تاریخ انتشار :يکشنبه ۵ سنبله ۱۳۹۱ ساعت ۰۸:۰۵
کد مطلب : 47454
اسلام آئین عقل و معرفت است نه دهشت و انتحار!
معروف است که عیب انسان بر خود او پوشیده است. انسان عیب ها و کاستی های دیگران را راحت تر و دقیق تر می بیند. شاید این به خاطر آن باشد که انسان موجودی است که خودش را بیشتر از هرشیء و شخص دیگر دوست دارد و در واقع به خویش و تمایلات خود، عشق می ورزد و به همین لحاظ است که حتی عیب ها و نقص های او برایش آراسته می شود و به اصطلاح معروف، در کاسه خویش سَخره سنگ را نمی بیند در حالی که مو از اقیانوس ماست دیگران به راحتی بیرون می کشد! 

ما مسلمانانِ روشنفکر، متمدن و به روز، بیشتر وقت ها به وجود و حضور اندیشه ها و بینش های منحط و سخیفی چون بودیزم، آتش پرستی و ماه و خورشید پرستی و امثال آن در میان ابنای بشر تاسف خورده و در شگفتیم که در عصر پویایی و کمال علم و دانش و معرفت، هنوز هم هستند انسانهای فرولغزیده در محاق سیاهی فکر و اندیشه که با تعطیلی خرد و تعقل سالم، به پرستش سنگ و چوب و آهن روی می آورند! 

آثار و آراء منثور و منظوم دانشمندان و اندیشه وران مرده و زنده عالم اسلام، پر است از اعتراض های شدید و غلیظی علیه بینش های مبتذل و فروافتاده ای که در عصر اتم، بر دست و پای بشر سنگینی می کند. اما با تمام این روشن بینی ها و واقع نگری ها، به تلخی باید اعتراف کرد که وضع و حالِ فکر واندیشه و بد تر از همه رفتار برخی از ما مسلمانان، به مراتب بدتر و سخیف تر و در بسیاری از موارد خطرناک تر از اندیشه هایی چون بت پرستی و آتش پرستی و امثال آنان در حال پیشروی است.
آفت و بلایی که امروزه زیر نام عملیاتهای انتحاری و انفجاری صورت گرفته و جان و مال صدها تن از مسلمانان و غیر مسلمانان ملکی و بی گناه را به کام مرگ و نیستی می کشاند و همه این ستم ها و اعمال ظالمانه و غیر انسانی به نام اسلام و بهشت طلبی انجام می گیرد، به جرئت تمام و کمال می توان ادعا کرد که کوچکترین ربطی به آئین پویا و زندگی بخش اسلام ندارد. 

این اعمال دهشت بار، وحشیانه و غیر انسانی، چگونه می تواند تایید آئین حیات بخش و معقول اسلام را با خود داشته باشد، در حالیکه همه می دانیم و در میان مسلمان و غیر مسلمان معروف است که یکی از عوامل عمده جلب و جذب کافران و مشرکان به دین مبین اسلام، اخلاق نیکو و ادب منحصر به فرد پیامبر گرامی اسلام و مثال زدنی آن بزرگوار در برابر دشمنان وقت اسلام و مسلمانان بوده است.
حُسنَت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می توان گرفت!
بر خلاف مسیحیت و یهودیت تحریف شده، این اسلام است که آئین اخلاق، رحمت و ادب و نزاکت است. در کنار ادب و اخلاق انسانی، منطق، استدلال و گفتمان های معقول و خردگرا، همواره گزینه هایی بوده اند که مد توجه اسلام راستین و پیروان صادق این آئین حیات بخش بوده است. 

