سياست به معني تدبير در امور، از جايگاه رفيع وارزنده اي در فرهنگ علوم انساني برخوردار مي باشد، اما چيزي كه امروزه و در ميان دول دنيا بنام سياست معروف بوده وطبق آن دولتمردان به اداره امور كشورهاي شان مشغولند، اكثراً سياست نبوده و موهومات بي ريشه اي هستند كه زير پوشش گزينه هاي سياسي به خورد ملت ها داده مي شود.
اكثر به اصطلاح سياستمداران دنيا، تحت نام و عنوان سياست، دست به استعمار و استثمار ملت ها زده و با استفاده از شيوه هاي نادرست و ضد انساني، اقدام به تخدير آنان نموده و ملت ها را به انحاء گوناگون، سرگرم نگه مي دارند!
به اساس همين سياست هاي فريبكارانه و بي ريشه است كه كشوري به نام امريكا وشخصي به نام اوباما به خود حق واجازه مي دهد تا با ساختن وپرداختن منافعي دروغين، تحت عنوان «منافع ملت وكشور امريكا» با عناوين ساختگي وعوام فريبانه وحتي با استفاده از زور، به كشورهاي اسلامي وغير آن لشكر كشي كرده وتقريباً نيمي از كره زمين را در آتش زياده خواهي ها وعطش قدرت طلبي خويش بسوزاند!
دول غربي نيز دست كمي از عافيت پرستان كاخ سفيد نداشته واز آن سوي دنيا دست دراز كرده و تنور جنگ ونفاق در كشورهاي اسلامي را شعله ور نگه مي دارند و جالب تر وتاسف بار اينكه، هر نقشه، طرح وحيلهي شيطاني كه از مخيلهي بيمارشان خطور كرده وبرضد دولت وملت هاي ضعيف نگهداشته شده، به كار مي برند، از آن به عنوان روش ها ومتُد هاي نوين وپيشرفته سياسي، نام مي برند و بر آن، القاب وعناوين جذاب وفريبنده بار مي كنند نظير تجاوز ايالات متحده به عراق، اشغال فلسطين به وسيله رژيم غاصب اسرائيل، حضور بي معناي امريكا و همفكران او در افغانستان و دخالت غیر مسئولانه و آشکار امریکا؛ غرب و اعراب منطقه در کشور سوریه و ناامن ساختن این کشور اسلامی، كه براي هر يك از حضور هاي نامشروع چندگانه، عناوين و دلايلي ساخته وپرداخته اند؛ شبيه مبارزه با تروريزم، كمك به مردم افغانستان، كنترول كشورهاي شرور توسط رژيم اسرائيل و کمک به مردم سوریه تحت عنوان فریبنده" دوستان مردم سوریه"و ....
چنانچه گفته شد سياست به معني تدبير امور است واگر دولتمردان ايالات متحده وكشورهاي غربي در ادعا هاي شان، مبني بر كمك به انسان ها، صادقند، واگر عافيت انديشان كاخ سفيد، روياي رهبري جهانيان را به سرمي پرورانند واگر به واقع خود را سياستمدار مي پندارند، پس اين به اصطلاح سياست هاي يك بام و چندين هوا چه معني ومفهومي مي تواند داشته باشد؟
چرا در بعضي از كشورهاي دنيا تراكم پول وسرمايه وامكانات رفاهي به حدي است كه مردم آن كشورها، راه مصرف وخرج كردن آن را گم كرده اند وشكم زن ومردشان از سيري بالا آمده است، در حاليكه كمي آنطرف تر، هستند ملت وكشورهايي كه زير خط فقر، شكنجه مي شوند وشكم زن ومردشان از گرسنگي، برپشت شان چسپيده است؟
دقيقاً در همان لحظه اي كه دولتمردان امريكايي و غربي، مليارد ها دالر خرج ساختن و استفاده ابزار آلات نظامي وجنگي مي كنند، تا عليه انسانهاي بي دفاع وبي گناه، در اقصي نقاط عالم استفاده كنند، مليون ها انسان گرسنه براي يك لقمه نان كه بلكه از سوي كشوري كمك شود، لحظه شماري مي كنند و آيا رهبري جهاني اينگونه است؟ آيا به صرف حرف وادعا، مي توان زمام امور جهان و اداره آن را در دست گرفت؟ كشور و دولتمرداني كه ادعاي رهبري جهان را دارند، ننگ است براي شان كه سطح زند گي ملت ها، چنين تفاوت فاحشي داشته باشد.
از طرفی، چرا از بعضی دولتهای جائر و ستمکاری چون دولت عربستان، بحرین، اسرائیل، ترکیه، یمن و ... که هیچ گونه جایگاه و پایگاه مردمی ندارند، حمایت و پشتیبانی شده و حقوق ملت های آنان، به گونه های مختلف ضایع می شود.
