"تروریزم مذهبی" شاید واژه ای غریب و ناآشنا نباشد؛ اما آنچه تاکنون این واژه در آن زمینه مورد استفاده قرار گرفته در این نوشته مراد ما نیست.
تروریزم مذهبی شاید عنوانی باشد که بسیاری از معاندان دینی و اسلام ستیزان آن را برای نسبت دادن ترور و وحشت و خشونت به ایدئولوژی اسلامی به کار برند و مسلمانان را – چنانچه در غرب اکنون و بعد از 11 سپتامبر 2001 شایع شده- به تروریزم و خشونت گرایی و مبارزه گرم با رقبای دینی و مذهبی خود متهم کنند؛ اما در اینجا این مفهوم مراد نیست.
تروریزم مذهبی چیزی است که از پاکستان شروع می شود و به پاکستان نیز محدود می شود.
برای روشن شدن بیشتر این مفهوم، به سپاه صحابه و لشکر جنگوی اشاره می شود. سپاه صحابه و لشکر جنگوی، دو نامی است که در سال های اخیر – نزدیک به یک دهه اخیر- با مشخصه آشکار سیتزه جویی مذهبی، دامن زدن به تنش های فرقه ای، تصفیه فزیکی پیروان دیگر مذاهب اسلامی و مخصوصا شیعیان و به باور خود شان جلوگیری از قدرت نمایی های خیابانی شیعیان پاکستان گره خورده است.
فعالیت های این دو گروه در سال های اخیر از سوی دولت پاکستان، ممنوع قرار داده شده و دلیل آن نیز فعالیت های تروریستی و افراط گرایانه عنوان شده است.
شیعیان پاکستان در قرن نوزده میلادی در اثر فشارها و ستم هایی که از سوی اداره مستبد عبدالرحمن بر هزاره ها و شیعیان افغانستان روا داشته می شد، به کوچ اجباری واداشته شدند. از آن زمان تاکنون این مهاجران، در نظام اجتماعی و سیاسی جامعه پاکستان، حل و هضم شده اند و تا درجات عالی در ارتش و دولت، حق و سهم پیدا کرده اند.
اکنون جمعیت هزاره های شیعه در پاکستان به حدود 500 هزار نفر می رسد که در شهرهای مختلف و مهم آن کشور زندگی می کنند؛ اما خشونت هایی که ریشه های اولیه آن به یک دهه پیش برمی گردد اکنون عمده ترین چالش و نگرانی زندگی این اقلیت قومی- مذهبی جامعه پاکستان محسوب می شود.
از یک دهه پیش تاکنون بر اساس آمارهای منتشرشده حدود 600 شیعه هزاره در پاکستان از سوی گروهک های تروریستی سپاه صحابه و لشکر جنگوی، ترور شده و به شهادت رسیده اند.
کویته این روزها به دلیل شهادت پنج عضو جامعه شیعی در پاکستان به روز پنجشنبه گذشته که موتر حامل آنان از کویته عازم مرکز شهر بود و هدف تیراندازی دو موتورسوار مسلح قرار گرفت، عزادار است.
مردم عادی و کسبه کاران در اعتراض به این امر، تحصن کرده و به خیابان ها ریخته اند. آنها خواهان توجه جدی دولت نسبت به این فاجعه و اقدام برای جلوگیری از گسترش ابعاد فاجعه هستند؛ اما گفته می شود دولت پاکستان، توانایی کافی و لازم برای رویارویی با این پدیده را ندارد.
دولت سال هاست سپاه صحابه و لشکر جنگوی را ممنوع اعلام کرده؛ اما عملا وقتی حملات تروریستی در نقاط مختلف پاکستان و حتا در افغانستان به ویژه علیه اهداف شیعی، اتفاق می افتد انگشت اتهام به سوی این گروه ها نشانه می رود. یعنی از حجم فعالیت های تروریستی و خرابکارانه آنها هرگز کاسته نشده است.
شیعیان پاکستان البته به ناگزیر، گاهی به گزینه های دیگری نیز فکر می کنند؛ گزینه هایی نظیر بازگشت به سرزمین آبایی و ترک پاکستان به عنوان وطنی که اکنون سال هاست جایگاه سرزمین اصلی شان را گرفته است.
در گردهمایی های مذهبی، سخنرانی ها و اشعار شاعران مردم کویته به ویژه، این تمایل موج می زند؛ اما این کار نیز با دشواری های زیادی مواجه است. دشواری هایی که در مورد مهاجران قانونی و غیرقانونی افغانستانی در دیگر کشورهای جهان قابل ارزیابی است، در مورد اتباع رسمی کشور پاکستان که قرن هاست در آن سرزمین، زندگی می کنند، در مقیاسی چند برابر می تواند وجود داشته باشد؛ بنابراین، گزینه بازگشت اساسا تا یک دهه دیگر، غیرقابل اجرا خواهد بود؛ زیرا آشفتگی های داخلی افغانستان، مشکلات حقوقی و قانونی این امر و املاک و دارایی های این اقلیت نیم میلیونی در این راستا، افزون بر تعلق خاطر عاطفی نسل های جدید به سرزمین زادگاه خود، به صورت جدی ایجاد مانع می کند.
در چنین وضعیتی دقیقا روشن نیست که روند حذف هدفمند شیعیان پاکستان در آینده، چه سرنوشتی خواهد داشت و سرانجام این اقلیت موثر جامعه پاکستانی با این پدیده چه خواهد کرد.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل - سرویس تحلیل وپژوهش اخبار