در واقع همین راهکارها و رویکردهای متمدنانه و انسانی مکتب اسلام بوده که بر ارباب استعمار و استکبار سنگین و گران تمام شده و به هر نوع ممکن در صدد بدنام کردن اسلام و مسلمانان در سطح منطقه و جهان برآمده اند!
سوء استفاده از باورها و اعتقادات مذهبی- دینی در جوامع اسلامی و غیر آن، بوسیله اربابان استعمار و استکبار جهانی و منطقه ای، همواره به عنوان یک اصل کارا و بُرَنده، مطرح بوده، است و در آینده نیز خواهد بود. در جوامع اسلامی با تاسف، دو آفت همواره وجود داشته که یکی به خارجی ها و بیگانگان بر می گردد و دیگری نیز به سران و دولتمردان بیشتری از کشورهای اسلامی و بسیاری از مسلمانان جاهل و بی خبر از متون دینی- مذهبی خویش. 

آفتی که از سوی دولت های استعماری خارجی متوجه جوامع اسلامی است، دخالتهای پنهان و آشکار آنان است در امور داخلی تقریباً همه ی کشورهای اسلامی و اما آفتی که مربوط می شود به جوامع اسلامی و البته بیشتر هم متوجه سران و دولتمردان آنان است، وجود زمینه و بستر این دخالتها در ذهن و فکر رهبران و حاکمان و برخی از مسلمانان سست ایمان در سطح وسیعی از جهان اسلام است. 
با وجود مخالفت و مبارزه ظاهری جهان استعمار علیه اندیشه و عمل افراط گرایی مذهبی در منطقه و جهان، استعمار خیلی هم از وضعیت پیش آورده شده در کشورهای اسلامی ناراضی نیستند و در واقع این خود آنان اند که یک چنین اوضاع و شرایط غیر انسانی و ناهنجار را بر جوامع اسلامی تحمیل کرده اند. 

از طرفی نیز باید این اعتراف تلخ و دردآور را هم باید بکنیم که تعدادی از سران ستم و جنایت و انتحار، به صورت کاملاً هوشیار و آگاهانه، با استعمار و استخبارات جهانی و منطقه ای و صد البته در جهت اهداف استعمار و استکبار با آنان همکاری خائنانه و غیر انسانی و غیر ملی دارند و اما تعدادی از مسلمانان نادان و بی خبر از ساده ترین احکام اسلامی، تحت تاثیر تبلیغات فریبکارانه و مزورانه دشمنان واقعی دین اسلام و ایادی مسلمان آنان قرار گرفته اند و به خیال آنکه با ترور، وحشت و انتحار و انفجار و به خاک و خون کشیدن مسلمانان بی گناه، می توانند به خدا نزدیک شوند، آرامش و آسایش را از خلق خدا سلب کرده اند. 

البته که ارتکاب این گونه اعمال، به خصوص از جانب کسانی که سواد خواندن و نوشتن دارند و تا حدودی می توانند از متون دینی- مذهبی اسلام بهره فکری و عملی ببرند، بی نهایت جای تاسف و تعجب دارد؛ دقیقاً همان تعجب و تاسفی که نسبت به پرستش سنگ و چوب به وسیله برخی از فرزندان آدم ابوالبشر در قرن اتم می توان ابراز داشت و بلکه به حال این دسته از مسلمانان نادان و جاهل بیشتر از آنان نیز باید تاسف خورد؛ چرا که اگر آنان در عصر اتم و تکنالوژی و رشد و تعالی مباحث معرفتی، به ستایش سنگ و چوب نشسته اند، با توجه به متون دینی آنان است که در همین مرحله باقی مانده و جز ایستایی و انحطاط، مسیر دیگری از کمال و پویایی را نه بلد بوده و نه پیموده است.
اما تعدادی بی شماری از مسلمانان بی خبر از الفبای واقعی اسلام، بر رغم دارا بودن آئین حیات بخشی چون اسلام و کتاب زندگی بخشی چون قرآن کریم و پیامبری با ادب، اخلاق و با نزاکتی چون نبی مکرم اسلام، چرا از تعالیم الهی و انسانی دور افتاده و به دهشت و جنایت و وحشت آفرینی در کشورهای اسلامی و البته در جهت اهداف دشمنان اسلام روی آورده اند، به نظر می رسد علت و عاملی جز جهل، نادانی و انحطاط در اندیشه و عمل نمی تواند داشته باشد. 

نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا- کابل
https://avapress.net/vdcdoo0o.yt05k6a22y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما