جواد ولایتی/ یکی از مشکلات بزرگ امروز ما، تکفیر یک مسلمان توسط یک مسلمان دیگر است. حتی سرمنشاء خونریزیها و فتنه و ترور در دنیای اسلام همین استنباط اشتباه و ناقص میباشد. اصطلاحاتی مانند اهل قبله و صلاة تعبیری است که تمامی مسلمانان پیرو مذاهب مختلفی که نماز خواندن رو به طرف قبله را فرض میدانند شامل میشود. اهل صلاة در لغت به معنی اهل نماز و نمازخوان میباشد. در فرهنگ اسلامی، این اصطلاح در مورد همه مسلمانانی که پیرو مذاهب مختلف هستند و احکام دینی را به اشکال متفاوت بجا میآورند بکار برده میشود.
از نظر علمای اهل سنت، برای اینکه یک نفر مسلمان محسوب شود در کنار اعتقاد به خدای واحد و شهادت دادن به اینکه محمد (ص) رسول و فرستاده اوست باید احکام بنیادین دین که اصول دین خوانده میشود را هم قبول نماید. به باور علمای اهل سنت همچنانکه در احادیث نیز تاکید شده، نمازی که رو به قبله خوانده میشود افضلترین عبادت است و کسانی که اعتقاد به اصول دین را چه با زبان و چه با اعمال خویش اظهار میدارند از مسلمانان خوانده میشوند.
تکفیر یعنی کافر خواندن یک شخص مسلمان به دلیل نظرات، اظهارات و رفتارهای او که حاکی از انکار دین باشد. در مورد تکفیر باید بسیار با دقت عمل کرد، چون شخصی که تکفیر میشود با مجازاتها و محرومیتهای فراوانی مواجه خواهد شد. تکفیرِ بیمورد و نابجا، علاوه بر اینکه برای شخص تکفیرشده نتایج سختی در پی دارد، برای حیات اجتماعی و جامعه نیز صدمات غیرقابل جبرانی را وارد خواهد کرد و باعث از هم گسستن اتحاد و یکپارچگی و ایجاد تفرقه خواهد شد.
کسی که تکفیر شده در جامعه با او همچون یک مسلمان رفتار نخواهد شد، به سلامش پاسخ داده نمیشود و به او سلام هم داده نخواهد شد و خیرات و صدقات او نیز پذیرفته نمیشود. اجازه ازدواج با خانم مسلمان نیز به او داده نمیشود. جسد او در قبرستان مسلمانان دفن نخواهد شد. باتوجه به اینکه تکفیر دارای اینگونه نتایج بسیار سنگین را در پی دارد رسول الله (ص)، با اینکه از وجود منافقان در مدینه مطلع بود آنها را متهم به تکفیر نکرده و سیاست دعوت به اسلام بر اساس تحمل و بردباری را در پی گرفت.
پیامبر (ص)، در بسیاری از احادیث خود مسلمانان را از متهم کردن به کفر کسی که میگوید "من مسلمان هستم" برحذر داشته است. رسول الله در حدیثی میفرماید: «هرکس به شخصی برچسب کفر بزند یا به او بگوید ای دشمن خدا و او آن گونه نباشد [که او میگوید] جز این نیست که این کلمه به خود او برمیگردد».
در حدیثی دیگر چنین فرمودهاند که :«هرگاه شخصی به برادرش بگوید ای کافر قطعاً این کلمه به یکی از آن دو برمیگردد اگر آن گونه که گفت، باشد، کافر است و گرنه این کلمه به خود گویندهی آن برمیگردد».
همچنانکه از احادیث نیز مشخص میشود اینکه برای متهم کردن یک شخص به کفر یکی از شرایط آن این است که اعتقادات قلبی شخص مذبور بطور دقیق به اثبات برسد. اگر شخص مذبور بطور آشکارا بر کفر پافشاری نمیکند باید از زدن اتهام کفر بر اساس سخنان و یا بعضی از رفتارهای او محتاط بود.
اسامه بن زید، در یکی از جنگها، یکی از دشمنان را به خاک انداخت و شمشیر خود را بالا برد تا بر او فرود آورد. درهمان حال، دشمن به خاک افتاده گفت «أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله». اسامه با نشنیده گرفتن آن او را کشت. در بازگشت وی به مدینه پیامبر (ص) از جریان با خبر شده و بسیار ناراحت شدهاند. فورا اسامه را به نزد خود فراخوانده و او را مورد سئوال قرار دادهاند.
رسولالله پرسید: آیا تو کسی را کشتی که لاالهالاالله میگفت؟ آیا تو کسی را کشتی که ایمان خود را اعلام کرد؟
اسامه بن زید، به دفاع از عمل خود پرداخته و گفت ای رسولالله، اما او این را از روی ترسش گفت. وقتی فهمید کشته میشود آنها را گفت. پيامبر (ص) فرمود: آيا تو دلش را شكافتى و از درونش آگاهى يافتى؟
اسامه سوگند ياد كرد كه ديگر هرگز با كسى كه شهادتين را بر زبان میراند نجنگد. این حادثه تاریخی از این نظر بسیار مهم است که نشان میدهد ریختن خون کسی که کلمه شهادت را بر زبان آورده و خود را مسلمان میخواند حرام است. اگر بیاد بیاوریم که رسولالله در مدینه با منافقان همانند مسلمانان رفتار میکردند و حتی بر جنازه عبدالله بن ابی سلول، رهبر منافقان نماز گزاردند، آنوقت خواهیم فهمید که تکفیر یک مسلمان توسط مسلمانی دیگر، چقدر نابجا و خارج از دین میباشد.
از نظر علمای اهل سنت، برای اینکه یک نفر مسلمان محسوب شود در کنار اعتقاد به خدای واحد و شهادت دادن به اینکه محمد (ص) رسول و فرستاده اوست باید احکام بنیادین دین که اصول دین خوانده میشود را هم قبول نماید. به باور علمای اهل سنت همچنانکه در احادیث نیز تاکید شده، نمازی که رو به قبله خوانده میشود افضلترین عبادت است و کسانی که اعتقاد به اصول دین را چه با زبان و چه با اعمال خویش اظهار میدارند از مسلمانان خوانده میشوند.
تکفیر یعنی کافر خواندن یک شخص مسلمان به دلیل نظرات، اظهارات و رفتارهای او که حاکی از انکار دین باشد. در مورد تکفیر باید بسیار با دقت عمل کرد، چون شخصی که تکفیر میشود با مجازاتها و محرومیتهای فراوانی مواجه خواهد شد. تکفیرِ بیمورد و نابجا، علاوه بر اینکه برای شخص تکفیرشده نتایج سختی در پی دارد، برای حیات اجتماعی و جامعه نیز صدمات غیرقابل جبرانی را وارد خواهد کرد و باعث از هم گسستن اتحاد و یکپارچگی و ایجاد تفرقه خواهد شد.
کسی که تکفیر شده در جامعه با او همچون یک مسلمان رفتار نخواهد شد، به سلامش پاسخ داده نمیشود و به او سلام هم داده نخواهد شد و خیرات و صدقات او نیز پذیرفته نمیشود. اجازه ازدواج با خانم مسلمان نیز به او داده نمیشود. جسد او در قبرستان مسلمانان دفن نخواهد شد. باتوجه به اینکه تکفیر دارای اینگونه نتایج بسیار سنگین را در پی دارد رسول الله (ص)، با اینکه از وجود منافقان در مدینه مطلع بود آنها را متهم به تکفیر نکرده و سیاست دعوت به اسلام بر اساس تحمل و بردباری را در پی گرفت.
پیامبر (ص)، در بسیاری از احادیث خود مسلمانان را از متهم کردن به کفر کسی که میگوید "من مسلمان هستم" برحذر داشته است. رسول الله در حدیثی میفرماید: «هرکس به شخصی برچسب کفر بزند یا به او بگوید ای دشمن خدا و او آن گونه نباشد [که او میگوید] جز این نیست که این کلمه به خود او برمیگردد».
در حدیثی دیگر چنین فرمودهاند که :«هرگاه شخصی به برادرش بگوید ای کافر قطعاً این کلمه به یکی از آن دو برمیگردد اگر آن گونه که گفت، باشد، کافر است و گرنه این کلمه به خود گویندهی آن برمیگردد».
همچنانکه از احادیث نیز مشخص میشود اینکه برای متهم کردن یک شخص به کفر یکی از شرایط آن این است که اعتقادات قلبی شخص مذبور بطور دقیق به اثبات برسد. اگر شخص مذبور بطور آشکارا بر کفر پافشاری نمیکند باید از زدن اتهام کفر بر اساس سخنان و یا بعضی از رفتارهای او محتاط بود.
اسامه بن زید، در یکی از جنگها، یکی از دشمنان را به خاک انداخت و شمشیر خود را بالا برد تا بر او فرود آورد. درهمان حال، دشمن به خاک افتاده گفت «أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله». اسامه با نشنیده گرفتن آن او را کشت. در بازگشت وی به مدینه پیامبر (ص) از جریان با خبر شده و بسیار ناراحت شدهاند. فورا اسامه را به نزد خود فراخوانده و او را مورد سئوال قرار دادهاند.
رسولالله پرسید: آیا تو کسی را کشتی که لاالهالاالله میگفت؟ آیا تو کسی را کشتی که ایمان خود را اعلام کرد؟
اسامه بن زید، به دفاع از عمل خود پرداخته و گفت ای رسولالله، اما او این را از روی ترسش گفت. وقتی فهمید کشته میشود آنها را گفت. پيامبر (ص) فرمود: آيا تو دلش را شكافتى و از درونش آگاهى يافتى؟
اسامه سوگند ياد كرد كه ديگر هرگز با كسى كه شهادتين را بر زبان میراند نجنگد. این حادثه تاریخی از این نظر بسیار مهم است که نشان میدهد ریختن خون کسی که کلمه شهادت را بر زبان آورده و خود را مسلمان میخواند حرام است. اگر بیاد بیاوریم که رسولالله در مدینه با منافقان همانند مسلمانان رفتار میکردند و حتی بر جنازه عبدالله بن ابی سلول، رهبر منافقان نماز گزاردند، آنوقت خواهیم فهمید که تکفیر یک مسلمان توسط مسلمانی دیگر، چقدر نابجا و خارج از دین میباشد.