روز جمعه در سالگرد انقلاب مصر، بسیاری از شهرهای بزرگ این کشور، شاهد تظاهرات اعتراض آمیز علیه حکومت متمایل به اسلام سیاسی رییس جمهور مرسی بود.
میدان تحریر قاهره که تجمعات اعتراضی بزرگ و پردامنه در آن، به سقوط سریع حاکمیت ۳۰ ساله حسنی مبارک منجر شد و به پیروزی انقلاب انجامید، روز جمعه بار دیگر مملو از ده ها هزار نفر جمعیت تظاهرکننده و معترض گردید.
گزارش ها حاکی است که در خیابان های اطراف میدان تحریر، درگیری هایی نیز رخ داده و پولیس و تظاهرکنندگان به سمت همدیگر گاز اشک آور و سنگ پرتاب کرده اند.
در شهرهای سوئز، اسکندریه و پورت سعید نیز تجمعاتی صورت گرفته است. معترضان دولت مرسی را متهم به خیانت به آرمان های انقلاب می کنند و می گویند که او به نحو پررنگی سعی در تحمیل اراده خود در امر حکومت داری و نادیده گرفتن اهداف و آرمان های اصلی انقلاب دارد.
رییس جمهور مرسی هم در مقابل از معترضان خواسته است که به جای تظاهرات در سالگرد انقلاب به برپایی جشن و شادی صلح آمیز بپردازند.
با این حال، پرسش این است که چرا انقلاب مصر با وجود پشت سر گذاشتن زمان زیادی از سقوط دولت دیکتاتوری دست نشانده مبارک، هنوز نتوانسته خواست های معترضان و انقلابیون را برآورده سازد؟
پاسخ این پرسش را در چند عامل داخلی و خارجی باید جستجو کرد.
حکومت رییس جمهور مرسی در عرصه داخلی با مشکلات شدید اقتصادی دست و پنجه نرم می کند و بعد از پیروزی انقلاب، فرصت چندانی برای پاسخگویی به مطالبات مردم انقلابی مصر در عرصه اقتصادی به دست نیاورده است.
مصر در حوزه کشورهای عربی، جزو فقیرترین هاست و به باور کارشناسان مسایل اجتماعی یکی از عوامل اصلی انقلاب های عربی به علاوه بیداری اسلامی و بیزاری از سلطه جویی های امریکا در این بخش از جهان از طریق حمایت امریکا از دیکتاتورهای فسیل شده و خاندان های قدرت؛ فقر، بیکاری و نبود زمینه های لازم عدالت اجتماعی و برابری اقتصادی در این کشورها بوده است.
محمد بوعزیزی؛ جوان تحصیلکرده تونسی که برای نخستین بار با آتش زدن خویش در برابر پارلمان تونس، جرقه انقلاب های دومینویی عربی و خاورمیانه ای را زد، محور اصلی عصیان و اعتراضش را فقر اقتصادی و شرایط نابرابر معیشتی تشکیل می داد.
حکومت مرسی نیز تاکنون نتوانسته به این مطالبات ملت مصر، پاسخ در خور و قناعت بخشی بدهد.
نکته دیگر، تضادها و شکاف های سیاسی بسیار بزرگی است که در میان طیف های سیاسی جامعه مصر وجود دارد.
اینکه مرسی به عنوان یک اسلام گرا با عقبه اخوانی به قدرت رسید، نشانگر آن است که اسلام، محور انقلاب مصر بود و از سوی دیگر، مردم مصر نیز برای اسلام انقلاب کردند؛ تا از رهگذر آن به عدالت اجتماعی و فقرزدایی نیز برسند؛ اما این بدان معنا نیست که جریان های سیاسی مدعی حق و سهم در قدرت سیاسی نیز به تمامی از آرمان های مردم خویش پیروی می کنند و از آن حمایت می کنند.
جامعه سیاسی مصری، متشکل از هویت های ۴۰ تکه ای است که از اسلام گرایان افراطی مانند شبکه های اقماری القاعده و وهابیت تا اسلام گراهای میانه رو وابسته به اخوان المسلمین، لیبرال های طرفدار غرب، احزاب وابسته به اقلیت های مذهبی مانند مسیحیان و نیز بقایای رژیم پیشین را در خود جای داده است.
تسلط بر وضعیت سیاسی و اجتماعی چنین کشوری از طریق تعامل سازنده با همه گروه ها عملا ناممکن است و همین امر نیز سبب شده است که مرسی هیچگاه فرصت نیابد؛ تا به برآورده ساختن اهداف و آرمان های انقلاب بپردازد و از این طریق، جمعیت چند ده هزار نفری معترض را مجاب کند. به همین دلیل، اکنون شاهد آن هستیم که در سالگرد پیروزی انقلاب، به جای آنکه جشن و شادی برپا شود، بازهم اعتراض و به روایتی انقلاب، راه اندازی می شود.
