در 2سال اول زندگي، كودك كاملا به مادر وابسته است؛ نيازهاي كودك فقط توسط مادر برآورده ميشود و پدرها معمولا تنها شاهد بزرگشدن كودك هستند و نهايت مسئوليت و كمكشان، در ارتباط با كارهاي كودك، بهطور غيرمستقيم و از طريق توجه به مادر و كمككردن به او خواهد بود. با بزرگترشدن كودك و رشد شناختي و شخصيتي او اما نياز ديگري هم به نيازهاي ابتدايي او اضافه ميشود؛ نياز به تربيت و آموزش از سادهترين رفتارها مانند استفاده از دستشويي گرفته تا حرف زدن و بازي كردن.
در جامعه مدرن امروزي، عملا بعد از رسيدن كودك به سن مدرسه و ارتباط با ديگر همسالان، كودك بسياري از آموزشها را از معلمان، مدرسه، همسالان و حتي رسانههايي مانند تلويزيون ياد ميگيرد اما تا قبل از مدرسه، كودكي كه تنها با والدين خود ارتباط دارد هم نياز به آموزش و تربيت دارد اما واقعا وظيفه اصلي تربيت كودك برعهده كيست؟
والدين نخستين الگوهاي رفتاري هستند كه كودك با آنها مواجه است و در بين بقيه افرادي كه در كنار كودك قرار دارند، والدين تاثيرگذارترين هستند. از همان سالهاي ابتدايي زندگي، كودك مفاهيمي مانند مهرباني، احترام، دوست داشتن، دروغ، خشم و بقيه خصوصيات شخصيتي را از والدين خود الگو ميگيرد. او بسياري از اينها را بهطور ناخودآگاه و حتي بدون تلاش والدين از آنها و از رفتارهاي آنها كسب ميكند به همين دليل والدين بايد كاملا نسبت به رفتارهاي خود در قبال كودك هشيار باشند.
نتايج اين تحقيق كاملا نقش بحث و گفتوگوي والدين قبل از بچهدار شدن يا در سالهاي اول زندگي كودك در مورد چگونگي تربيت او را نشان ميدهد. مشاورههاي قبل از بارداري و آموزش والدگري قبل از بچهدار شدن يا حتي حين آن ميتواند به والدين در مورد روش مناسب تربيت كودك كاملا كمك كند و به آنها اجازه دهد تا از تعارضات احتمالي جلوگيري كنند.
نكته بسيار مهم در مورد اين مشكلات اين است كه تفاهم نداشتن در روش تربيت كودك حتي ممكن است به تفاهم نداشتن در زندگي مشترك والدين هم منجر شود مسئلهاي كه ميتواند تاثير مخرب بيشتري در تربيت كودك داشته باشد. بسياري از كودكان در سالهاي قبل از مدرسه و در سنين 5 تا 6 سالگي، كاملا مشكلات بين والدين را ميفهمند و در صورتي كه احساس كنند خودشان يا موضوعي مربوط به آنها باعث بهوجود آمدن مشكل بين والدينشان شده ممكن است احساس سرخوردگي يا گناه كنند.
وقت گذاشتن براي كودك، توسط والديني كه در بيرون از خانه شاغل هستند كار سختي است؛ اينجاست كه زمانهاي مشترك مانند زمان صرف غذا و روزهاي تعطيل اهميت پيدا ميكنند. در اين زمانها تنها با كودكتان حرف نزنيد، با يكديگر هم ارتباط داشته باشيد و اجازه دهيد تا كودك قوانين زندگي را با مشاهده شما ياد بگيرد. هميشه حواستان باشد كه كودكتان شاهد رفتارهاي شما خواهد بود و حتي بهطور ناخودآگاه از آن الگو خواهد گرفت.
اما از آنجا كه بيشتر رفتارهاي ما بهعنوان پدر و مادر بهطور ناخودآگاه به الگوي ذهني خودمان از والدينمان برميگردد و با توجه به نقش تاريخي مادران در تربيت كودك، ناخودآگاه اين مادران هستند كه قدرت اصلي در پرورش كودك محسوب ميشوند و پدرها بهتر است تنها با مادران همفكري و همراهي كنند.»به عقيده دكتر ساليوان والدگري، بهطور مشترك ممكن است بسيار ايدهآل و مطلوب بهنظر برسد اما در عمل، كار بسيار سختي است.