اما از سوی دیگر، دولتها و ملتهای مستقل و آزاده ای که آقایی ایالات متحده و اروپایی ها را قبول ندارند و خود می خواهند بر سرنوشت کشور و مردم خویش حاکم باشند، شرور، افراطی و تروریست خوانده می شوند و مورد انواع و اقسام تحریم ها و گاهاً تجاوزهای آشکار امریکا و غرب و شرکای منطقه ای آنان قرار می گیرند؟ شبیه کشورهایی چون کوریای شمالی، سوریه، ایران، عراق، افغانستان، و....
سياست وتدبير در امور عالم را در قدم اول از خالق بي همتا وپروردگار جهان وانسان وپس از آن از پيشوايان و رهبران ادیان الهي بايد آموخت، چه تدبير پروردگار جهان در آفرينش وعالم هستي، بر هيچ صاحب خردي پوشيده نيست و كسي كه سرمويي فهم و شعور داشته باشد، بر آن كلك خيال انگيز، آفرين خواهد گفت.
سياست وتدبير امور در دوران پيشوايان و رهبران الهي نيز مثال زدني بوده و همواره به عنوان الگويي براي همهي بشريت قابل توصيه مي باشد، نظير حكومت رسول گرامي اسلام در صدر اسلام كه چونان آفتابی درخشان، همواره در دفتر خاطرات تاريخ اديان الهي ثبت وضبط بوده، پرتو افشانی می کند.
واماآنچه به زمان ما مربوط مي شود و از آن به عنوان اسوه و الگوبراي همه ي كشورهاي اسلامي مي توان نام برد، حاكميت نظام جمهوري اسلامي دركشور ايران است كه تاحدود زيادي توانسته است خود را با گزينه هاي توصيه شده درمتون ديني اسلام وفق دهد، صد البته که هیچ فردی چنین ادعایی ندارد که نظام جمهوری اسلامی در ایران، صد در صد با تمام موازین و معیارهای موجود در متون دینی اسلام، تطابق دارد و هیچ عیب و نقصی در آن نظام دیده نمی شود! نه! حتی سران و رهبران موجود در نظام جمهوری اسلامی ایران هم یک چنین ادعایی ندارند که اگر داشته باشند هم، کسی از آنان قبول نمی کند.
اما چیزی که است این واقعیت است که نظام جمهوری اسلامی ایران در زمانه ما خیرالموجودین است و می شود گفت که بهتر از این نظام در شرایط کنونی و در میان دولتهای جهان و منطقه، نمی توان سراغ گرفت.
نظامی که تا اندازه زیادی توانسته است خود را به معیارهای یک حکومت دینی- اسلامی نزدیک کند و به همین دلیل، به عنوان یک الگوی مناسب برای کشورهای اسلامی در جهان، قابل پیشنهاد و توصیه است.
نویسنده: سید فاضل محجوب
اكثر به اصطلاح سياستمداران دنيا، تحت نام و عنوان سياست، دست به استعمار و استثمار ملت ها زده و با استفاده از شيوه هاي نادرست و ضد انساني، اقدام به تخدير آنان نموده و ملت ها را به انحاء گوناگون، سرگرم نگه مي دارند!
به اساس همين سياست هاي فريبكارانه و بي ريشه است كه كشوري به نام امريكا وشخصي به نام اوباما به خود حق واجازه مي دهد تا با ساختن وپرداختن منافعي دروغين، تحت عنوان «منافع ملت وكشور امريكا» با عناوين ساختگي وعوام فريبانه وحتي با استفاده از زور، به كشورهاي اسلامي وغير آن لشكر كشي كرده وتقريباً نيمي از كره زمين را در آتش زياده خواهي ها وعطش قدرت طلبي خويش بسوزاند!
دول غربي نيز دست كمي از عافيت پرستان كاخ سفيد نداشته واز آن سوي دنيا دست دراز كرده و تنور جنگ ونفاق در كشورهاي اسلامي را شعله ور نگه مي دارند و جالب تر وتاسف بار اينكه، هر نقشه، طرح وحيلهي شيطاني كه از مخيلهي بيمارشان خطور كرده وبرضد دولت وملت هاي ضعيف نگهداشته شده، به كار مي برند، از آن به عنوان روش ها ومتُد هاي نوين وپيشرفته سياسي، نام مي برند و بر آن، القاب وعناوين جذاب وفريبنده بار مي كنند نظير تجاوز ايالات متحده به عراق، اشغال فلسطين به وسيله رژيم غاصب اسرائيل، حضور بي معناي امريكا و همفكران او در افغانستان و دخالت غیر مسئولانه و آشکار امریکا؛ غرب و اعراب منطقه در کشور سوریه و ناامن ساختن این کشور اسلامی، كه براي هر يك از حضور هاي نامشروع چندگانه، عناوين و دلايلي ساخته وپرداخته اند؛ شبيه مبارزه با تروريزم، كمك به مردم افغانستان، كنترول كشورهاي شرور توسط رژيم اسرائيل و کمک به مردم سوریه تحت عنوان فریبنده" دوستان مردم سوریه"و ....
