سال 2011میلادی برای جهان عرب سال پرطلاتم و همراه با خیزش های مردمی در برابر حکومتهای مستبد و خودکامه این کشورها بود و زلزله و سونامی شدید سیاسی را در کشورهای عربی بوجود آورد به نحوی که پایههای لرزان و پوسیدهی این حکومتهارا به شدت متزلزل کرده و آسیب جدی رساند و برخی از آنهارا از اریکه قدرت به زیر کشاند و مردمان این کشورها پس از سالها تحمل استبداد و سرکوب طعم شیرین پیروزی را چشیده و رایحه خوش آزادی را استشمام نمودند.
نکته جالب توجه، گستردگی و وسعت این قیامهاست به گونهای که از یمن تا شاخ افریقارا در برگرفته و موجودیت حکومتهای ارتجاعی و ضد مردمی و وابسته به بیگانگان را در معرض تهدید قرار داده و زنگ خطر را برای رژیم صهیونیستی و حامیان فرامنطقهای اش به صدا در آورده است. چرا که در اثر این قیامها نزدیکترین متحدان غرب و رژیم صهیونیستی یعنی تونس و مصر در همان آغاز انقلابها به دست انقلابیون مسلمان سقوط کرده و رژیم صهیونستی و حامیان غربی اش را غافلگیر نمود.
این قیامها کشورهای عربستان، بحرین، اردن و مراکش را نیز فرا گرفت و رژیم مستبد آل خلیفه در بحرین را تا آستانه سقوط پیش برد و مردم مسلمان و مظلوم بحرین یک گام بیشتر به پیروزی فاصله نداشتند که نیروهای اشغالگر آلسعود به کمک حاکمان در حال سقوط آلخلیفه شتافته و با خشونت تمام و سبعیت تمامتر قیام برحق مردم بحرین را به خاک و خون کشانده و سرکوب نمودند و صدها تن از زنان، مردان، کودکان و جوانان این کشور را به شهید وزخمی نموده و تعداد زیادی را هم روانه زندانها نمودند که بسیاری از انقلابیون بحرینی در زندانهای آلخلیفه در اثر شکنجه به شهادت رسیدند.
در این میان رژیم صهیونیستی و حامیان منطقه¬ای و فرامنطقهای شان که به شدت غافلگیر شده بودند با سراسیمگی دست به کار شده و بحران ساختگی را در کشور سوریه به وجود آوردند تا از توجه افکار عمومی جهانیان به مردم بحرین و نقض گسترده حقوق بشر در این کشور جلو گیری به عمل آورده و اذهان مردم دنیارا با جنگ رسانهای و طرفندهای تلیغاتی به بحران ساختگی در سوریه معطوف نمایند و با تشکیل گروههای تروریستی سعی در بی ثبات کردن سوریه نموده و با کمک مالی و رسانهای عربستان سعودی و قطر و کمکهای تسلیحاتی رژیم صهیونیستی و امریکا به دنبال ایجاد بحران در سوریه - مهمترین کشور حامی گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان - است.
غرب و رژیم صهیونیستی به خوبی میداند که بهترین راه برای تضعیف و سرکوب گروههای مقاومت این است که ابتدا باید دولت حاکم بر سوریه را ساقط نموده و عوامل خود را در آنجا به قدرت برساند که خوشبختانه با حمایت گسترده مردم سوریه از دولت این کشور و حضور در صحنه تا کنون به اهداف نامیمون خود دست نیافته اند.
مسأله مضحک و تأسف آور در قبال نا آرامیهای سوریه موضعگیری کشورهای عربی بویژه عربستان سعودی و قطر و اتحایه عرب است که همصدا و هماهنگ با رژیم صهیونیستی و غرب به حمایت همه جانبه از شورشیان در سوریه پرداخته و به بهانه دفاع از آزادی و حقوق بشر در امور داخلی این کشور دخالت نموده و دولت بشار اسد را تحت فشار قرار میدهند و با تهیه پیش نویس قطعنامه و ارائه آن به شورای امنیت سازمان ملل در دشمنی با ملت سوریه از رژیم صهیونیستی هم پیشی گرفتند.
این در حالی است که اتحادیه عرب در قبال انقلاب مردم بحرین و سرکوب خشونت بار آن توسط حکومت آلخلیفه سکوت اختیار نموده و حتی کشور عربستان سعودی در حمایت از رژیم سرکوبگر آلخلیفه به آن کشور نیرو اعزام نموده و به سرکوب قهرآمیز مردم انقلابی بحرین با رژیم آلخلیفه همدست شده و معترضان بحرینی در میدان لوء لوء منامه را به گلوله بستند.
حالا سوال اساسی این است که اگر اتحادیه عرب بویژه قطر و عربستان به دلیل دموکراسی خواهی و دادن آزادیهای بیشتر به مردم سوریه با حکومت بشار اسد مخالفت مینمایند چرا اول دموکراسی را در کشور خود شان اعمال نمیکنند و به مردم خودشان آزادی نمیدهند و بدتر ازهمه اینکه چرا آزادی خواهان در کشورهای خود شان را به بدترین شکل ممکن سرکوب میکنند؟!. اگر اینها به دلیل حمایت از حقوق بشر از شورشیان در سوریه حمایت میکنند چرا در مقابل نقض گسترده حقوق بشر و جنایات آل خلیفه در بحرین اعتراض نمیکنند و حتی آلخلیفه را در سرکوب انقلابیون مساعدت مینمایند. این دوگانگی و تناقض آشکار را چگونه توجیه مینمایند؟
متأسفانه این دوگانگی سیاست در قبال دموکراسی و حقوق بشر در موضعگیریهای اتحادیه اروپا و امریکا هم دیده میشود. کشورهای غربی که فریاد دموكراسي خواهي و حقوق بشر شان گوش فلک را کر نموده است و به دلیل نقض حقوق بشر در سوریه انواع تحریمها و مجازاتها را علیه این کشور اعمال میکنند و حتی از مداخله نظامی در سوریه سخن میگویند در مقابل جنایات رژیم آلخلیفه در بحرین و عبد الله صالح در یمن سکوت اختیار و با سانسور خبری از آن چشم پوشی نموده و حتی به دیکتاتور یمن پناهندگی سیاسی اعطا میکنند.
نویسنده: سيد ميرزاحسين احساني
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل