برخی بر این باوراند که حکومت افغانستان، ناخواسته و ندانسته، در مسیر واگذاری قدرت و حاکمیت به طالبان و مخالفان مسلح خویش، در حرکت است. این دسته از آگاهان رییس جمهور و حلقه موجود در قدرت را به نسنجیده گویی و بی ریشه کاری در سخن و رفتار در برابر مخالفان و نیز جامعه جهانی به خصوص ایالات متحده امریکا،
متهم می کنند.
انتقاد و اعتراض دسته مذکور به عملکرد دولت نسبت به مخالفان مسلح از این ناحیه است که دولت بیش از حد لازم در برابر آنان و حامیان خارجی شان، نرمش نشان می دهد و همین موضوع نیز باعث هر چه بیشتر جری ترشدن آنان در برابر دولت و ملت افغانستان شده است.
این گروه از آگاهان بر این باوراند که اگر حکومت افغانستان به جای نرمش و کرنشهای غیر ضروری و سوال برانگیز، از قاطعیت و مناعت لازم در برابر جنایات و شرارتهای مخالفان مسلح بهره می برد و به جای آزاد کردن گروهی هرازگاه و بیگاه، تعدادی از آنان را در میادین شهرها و روستاها، به دار مجازات می آویخت، هییچگاه کار آنان به جایی نمی رسید که دولت و ملت افغانستان را به حساب نیاورند و با آنکه خود عامل و مزدور همسایگان و دیگران اند، دولت رسمی و قانونی افغانستان را، دولت وابسته و دست نشانده بخوانند.
اما بنابر دیدگاه این عده، با تاسف، مخالفان مسلح هر چه بیشتر دست به جنایت علیه مردم و بی اعتنایی نسبت به دولت منتخب و قانونی کشور زدند، بیشتر و بیشتر مورد توجه و تفقد رییس جمهور و حلقه حاکم در ارگ ریاست جمهوری واقع شدند! سیاستِ ضعیف و زبونانه ای که بر رغم عدم اعتراف حکومت، رییس جمهور و مشاوران قوم مدار وی را مستاصل و درمانده کرده است؛ اما بنا بر ملاحظات سخیف قومی و نژادی، به روی خویش نمی آوراند.
همین سیاست نرم و پرسش برانگیز دولت در برابر مخالفان مسلح، بسیاری از صاحبنظران را بر این باور کشانده است که پایان این گونه موضع گیری های خام و ناسنجیده، دولت و کشور را به سقوط در دامن طالبان و حامیان خارجی آنان خواهد کشانید.
اما سیاست دولت کابل در برابر خارجی ها و به خصوص ایالات متحده نیز منتقدانی را داشته است؛ منتقدانی که معتقداند دولت رییس جمهور کرزی، به جای دامن زدن به تنش و ادامه آن با امریکا و غرب، باید به روشهایی فکر می کرد که افغانستان را به بهره برداری معقول و بهتر از امکانات جامعه جهانی، مستعد و توانا می ساخت.
یکی از سیاستمدارانی که این زاویه از پالیسی حکومت را مورد نقد و نکوهش قرار داده و البته از زاویه دیدگاه خویش، آقای زلمی خلیل زاد، سفیر پیشین ایالات متحده امریکا در افغانستان است. آقای خلیل زاد به تازگی در مقاله ای در روزنامه البیان چاپ امارات متحده عربی، نوشته است:" این احتمال وجود دارد که واشنگتن و کابل درباره حضور نظامی امریکا بعد از سال دوهزار و چهارده در افغانستان به توافق نرسند.
با وجود تمایل دو طرف برای مذاکره و دستیابی به توافقنامه امنیتی دو جانبه، باراک اوباما که از حامد کرزی ناامید شده است، تا اکتوبر آینده به کابل مهلت داده است تا یا توافقنامه امنیتی را امضا کند یا با تدابیر یکجانبه و غیر مشخص امریکا رویارو شود و خبرهایی که به تازگی درز یافته است، اشاره میکند که اوباما به عقب نشینی کامل نیروهای امریکایی و درپی آن، نیروهای بین المللی از افغانستان فکر میکند.
از نظر وی شکست در امضای توافقنامه امنیتی، یک شکست راهبردی بزرگ به شمار میرود. از دست دادن پایگاه های افغانستان، حملات هواپیماهای هدایت شونده برادیتور را بر ضد القاعده در منطقه، متوقف میکند و به خالی شدن جایگاه آمریکا منجر خواهد شد، و همین مسئله درگیری داخلی افغانستان را تشدید و باعث میشود کشورهای همسایه برای پرکردن خلاء دخالت کنند.
