یادش بخیر آن سالهایی که تازه وارد ایران شده بودیم، امام خمینی"ره" هنوز زنده بود و هر بار که سخنرانی می کرد موجی از شور و هیجان و امید در دل نه تنها مردم ایران بلکه مهاجرین افغانستانی که از دست ارتش خونخوار سرخ به ایران پناه آورده بودند، زنده می شد. ۵ یا ۶ ساله بودم نمی فهمیدم چرا بعد از هر بار سخنرانی امام خمینی (ره) مادرانی را می دیدید که دست جوانان و زنانی را می دیدید که دست شوهرانشان را گرفته اند و در حالیکه در دست دیگر اسپند دود می کردند در صف ایستاده اند تا اتوبوس های ۳۰۲ بیاید و عزیزانشان را به جبهه جنگ ببرد. خوب به یاد دارم که همسایه سمت راست ما نیز از مهاجرین افغانستانی بود، پسر جوانی داشت که نامش "طلا" بود و مردم روستای "مشکات" در ولایت اصفهان ایران او را پدر طلا صدا می کردند و البته کمی هم می خندیدند از اینکه چرا ما افغانستانیها گاهی اوقات اسم های عجیب و غریب روی فرزندان خود می گذاریم، به هر حال طلا هم سوار ۳۰۲ شد و بعدها از اطرافیان شنیدم که طلا را دیگر هرکز ندیدند چون او در قطار دوستداران خمینی کبیر (ره) قرار گرفت و برای همیشه طلایی شد. آری آن روز ها را خوب به یاد دارم: تلویزیون نداشتیم و هر بار که امام خمینی(ره) سخنرانی می کرد پدر مرحومم به خانه همسایه می رفت تا از طریق تلویزیون سخنان امام را گوش کند و من هم همراه او می رفتم. امام را می دیدم: آنچنان بزرگ بود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ به جز انبیا و اولیا ی معصومین (علیهم السلام) به دشواری می توان کسی با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد. او اهل خلوت، عبادت، اهل گریه نیمه شب، اهل دعا، تضرع، ارتباط با خدا، شعر، معنویت، عرفان و ذوق حال بود.مردی بود که دشمنان اسلام را می ترساند و به خود می لرزاند و آن سد مستحکم و کوه استوار وقتی که مسائل عاطفی و انسانی پیش می آمد یک انسان لطیف، یک انسان کامل و یک انسان مهربان بود. او بت شکن تاریخ بود که عشق به او ایرانی و افغانستانی نمی شناخت: وجودش مثل یک اقیانوس بود که فقط مسلمان بودن کافی بود تا به تمام دردهای شما گوش کند. مسلمانیکه روحشان با حماسه محمد (ص)، زهرا (س)، حسین (ع)، زینب (س) و دیگر صحابه و یاران پیامبر ( ص) عجین شده بودند بار دیگر همان ندا را از حلقوم این مرد شنیدند و علی و حسین را در چهره او دیدند. بدون شک پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و تاسیس حکومت اسلامی در دوران استیلای بلامنازع ابرقدرتهای شرق و غرب و دوران انزوای دینی در جهان، نور امید و هدایت را در کالبد دنیای مالامال از ظلم و استبداد، خود پرستی و دنیا پرستی تاباند، چهره درخشان اسلام ناب محمدی و آموزه های توحیدی را که مدتی طولانی زیر گرد و غبار انزوا و بی اعتنایی بود نمایان ساخت، زمینه را برای نفوذ و دخالت اسلام در دگرگونی های اساسی و رویدادهای سیاسی جهان فراهم نمود و در مقیاس کلان در "سیستم جهانی"، "روابط بین الملل" و "معادلات سیاسی" رایج دنیا تغییرات اساسی به وجود بیاورد.
امام با تاسیس حکومت اسلامی تفکرات شوم دوران جنگ سرد را از بین برد و نشان داد که اسلام تنها دینی است که برای سعادت ابدی بشر توانایی ایدئولیژیکی و فیزیکی دارد. بعد ازپایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی، جهان قدرت دو قطبی شد: یکی بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که می خواست با اندیشه مارکسیستی بشر را به اصطلاح به جاودانگی و سعادت برساند! و دیگری بلوک غرب به رهبری امریکا که می خواست با اندیشه لیبرالیزم بشر را به زعم خود به سر منزل مقصود نایل بگرداند!. توانایی اقتصادی بالا و در انحصار داشتن تولید و نگهداری سلاح کشتار جمعی هسته ای باعث می شد که کشورهای دیگر برای در امان ماندن از تجاوزات این دو ابر قدرت چپاولگر استقلال، اراده، اختیار و تمام منابع مالی و معنوی خود را در طبق اخلاص بگذارند و پیش پیش با دستانی لرزان به آنها پیشکش کنند. در عرصه روابط بین الملل نیز این جو حاکم بود و کشورهای جهان همچون بردگان حلقه به گوش در تنظیم مناسبات و معادلات رفتاری خود ابتدا منافع اربابان شرقی و غربی را در نظر می گرفتند. صحنه سیاسی جهان و روابط بین الملل در حدود ۴۰ سال محل تاخت و تاز رقابت های ایدئولوژیکی و مانورهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی و امریکا بود و این دو ابر قدرت گرگ صفت با حس بی اعتمادی نسبت به هم، شب و روز با چشمانی باز در قالب "جنگ سرد" روبه روی یکدیگر ایستاده بودند تا اینکه بعد از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ میلادی امریکا با طرح نظریه "نظم نوین جهانی" خود را پرچم دار ایجاد صلح و رفاه جهانی معرفی نمود و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان تنها ابرقدرت باقی ماند و نظام تک قطبی شکل گرفت و اندیشه لیبرال- دموکرات در بسیاری از کشورها به اذهان مردم تزریق شد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، اندیشه امام خمینی(ره) که به یقین برگرفته از مکتب اسلام ناب بود در ساختار سیاسی دنیا وارد شد و با پس زدن تفکرات امریکایی سکان کشتی هدایت بشر را به دست گرفت.
مهمترین محور در اندیشه امام خمینی (ره) تفکیک اسلام واقعی از نوع دروغین آن بود. امام خمینی(ره) فقیه ژرف اندیش و تیزبینی بود که دین وسیاست را به هم پیوند داد و افکار صاحبان اندیشه را به این نکته جلب نمود که تز جدایی دین از سیاست ساخته و پرداخته ستمگران و استعمار گران است. در اندیشه امام خمینی (ره) اسلام واقعی که بر تمام ابعاد روحی، جسمی و اجتماعی انسان واقف است از سوی خداوند برای هدایت کاروان بشریت به سوی خوش بختی و سعادت فرستاده شده است.
محورهای اسلام واقعی که در اندیشه امام خمینی (ره) تبلور پیدا کرد عبارت بودند از جامعیت و جهان شمولی، توانایی مدیریت تمام امور زندگی، پیوند دین و سیاست و مبارزه با مستکبران و دفاع از مظلومین. سیاست در اندیشه امام راحل (ره) شان و مقامی نبود بلکه وسیله اجرای احکام و بر قراری نظام عادلانه اسلام در جهان بود. در اندیشه امام خمینی(ره) اسلام یک مکتب بزرگ است که رسالت جهانی دارد و سوای از نژاد، رنگ پوست و قبیله فقط برای سعادت بشر فرستاده شده است.
در اندیشه امام خمینی (ره) انسان فقط باید به خداوند تعظیم کند و هیچ انسانی حق ندارد انسان دیگر را وادار به کرنش در برابر خود کند. بر اساس این اندیشه که برگرفته از توحید است رابطه "ارباب و برده" و "گرگ و گوسفند" منسوخ و سیستم الهی بر تمام مقدرات دینی و دنیایی بشریت حاکم می شود. در حکومت اسلامی که امام خمینی (ره) تاسیس کرد بر مواردی چون گسترش روابط بین انسانها و ملل مختلف بر اساس اصول اسلامی و بشری، حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشورهای اسلامی با در نظر داشت منافع اسلامی و ملی، برقراری روابط دوستانه با تمام کشورها و دوری از دخالت در امور داخلی کشورها، پرهیز از تجاوز، کشور گشایی و ایجاد سلطه بر دیگر کشورها و نیز نپذیرفتن هرگونه سلطه از سوی قدرت های دیگر، نه شرقی نه غربی، دفاع از موجودیت اسلام و مسلمانان، دفاع از مظلومین و محرومین در سراسر دنیا و صدور انقلاب دیده می شد.
آری امام خمینی(ره) پیامبر تازه ای نبود اما کاری کرد که پیامبر اسلام (ص) کرد و در دورانی که کمتر کسی حتی جرات مخالفت با امریکا را داشت به امرکا "نه" گفت، به مسلمانان اعتماد به نفس داد و به آزادگان جهان نشان داد که در مقابل مستکبرین بایستند. او اندیشه های مارکسیستی، سرمایه داری و دیگر مکاتب ساخت بشری را دور ریخت و بشر و مسلمانان را به عهدی که با خداوند بسته بودند جلب کرد و با شکست جاهلیت عصری دیگر از دینداری را رقم زد.
نکته: در توصیف ویژگیهای شخصیتی امام خمینی (ره) از سخنان امام خامنه ای (رنگ سبز) و استاد مرتضی مطهری استفاده شده است.
