سابقه قرآن کریم، با وجود قدمت چهارده قرنی آن، حتی گاه از نصف سابقه و قدمت کتب مقدسی چون «اوپانیشاد ها» (کتاب مقدس آیین هندو) و متون مقدس بودایی و اوستای آیین زردشت کمتر است.
نزدیک به یک هزاره از عهد عتیق (تورات) که کتاب مقدس یهودیان است، جوان تر است و از عهد جدید یعنی اناجیل اربعه نیز حدود پنجصد سال جدید تر است. با این حال تاثیر تمدن ساز و فرهنگ آفرین آن، با نظر به گستره نفوذش در حیات اجتماعی و فردی مسلمانان، فراتر از آنها است.
این مساله مورد توجه اندیشمندان دیگر ادیان نیز قرار گرفته و اعتراف به این امر، در لا به لای سطور کتاب های شان به وفور به چشم می خورد.
پروفسور مونت گمری وات، اسلام شناس، سیره نگار، و روحانی مشهور اسکاتلندی مسیحی، که همدلی بسیاری با اسلام دارد و بر آن است که از این پس خاور شناسان غرب باید همچون محققان و مؤمنان مسلمان، قرآن را نه کتاب «محمد»، بلکه کلام «الله» و وحیانی اصیل بشمرند، در مقدمه تاریخ قرآن خود آورده است:
«نادرند کتاب هایی که تاثیر و نفوذ ژرف تر و گسترده تری از قرآن بر روح و روان بشر باقی گذاشته باشد.»(در آمدی بر تاریخ قرآن،ص 13)
ولز، دانشمند مشهور بريتانيايي نیز می گويد: «قرآن كتابي است بس بزرگ و مقدس؛ زيرا تأثيري كه تعليمات آن در عالم بخشيده است، هيچ كتابي قادر به اين اعجاز بزرگ نبوده است.»( فرهنگ اسلام شناسان خارجي، ج 2، ص 611.)
هیچ یک از تمدن های بزرگ بشری از جمله یونانی، مصری، هندی، چینی، ایران و غربی همچون اسلام و تمدن اسلامی عمیقا بر مدار یک کتاب سامان نیافته است.
حکمت، که عقلی تری علوم، و عرفان که ذوقی ترین معارف اسلامی است، ریشه های عمیق در قرآن کریم دارد. فقه، و اصول فقه مذاهب اسلامی برآیات الاحکام که بیش از پانصد آیه است استوار شده است. استنباط احکام و اجتهاد در امور مستحدثه و پدیده های نو ظهور اجتماعی، بر مبنای آیات قرآن که یکی از ادله اربعه مسلمانان است صورت می گیرد.
حتی حدیث با آنکه خود مبنا و منبع مستقلی است، به شرط وفاق داشتن با آیات قرآنی اعتبار دارد وگرنه هر چند حدیثی در کتب معتبر شیعه و سنی ذکر شده باشد، ولی با آیات قرآن تطابق نداشته باشد از نظر شرع مقدس مورد قبول نیست و مردود است. علاوه بر اين، قرآن كريم در حوزه هاي مختلفي از علوم اسلامي و علوم ادبي تأثيرگذار بوده است.
علومي هم هستند كه پس از نزول قرآن كريم، موضوعيت پيدا كرده اند؛ مثلاً غالب علومي كه تحت عنوان علوم قرآن مطرح مي شوند، مجموعه اي از دانش هاي پيراموني هستند كه با نزول اين كتاب مقدس موضوعيت يافته اند. بسياري از علوم محتوايي قرآن، همچون معارف توحيدي، اطلاعات مربوط به انبياي عظام، مباحث مربوط به معاد، اصول اخلاقي و انسان سازي مباحثي هستند كه در كتاب هاي آسماني گذشته و شريعت هاي پيشين سابقه دارند و به نحو كامل تري در قرآن كريم وشريعت مقدس اسلامي به آن پرداخته شده است. به عبارت دیگر، پایههای علوم و تمام نهادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه اسلامی بر محور قرآن بنا شده است.
نقش پر رنگ قرآن کریم در پیدایش علوم و فنون مختلف، حتی در میان غیر مسلمانان و جوامع غربی نیز غیر قابل انکار است؛ بالاخص در قرون وسطی و در طی جنگ های صلیبی که این علوم به صورت کشفیات و اختراعات و صنایع شگفتآور کنونی درآمد، این نکته کاملا مشهود است.
قرآن در حاشیه هدف اساسی خود، یعنی اصلاح افکار و روحیات جوامع بشری، و توجه آنها به مبداء و معاد، اندیشه این تحرک سریع و انقلاب عظیم علمی و فنی را نیز در پیروان خود پدید آورد. بنابراین اگر ما با شواهد زنده ای که در دست داریم، اسلام را پایهگذار تمدن جهان بدانیم، سخنی به جا و درست گفته ایم.
جرجی زیدان نویسنده معروف و دانشمند بزرگ مسیحی عرب زبان در کتاب ارزشمند خود به نام «آداب اللغه العربیه» زیر عنوان «قرآن کریم» مینویسد:
«علوم و ادبیات آنچنان در تمدن اسلامی رو به افزایش نهاد، که تعداد آنها از سیصد علم هم تجاوز کرد.
این علوم نخستین که عبارت از علوم دینی، لغت، تاریخ، ادبیات و شعر و غیره بود غالبا از قرآن کریم برای خدمت به این کتاب مقدس پدید آمد. هیچ علمی به طور مستقیم و غیر مستقیم از تأثیر قرآن خالی نماند به همین جهت نیز ما فصل مخصوصی را برای بیان این موضوع اختصاص دادیم».
واقعیت اين است كه قرآن كريم، تأثير به سزايي در پيدايش علوم مختلف داشته و عامل رشد و بالندگي اين علوم شده است و می توانیم بگوییم اگر نزول قرآن كريم نبود، معلوم نيست این علوم و بسیاری از کشفیات و فنون مختلف با چنين وضعيتي به وجود مي آمد يا نه ؟!
نویسنده: سید مصطفی موسوی مبلّغ
منبع : خبرگزاری آوا - کابل