طی چند روز گذشته دو تحول مهم و نسبتا بی سابقه ای در روند صلح روی داد.
نشستی در پاریس تشکیل شد که در نوع خود بی پیشینه بود. نشستی که در آن نمایندگانی از تقریبا همه طرف های مدعی در کلاف سر درگم بحران افغانستان حضور داشتند؛ اما دولت نسبت به آن سکوت اختیار کرد؛ نه آن را رد کرد و نه از آن استقبال نمود.
تفاوت نشست پاریس با موارد مشابه خود در گذشته، حضور پررنگ هر دو تشکیلات بزرگ اپوزیسیون دولت بود.
هم نمایندگانی از ائتلاف ملی به رهبری داکتر عبدالله در آن شرکت داشتند و هم نمایندگانی از جبهه ملی به رهبری احمدضیا مسعود. طالبان و حزب اسلامی نیز در آن حضور داشتند. این نشست به ظاهر نتیجه خاصی به دست نیاورد؛ اما به این توافق کلی رسید که باید چنین نشست هایی در آینده نیز استمرار پیدا کند.
بلافاصله پس از این نشست، خبر یک نشست غیر رسمی دیگر در دانشگاه دوشیشه در شهر کیوتوی جاپان به رسانه ها درز کرد؛ اما چون با عنوان "غیررسمی" همراه بود و در ضمن، طالبان نیز آن را کم اهمیت و غیراستراتژیک خوانده و صرفا فرصتی برای اعلام موضع آنها قلمداد گردید، توجه چندانی به آن نشد؛ برخلاف نشست پاریس که بازتاب وسیعی در رسانه های جمعی و محافل سیاسی داشت و آنهم به دو دلیل مشخص: یکی حضور همه طیف های صاحب ادعا در روند سیاسی کشور و دوم عدم حضور دولت در آن.
با این حال، از آنجایی که نشست کیوتو به دنبال نشست پاریس برگزار شد آنهم بدون حضور ترکیب پاریس و صرفا با حضور نمایندگانی از دولت، حزب اسلامی و طالبان، شماری از آگاهان حدس و گمان هایی را در خصوص هدف از برگزاری آن مطرح کردند.
شماری از ناظران، باور دارند که این نشست نوعی واکنش دولت در برابر ابتکار عمل اپوزیسیون در نشست پاریس بود.
به هر حال، آنچه به نشست کیوتو برخلاف انتظار اهمیتی فوق العاده داد اظهارات تازه رییس جمهور کرزی بود که گفت این نشست بسیار مهم بود و طالبان آمادگی دارند تا با دولت افغانستان وارد گفتگوهای صلح شوند؛ اگرچه طالبان خود قبلا این موضوع را رد کرده بودند.
تحلیل های بدبینانه ای در خصوص انگیزه اظهارات اخیر رییس جمهور نیز وجود دارد مبنی بر اینکه وی با اهمیت دادن به نشست کیوتو، خواست از تداوم نشست پاریس با حضور اپوزیسیون جلوگیری کند و عملا با تاکید بر لزوم ادامه نشست های مشابه کیوتو میان دولت و مخالفان مسلح، توافق طرف های شرکت کننده در نشست پاریس مبنی بر استمرار نشست های پاریس و تبدیل آن به یک روند اثرگذار در تحولات افغانستان را ضرب صفر کند.
اما صرف نظر از برداشت های بدبینانه از این ماجرا آنچه می تواند به عنوان یک نگرانی جدی در روند صلح مورد توجه قرار گیرد این است که نادیده گرفتن نیروهای اپوزیسیون دولت در این روند، بنا به هر دلیل و از سوی هر مرجعی که صورت بگیرد می تواند آسیب هایی بسیار جدی را متوجه این روند کند.
دولت افغانستان، در حالی به نقطه های امیدوار کننده ای برای دست یافتن به یک توافق نهایی در خصوص چارچوب و طرف های دخیل در گفتگوهای صلح نزدیک می شود که این امر، به صورت متناسبی به دورتر شدن دولت از هسته های مرکزی مخالفان سیاسی آن در چارچوب نظام انجامیده و عملا دولت و اپوزیسیون سیاسی آن را روبروی هم قرار داده است.
اگر نشست کیوتو بدون توجه به واکنش ها و موضع گیری های طالبان، آنطور که دولت مدعی است سرآغاز سلسله ای از رویدادهای تازه در روند صلح باشد، این امر بایستی در توازی و توافق با نشست پاریس صورت گیرد که در آن با وجود غیبت دولت، یک اجماع چشمگیر از مدعیان سیاست و قدرت به چشم می خورد و نوید ایجاد یک فضای تفاهم و گفتگو به جای رویارویی و کشتار و خطر جنگ داخلی را قوت می بخشید؛ اما اگر همچنان اپوزیسیون درون نظام، در حاشیه گفتگوهای صلح قرار داشته باشند حتا اگر این تلاش ها به فرجامی نیز برسد به نظر نمی رسد در مرحله اجرا، با موفقیت همراه شود.
