رئیس جمهور کرزی به اعضای شورای سراسری علمای افغانستان که روز جمعه در ارگ ریاستجمهوری گردهم آمده بودند بیان داشت که هر چند دشمنان مردم افغانستان به نام دین اسلام، مردم بیگناه کشور را در حملههای انتحاری و انفجاری به قتل میرسانند؛ اما علمای افغانستان و دیگر کشورهای مسلمان در برابر این اعمال خاموش هستند.
کرزی گفت: جهان اسلام با خطر بزرگی که بهنام دین اسلام از سوی تروریستان در افغانستان و منطقه انجام میشود، مواجه است.
وی خطاب به علمای کرام دین، گفت: بزرگترین دشمن ما امروز؛ خاموشی ماست.
رییسجمهور از علمای کشور خواست تا مانع کسانی شوند که بهنام اسلام در تلاش مداخله در امور افغانستان بوده و نمیخواهند افغانستان دارای یک نیروی قوی نظامی باشد.
با این حال، شورای علمای افغانستان در اعلامیه یازده مادهای ضمن محکومیت حملههای اخیر تروریستی در افغانستان بر وحدت گروههای سیاسی و مذهبی برای بهبود وضعیت کنونی در افغانستان تاکید کرد.
در ماده دوم این اعلامیه که از سوی یک عضو شورای علمای افغانستان در حضور رییس جمهور بیان شد، آمده است: "شورای علمای افغانستان کشتن و سربریدن هفده تن از هموطنان بیگناه ما در ولایت هلمند و حوادث همانند آن را به شدت تقبیح نموده؛ آنرا خلاف احکام اسلامی و عواطف بشری میداند".
ضمن احترام به سخنان رئیس جمهور، باید گفت اظهارات ایشان نسبت به علمای اسلام یا لااقل در باره شورای سراسری علمای کشور، یک مقداری از روی کم لطفی می تواند بیان شده باشد. نه تنها شورای سراسری علمای کشور که حتی آن علما و روحانیانی که نسبتی با مسایل دینی دارند و عضو شورای سراسری علما هم نیستند، نه یک بار که بلکه مکرر در مکرر، حملات انتحاری و تخریبی را قویاً و شدیداً تقبیح و محکوم کرده اند.
به نظر می رسد علمای افغانستان و علمای سایر کشورهای اسلامی- البته آنانی که به معنی واقعی به اسلام اعتقاد دارند- وظیفه و رسالت دینی و ملی خویش را انجام داده اند و با امکاناتی که در اختیار داشته اند که عبارت از مسجد و منبر و تکیه خانه و برخی از رسانه ها باشد، برای مردم روشن ساخته اند که حملات انتحاری و تخریبی که منجر به قتل عام و کشتار ظالمانه مومنین و انسان های بی گناه می گردد، منشاء و ماخذ دینی و مذهبی ندارد و این گونه مسایل، به گونه مستقیم مربوط می شود به استخبارات برخی از کشورهای همسایه که از جهل و نادانی بعضی از هموطنان ما نسبت به تعالیم حیات بخش اسلام، استفاده سوء و شیطانی می کند.
گمان نمی رود معضل سرطانی انتحار و تخریب، خیلی ربطی به کم کاری و یا سهل انگاری علمای کشور و جهان اسلام داشته باشد. این معضل علل و عوامل بی شماری دارد که یکی از آن ها همین مماشات و گذشت حکومت افغانستان نسبت به انتحاری های دستگیر شده و عدم مجازات آنان در انظار عموم می باشد.
بسیاری از آگاهان و مردم کشور بر این باوراند که اگر ده نفر از انتحاری های دستگیر شده، با توجه به قانون اسلام مجازات و تادیب شوند، مطمئن باید بود که اربابان آنان حساب کار خویش را خواهند کرد و دیگر این گونه مور و ملخ وار، نیروهای انتحاری خویش را به هر کشور و سرزمینی، گسیل نخواهند داشت.
اما وقتی که انتحاری ها و اربابان از دین و خدا بی خبر آنان، می بینند که نیروهای دهشت آفرین آنان پس از دستگیری توسط پولیس افغانستان به راحتی آب خوردن از زندان آزاد شده و دوباره به اعمال ضد دینی و غیر انسانی روی می آورند، خوب واضح است که جسورتر و گستاخ تر از قبل عمل می کنند!
البته مخاطب سخنان اعتراض آمیز رییس جمهور، می تواند یک دسته از علماء قرار بگیرد که آن علمای کرام نحله ضاله وهابیت است که با سخنان بی پایه و اساس و صدور فتاوی متضاد با احکام و قوانین اسلامی، جهان اسلام را در ورطه تشتت و پراکندگی قرار داده اند.
با تاسف یک تعدادی از علمای اسلام با تحت تاثیر قرار گرفتن تعالیم عالم نماهای وهابی، فتوا به جواز و حتی وجوب انتحار در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی می دهند!
گمان نمی رود غیر از نحله ساختگی وهابیت، هیچ یک از مذاهب پنجگانه اسلامی، نسبت به عملیات های ظالمانه و غیر انسانی انتحاری که منجر به کشتار افراد بی گناه شود، نظر مساعد و مناسبی داشته باشند و یا "العیاذبالله" حکم جواز و وجوب آن را صادر کنند.
در کنار سایر علل، به نظر می رسد عمده دلیل رشد و وفور حملات و عملیات های انتحاری در کشورهای اسلامی، اهداف جاه طلبانه و دخالت جویانه استخبارات همسایه جنوبی ما و با مساعدت و کمک فکری و معنوی علمای دور از اسلام وهابی در کشورهای عربستان سعودی و پاکستان باشد.
وهابیت از بدو ساخته و پرداخته شدنش در کشورهای اسلامی، ثابت کرده است که ابزار و وسیله مناسبی است برای دولت های جائر و دیکتاتوری که با استفاده سوء و ابزاری از دین و مذهب، در طول تاریخ اسلام، از مردم بی خبر از تعالیم اصیل اسلام، سواری کشیده اند.
بلی! بهتر است به جای توقع و انتظار نابجا از علما و روحانیت کشور و جهان اسلام، از برخی از دولت های منطقه خواسته شود که دست از حمایت از وهابیت بردارند و نیز از علمای کرام جهان اسلام و کشور بخواهیم تا خطر تعالیم ساختگی وهابیت را جدی گرفته و مسلمانان را از افتادن در دام آنان برحذر بدارند؛ تا دیگر در کشور خویش و سایر کشورهای اسلامی، نه انتحاری داشته باشیم و نه انفجاری.
کرزی گفت: جهان اسلام با خطر بزرگی که بهنام دین اسلام از سوی تروریستان در افغانستان و منطقه انجام میشود، مواجه است.
وی خطاب به علمای کرام دین، گفت: بزرگترین دشمن ما امروز؛ خاموشی ماست.
رییسجمهور از علمای کشور خواست تا مانع کسانی شوند که بهنام اسلام در تلاش مداخله در امور افغانستان بوده و نمیخواهند افغانستان دارای یک نیروی قوی نظامی باشد.
با این حال، شورای علمای افغانستان در اعلامیه یازده مادهای ضمن محکومیت حملههای اخیر تروریستی در افغانستان بر وحدت گروههای سیاسی و مذهبی برای بهبود وضعیت کنونی در افغانستان تاکید کرد.
در ماده دوم این اعلامیه که از سوی یک عضو شورای علمای افغانستان در حضور رییس جمهور بیان شد، آمده است: "شورای علمای افغانستان کشتن و سربریدن هفده تن از هموطنان بیگناه ما در ولایت هلمند و حوادث همانند آن را به شدت تقبیح نموده؛ آنرا خلاف احکام اسلامی و عواطف بشری میداند".
ضمن احترام به سخنان رئیس جمهور، باید گفت اظهارات ایشان نسبت به علمای اسلام یا لااقل در باره شورای سراسری علمای کشور، یک مقداری از روی کم لطفی می تواند بیان شده باشد. نه تنها شورای سراسری علمای کشور که حتی آن علما و روحانیانی که نسبتی با مسایل دینی دارند و عضو شورای سراسری علما هم نیستند، نه یک بار که بلکه مکرر در مکرر، حملات انتحاری و تخریبی را قویاً و شدیداً تقبیح و محکوم کرده اند.
به نظر می رسد علمای افغانستان و علمای سایر کشورهای اسلامی- البته آنانی که به معنی واقعی به اسلام اعتقاد دارند- وظیفه و رسالت دینی و ملی خویش را انجام داده اند و با امکاناتی که در اختیار داشته اند که عبارت از مسجد و منبر و تکیه خانه و برخی از رسانه ها باشد، برای مردم روشن ساخته اند که حملات انتحاری و تخریبی که منجر به قتل عام و کشتار ظالمانه مومنین و انسان های بی گناه می گردد، منشاء و ماخذ دینی و مذهبی ندارد و این گونه مسایل، به گونه مستقیم مربوط می شود به استخبارات برخی از کشورهای همسایه که از جهل و نادانی بعضی از هموطنان ما نسبت به تعالیم حیات بخش اسلام، استفاده سوء و شیطانی می کند.
گمان نمی رود معضل سرطانی انتحار و تخریب، خیلی ربطی به کم کاری و یا سهل انگاری علمای کشور و جهان اسلام داشته باشد. این معضل علل و عوامل بی شماری دارد که یکی از آن ها همین مماشات و گذشت حکومت افغانستان نسبت به انتحاری های دستگیر شده و عدم مجازات آنان در انظار عموم می باشد.
بسیاری از آگاهان و مردم کشور بر این باوراند که اگر ده نفر از انتحاری های دستگیر شده، با توجه به قانون اسلام مجازات و تادیب شوند، مطمئن باید بود که اربابان آنان حساب کار خویش را خواهند کرد و دیگر این گونه مور و ملخ وار، نیروهای انتحاری خویش را به هر کشور و سرزمینی، گسیل نخواهند داشت.
اما وقتی که انتحاری ها و اربابان از دین و خدا بی خبر آنان، می بینند که نیروهای دهشت آفرین آنان پس از دستگیری توسط پولیس افغانستان به راحتی آب خوردن از زندان آزاد شده و دوباره به اعمال ضد دینی و غیر انسانی روی می آورند، خوب واضح است که جسورتر و گستاخ تر از قبل عمل می کنند!
البته مخاطب سخنان اعتراض آمیز رییس جمهور، می تواند یک دسته از علماء قرار بگیرد که آن علمای کرام نحله ضاله وهابیت است که با سخنان بی پایه و اساس و صدور فتاوی متضاد با احکام و قوانین اسلامی، جهان اسلام را در ورطه تشتت و پراکندگی قرار داده اند.
با تاسف یک تعدادی از علمای اسلام با تحت تاثیر قرار گرفتن تعالیم عالم نماهای وهابی، فتوا به جواز و حتی وجوب انتحار در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی می دهند!
گمان نمی رود غیر از نحله ساختگی وهابیت، هیچ یک از مذاهب پنجگانه اسلامی، نسبت به عملیات های ظالمانه و غیر انسانی انتحاری که منجر به کشتار افراد بی گناه شود، نظر مساعد و مناسبی داشته باشند و یا "العیاذبالله" حکم جواز و وجوب آن را صادر کنند.
در کنار سایر علل، به نظر می رسد عمده دلیل رشد و وفور حملات و عملیات های انتحاری در کشورهای اسلامی، اهداف جاه طلبانه و دخالت جویانه استخبارات همسایه جنوبی ما و با مساعدت و کمک فکری و معنوی علمای دور از اسلام وهابی در کشورهای عربستان سعودی و پاکستان باشد.
وهابیت از بدو ساخته و پرداخته شدنش در کشورهای اسلامی، ثابت کرده است که ابزار و وسیله مناسبی است برای دولت های جائر و دیکتاتوری که با استفاده سوء و ابزاری از دین و مذهب، در طول تاریخ اسلام، از مردم بی خبر از تعالیم اصیل اسلام، سواری کشیده اند.
بلی! بهتر است به جای توقع و انتظار نابجا از علما و روحانیت کشور و جهان اسلام، از برخی از دولت های منطقه خواسته شود که دست از حمایت از وهابیت بردارند و نیز از علمای کرام جهان اسلام و کشور بخواهیم تا خطر تعالیم ساختگی وهابیت را جدی گرفته و مسلمانان را از افتادن در دام آنان برحذر بدارند؛ تا دیگر در کشور خویش و سایر کشورهای اسلامی، نه انتحاری داشته باشیم و نه انفجاری.
منبع : خبرگزاری آوا ـ سرویس تحلیل و پژوهش اخبار