از روز چهارشنبه هفته گذشته تاکنون که حمله شیمیایی بر حومه دمشق صورت گرفت و دو طرف جنگ همدیگر را به انجام آن متهم می کنند، هر روز بیشتر از پیش بر طبل جنگ با سوریه کوبیده می شود.
دیروز ولید معلم؛ وزیر خارجه سوریه نیز در یک نشست خبری در دمشق با اشاره به جو تبلیغاتی جاری گفت که صدای طبل جنگ را از پیرامون مان می شنویم. این تعبیر ریشه در واقعیت هایی دارد که این روزها در خصوص سوریه جریان دارد.
به راستی غرب به سوریه حمله خواهد کرد؟
فضای جاری به اندازه ای مسموم و آشوب زده است که حتی طرح این سؤال و پاسخ به آن، کاری لغو و بیهوده به نظر می رسد؛ زیرا همه چیز بدیهی و محتوم انگاشته می شود.
اکنون دیگر شاید کمتر کسی از عدم وقوع هیچگونه جنگی علیه سوریه سخن بگوید. این جنگ واقعا در حال رخ دادن است؛ اما یکی از هشدارهایی که طی روزهای اخیر بارها و بارها از سوی مقام های بلندپایه کشورهای مخالف جنگ در سطح رهبران، رؤسای جمهور، وزرای دفاع و فرماندهان نظامی ارتش مطرح شده این است که حمله به سوریه فاجعه بار خواهد بود.
روسیه، چین و ایران بارها این هشدار را مطرح کرده و نسبت به تبعات سنگین آن برای امریکا و کشورهای حوزه خاور میانه هشدار داده اند.
کارشناسان می گویند که این جنگ تنها زمانی می تواند فاجعه بار باشد که همانند عراق، یک جنگ صرفا یکجانبه نباشد و هرگز نیز چنین انتظاری وجود ندارد که جنگ سوریه واقعا همانند عراق یک جنگ یکجانبه توسط جنگنده های امریکایی باشد و بس.
سوریه به مثابه چهار تقابل قدرت های جهانی است و جنگیدن با چنین کشوری هرگز آسان نخواهد بود.
غرب تصور می کند که با حمله یکجانبه بر چند مرکز نظامی، انبار تسلیحات، مراکز فرماندهی، فرودگاه ها و زرادخانه های تسلیحات شیمیایی سوریه می تواند دامنه جنگ را محدود کند و به زودی آن را به نفع خود خاتمه دهد؛ به همین دلیل هم هست که اعلام کرده است، هدف از این جنگ هرگز تغییر رژیم در سوریه نیست؛ بلکه پاسخی تنبیهی به آنچه استفاده ارتش آن کشور از سلاح های شیمیایی علیه غیر نظامیان می خواند، است.
اما هدف اصلی از این اقدام برهم زدن موازنه قدرت به سود شورشیان و تروریست ها و تضعیف ستون های دفاعی و جنگی سوریه در برابر تروریست ها و اسراییل می باشد.
در این صورت این جنگ حتی اگر فاجعه ای نیز به دنبال داشته باشد، این فاجعه محدود به جغرافیای فاجعه زده سوریه خواهد بود و نه سراسر خاور میانه؛ پس پرسش این است که چرا کشورهایی مانند سوریه، چین و ایران بارها به امریکا هشدار می دهند که این جنگ فاجعه بار است و واشنگتن باید از ورود به آن حذر کند؟
آنچه کارشناسان را نسبت به آینده جنگ علیه سوریه بدبین کرده نیز همین موضوع است. نه سوریه، نه چین و نه ایران نمی توانند دست روی دست بگذارند و منتظر کشورگشایی های ناتو و امریکا به بهانه های گوناگون باشند. سوریه برای این کشورها آخرین خاکریز عربی است که در برابر اسراییل، ناتو، امریکا و اعراب سرسپرده آن، ایستادگی کرده و سقوط این سنگر، یعنی سقوط کلیه قدرت این کشورها در خاور میانه. آیا آنها به چنین چیزی رضایت خواهند داد؟
پاسخ مثبت به این پرسش بسیار دشوار می نماید؛ زیرا این کشورها تاکنون همچنان در کنار اسد و سوریه ایستاده اند. دیروز نیز گزارش هایی منتشر شد مبنی بر اینکه ولادیمیر پوتین طی پیامی به بشار اسد؛ همتای سوری اش از حمایت روسیه از وی با تمام توان سخن گفته است.
