به تازگی اعلام شد که هیات مذاکره کننده حزب اسلامی به سرپرستی غیرت بهیر و به شمول پسر گلبدین حکمتیار، یکبار دیگر وارد کابل شده و قرار است به زودی مذاکرات صلح میان آنها و دولت افغانستان برگزار شود.
تاکنون جزئیات روشنی در خصوص مذاکرات آتی ارائه نشده؛ اما حزب اسلامی در گذشته نیز یک طرح هفده ماده ای را برای برون رفت از بن بست کنونی و تصویر افق های جدید افغانستان آینده به دولت افغانستان ارائه داده بود؛ اما ظاهرا طرح یادشده مورد تایید دولت قرار نگرفت و حزب اسلامی نیز در واکنش به این امر به روند گفتگوها پایان داد.
حزب اسلامی سابقه ای طولانی و تا حدودی عجیب در روند تحولات سیاسی- امنیتی سه دهه اخیر داشته است.
این حزب سابقه جنگ با تقریبا پنج رژیمی که در طی سه دهه اخیر بر افغانستان حکومت کرده اند را در کارنامه خود دارد.
حزب اسلامی با دولت محمد داود، رژیم کمونیستی، دولت مجاهدین به رهبری برهان الدین ربانی، رژیم طالبان و دولت کنونی جنگیده است؛ اما همزمان تقریبا در همه این دوره ها نوعی تمایل خود به گفتگو را نیز حفظ کرده و همواره از آن به عنوان یکی از راهکارها نام برده است.
در اوایل دوره کنونی که گلبدین حکمتیار بار دیگر در حاشیه قرار گرفت، به ناگزیر اعلام کرد که تا خروج نیروهای خارجی از افغانستان با این دولت و نیروهای خارجی خواهد جنگید.
در طول یک دهه اخیر، قتل ها و کشتارها، بمب گذاری ها، حملات راکتی و ترورهای زیادی انجام شده که به نوعی به حزب اسلامی گلبدین حکمتیار نسبت داده شده است. با اینهمه تصور می شود حزب اسلامی این روزها و به دنبال شدت یافتن چشمگیر تلاش های صلح در صدد است تا جایگاه خود در افغانستانی را که قرار است بر پایه نتایج حاصل از تلاش های صلح، شکل بگیرد تثبیت کند.
این در حالی است که دولت افغانستان بنا به هر دلیلی، نسبت به طرح ها و پیشنهادات حزب اسلامی تمایل کمتری نشان می دهد و نحوه برخورد دولت با این حزب نسبت به طالبان تفاوت چشمگیری دارد؛ شاید یکی از دلایل این امر به سابقه طولانی این حزب در عرصه دست یازدیدن به مبارزه گرم با رژیم های گوناگون در افغانستان مربوط شود؛ امری که این حزب را همواره یکی از طرف های جنگ های سی ساله گذشته معرفی کرده است.
اما در این میان، یکی دیگر از دلایل عمده تمایل کمرنگ دولت افغانستان نسبت به مذاکره ثمربخش با حزب اسلامی و برعکس، نشان دادن حداکثر انعطاف پذیری و حتا امتیازدادن های قابل توجه به گروه طالبان در حدی که این امر بارها از سوی افرادی که به ظاهر از طالبان نماینده می کرده اند؛ اما با استفاده از این امتیاز در صدد تامین منافع شخصی خود بوده اند، مورد بهره برداری قرار گرفته است، قدرت و تاثیرگذاری طالبان بر اوضاع سیاسی و امنیتی است.
حزب اسلامی به هر حال و با وجود موضع گیری های تند علیه دولت و نیروهای خارجی، نهایتا یک جریان جهادی است و دارای سوابق فراوانی در دوره جنگ های داخلی و زد و خوردهای درون گروهی مجاهدین پس از سقوط دولت کمونیستی؛ بنا براین نمی تواند خود را جریانی کاملا مستقل از آنچه در دوره های گذشته رقم خورده جلوه دهد؛ به ویژه آنکه این حزب، یکی از محورهای اصلی دامن زدن به تنش های داخلی و درون گروهی مجاهدین و یکی از عوامل عمده گسترش دامنه بحران ناسازگاری گروه های جهادی بود و شهروندان افغانستان گلبدین حکمتیار و حزب تحت رهبری او را مسبب اصلی خرابی های کابل و کشتار و ویرانی و آوارگیهای گسترده قلمداد می کنند.
حزب اسلامی بنا به دلایلی که گفته شد، انعطاف بیشتری در امر مذاکره نشان می دهد و حتا در طرح هایی نیز که ارائه می کند، تلاش دارد چهره مترقیتر و تکثرگراتری از این حزب به نمایش بگذارد؛ برخلاف طالبان که تاکنون هیچ نشانه ای مبنی بر فاصله گرفتن از رویکردهای متصلبانه، سخت افزاری، میلیتاریستی و تحکم آمیز در موضع گیری های آن گروه به چشم نمیخورد و برعکس حزب اسلامی که هیاتهایی را به کابل می فرستد، طالبان حتا در مذاکرات بیرون از افغانستان نیز تاکنون به صراحت، حاضر به مذاکره با دولت کابل نشده اند و همواره این دولت افغانستان بوده که با استفاده از التماسهای مکرر، تلاش کرده آن گروه را پای میز مذاکره بکشد.
براین اساس تصور می شود حزب اسلامی می خواهد از همه زمینه های ممکن استفاده کند تا جایگاه خود را در افغانستان آینده، در همین فاصله اندکی که به سال 2014 سال سرنوشت، باقی مانده تثبیت کند و از انزوای خودخواسته سه دهه ای، بیرون آید.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل - سرویس تحلیل وپژوهش اخبار