بشار اسد حدود یکسال است که در اوج سخت ترین بحران داخلی، بر سوریه حکم می راند. تنش های این کشور هر روز ابعاد وسیع تری می یابد؛ اما آنچه تغییری نکرده اراده اسد برای ادامه حکمرانی بر سوریه است.
فشارهای فراوانی از خارج بر نظام بشار، وارد می شود تا او را وادار به ترک قدرت و واگذاری آن به مخالفان کند؛ اما این فشارها نیز از کارآیی و قاطعیت لازم برخوردار نیستند؛ زیرا کشورها و قدرت هایی که در راس هرم فشار قرار دارند از آینده سیاسی سوریه پس از اسد، نگران اند.
به راستی چه کسی می تواند جای اسد را برای سوریه پس از او پر کند؟
این مشکلی است که در مورد بسیاری از نظام های ساقط شده عربی در اثر موج های انقلابی، وجود داشت؛ اما هیچگاه به شدت و جدیت مورد سوریه نبوده است.
سوریه، وضعیتی بسیار پیچیده ای دارد؛ نظام اسد از میزان وسیعی از محبوبیت مردمی برخوردار است. هنوز هم بشار اسد قادر است میلیون ها نفر را به حمایت از خود به خیابان ها فرابخواند تا پرچم های سوریه را به نشانه وحدت و حمایت از اسد و خاندان او تکان دهند.
ملی گرایی موروثی بشار اسد، هنوز هم یک برگ برنده پرارزشی در دستان اوست.
دمشق، با وجود خونریزی و خشونت در برخی دیگر از شهرهای سوریه، روزهای آرامی را سپری می کند و مردم این شهر، به اسد هنوز هم به عنوان یک رییس جمهور مشروع، ملی و مورد اعتماد نگاه می کنند؛ اگرچه تبلیغات تریبون های رسانه ای و سیاسی غرب، دلیل اصلی این امر را سلطه و استیلای بلامنازع دستگاه اطلاعاتی سوریه بر ساکنان دمشق و اشراف اطلاعاتی بر کنش ها و واکنش های مردم تلقی می کنند؛ ولی واقعیت این است که هیچ سازمان اطلاعاتی -ولو پرقدرت و پیچیده- توان کشاندن اجباری مردم به خیابان ها و ایجاد لبخندهای فرمایشی بر لبان آنها برای حمایت از یک رژیم سیاسی را ندارد.
تمام قدرت یک سازمان اطلاعاتی در بالاترین سطح آن می تواند این باشد که مردم را از شورش و توطئه علیه رژیم مسلط سیاسی بازدارد؛ اما نمی تواند آنها را به زور به خیابان ها بکشد و در حمایت از رژیم، آنان را وادار به شعار دادن کند.
با همه اینها، قدرت و پایگاه مردمی نیرومند اسد، تنها یکی از عواملی است که تاکنون موجب شده است تا رژیم بشار به حیات خود ادامه دهد.
عامل مهم دیگر، نگرانی غرب به شمول امریکا و با همراهی کشورهای عربی نظیر قطر و عربستان و نیز اسراییل، از سوریه پس از اسد است.
به نظر نمی رسد تهدیدها و مقاومت های روسیه و چین، توانسته باشد در برابر اهداف و اغراض غرب، به صورت جدی ایجاد مانع کند؛ کاری که در مورد لیبی نیز اتفاق نیفتاد و این غرب بود که ابتکار عمل را در دست داشت و تا آخر نیز، پیش رفت؛ بنابراین گمان می رود، غرب بیشتر نگران سوریه پس از اسد است.
نیروهایی که امروزه در برابر نظام سوریه در حال جنگ هستند از منابع سلفی و وهابی یعنی افراط گرایی مذهبی و تروریزم، تغذیه می شوند و رویکردهای تندروانه ای در خصوص رسیدن به اهداف خود دارند. همه این نیروهای به تمامی مطیع عربستان نیستند و این برای امریکا و اسراییل یک معضل جدی است؛ زیرا برای آنان، یک سوریه به رهبری اسد، بسیار کم خطرتر و مطمئن تر از سوریه ای است که توسط یک مشت تندرو وهابی اداره شود.
امریکا می تواند با فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتا نظامی، رژیم اسد را وادار کند که امنیت داخلی رژیم اسراییل را مورد تهدید قرار ندهد؛ اما نمی تواند از حملات انتحاری افراط گرایان تروریست جلوگیری کند.
سوریه بعد از اسد به احتمال فراوان، لانه ای امن و مطمئن برای تروریست ها و افراط گرایان سلفی خواهد بود و این برای غرب، عمیقا نگران کننده است.
بنابراین، در حال حاضر گزینه اصلی غرب و متحدانش، ایجاد اصلاحات در سوریه و تقسیم صلاحیت های اسد و هواداران او به طیف های سیاسی کوچکتر است تا از توان منحصر به فرد او برای تصمیم گیری های کلان، کاسته شود.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل-سرویس تحلیل و پژوهش اخبار