چنانچه گفته شد سياست به معني تدبير امور است واگر دولتمردان ايالات متحده وكشورهاي غربي در ادعا هاي شان، مبني بر كمك به انسان ها، صادقند، واگر عافيت انديشان كاخ سفيد، روياي رهبري جهانيان را به سرمي پرورانند واگر به واقع خود را سياستمدار مي پندارند، پس اين به اصطلاح سياست هاي يك بام و چندين هوا چه معني ومفهومي مي تواند داشته باشد؟
چرا در بعضي از كشورهاي دنيا تراكم پول وسرمايه وامكانات رفاهي به حدي است كه مردم آن كشورها، راه مصرف وخرج كردن آن را گم كرده اند وشكم زن ومردشان از سيري بالا آمده است، در حاليكه كمي آنطرف تر، هستند ملت وكشورهايي كه زير خط فقر، شكنجه مي شوند وشكم زن ومردشان از گرسنگي، برپشت شان چسپيده است؟
دقيقاً در همان لحظه اي كه دولتمردان امريكايي و غربي، مليارد ها دالر خرج ساختن و استفاده ابزار آلات نظامي وجنگي مي كنند، تا عليه انسانهاي بي دفاع وبي گناه، در اقصي نقاط عالم استفاده كنند، مليون ها انسان گرسنه براي يك لقمه نان كه بلكه از سوي كشوري كمك شود، لحظه شماري مي كنند و آيا رهبري جهاني اينگونه است؟ آيا به صرف حرف وادعا، مي توان زمام امور جهان و اداره آن را در دست گرفت؟ كشور و دولتمرداني كه ادعاي رهبري جهان را دارند، ننگ است براي شان كه سطح زند گي ملت ها، چنين تفاوت فاحشي داشته باشد.
از طرفی، چرا از بعضی دولتهای جائر و ستمکاری چون دولت عربستان، بحرین، اسرائیل، ترکیه، یمن و ... که هیچ گونه جایگاه و پایگاه مردمی ندارند، حمایت و پشتیبانی شده و حقوق ملت های آنان، به گونه های مختلف ضایع می شود.
اما از سوی دیگر، دولتها و ملتهای مستقل و آزاده ای که آقایی ایالات متحده و اروپایی ها را قبول ندارند و خود می خواهند بر سرنوشت کشور و مردم خویش حاکم باشند، شرور، افراطی و تروریست خوانده می شوند و مورد انواع و اقسام تحریم ها و گاهاً تجاوزهای آشکار امریکا و غرب و شرکای منطقه ای آنان قرار می گیرند؟ شبیه کشورهایی چون کوریای شمالی، سوریه، ایران، عراق، افغانستان، و....
سياست وتدبير در امور عالم را در قدم اول از خالق بي همتا وپروردگار جهان وانسان وپس از آن از پيشوايان و رهبران ادیان الهي بايد آموخت، چه تدبير پروردگار جهان در آفرينش وعالم هستي، بر هيچ صاحب خردي پوشيده نيست و كسي كه سرمويي فهم و شعور داشته باشد، بر آن كلك خيال انگيز، آفرين خواهد گفت.
سياست وتدبير امور در دوران پيشوايان و رهبران الهي نيز مثال زدني بوده و همواره به عنوان الگويي براي همهي بشريت قابل توصيه مي باشد، نظير حكومت رسول گرامي اسلام در صدر اسلام كه چونان آفتابی درخشان، همواره در دفتر خاطرات تاريخ اديان الهي ثبت وضبط بوده، پرتو افشانی می کند.
واماآنچه به زمان ما مربوط مي شود و از آن به عنوان اسوه و الگوبراي همه ي كشورهاي اسلامي مي توان نام برد، حاكميت نظام جمهوري اسلامي دركشور ايران است كه تاحدود زيادي توانسته است خود را با گزينه هاي توصيه شده درمتون ديني اسلام وفق دهد، صد البته که هیچ فردی چنین ادعایی ندارد که نظام جمهوری اسلامی در ایران، صد در صد با تمام موازین و معیارهای موجود در متون دینی اسلام، تطابق دارد و هیچ عیب و نقصی در آن نظام دیده نمی شود! نه! حتی سران و رهبران موجود در نظام جمهوری اسلامی ایران هم یک چنین ادعایی ندارند که اگر داشته باشند هم، کسی از آنان قبول نمی کند.
اما چیزی که است این واقعیت است که نظام جمهوری اسلامی ایران در زمانه ما خیرالموجودین است و می شود گفت که بهتر از این نظام در شرایط کنونی و در میان دولتهای جهان و منطقه، نمی توان سراغ گرفت.
نظامی که تا اندازه زیادی توانسته است خود را به معیارهای یک حکومت دینی- اسلامی نزدیک کند و به همین دلیل، به عنوان یک الگوی مناسب برای کشورهای اسلامی در جهان، قابل پیشنهاد و توصیه است.
نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا_کابل