نظام آموزش و پرورش، یکی از عرصه های عمده متضمن رشد و توسعه فرهنگی و اجتماعی در کشورهاست.
در افغانستان به دلیل جریان طولانی سال های شور و شر، شاید یکی از عرصه هایی که بیشترین آسیب را متحمل شده، نظام معارف بوده است.
بازسازی و ایجاد زمینه های رشد تعلیمی و آموزشی فرزندان افغانستان در طول ده سال گذشته، شاید یکی از عمده ترین دستاوردهای اداره رییس جمهور کرزی محسوب گردد.
رییس جمهور همواره از این دستاورد مهم، با افتخار یاد کرده؛ اما در کنار آن از کنار تهدیدها و چالش این روند نیز به آسانی عبور نکرده و هر از گاهی بر آن انگشت گذارده است.
دیروز شنبه 5 حمل در مراسم گشایش سال جدید تعلیمی، آقای کرزی بار دیگر "برادردانه و با تواضع" از طالبان خواست که مکاتب را بسته نکنند.
رییس جمهور گفت:"برادرانه و با تواضع (میخواهم) که مکاتب را بسته نکنند، به معلم ها آسیب نرسانند، به عالم دین و مدارس ما آسیب نرسانند، به طلبههای مدارس و متعلمین مکاتب، آسیب نرسانند."
وی همچنین تاکید کرد که چنین کاری به معنای "دشمنی با مردم افغانستان، با زندگی شان، با دین شان و با اسلام است".
رییس جمهور این اقدام طالبان را مساوی با تلاش آنان برای تربیت فرزندان افغانستان به عنوان "غلام" کشورهای همسایه و کشورهای دورتر عنوان کرد و گفت:"اگر آنها ادعای آزادی افغانستان را دارند، افغانستان آزاد تنها و تنها به دست توانمند جوان تحصیلکرده اش امکان پذیر است.
اگر آنها مکتب را در کشور ما بسته میکنند، این کار برای آزادی کشور ما نیست؛ بلکه برای غلامی کشور ماست. آنها میخواهند که کشور ما غلام بماند، محتاج بماند، محتاج همسایه و (کشورهای) دورتر."
کرزی با اشاره به تاکیدهای گذشته اش بر این موضع گفت:"من در اینجا از مخالفین مسلح و خصوصا طالبان که مکاتب به نام آنها بسته میشوند، میخواهم ــ ده سال است که میخواهم و بازهم میخواهم ــ که این کار را نکنند."
با این حال این، تنها چالشی نیست که نظام معارف و آموزش و پرورش افغانستان از آن رنج می برد. بسیاری از مردم و منتقدان، از سیاست های وزارت معارف نسبت به مناطق مختلف کشور، انتقاد می کنند. به باور منتقدان، وزارت معارف به توسعه عادلانه و توجه متوازن به همه مناطق کشور، متعهد نیست.
امکانات آموزشی و مواد درسی، معلمان مسلکی و تحصیلکرده و اعمار مکاتب برای دانش آموزان خیمه نشین بخشی از موضوعاتی است که در سیاست های وزارت معارف نسبت به مناطق مختلف کشور، متفاوت می باشد.
در کابل پایتخت نیز مناطقی هستند که ساختمانی برای برگزاری صنف های درسی ندارند و کودکان دانش آموز مجبور اند در فضای باز و در زیر تابش مستقیم نور آفتاب، درس بخوانند.
همچنین دستبرد به متن و محتوای کتاب های درسی، بخشی دیگر از سیاست های جنجالی وزارت معارف است که در سال گذشته خورشیدی، انتقادهای گسترده ای را از سوی مجامع فرهنگی و رسانه ای کشور به دنبال داشته است.
حذف تاریخ 40 سال اخیر کشور از کتاب های تاریخ مکاتب به بهانه پرهیز از ترویج و اشاعه رفتارهای خشونت آمیز در میان دانش آموزان، نمونه ای از این سیاست هاست.
دست بردن به نام های قدیمی و دیرینه دار مکاتب معروف پایتخت نیز دیگر نمونه دوگانه رفتاری های تبعیض آمیز دستگاه معارف کشور است که البته این امر، به دلیل شدت و تراکم فشارها و انتقادات مراجع و مجامع گوناگون، مسئولان معارف را وادار به عقب نشینی کرد.
معیاری نبودن کتاب های درسی و زبان و ادبیات مورد استفاده در این کتاب ها، وجود شمار قابل توجه اغلاط املایی و ویرایشی و... نیز دیگر کاستی های موجود در سیستم معارف کشور است.
کمبود معلمان، استخدام آموزگاران مرد برای مکاتب دخترانه، معاش پایین معلمان، تاخیرهای طولانی در پرداخت معاشات و عدم نظارت دقیق هیات های معارف از نحوه ارائه درس و خدمات درسی و آموزشی در ولسوالی ها و مناطق دوردست از دیگر مشکلات جاری در معارف افغانستان به شمار می آید.
در سخنرانی دیروز رییس جمهور، اگرچه بر نقش و اهمیت اساسی و تعیین کننده معارف به عنوان پایه و زیربنای رشد فرهنگی و توسعه اجتماعی در کشور تاکید فراوانی صورت گرفت؛ اما هیچ اشاره ای به موارد یادشده نگردید.
در این شکی نیست که ده سال گذشته، فرصت و فضای مناسبی را برای آموزش و پرورش دختران و پسران در کشور ایجاد کرد؛ اما این امر به هیچ وجه نمی تواند مانع عنوان کردن چالش ها و نگرانی های موجود در این زمینه و سبب سلب مسئولیت از مقام های مسئول این عرصه مهم گردد.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل - سرویس تحلیل وپژوهش اخبار