و امن و با ثبات را تحویل افغانها خواهند داد!.
با تاسف، که این صورت و چهره، صورت اوضاع و شرایط جاری و تثبیت شده در کشور است که وزیر خارجه روسیه را جرئت بخشیده تا با ضرس قاطع در باره افغانستان و اوضاع آن بعد از ۲۰۱۴ نظر منفی و ناامید کننده بدهد و نسبت به توانمندی اردو و پولیس کشور در برقراری امنیت و ثبات در افغانستان، با دیده شک و تردید وبلکه بالاتر با نگاه منفی و مایوس کننده بنگرد و نظر دهد.
از این منظر، حق با وزیر امور خارجه روسیه است؛ چرا که نگاه دولتمردان ومقامات ما به دولت و ملت و کشور شان، به جای آنکه یک نگاه ملی و خادمانه باشد، نگاهی است کاسبکارانه و سودجویانه! نگاهی که لااقل در عرض و طول چندین دهه، به نوعی به سود ظاهری دولتمردان و مقامات مختلف تمام شده و آنان را فربه تر و متمول تر کرده و به ضرر کشور و ملت انجامیده و آن دو را ویران تر و فقیر تر و لاغر تر ساخته است!.
اما نادرستی سخنان وزیر امور خارجه روسیه در صورتی رخ می نماید که فرض را بر آن بگذاریم که افغانستان دولتمردانی دارد خدوم، دلسوز و متکی به قدرت خداوند قادر و بازوان قوی و پر توان خودِ افغانهای غیور و سخت کوش و صبور.
در این صورت است که می توان گفت، حتی در صورت نبود نیروهای خارجی در افغانستان، نیروهای بومی و داخلی این کشور، در هر زمان و شرایطی، توان و قدرت دفاع از دولت، ملت و کشور خویش را دارا می باشند؛ چنانچه در گذشته داشته اند و گمان می رود که لااقل وزیر خارجه روسیه، قوت و قدرت بیگانه شکنی افغانها را از یاد نبرده باشد!.
بدون هیچ شک و تردیدی، اگر افغانها اعم از دولتمردان، احزاب و گروههای سیاسی و مردم عادی، دست در دست هم بدهند و دلهای شان برای سرنوشت خویش و دولت و کشور شان بتپد و بسوزد و نخواهند که کشور و مردم شان برای همیشه در آتش جنگ و ناامنی، هست و بود خویش را از دست بدهند، به طور قطع و یقین، افغانستان نیز سر و سامان گرفته و به کشوری باثبات و مترقی تبدیل خواهد شد.
مولف : سیدفاضل محجوب