بزرگ را به توصیف گرفتن و بزرگواری را به تعریف نشستن، کار سهل و آسانی نیست. انسان شاید بتواند اشخاصی را که در شان و جایگاه، همردیف و یا پایین تر از اوست، توصیف و تعریف کند؛ اما زمانی که می خواهد به توصیف و تعریف کسی بنشیند که در اساس، از درک و فهم او به مراتب فراتر و بزرگ تر است، اینجا به ناچار باید قلم از کف نهاده و دست کمک به سمت کسانی دراز کند که یا فراتر از شخصیت مورد توصیف و تعریف و در یک افق بالاتر، قرار دارند و یا لااقل در عرض آن قرار داشته باشند.
بیستم جمادی الثانی، مصادف است با سالروز ولادت میمون و خجسته ام الائمه، حضرت فاطمه زهرا(س) و نیز مقارن است با زادروز با برکت فرزند خلف و صالح آن بانوی بزرگوار، حضرت امام خمینی- ره-، ضمن عرض تبریک و تهنیت به مناسبت این دو مناسبت فرخنده به امام زمان(عج) و تمامی مسلمانان جهان و به خصوص هموطنان عزیز، بر آنیم تا در باره شخصیت بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(س) و البته به فراخور درایت و فهم خویش، نکاتی را به خود و دیگران یادآوری نماییم.
اینکه فاطمه زهرا(س) در آفرینش چه جایگاهی دارد و حدود و ثغور ارزش و بهای معنوی آن بانوی دو عالم تا چه اندازه است را می گذاریم به اهلش؛ چرا که این جهت برای ما میسور و مقدور نیست.
اما آن مقدار که ما می توانیم از خیرات و برکات این بانوی یگانه در زندگی دنیایی خویش بهره بجوییم، جهت توسل جستن به این بانوی مجلله و الگو پذیری از ایشان بوسیله بانوان جوامع اسلامی است. صرف نظر از اینکه فاطمه زهرا (س) یکی از چهارده معصوم و فراتر از ائمه یازده گانه و همتای امیرالمومنین و سِرِ کبرای الهی است؛ ایشان یک انسان معمولی و عادی نیز است. دقیقاً در این جهت شبیه پدر بزرگوار شان نبی مکرم اسلام(ص)، انسان و بشری است مثل من و شما!
و درست، همین جنبه بشر و انسانِ معمولی بودن ایشان و سایر پیشوایان دینی است که نقش الگو پذیری آنان را برای سایر انسان ها، توجیه و تفسیر می کند. این بزرگواران غیر از عصمت و طهارتی که دارند، در خواص و ویژگی های انسانی، هیچ تفاوتی با دیگران ندارند و شبیه انسان های دیگر، از درد و اندوه، متالم و متاثر شده و از خوشی و شادی نیز مشعوف می گردند.
این تعبیر از امام علی(ع) معروف است که:" صبر کردم، در حالیکه احساس، می کردم خار در چشم دارم و استخوان در گلو!". خوب، این شدتِ تاثر و اندوه انسان را می رساند. و یا تعبیر فاطمه زهرا (س) از مرارت هایی که پس از رحلت پدر بزرگوارشان متحمل شدند. نزدیک به این تعبیر که" مردم گمان نکنند این آلام بر ما تاثیری ندارد نه! ما با دلهای خونین این مصیبت ها را تحمل می کنیم". خوب این بسیار هم طبیعی است وقتی که آن بزرگواران دقیقا شبیه ماٰ انسان عادی هستند، واضح است که در متاثر شدن از مرارت های دنیا نیز با ما یکی اند و چه بسا با توجه به رحیم و عاطفی بودن آنان، از احساس رقیق تر و لطیف تر از ماها برخوردار باشند و در نتیجه، بیشتر و عمیقتر متاثر شوند.