این یعنی اینکه روسیه و کشورهای هم پیمان آن کشور نیز آمادگی هایی برای پاسخ به هجمه جنون آمیز غرب به سوریه تدارک دیده اند و همین امر است که پیامدهای این حمله را برای همه جهان فاجعه بار می سازد.
دیروز ولید معلم؛ وزیر خارجه سوریه نیز در یک نشست خبری در دمشق با اشاره به جو تبلیغاتی جاری گفت که صدای طبل جنگ را از پیرامون مان می شنویم. این تعبیر ریشه در واقعیت هایی دارد که این روزها در خصوص سوریه جریان دارد.
به راستی غرب به سوریه حمله خواهد کرد؟
فضای جاری به اندازه ای مسموم و آشوب زده است که حتی طرح این سؤال و پاسخ به آن، کاری لغو و بیهوده به نظر می رسد؛ زیرا همه چیز بدیهی و محتوم انگاشته می شود.
اکنون دیگر شاید کمتر کسی از عدم وقوع هیچگونه جنگی علیه سوریه سخن بگوید. این جنگ واقعا در حال رخ دادن است؛ اما یکی از هشدارهایی که طی روزهای اخیر بارها و بارها از سوی مقام های بلندپایه کشورهای مخالف جنگ در سطح رهبران، رؤسای جمهور، وزرای دفاع و فرماندهان نظامی ارتش مطرح شده این است که حمله به سوریه فاجعه بار خواهد بود.
روسیه، چین و ایران بارها این هشدار را مطرح کرده و نسبت به تبعات سنگین آن برای امریکا و کشورهای حوزه خاور میانه هشدار داده اند.
کارشناسان می گویند که این جنگ تنها زمانی می تواند فاجعه بار باشد که همانند عراق، یک جنگ صرفا یکجانبه نباشد و هرگز نیز چنین انتظاری وجود ندارد که جنگ سوریه واقعا همانند عراق یک جنگ یکجانبه توسط جنگنده های امریکایی باشد و بس.
سوریه به مثابه چهار تقابل قدرت های جهانی است و جنگیدن با چنین کشوری هرگز آسان نخواهد بود.
غرب تصور می کند که با حمله یکجانبه بر چند مرکز نظامی، انبار تسلیحات، مراکز فرماندهی، فرودگاه ها و زرادخانه های تسلیحات شیمیایی سوریه می تواند دامنه جنگ را محدود کند و به زودی آن را به نفع خود خاتمه دهد؛ به همین دلیل هم هست که اعلام کرده است، هدف از این جنگ هرگز تغییر رژیم در سوریه نیست؛ بلکه پاسخی تنبیهی به آنچه استفاده ارتش آن کشور از سلاح های شیمیایی علیه غیر نظامیان می خواند، است.
اما هدف اصلی از این اقدام برهم زدن موازنه قدرت به سود شورشیان و تروریست ها و تضعیف ستون های دفاعی و جنگی سوریه در برابر تروریست ها و اسراییل می باشد.
در این صورت این جنگ حتی اگر فاجعه ای نیز به دنبال داشته باشد، این فاجعه محدود به جغرافیای فاجعه زده سوریه خواهد بود و نه سراسر خاور میانه؛ پس پرسش این است که چرا کشورهایی مانند سوریه، چین و ایران بارها به امریکا هشدار می دهند که این جنگ فاجعه بار است و واشنگتن باید از ورود به آن حذر کند؟
آنچه کارشناسان را نسبت به آینده جنگ علیه سوریه بدبین کرده نیز همین موضوع است. نه سوریه، نه چین و نه ایران نمی توانند دست روی دست بگذارند و منتظر کشورگشایی های ناتو و امریکا به بهانه های گوناگون باشند. سوریه برای این کشورها آخرین خاکریز عربی است که در برابر اسراییل، ناتو، امریکا و اعراب سرسپرده آن، ایستادگی کرده و سقوط این سنگر، یعنی سقوط کلیه قدرت این کشورها در خاور میانه. آیا آنها به چنین چیزی رضایت خواهند داد؟
پاسخ مثبت به این پرسش بسیار دشوار می نماید؛ زیرا این کشورها تاکنون همچنان در کنار اسد و سوریه ایستاده اند. دیروز نیز گزارش هایی منتشر شد مبنی بر اینکه ولادیمیر پوتین طی پیامی به بشار اسد؛ همتای سوری اش از حمایت روسیه از وی با تمام توان سخن گفته است.
این یعنی اینکه روسیه و کشورهای هم پیمان آن کشور نیز آمادگی هایی برای پاسخ به هجمه جنون آمیز غرب به سوریه تدارک دیده اند و همین امر است که پیامدهای این حمله را برای همه جهان فاجعه بار می سازد.