منبع: مجله اینترنتی برترینها
در جامعه مدرن امروزي، عملا بعد از رسيدن كودك به سن مدرسه و ارتباط با ديگر همسالان، كودك بسياري از آموزشها را از معلمان، مدرسه، همسالان و حتي رسانههايي مانند تلويزيون ياد ميگيرد اما تا قبل از مدرسه، كودكي كه تنها با والدين خود ارتباط دارد هم نياز به آموزش و تربيت دارد اما واقعا وظيفه اصلي تربيت كودك برعهده كيست؟
روانپزشكان چه ميگويند؟
تربيت و پرورش يك كودك، شايد مهمترين و سختترين وظيفهاي باشد كه كسي در زندگي برعهده خواهد داشت. نظريات روانشناسان مشهوري مانند فرويد و بندورا كه بر تاثير آموزشهاي دوران كودكي در شكلگيري شخصيت بزرگسالي كودك تاكيد دارند، اهميت نقش والدين را نشان ميدهد. بندورا معتقد است رفتار و شخصيت آدمي اكتسابي است يعني بر اثر يادگيري شكل ميگيرد. فرويد پا را از اين هم فراتر ميگذارد و ميگويد تنها تجارب چند سال اول زندگي كوك شخصيت او را شكل ميدهد و كودك در سالهاي اول تنها در كنار پدر و مادر است.والدين نخستين الگوهاي رفتاري هستند كه كودك با آنها مواجه است و در بين بقيه افرادي كه در كنار كودك قرار دارند، والدين تاثيرگذارترين هستند. از همان سالهاي ابتدايي زندگي، كودك مفاهيمي مانند مهرباني، احترام، دوست داشتن، دروغ، خشم و بقيه خصوصيات شخصيتي را از والدين خود الگو ميگيرد. او بسياري از اينها را بهطور ناخودآگاه و حتي بدون تلاش والدين از آنها و از رفتارهاي آنها كسب ميكند به همين دليل والدين بايد كاملا نسبت به رفتارهاي خود در قبال كودك هشيار باشند.
والدين بايد مشورت كنند
روانشناسان توصيه ميكنند كه بهتر است والدين حتي قبل از بچهدار شدن با هم در مورد رفتارها و انتظاراتشان در قبال كودك حرف بزنند و از نوع والدگري يكديگر اطلاع داشته باشند. پدر بايد بداند مادر چه انتظاري از كودكش خواهد داشت و چه رفتاري را براي كودكش مناسب ميداند. متخصصان ميگويند والدين بايد به يك نقطه مشترك در تربيت كودك برسند و اين كار با حرف زدن و همچنين مشاهده نمونههاي ديگر، بحثكردن در مورد مسائل مختلف تربيت كودك و مشكلاتي كه ممكن است در مسير آموزش كودك اتفاق بيفتد، شكل ميگيرد اما مهمترين نكتهاي كه والدين بايد در مورد آن به توافق برسند، انضباطي است كه كودك در چهارچوب آن قرار خواهد گرفت. رفتارهاي كودك بايد حد و مرز مشخصي داشته باشد، بايد كسي باشد كه به كودك درست يا غلط بودن هر رفتاري را آموزش دهد و درصورتي كه والدين در اين مورد با يكديگر توافق نداشته باشند، كودك دچار سردرگمي خواهد شد. شكل دادن يك چهارچوب رفتاري براي كودك به او كمك ميكند كه ياد بگيرد بعدها در اجتماع چطور رفتار كند.مربي اصلي كودك كيست؟
بهطور سنتي، مادرها وظيفه آموزش كودك را برعهده دارند اما گاهي پدرها هم دوست دارند در اين امر دخالت داشته باشند. به غير از آموزشهاي شخصيتي كه در بالا گفته شد، بعضي رفتارها و كارهاي كوچكتر و به ظاهر كم اهميتتري هم وجود دارند كه كودك بايد بهتدريج آنها را از كسي ياد بگيرد. زمان استراحت و خواب، نوع غذا خوردن، بازي كردن، حرف زدن و چيزهايي از اين قبيل، مسائل روزمرهاي هستند كه كودك در سالهاي اول زندگي بايد ياد بگيرد. محققان در يك تحقيق با بررسي روي 112 خانواده كه كودكاني در سنين قبل از مدرسه داشتند به نتايج جالبي دست يافتند. آنها مشاهده كردند در خانههايي كه پدر با كودك بيشتر بازي ميكند و ارتباطش با كودك در زمينه بازيهاي فكري، ورزش كردن، دويدن و محبت كردن است، والدين با هم همكاري مناسبتري در تربيت كودك دارند و مادر راحتتر ميتواند به كودك آموزشهاي لازم را بدهد. در اين خانوادهها اغلب اختلاف كمتري هم در زمينه تربيت كودك وجود دارد. در نقطه مقابل، در خانههايي كه پدر سعي دارد در آموزش كارهايي مانند مراقبتهاي روزمره مثل حمام كردن و استفاده از دستشويي، مسواك كردن، آمادهكردن غذا و چيزهايي از اين قبيل دخالت كند، بعد از يكسال از نخستين مشاهده محققان، اختلافهاي بيشتري بين والدين در زمينه تربيت كودك بهوجود آمده است. در اين خانوادهها والدين بيشتر از هم در زمينه تربيت كودك ايراد ميگيرند و نحوه آموزشهاي يكديگر را زير سوال ميبرند. مخالفتهاي والدين در موضوعات مختلف رفتاري در اين خانوادهها آشكارتر و حتي گاه بهصورت جروبحثهايي در حضور كودك هم مشاهده شد؛ موضوعي كه بهنظر كارشناسان كاملا بر تربيت كودك تاثير منفي خواهد گذاشت.بهتر است شراكتي تربيت نكنيد