نشستی در پاریس تشکیل شد که در نوع خود بی پیشینه بود. نشستی که در آن نمایندگانی از تقریبا همه طرف های مدعی در کلاف سر درگم بحران افغانستان حضور داشتند؛ اما دولت نسبت به آن سکوت اختیار کرد؛ نه آن را رد کرد و نه از آن استقبال نمود.
تفاوت نشست پاریس با موارد مشابه خود در گذشته، حضور پررنگ هر دو تشکیلات بزرگ اپوزیسیون دولت بود.
هم نمایندگانی از ائتلاف ملی به رهبری داکتر عبدالله در آن شرکت داشتند و هم نمایندگانی از جبهه ملی به رهبری احمدضیا مسعود. طالبان و حزب اسلامی نیز در آن حضور داشتند. این نشست به ظاهر نتیجه خاصی به دست نیاورد؛ اما به این توافق کلی رسید که باید چنین نشست هایی در آینده نیز استمرار پیدا کند.
بلافاصله پس از این نشست، خبر یک نشست غیر رسمی دیگر در دانشگاه دوشیشه در شهر کیوتوی جاپان به رسانه ها درز کرد؛ اما چون با عنوان "غیررسمی" همراه بود و در ضمن، طالبان نیز آن را کم اهمیت و غیراستراتژیک خوانده و صرفا فرصتی برای اعلام موضع آنها قلمداد گردید، توجه چندانی به آن نشد؛ برخلاف نشست پاریس که بازتاب وسیعی در رسانه های جمعی و محافل سیاسی داشت و آنهم به دو دلیل مشخص: یکی حضور همه طیف های صاحب ادعا در روند سیاسی کشور و دوم عدم حضور دولت در آن.
با این حال، از آنجایی که نشست کیوتو به دنبال نشست پاریس برگزار شد آنهم بدون حضور ترکیب پاریس و صرفا با حضور نمایندگانی از دولت، حزب اسلامی و طالبان، شماری از آگاهان حدس و گمان هایی را در خصوص هدف از برگزاری آن مطرح کردند.
شماری از ناظران، باور دارند که این نشست نوعی واکنش دولت در برابر ابتکار عمل اپوزیسیون در نشست پاریس بود.
به هر حال، آنچه به نشست کیوتو برخلاف انتظار اهمیتی فوق العاده داد اظهارات تازه رییس جمهور کرزی بود که گفت این نشست بسیار مهم بود و طالبان آمادگی دارند تا با دولت افغانستان وارد گفتگوهای صلح شوند؛ اگرچه طالبان خود قبلا این موضوع را رد کرده بودند.
تحلیل های بدبینانه ای در خصوص انگیزه اظهارات اخیر رییس جمهور نیز وجود دارد مبنی بر اینکه وی با اهمیت دادن به نشست کیوتو، خواست از تداوم نشست پاریس با حضور اپوزیسیون جلوگیری کند و عملا با تاکید بر لزوم ادامه نشست های مشابه کیوتو میان دولت و مخالفان مسلح، توافق طرف های شرکت کننده در نشست پاریس مبنی بر استمرار نشست های پاریس و تبدیل آن به یک روند اثرگذار در تحولات افغانستان را ضرب صفر کند.
اما صرف نظر از برداشت های بدبینانه از این ماجرا آنچه می تواند به عنوان یک نگرانی جدی در روند صلح مورد توجه قرار گیرد این است که نادیده گرفتن نیروهای اپوزیسیون دولت در این روند، بنا به هر دلیل و از سوی هر مرجعی که صورت بگیرد می تواند آسیب هایی بسیار جدی را متوجه این روند کند.
دولت افغانستان، در حالی به نقطه های امیدوار کننده ای برای دست یافتن به یک توافق نهایی در خصوص چارچوب و طرف های دخیل در گفتگوهای صلح نزدیک می شود که این امر، به صورت متناسبی به دورتر شدن دولت از هسته های مرکزی مخالفان سیاسی آن در چارچوب نظام انجامیده و عملا دولت و اپوزیسیون سیاسی آن را روبروی هم قرار داده است.
اگر نشست کیوتو بدون توجه به واکنش ها و موضع گیری های طالبان، آنطور که دولت مدعی است سرآغاز سلسله ای از رویدادهای تازه در روند صلح باشد، این امر بایستی در توازی و توافق با نشست پاریس صورت گیرد که در آن با وجود غیبت دولت، یک اجماع چشمگیر از مدعیان سیاست و قدرت به چشم می خورد و نوید ایجاد یک فضای تفاهم و گفتگو به جای رویارویی و کشتار و خطر جنگ داخلی را قوت می بخشید؛ اما اگر همچنان اپوزیسیون درون نظام، در حاشیه گفتگوهای صلح قرار داشته باشند حتا اگر این تلاش ها به فرجامی نیز برسد به نظر نمی رسد در مرحله اجرا، با موفقیت همراه شود.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل - سرویس تحلیل وپژوهش