اگر کرزی با مذاکره با امریکا مخالفت کرد، اوباما نباید به راحتی از مذاکره دست بردارد و گزینه عقب نشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان را انتخاب کند بلکه باید صبر راهبردی پیش بگیرد. بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در آوریل آینده، واشنگتن میتواند بدون ایجاد تغییرات گسترده در جدول عقب نشینی نیروهای خود، با جانشین کرزی توافقنامه امضا کند.
مذاکرات بر سر توافق درباره مرحله بعد از دو هزار و چهارده، آزمونی برای سران دو کشور به شمار میرود. کرزی در برابر این دو گزینه قرار دارد که آیا اسیر گمانه زنی های شخصی خود باقی بماند، یا برای تضمین منافع طولانی مدت افغانستان تلاش کند، اما اوباما، باید در این خصوص فکر کند که آیا منافع کوتاه مدت ارزشش را دارد که دستاوردهایی را از بین ببرد که به سختی به دست آمده بود. آیا درست است که اجازه داد افغانستان به پناهگاهی برای گروه های تروریستی تبدیل شود و یک رئیس جمهور دیگر آمریکا در آینده مجددا به افغانستان حمله کند."
چنانچه از فرم و محتوای کلی و عمومی مقاله آقای خلیل زاد برداشت می شود، تمام هم و غم و سعی و تلاش سفیر سابق امریکا بر آن است که رییس جمهور افغانستان را به دلیل مخالفت ایشان با درخواستهای یک جانبه امریکایی ها در امضای پیمان امنیتی، سرزنش و ملامت کند.
به نظر آقای خلیل زاد، عمده اشتباه رییس جمهور کرزی در آن است که با شرایط یک جانبه امریکایی ها برای پیمان امنیتی، موافقت نمی کند و با این خبط بزرگ محاسباتی، بزرگترین شانس و فرصت مغتنم را از دولت و ملت خویش سلب می کند.
اما همه از جمله شخص آقای سفیر سابق امریکا، به روشنی می دانیم که نوشته ایشان در روزنامه البیان، به جز کمپاین و مانور تبلیغاتی به سود منافع تعریف شده امریکا در خارج از مرزهای آن، هیچ گونه بار و ارزش علمی و فنی ندارد که فقط و فقط در جهت تثبیت و تقویت مواضع توسعه طلبانه و دخالت جویانه دولت امریکا نوشته و پرداخته شده است و بس.
متهم می کنند.
انتقاد و اعتراض دسته مذکور به عملکرد دولت نسبت به مخالفان مسلح از این ناحیه است که دولت بیش از حد لازم در برابر آنان و حامیان خارجی شان، نرمش نشان می دهد و همین موضوع نیز باعث هر چه بیشتر جری ترشدن آنان در برابر دولت و ملت افغانستان شده است.
این گروه از آگاهان بر این باوراند که اگر حکومت افغانستان به جای نرمش و کرنشهای غیر ضروری و سوال برانگیز، از قاطعیت و مناعت لازم در برابر جنایات و شرارتهای مخالفان مسلح بهره می برد و به جای آزاد کردن گروهی هرازگاه و بیگاه، تعدادی از آنان را در میادین شهرها و روستاها، به دار مجازات می آویخت، هییچگاه کار آنان به جایی نمی رسید که دولت و ملت افغانستان را به حساب نیاورند و با آنکه خود عامل و مزدور همسایگان و دیگران اند، دولت رسمی و قانونی افغانستان را، دولت وابسته و دست نشانده بخوانند.
اما بنابر دیدگاه این عده، با تاسف، مخالفان مسلح هر چه بیشتر دست به جنایت علیه مردم و بی اعتنایی نسبت به دولت منتخب و قانونی کشور زدند، بیشتر و بیشتر مورد توجه و تفقد رییس جمهور و حلقه حاکم در ارگ ریاست جمهوری واقع شدند! سیاستِ ضعیف و زبونانه ای که بر رغم عدم اعتراف حکومت، رییس جمهور و مشاوران قوم مدار وی را مستاصل و درمانده کرده است؛ اما بنا بر ملاحظات سخیف قومی و نژادی، به روی خویش نمی آوراند.
همین سیاست نرم و پرسش برانگیز دولت در برابر مخالفان مسلح، بسیاری از صاحبنظران را بر این باور کشانده است که پایان این گونه موضع گیری های خام و ناسنجیده، دولت و کشور را به سقوط در دامن طالبان و حامیان خارجی آنان خواهد کشانید.