به هر حال، این واقعیت محرز است و نیاز زیادی به یادآوری ندارد؛ و اما آنچه اهمیت دارد و به طور مستقیم به ما پیروان و یا بهتر است بگوییم به ما مدعیان پیروی از فاطمه زهرا(س) و علی مرتضی بر می گردد، بحث الگو گیری از این دو نمونه تمام و کامل مکتب تعلیمی و تربیتی اسلام در زندگی دنیا است. معروف است که: حقیقت در دنیا مظلوم است" و همینطور بندگان حقیقت و آنهایی که در زندگی سعی کرده اند، همواره به دنبال حقیقت حرکت کنند، تا دنیا بوده است، مظلوم بوده اند!
علی و فاطمه(ع) از آنجا که هردو بنده حق و حقیقت بوده اند، خود و شیوه زندگی انسانی و باشکوه شان، حتی در میان پیروان و دوستداران آنان، همواره و در طول تاریخ اسلام، مظلوم و محروم بوده است! راهی روشن و درخشان، اما خالی و بی راهرو! مسیری زیبا و دل انگیز، اما خلوت و سرشار از سکوت! باغستانهای سرسبز و زندگی بخش، اما خاک گرفته و فراموش شده! دقیقاً شبیه قرآن هایی که بر روی روک های خانه های شیعیان و دوستداران اهل بیت رسول خدا، با گرد و خاک فراموشی و نسیان هماغوش شده اند!!
فاطمه (س) چگونه مظلوم و تنها نباشد، وقتی که نگارندگانی چون من و سخنورانی چون شما و امثال من و شما با قلم و بر منابر، از الگو قرار دادن زهرا و علی در زندگی، سخن می گوییم و دیگران را به الگو پذیری از آن بزرگواران ترغیب و تشویق می کنیم؛ اما خود ما در کمال غفلت و گاها بی تفاوتی، علی و زهرا(علیهم السلام) را در بوته نسیان، فراموشی و بی اعتنایی قرار می دهیم!!
بلی! به قول قرآن کریم:" ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا از چیزهایی سخن می گویید که به آن عمل نمی کنید؟" و آیا ما انسانها نمی دانیم که " گناه بسیار عظیمی است اینکه چیزی را بگویید و به آن عمل نکنید"؟ (1) ! دانستن یک چیزی، یک مطلب است و سخن گفتن از آن یک موضوع و اما عمل کردن به آن است که به انسانِ عامل، ارزش و بها می دهد.
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی
در عمل کار برآید به سخن دانی نیست!
از معصوم به ما رسیده است که شما را با اعمال تان می سنجند و ارزیابی می کنند، نه با سخنان تان. در عرصه سخن و حرف، شاید بسیاری از ما آدم ها، سلمان فارسی و ابوذر زمان خود باشیم، اما در حیطه عمل ممکن است به جایگاه بسیاری از آدم ها و مسلمانان معمولی هم نرسیم! بنابر یک دیدگاه عرفانی، اساساً خداوند شیطان را آفریده است تا انسان های مدعیِ ایمان و دروغگو را، رسوا کند! ادعا و حرف و لاف یک چیز است و اما عمل و متصف بودن به یک فضیلت معنوی و عملی، یک حرف دیگر! با تاسف باید اعتراف کرد که اکثریتی از ما مسلمانان، اهل حرف و ادعای صرف هستیم؛ چرا که اگر ما مسلمانان، زندگی بابرکت و نورانی علی و فاطمه را الگو و اسوه عملی خویش قرار می دادیم، زندگی های ما این نبود و هیچگاه با انبوهی از ناهنجاری ها و مشکلات خانوادگی و اخلاقی، دست به گریبان نمی بودیم و به راستی که چه کم اند کسانی که در واقع، علی و فاطمه (ع) را در زندگی خویش، اسوه و الگو قرار داده اند.
و ما هم اگر بواقع خواهان سعادت دو جهان و طالب همصحبتی با آن بزرگواران در بهشت جاودان هستیم، سعی کنیم تا از پوسته حرف و ادعا بیرون آمده و به لُب و مغز عمل و رفتار صالح توجه کنیم.
پاورقی:
1- سوره صف آیات2 و 3
منبع : خبرگزاری آوا- کابل-سرویس مناسبت ها