امام با تاسیس حکومت اسلامی تفکرات شوم دوران جنگ سرد را از بین برد و نشان داد که اسلام تنها دینی است که برای سعادت ابدی بشر توانایی ایدئولیژیکی و فیزیکی دارد. بعد ازپایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی، جهان قدرت دو قطبی شد: یکی بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که می خواست با اندیشه مارکسیستی بشر را به اصطلاح به جاودانگی و سعادت برساند! و دیگری بلوک غرب به رهبری امریکا که می خواست با اندیشه لیبرالیزم بشر را به زعم خود به سر منزل مقصود نایل بگرداند!. توانایی اقتصادی بالا و در انحصار داشتن تولید و نگهداری سلاح کشتار جمعی هسته ای باعث می شد که کشورهای دیگر برای در امان ماندن از تجاوزات این دو ابر قدرت چپاولگر استقلال، اراده، اختیار و تمام منابع مالی و معنوی خود را در طبق اخلاص بگذارند و پیش پیش با دستانی لرزان به آنها پیشکش کنند. در عرصه روابط بین الملل نیز این جو حاکم بود و کشورهای جهان همچون بردگان حلقه به گوش در تنظیم مناسبات و معادلات رفتاری خود ابتدا منافع اربابان شرقی و غربی را در نظر می گرفتند. صحنه سیاسی جهان و روابط بین الملل در حدود ۴۰ سال محل تاخت و تاز رقابت های ایدئولوژیکی و مانورهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی و امریکا بود و این دو ابر قدرت گرگ صفت با حس بی اعتمادی نسبت به هم، شب و روز با چشمانی باز در قالب "جنگ سرد" روبه روی یکدیگر ایستاده بودند تا اینکه بعد از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ میلادی امریکا با طرح نظریه "نظم نوین جهانی" خود را پرچم دار ایجاد صلح و رفاه جهانی معرفی نمود و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان تنها ابرقدرت باقی ماند و نظام تک قطبی شکل گرفت و اندیشه لیبرال- دموکرات در بسیاری از کشورها به اذهان مردم تزریق شد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، اندیشه امام خمینی(ره) که به یقین برگرفته از مکتب اسلام ناب بود در ساختار سیاسی دنیا وارد شد و با پس زدن تفکرات امریکایی سکان کشتی هدایت بشر را به دست گرفت.
مهمترین محور در اندیشه امام خمینی (ره) تفکیک اسلام واقعی از نوع دروغین آن بود. امام خمینی(ره) فقیه ژرف اندیش و تیزبینی بود که دین وسیاست را به هم پیوند داد و افکار صاحبان اندیشه را به این نکته جلب نمود که تز جدایی دین از سیاست ساخته و پرداخته ستمگران و استعمار گران است. در اندیشه امام خمینی (ره) اسلام واقعی که بر تمام ابعاد روحی، جسمی و اجتماعی انسان واقف است از سوی خداوند برای هدایت کاروان بشریت به سوی خوش بختی و سعادت فرستاده شده است.
محورهای اسلام واقعی که در اندیشه امام خمینی (ره) تبلور پیدا کرد عبارت بودند از جامعیت و جهان شمولی، توانایی مدیریت تمام امور زندگی، پیوند دین و سیاست و مبارزه با مستکبران و دفاع از مظلومین. سیاست در اندیشه امام راحل (ره) شان و مقامی نبود بلکه وسیله اجرای احکام و بر قراری نظام عادلانه اسلام در جهان بود. در اندیشه امام خمینی(ره) اسلام یک مکتب بزرگ است که رسالت جهانی دارد و سوای از نژاد، رنگ پوست و قبیله فقط برای سعادت بشر فرستاده شده است.
در اندیشه امام خمینی (ره) انسان فقط باید به خداوند تعظیم کند و هیچ انسانی حق ندارد انسان دیگر را وادار به کرنش در برابر خود کند. بر اساس این اندیشه که برگرفته از توحید است رابطه "ارباب و برده" و "گرگ و گوسفند" منسوخ و سیستم الهی بر تمام مقدرات دینی و دنیایی بشریت حاکم می شود. در حکومت اسلامی که امام خمینی (ره) تاسیس کرد بر مواردی چون گسترش روابط بین انسانها و ملل مختلف بر اساس اصول اسلامی و بشری، حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشورهای اسلامی با در نظر داشت منافع اسلامی و ملی، برقراری روابط دوستانه با تمام کشورها و دوری از دخالت در امور داخلی کشورها، پرهیز از تجاوز، کشور گشایی و ایجاد سلطه بر دیگر کشورها و نیز نپذیرفتن هرگونه سلطه از سوی قدرت های دیگر، نه شرقی نه غربی، دفاع از موجودیت اسلام و مسلمانان، دفاع از مظلومین و محرومین در سراسر دنیا و صدور انقلاب دیده می شد.
آری امام خمینی(ره) پیامبر تازه ای نبود اما کاری کرد که پیامبر اسلام (ص) کرد و در دورانی که کمتر کسی حتی جرات مخالفت با امریکا را داشت به امرکا "نه" گفت، به مسلمانان اعتماد به نفس داد و به آزادگان جهان نشان داد که در مقابل مستکبرین بایستند. او اندیشه های مارکسیستی، سرمایه داری و دیگر مکاتب ساخت بشری را دور ریخت و بشر و مسلمانان را به عهدی که با خداوند بسته بودند جلب کرد و با شکست جاهلیت عصری دیگر از دینداری را رقم زد.
نکته: در توصیف ویژگیهای شخصیتی امام خمینی (ره) از سخنان امام خامنه ای (رنگ سبز) و استاد مرتضی مطهری استفاده شده است.
مولف :