بسياري از والدين ميگويند كه ميخواهند تربيت كودك را بهطور مشترك و با همراهي يكديگر انجام دهند اما در عمل اين اتفاق كمتر رخ ميدهد. از نظر كارشناسان، بهتر است يكي از والدين كودك نقش يك مربي را داشته باشد و والد ديگر صرفا نقش همراهي و كمك كردن را. آنها معتقدند بهتر است مادر بهعلت ارتباط بيشتر با كودك اين نقش اصلي را برعهده بگيرد و پدر نظراتش را در مورد تربيت كودك تنها با مادر در ميان بگذارد و خود سعي نكند به روش خود به كودك آموزش دهد.نتايج اين تحقيق كاملا نقش بحث و گفتوگوي والدين قبل از بچهدار شدن يا در سالهاي اول زندگي كودك در مورد چگونگي تربيت او را نشان ميدهد. مشاورههاي قبل از بارداري و آموزش والدگري قبل از بچهدار شدن يا حتي حين آن ميتواند به والدين در مورد روش مناسب تربيت كودك كاملا كمك كند و به آنها اجازه دهد تا از تعارضات احتمالي جلوگيري كنند.
نكته بسيار مهم در مورد اين مشكلات اين است كه تفاهم نداشتن در روش تربيت كودك حتي ممكن است به تفاهم نداشتن در زندگي مشترك والدين هم منجر شود مسئلهاي كه ميتواند تاثير مخرب بيشتري در تربيت كودك داشته باشد. بسياري از كودكان در سالهاي قبل از مدرسه و در سنين 5 تا 6 سالگي، كاملا مشكلات بين والدين را ميفهمند و در صورتي كه احساس كنند خودشان يا موضوعي مربوط به آنها باعث بهوجود آمدن مشكل بين والدينشان شده ممكن است احساس سرخوردگي يا گناه كنند.
آموزش همه جانبه است
والدين بايد به ياد داشته باشند مهمترين راه تربيت كودك، نه فقط آموزش كلامي است بلكه آنها بايد با فرزندشان زندگي كرده و در كنار او وقت بگذرانند.وقت گذاشتن براي كودك، توسط والديني كه در بيرون از خانه شاغل هستند كار سختي است؛ اينجاست كه زمانهاي مشترك مانند زمان صرف غذا و روزهاي تعطيل اهميت پيدا ميكنند. در اين زمانها تنها با كودكتان حرف نزنيد، با يكديگر هم ارتباط داشته باشيد و اجازه دهيد تا كودك قوانين زندگي را با مشاهده شما ياد بگيرد. هميشه حواستان باشد كه كودكتان شاهد رفتارهاي شما خواهد بود و حتي بهطور ناخودآگاه از آن الگو خواهد گرفت.
حوزههاي مختلف رفتاري را از هم جدا كنيد
شاپي ساليوان، يكي از روانشناسان مجري اين تحقيق ميگويد: «هنگامي كه پدر و مادر هردو به يك اندازه ميخواهند نقش مراقبتي و نظارتي داشته باشند، در مقابل هم قرار بگيرند، اين كودك است كه بين پدر و مادر له ميشود.» او پيشنهاد ميكند والديني كه اين احساس را دارند بهتر است مسئوليتها را با هم تقسيم كنند. حوزههاي مختلف رفتاري را از هم جدا كرده و هركدام در حوزه خود به آموزش كودك بپردازد و در عين حال با هم هميشه در هماهنگي باشند كه در اين حوزهها آموزشهاي متفاوتي به كودك ندهند. مادرها ميتوانند بهداشت فردي را به كودك ياد بدهند و پدر نحوه رفتار با كودكان ديگر را به فرزندش آموزش بدهد؛ غذا خوردن و تغذيه كودك با مادر باشد و پدر، بازي كردن را به كودك ياد بدهد.اما از آنجا كه بيشتر رفتارهاي ما بهعنوان پدر و مادر بهطور ناخودآگاه به الگوي ذهني خودمان از والدينمان برميگردد و با توجه به نقش تاريخي مادران در تربيت كودك، ناخودآگاه اين مادران هستند كه قدرت اصلي در پرورش كودك محسوب ميشوند و پدرها بهتر است تنها با مادران همفكري و همراهي كنند.»به عقيده دكتر ساليوان والدگري، بهطور مشترك ممكن است بسيار ايدهآل و مطلوب بهنظر برسد اما در عمل، كار بسيار سختي است.
منبع: مجله اینترنتی برترینها
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)سرویس بین الملل