در اينكه رشد تروريزم در خاورميانه، ريشه در كشور پاكستان دارد، جاي هيچگونه شك و ترديدي نيست. اما اينكه خاستگاه دهشت افگني و ترور آيا دولت پاكستان بوده و يا نهادهاي غير دولتي، تحليلگران به باورهاي متفاوتي اشاره كردهاند:
1. برخي از تحليلگران حساب دولت پاكستان از تروريزم را جدا دانسته و پاكستان را كشوري ميدانند كه بر مبناء دين مبين اسلام و تبليغ اين آئين حيات بخش به وجود آمده است. اين دسته از صاحبنظران، دولتمردان پاكستان را انسانهاي خدومی ميدانند كه براي اقامه دين اسلام به پاخاستهاند و باور دارند كه پس از سقوط امپراتوري عثماني و پيش از تشكيل كشور پاكستان، مسلمانان هند به ضرورت احياي مركزیتی براي جهان اسلام، شديدا انديشيده و با ايجاد كشور پاكستان به اين مهم اقدام ورزيدند.
اين دسته باورمندند كه نظام پاكستان، يك نظام پاك بوده و بر اساس ارزشهاي والاي الهي و انساني پايهگذاري شده است و ابداً ميانهاي با تروريزم و دهشتافگني ندارد و اگر هم افراد و نهادهايي از دولت ديده ميشوند كه با تروريزم در ارتباط هستند، اينان، كساني هستند كه در بدنهي دولت، رخنه و نفوذ كردهاند و با استفاده از امكانات و اعتبار دولت مركزي به پيشبرد مقاصدشان مشغولند.
اين دسته از تحليلگران، ارگانهايي نظير استخبارات و مدارس ديني پاكستان را عامل ترور و وحشت ميدانند كه روزگاري با حمايت ايالات متحده امریکا و غرب و دولت پاكستان، جهت مقابله با نفوذ كمونيزم در منطقه ايجاد و راهاندازي شدند و پيش از آن نيز براي مبارزه با خطر هند و تصاحب نيمه ديگر كشمير به وسيله دولت پاكستان تجهيز و تمويل گرديدند.
2. تعداد ديگري از صاحبنظران، ديدگاه فوق را قبول نداشته و اصل و اساس دولت پاكستان را زير سوال برده وآن کشور را به عنوان عامل تجهيز، تمويل و رشد سرسامآور تروريزم در منطقه و جهان ميدانند.
اين دسته از تحليلگران، با اين استدلال كه كشور پاكستان، يك كشور مقتدر و قوي بوده و با داشتن قدرت اتمي و ارتش مجهز، دليلی ندارد در چنگال يك عده طالب آواره و در بدر اسير شود و آنان، هر زماني كه بخواهند اوضاع پاكستان و منطقه را به نفع خود تغيير بدهند.
از ديد اين صاحبنظران، طالبان، ابزاري هستند در خدمت منافع و مطامع سيري ناپذير دولتمردان پاكستان كه هر از گاهي و در هر نقطه و مكاني كه صلاحديد آنان باشد، به مصرف ميرسند!! به نظر اين دسته، طالبان اعم از پاكستاني و افغانستاني آنها، موجوداتي هستند دست آموز، كه با اجازه دولتمردان پاكستاني به خصوص (ISI) نفس ميكشند و با اجازه آنان نيز، با انجام دادن عملياتهاي انتحاري به سمت و سوي جنت، رهسپار ميشوند!!
3. نظريه سومي هم وجود دارد با اين توضيح كه اينك كار به جايي رسيده است كه نميتوان به تفكيك ميان دولت و نهادهاي غير دولتي نظير سازمانهاي تروريستي و مدارس افراطي ديني در پاكستان پرداخت. امروزه به تمامي نهادهاي دولتي و غير دولتي، ميتوان اطلاق دولت کرد. چرا كه همگي آنان با شعار واحد، در راستاي منافع به اصطلاح ملي پاكستان كار و تلاش دارند و اين روحيهاي است كه به وسيله دولتمردان پاكستاني در ميان آحاد ملت پاكستان به وجود آمده است و قشر متدين و غير متدين نيز نميشناسد.
و اما اينكه برخي بر اين باورند كه اساس كشور پاكستان بر مبناء دين خواهي و دفاع و تبليغ از دين اسلام شكل گرفته است، خبط واشتباه تاريخياي بيش نيست. چرا كه در جدايي پاكستان از كشور پهناور هند و شكلگيري آن به عنوان يك كشور ديگر، نقش اساسي و اولي را استعمار پير بريتانيا بازي كرد نه پاكستانيهاي دلسوزِ دين اسلام و امت اسلامي!. و اما مغالطهاي كه از نشاني بعضي از به اصطلاح كارشناسان داخلي نسبت به اسلامخواهي دولتمردان پاكستاني، مطرح ميگردد، در واقع ارادت خوشبينانهاي است كه از دوران شيرين امارتشان در زمان طالبان، حكايت دارد. وگرنه «آفتاب به دو انگشت پنهان نميشود» هم اين تحليلگر محترم و هم همهي مردم افغانستان ميدانند و با تمام وجود خيانت و دخالتهاي دولتمردان پاكستاني را چه پيش و چه پس از حكومت طالبان در افغانستان، درك و لمس كرده اند.