اما سیاست دولت کابل در برابر خارجی ها و به خصوص ایالات متحده نیز منتقدانی را داشته است؛ منتقدانی که معتقداند دولت رییس جمهور کرزی، به جای دامن زدن به تنش و ادامه آن با امریکا و غرب، باید به روشهایی فکر می کرد که افغانستان را به بهره برداری معقول و بهتر از امکانات جامعه جهانی، مستعد و توانا می ساخت.
یکی از سیاستمدارانی که این زاویه از پالیسی حکومت را مورد نقد و نکوهش قرار داده و البته از زاویه دیدگاه خویش، آقای زلمی خلیل زاد، سفیر پیشین ایالات متحده امریکا در افغانستان است. آقای خلیل زاد به تازگی در مقاله ای در روزنامه البیان چاپ امارات متحده عربی، نوشته است:" این احتمال وجود دارد که واشنگتن و کابل درباره حضور نظامی امریکا بعد از سال دوهزار و چهارده در افغانستان به توافق نرسند.
با وجود تمایل دو طرف برای مذاکره و دستیابی به توافقنامه امنیتی دو جانبه، باراک اوباما که از حامد کرزی ناامید شده است، تا اکتوبر آینده به کابل مهلت داده است تا یا توافقنامه امنیتی را امضا کند یا با تدابیر یکجانبه و غیر مشخص امریکا رویارو شود و خبرهایی که به تازگی درز یافته است، اشاره میکند که اوباما به عقب نشینی کامل نیروهای امریکایی و درپی آن، نیروهای بین المللی از افغانستان فکر میکند.
از نظر وی شکست در امضای توافقنامه امنیتی، یک شکست راهبردی بزرگ به شمار میرود. از دست دادن پایگاه های افغانستان، حملات هواپیماهای هدایت شونده برادیتور را بر ضد القاعده در منطقه، متوقف میکند و به خالی شدن جایگاه آمریکا منجر خواهد شد، و همین مسئله درگیری داخلی افغانستان را تشدید و باعث میشود کشورهای همسایه برای پرکردن خلاء دخالت کنند.
اگر کرزی با مذاکره با امریکا مخالفت کرد، اوباما نباید به راحتی از مذاکره دست بردارد و گزینه عقب نشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان را انتخاب کند بلکه باید صبر راهبردی پیش بگیرد. بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در آوریل آینده، واشنگتن میتواند بدون ایجاد تغییرات گسترده در جدول عقب نشینی نیروهای خود، با جانشین کرزی توافقنامه امضا کند.
مذاکرات بر سر توافق درباره مرحله بعد از دو هزار و چهارده، آزمونی برای سران دو کشور به شمار میرود. کرزی در برابر این دو گزینه قرار دارد که آیا اسیر گمانه زنی های شخصی خود باقی بماند، یا برای تضمین منافع طولانی مدت افغانستان تلاش کند، اما اوباما، باید در این خصوص فکر کند که آیا منافع کوتاه مدت ارزشش را دارد که دستاوردهایی را از بین ببرد که به سختی به دست آمده بود. آیا درست است که اجازه داد افغانستان به پناهگاهی برای گروه های تروریستی تبدیل شود و یک رئیس جمهور دیگر آمریکا در آینده مجددا به افغانستان حمله کند."
چنانچه از فرم و محتوای کلی و عمومی مقاله آقای خلیل زاد برداشت می شود، تمام هم و غم و سعی و تلاش سفیر سابق امریکا بر آن است که رییس جمهور افغانستان را به دلیل مخالفت ایشان با درخواستهای یک جانبه امریکایی ها در امضای پیمان امنیتی، سرزنش و ملامت کند.
به نظر آقای خلیل زاد، عمده اشتباه رییس جمهور کرزی در آن است که با شرایط یک جانبه امریکایی ها برای پیمان امنیتی، موافقت نمی کند و با این خبط بزرگ محاسباتی، بزرگترین شانس و فرصت مغتنم را از دولت و ملت خویش سلب می کند.
اما همه از جمله شخص آقای سفیر سابق امریکا، به روشنی می دانیم که نوشته ایشان در روزنامه البیان، به جز کمپاین و مانور تبلیغاتی به سود منافع تعریف شده امریکا در خارج از مرزهای آن، هیچ گونه بار و ارزش علمی و فنی ندارد که فقط و فقط در جهت تثبیت و تقویت مواضع توسعه طلبانه و دخالت جویانه دولت امریکا نوشته و پرداخته شده است و بس.
مولف : سیدفاضل محجوب