در این میان البته نمی توان دخالت دست های خارجی مانند رقبای غربی-عربی مرسی اسلامگرا در بی ثبات سازی جو جامعه مصر را نیز نادیده گرفت.
میدان تحریر قاهره که تجمعات اعتراضی بزرگ و پردامنه در آن، به سقوط سریع حاکمیت ۳۰ ساله حسنی مبارک منجر شد و به پیروزی انقلاب انجامید، روز جمعه بار دیگر مملو از ده ها هزار نفر جمعیت تظاهرکننده و معترض گردید.
گزارش ها حاکی است که در خیابان های اطراف میدان تحریر، درگیری هایی نیز رخ داده و پولیس و تظاهرکنندگان به سمت همدیگر گاز اشک آور و سنگ پرتاب کرده اند.
در شهرهای سوئز، اسکندریه و پورت سعید نیز تجمعاتی صورت گرفته است. معترضان دولت مرسی را متهم به خیانت به آرمان های انقلاب می کنند و می گویند که او به نحو پررنگی سعی در تحمیل اراده خود در امر حکومت داری و نادیده گرفتن اهداف و آرمان های اصلی انقلاب دارد.
رییس جمهور مرسی هم در مقابل از معترضان خواسته است که به جای تظاهرات در سالگرد انقلاب به برپایی جشن و شادی صلح آمیز بپردازند.
با این حال، پرسش این است که چرا انقلاب مصر با وجود پشت سر گذاشتن زمان زیادی از سقوط دولت دیکتاتوری دست نشانده مبارک، هنوز نتوانسته خواست های معترضان و انقلابیون را برآورده سازد؟
پاسخ این پرسش را در چند عامل داخلی و خارجی باید جستجو کرد.
حکومت رییس جمهور مرسی در عرصه داخلی با مشکلات شدید اقتصادی دست و پنجه نرم می کند و بعد از پیروزی انقلاب، فرصت چندانی برای پاسخگویی به مطالبات مردم انقلابی مصر در عرصه اقتصادی به دست نیاورده است.
مصر در حوزه کشورهای عربی، جزو فقیرترین هاست و به باور کارشناسان مسایل اجتماعی یکی از عوامل اصلی انقلاب های عربی به علاوه بیداری اسلامی و بیزاری از سلطه جویی های امریکا در این بخش از جهان از طریق حمایت امریکا از دیکتاتورهای فسیل شده و خاندان های قدرت؛ فقر، بیکاری و نبود زمینه های لازم عدالت اجتماعی و برابری اقتصادی در این کشورها بوده است.
محمد بوعزیزی؛ جوان تحصیلکرده تونسی که برای نخستین بار با آتش زدن خویش در برابر پارلمان تونس، جرقه انقلاب های دومینویی عربی و خاورمیانه ای را زد، محور اصلی عصیان و اعتراضش را فقر اقتصادی و شرایط نابرابر معیشتی تشکیل می داد.
حکومت مرسی نیز تاکنون نتوانسته به این مطالبات ملت مصر، پاسخ در خور و قناعت بخشی بدهد.
نکته دیگر، تضادها و شکاف های سیاسی بسیار بزرگی است که در میان طیف های سیاسی جامعه مصر وجود دارد.
اینکه مرسی به عنوان یک اسلام گرا با عقبه اخوانی به قدرت رسید، نشانگر آن است که اسلام، محور انقلاب مصر بود و از سوی دیگر، مردم مصر نیز برای اسلام انقلاب کردند؛ تا از رهگذر آن به عدالت اجتماعی و فقرزدایی نیز برسند؛ اما این بدان معنا نیست که جریان های سیاسی مدعی حق و سهم در قدرت سیاسی نیز به تمامی از آرمان های مردم خویش پیروی می کنند و از آن حمایت می کنند.
جامعه سیاسی مصری، متشکل از هویت های ۴۰ تکه ای است که از اسلام گرایان افراطی مانند شبکه های اقماری القاعده و وهابیت تا اسلام گراهای میانه رو وابسته به اخوان المسلمین، لیبرال های طرفدار غرب، احزاب وابسته به اقلیت های مذهبی مانند مسیحیان و نیز بقایای رژیم پیشین را در خود جای داده است.
تسلط بر وضعیت سیاسی و اجتماعی چنین کشوری از طریق تعامل سازنده با همه گروه ها عملا ناممکن است و همین امر نیز سبب شده است که مرسی هیچگاه فرصت نیابد؛ تا به برآورده ساختن اهداف و آرمان های انقلاب بپردازد و از این طریق، جمعیت چند ده هزار نفری معترض را مجاب کند. به همین دلیل، اکنون شاهد آن هستیم که در سالگرد پیروزی انقلاب، به جای آنکه جشن و شادی برپا شود، بازهم اعتراض و به روایتی انقلاب، راه اندازی می شود.
در این میان البته نمی توان دخالت دست های خارجی مانند رقبای غربی-عربی مرسی اسلامگرا در بی ثبات سازی جو جامعه مصر را نیز نادیده گرفت.