به هر تقدير، امروز، جامعه جهاني و به خصوص قصرنشينان كاخ سفيد و شركاي غربي آنان، به وضوح و روشني دريافتهاند كه اولاً خاستگاه دهشتافگني، و تروريزم كشور پاكستان است و ثانياً تفكيك دولت مدافع تروريزم از نهادهاي غير دولتي و مدارس افراطي ديني حامي تروريزم، ابداً كار درست و منطقياي نيست. و اما اينكه چرا و به چه دليل امريكا و غرب در برابر اعمال غير مسئولانه دولت پاكستان مماشات و سكوت ميكنند، چنانچه بارها متذكر شدهایم، سياست يك بام و دو هوايي است كه امريكا و غرب، همواره از آن سود بردهاند.
شعار مبارزه با تروريزم از يك سو و استفاده بهينهي ابزاري از تروريزم در جهت منافع و تثبيت موقعيت امريكا و غرب در منطقه و جهان از جانب ديگر، تاكتيكي است كه از دير زمان بدينسو، به کار گرفته شده و خواهد شد.
اگر دولت پاكستان از طالبان پاكستاني و افغاني استفاده ابزاري ميكند، ايالات متحده علاوه بر استفاده از طالبان از دولت و كشور پاكستان نيز در جهت منافع و اهداف بلند مدت خويش در منطقه، سود برده است.
به هر حال، اگر تحلیل مطرح شده در یکی از روزنامه های صبح کابل که اخیراَ به نشر رسیده است را هم درست بدانیم و نهادهای غیر دولتی در پاکستان را به عنوان خاستگاه تروریزم و دهشت افگنی، قلمداد کنیم، پس باید گفت که در آن صورت، حاکم مطلق و واقعی، نهادهای غیر دولتی و به تعبیر رساتر، استخبارات پاکستان در آن کشور خواهد بود، نه دولت ملکی و غیر نظامی پاکستان!
اما با تمام این فرضیه ها، به نظر می رسد تحلیل سوم تا اندازه زیادی به واقعیت نزدیک باشد.
نویسنده: سید فاضل محجوب
1. برخي از تحليلگران حساب دولت پاكستان از تروريزم را جدا دانسته و پاكستان را كشوري ميدانند كه بر مبناء دين مبين اسلام و تبليغ اين آئين حيات بخش به وجود آمده است. اين دسته از صاحبنظران، دولتمردان پاكستان را انسانهاي خدومی ميدانند كه براي اقامه دين اسلام به پاخاستهاند و باور دارند كه پس از سقوط امپراتوري عثماني و پيش از تشكيل كشور پاكستان، مسلمانان هند به ضرورت احياي مركزیتی براي جهان اسلام، شديدا انديشيده و با ايجاد كشور پاكستان به اين مهم اقدام ورزيدند.
اين دسته باورمندند كه نظام پاكستان، يك نظام پاك بوده و بر اساس ارزشهاي والاي الهي و انساني پايهگذاري شده است و ابداً ميانهاي با تروريزم و دهشتافگني ندارد و اگر هم افراد و نهادهايي از دولت ديده ميشوند كه با تروريزم در ارتباط هستند، اينان، كساني هستند كه در بدنهي دولت، رخنه و نفوذ كردهاند و با استفاده از امكانات و اعتبار دولت مركزي به پيشبرد مقاصدشان مشغولند.
اين دسته از تحليلگران، ارگانهايي نظير استخبارات و مدارس ديني پاكستان را عامل ترور و وحشت ميدانند كه روزگاري با حمايت ايالات متحده امریکا و غرب و دولت پاكستان، جهت مقابله با نفوذ كمونيزم در منطقه ايجاد و راهاندازي شدند و پيش از آن نيز براي مبارزه با خطر هند و تصاحب نيمه ديگر كشمير به وسيله دولت پاكستان تجهيز و تمويل گرديدند.
2. تعداد ديگري از صاحبنظران، ديدگاه فوق را قبول نداشته و اصل و اساس دولت پاكستان را زير سوال برده وآن کشور را به عنوان عامل تجهيز، تمويل و رشد سرسامآور تروريزم در منطقه و جهان ميدانند.
اين دسته از تحليلگران، با اين استدلال كه كشور پاكستان، يك كشور مقتدر و قوي بوده و با داشتن قدرت اتمي و ارتش مجهز، دليلی ندارد در چنگال يك عده طالب آواره و در بدر اسير شود و آنان، هر زماني كه بخواهند اوضاع پاكستان و منطقه را به نفع خود تغيير بدهند.
از ديد اين صاحبنظران، طالبان، ابزاري هستند در خدمت منافع و مطامع سيري ناپذير دولتمردان پاكستان كه هر از گاهي و در هر نقطه و مكاني كه صلاحديد آنان باشد، به مصرف ميرسند!! به نظر اين دسته، طالبان اعم از پاكستاني و افغانستاني آنها، موجوداتي هستند دست آموز، كه با اجازه دولتمردان پاكستاني به خصوص (ISI) نفس ميكشند و با اجازه آنان نيز، با انجام دادن عملياتهاي انتحاري به سمت و سوي جنت، رهسپار ميشوند!!
3. نظريه سومي هم وجود دارد با اين توضيح كه اينك كار به جايي رسيده است كه نميتوان به تفكيك ميان دولت و نهادهاي غير دولتي نظير سازمانهاي تروريستي و مدارس افراطي ديني در پاكستان پرداخت. امروزه به تمامي نهادهاي دولتي و غير دولتي، ميتوان اطلاق دولت کرد. چرا كه همگي آنان با شعار واحد، در راستاي منافع به اصطلاح ملي پاكستان كار و تلاش دارند و اين روحيهاي است كه به وسيله دولتمردان پاكستاني در ميان آحاد ملت پاكستان به وجود آمده است و قشر متدين و غير متدين نيز نميشناسد.
و اما اينكه برخي بر اين باورند كه اساس كشور پاكستان بر مبناء دين خواهي و دفاع و تبليغ از دين اسلام شكل گرفته است، خبط واشتباه تاريخياي بيش نيست. چرا كه در جدايي پاكستان از كشور پهناور هند و شكلگيري آن به عنوان يك كشور ديگر، نقش اساسي و اولي را استعمار پير بريتانيا بازي كرد نه پاكستانيهاي دلسوزِ دين اسلام و امت اسلامي!. و اما مغالطهاي كه از نشاني بعضي از به اصطلاح كارشناسان داخلي نسبت به اسلامخواهي دولتمردان پاكستاني، مطرح ميگردد، در واقع ارادت خوشبينانهاي است كه از دوران شيرين امارتشان در زمان طالبان، حكايت دارد. وگرنه «آفتاب به دو انگشت پنهان نميشود» هم اين تحليلگر محترم و هم همهي مردم افغانستان ميدانند و با تمام وجود خيانت و دخالتهاي دولتمردان پاكستاني را چه پيش و چه پس از حكومت طالبان در افغانستان، درك و لمس كرده اند.
به هر تقدير، امروز، جامعه جهاني و به خصوص قصرنشينان كاخ سفيد و شركاي غربي آنان، به وضوح و روشني دريافتهاند كه اولاً خاستگاه دهشتافگني، و تروريزم كشور پاكستان است و ثانياً تفكيك دولت مدافع تروريزم از نهادهاي غير دولتي و مدارس افراطي ديني حامي تروريزم، ابداً كار درست و منطقياي نيست. و اما اينكه چرا و به چه دليل امريكا و غرب در برابر اعمال غير مسئولانه دولت پاكستان مماشات و سكوت ميكنند، چنانچه بارها متذكر شدهایم، سياست يك بام و دو هوايي است كه امريكا و غرب، همواره از آن سود بردهاند.
شعار مبارزه با تروريزم از يك سو و استفاده بهينهي ابزاري از تروريزم در جهت منافع و تثبيت موقعيت امريكا و غرب در منطقه و جهان از جانب ديگر، تاكتيكي است كه از دير زمان بدينسو، به کار گرفته شده و خواهد شد.
اگر دولت پاكستان از طالبان پاكستاني و افغاني استفاده ابزاري ميكند، ايالات متحده علاوه بر استفاده از طالبان از دولت و كشور پاكستان نيز در جهت منافع و اهداف بلند مدت خويش در منطقه، سود برده است.
به هر حال، اگر تحلیل مطرح شده در یکی از روزنامه های صبح کابل که اخیراَ به نشر رسیده است را هم درست بدانیم و نهادهای غیر دولتی در پاکستان را به عنوان خاستگاه تروریزم و دهشت افگنی، قلمداد کنیم، پس باید گفت که در آن صورت، حاکم مطلق و واقعی، نهادهای غیر دولتی و به تعبیر رساتر، استخبارات پاکستان در آن کشور خواهد بود، نه دولت ملکی و غیر نظامی پاکستان!
اما با تمام این فرضیه ها، به نظر می رسد تحلیل سوم تا اندازه زیادی به واقعیت نزدیک باشد.
نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا- کابل